اینکه برادرت می خواد بیاد شهر زندگی کنه، موقعیت خوبی برای تو نیست؟ تو و مادرت می تونید تو خونه خودتون زندگی کنید. اونجا موقعیت خوبی برای کار داری. قبلا می گفتی که می خوای یه کارگاه تو روستا بزنی. اگرم اونها نیان، باز هم بهتره که همون خونه قبلی رو گسترش بدید، و دو تا اتاق مجزا بسازید و تو اونجا باشی. اینجوری بچه ها هم مزاحم کارت نمی شن.
اون میخواد بیاد شهر زندگی کنه چون نزدیک خواهرام باشه ومادرم هم پیش بچه هاش که خودش بره شهر دیگه کار کنه مادرم خیلی وابسته به اون وبچه هاشه نمیزاره تو روستا بمونه میگ حتما باید بیاد پیش زن وبچه اش بمونه
مگه این همه آدم تو روستا چیکار می کنن؟ روستایی ها که الزاما بی سواد نیستن که تو که درس خوندی دیگه نتونی اونجا زندگی کنی.
روستای ما همه تحصیلکرده هستن وزندگی های خیلی مرفهی دارن ولی من برم روستا مشکل امکانات تهیه وسایل برای کارم هست نمیتونم تا یه چیزی خواستم راحت بیام شهر بخرم برم هی باید التماس کنی تا یکی پیدا بشه وقت کنه تو روبیاره شهر خرید کنی برگردی
قبلا گفتی دلیل درس خوندنت علاقه به هنر بوده، روستا جای خوبی برای زندگی یه هنرمنده، چرا نخوای اونجا باشی؟
به خاطر همون دور بودن از شهر تهیه امکانت که گفتم
خصوصا روستای شما. شانس بزرگیه که آدم اونجا زندگی کنه، چرا این شانس رو از دست بدی؟
اره روستای ما خیلی قشنگه حاشیه رودخونه است وسرسبزه ولی فقط برای تفریح چند روزه خوبه اونم فقط از اذر تا اردیبهشت بعدش اب وهوا دیگه جهنم واقعیه میشه.
اینکه می گی برم توی شهر یه خونه بگیرم و در آرامش زندگی کنم، فکر نمی کنم شدنی باشه. مردم به حال خودت نمی ذارنت. برات حرف در میارن، مزاحمت می شن. امنیت نداری. حرف یکسال و دو سال هم که نیست. درضمن اینکار شانس ازدواجت رو کم می کنه.
تو این مورد کاری به حرف مردم ندارم ازدواج هم قیدش زدم توی شهرهای کوچیک با فرهنگ مردم ما دختر از 30 که رفت بالا دیگه باید قید ازدواج بزنه وقتی برای پسر 40 ساله میرن خواستگاری دختر 20 ساله دیگه تا تهش بخون.
خونوادت کار درستی می کنن که اجازه نمی دن تنهایی زندگی کنی.
فکر کن یه نفر نقاشی ای کشیده باشه یا مجسمه ای ساخته باشه که خوب از کار در نیومده، و ازش راضی نیست. اگه این آدم نتونه خطاهای کارش رو پیدا کنه، نمی تونه اثر هنری بهتری خلق کنه.
منظورم از اشتباه این نیست که جنایتی مرتکب شده باشی... منظورم اینه که هرشرایطی که پیش میاد، بازخورد رفتارها و انتخاب های قبلی خودمونه.
من می تونم بهت بگم اتفاق ناخوشایندی که امروز برام افتاد، نتیجه کدوم رفتارهای خودم بود. اما نمی تونم بگم چه انتخاب ها و اخلاق ها و رفتارهایی امروز تو رو ساختن. چون از جزئیات زندگی تو خبر ندارم. خودت باید پیداشون کنی. بخاطر خودت پیداشون کن. اگه پیدا نکنی، نمی تونی چیزی رو تغییر بدی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)