به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 56
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام خدمت مدیر محترم.ممنون از راهنمایی خوب و مفیدتون.
    دقیقا من عقیده ام اینه همه ی آدم ها به یه نحوی توی زندگشیون مشکل دارن.فقط شکلش فرق داره.و فکر میکنم ما هدفمون از ازدواج تکامله نه خوشی صرف.
    دقیقا درمورد خودم میبینم منی که تک دختر بودم و همیشه همه جور امکاناتی داشتم و هیچ سختی ای نکشیده بودم چقدر بعد ازدواجم باهمسرم عذاب کشیدم و داغون شدم اما ثمره اش اینه که از خودم ناراضی نیستم که کم نیوردم و برای حفظ زندکیم جنگیدم و توی این دوسال چقدر بزرگ شدم.
    چون واقعا اونقدر پدرو مادر و برادرای خوبی داشتم که هیچ وقت نزاشته بودن آب تو دلم تکون بخوره.
    یعنی این ازدواج سخت بستری رو فراهم کرد که ایرادای خودمو رفع کنم و چندین سال بزرگ بشم.و توشرایطی قرار گرفتم که هیچ وقت قرار نگرفته بودم.نمونه اش پدر من فوق العاده عاشق منه و کافی بود بدونه من تو ذهنم حتی یه چیزی و دوست دارم.سریعا برام فراهم میکرد.
    دقیقا برعکس همسرم که قاطعانه جلوم ایستادگی میکرد.
    همین باعث شد اول قدر پدرو مادرم رو خیلی زیاد بدونم و بفهمم چه فرشته هایی هستن.
    چون تا اون موقع انقذر برام عادی بود که فک میکردم همه همین جوری ان.یعنی خیلی چیزها یادگرفتم از ازدواجم و تمام سختی هاش
    باتمام این سختی ها الانم تا اخرین لحظه مقاومت میکنم برای زندگیم.
    هفته ی اینده وقت مشاوره گرفتیم هردومون.
    اینا رو به مشاور میکم و ازش میخوام راهکارهاش درهمین راستا باشه.
    Kaspian عزیز ممنون از حضورت و نظرت.
    واقعت نظرت مفید بود و من و به فکر برد که شاید واقعا مشاورم در من هم مواردی دیده که تاکیدش بر جدایی بوده.حتما دراین مورد با مشاورم صحبت خواهم کرد.ممنون ک ب نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی گلم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    نیکیا (جمعه 14 خرداد 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام.
    من و همسرم دیروز جدا جدا رفتیم پیش مشاور.
    تست شخصیت دادیم.برای همسرم اختلال وسواس نشون داد.برای من هم وابسته و منفی نگرو افسرده که البته گفت میزانش خیای کمه ولی باید پیشگیری و...کنی.
    بعد جلسه همسرم بامن تماس گرفت با یه حس پیروزی که دیدی مشکلات تو زندگیمونو نلخ کرده.
    من فقط وسواس دارم که کاملا شخصیه و هیچ ربطی به زندگیمون نداره ولی مشکلات تو حل شدنی نیست.
    ما ازاول به درد هم نمیخوردیم و....
    با تمام وجود فروریختم از حرفاش.
    طوری که انگار فقط صددرصد من مقصر همه چی بودم.
    بعد مشاور گفت خواسته هاتونو شفاف بنویسین و طی یک جلسه به این نتیجه برسین که میتونین ادامه بدین یا نه.
    که گفت تو خیلی پرتوقعی و خواسته هات یک طرفه است.درصورتی که من نمیدونم کجا پرتوقع بودم.مهریه 14 تا.هنوز بهد دوسال عقد حلقه هم نداریم.ولی بازم به من میگه پرتوقع.بهش میگم ماهی یک بار بیا دیدن پدرومادر من.حتی اگه کارت زیاده یه روز مرخصی بگیر.میگه همین خودخواهیه وقتی کارم ریادا نباید توقع داشته باشی و...
    مشاورم دراخر بهم گفت حرفش یک کلامه و باید مطیع کامل باشی وگرنه همش باید عذاب بکشی بااین حال طی یک جلسه خواسته هاتو مطرح کن.
    واقعا دنیا روی سرم خراب شده.من همه تلاشم و کردم و طی چنتا بحث کوچیک همه چی خراب شد.
    حالا برگ.برنده دست گرفته که من سرتا پا ایرادم.
    حتی از تستش عکس گرفته و برده و پیگه همه تایبد کردن من هیچ مسکلی ندارم.تو مشکل داری.
    من خیلی همسرو زندکیم و دوست دارم ولی واقعا مردد شدم...
    الان فقط دارم سعی میکنم ارامش خودمو حفظ کنم و با عجله تصمیم نگیرم.
    دوستان هم اگر راهکار دارن بگن ممنون میشم

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم به هیچوجه چون برای شما این تشخیص ها را دادند معنی نمیدهد که شما این مشکلات را به شکل حاد دارید و حتی اگر هم تمام این مشکلات را به شکل حاد داشتید باز هم اصلا و ابدا تمام مسائل و مشکلات ازدواجتون به خاطر شما نبوده و نیست.بعلاوه افسرده خویی با افسردگی داشتن خیلی فرق دارد.شما با ورزش و تحرک بیشتر و تمرین و استفاده از تکنیک های مختلف میتونید بر اینکه یک مقدار کم وابستگی و حالات افسرده دارید(که حتی ممکنه بعد از مشکلاتی که توی ازدواجت داشتی بوجود آمده باشند.)غلبه کنید.توی هر ازدواجی نهایتا 50 درصد مسئولیت با هر طرفه و اختلال وسواس داشتن شوهر شما هم اصلا و ابدا موضوع شخصی و کمی نیست که اگر بود باعث نمیشد از شما توقع اطاعت و حرف شنوی بی چون و چرا داشته باشند و انقدر مسائل را با دید سیاه مطلق و سفید مطلق نگاه کنند.به نظر من برخورد خودت و ایشان را با هم مقایسه کن و ببین برای ایشان تا چه حد حاضر هستی قدم توی زندگی برداری و ایشان چقدر قدم برمیدارند برای شما.شما وقتی متوجه اختلال همسرت شدی برخورد مثبت و سازنده ای داشتی و با اینکه موضوع کوچکی نبود باعث عقب کشیدن شما نشد و خوشحال هم نبودی بابت مشکل ایشان.ولی چیزی که شما از برخورد همسرت تعریف کردی نشان میدهد ایشان خیلی راحت تا یک نقطه ضعف در شما پیدا کرده اند ضربه زده اند.بعلاوه آدم صد در صد سالم از نظر روانشناختی وجود ندارد.همه ما مشکلات و عقده های روانی خود را داریم.خود شخص من حالات اضطراب و حتی کمی حالات وسواسی داشتم که با کمک مشاور و یک مقدار حواس جمعی خودم اجازه ندادم بزرگ شوند و مرتبا در حال تلاش برای کمرنگ تر کردن این حالاتم هستم.تا جایی که بعد از چهارسال جز در موارد واقعا استرس زا حالات وسواس و اضطرابم رفع شدند.همه ما مشکل داریم.مهم این هست که چه برخوردی با مشکل داشته باشیم و متاسفانه همسر شما برخورد سازنده ای ندارند و برعکس مخرب هم هست رفتارشون.حالا هم حق داری احساس بدی پیدا کنی ولی در نظر بگیر شوهر شما با این رفتارش در واقع سعی میکند توجه همه را از مشکل خودش منحرف کند.پس اعتماد به نفست را از دست نده و برخورد مثبت و سازنده داشته باش تا اثرات این مشکلات در شخصیت و رفتارت هر روز کمرنگ تر بشوند.در مورد ازدواجت هم باید همانطور که گفتم ببینی آیا شوهرت ارزش تلاش هایت را دارد؟تلاشهایت را درک میکند؟و در نهایت حاضر هست مثل تو تلاش کند؟اگر حاضر باشد دنبتل درمان برود و مشکل خودش را بپذیرد و از نقاط ضعف تو علیهت استفاده نکند میشود به زندگی با ایشان فکر کرد در غیر این صورت یا در جدال مداوم زندگی میکنید یا شما برای اندازه کردن خودت در خط قرمزهایی که ممکن هست روز به روز بیشتر شوند هر روز تحت فشار بیشتری قرار میگیرید.

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    ممنون از پاسختون kaspian جان.مشاورم مه تو مثبک ترین رفتارت پذیرش کامل اشتباهاتته.ولی همسرت حتی ب من مشاور اعتماد نکرده و تست رو عکس گرفته برده تا اثبات کنه هیچ مشکلی نداره.
    گفت تو مشکلاتت رفتاریه ولی برای همسرت شخصیتیه و حتی با چنتا مشاوری که رفتیم درگیری لفظی پیدا کرد که من قبولتون ندارم.
    مشاور گفته هردو ایرادایی دارین که باید سعی کنین رفع کنین.ولی قبول نکرده و گفته مشکل وسواس من شخصیه کاملا و هیچ ربطی به زندگیمون نداره.مشکلات رها زندکی مارو خراب کرده و اون باید اصلاح بشه.
    و مشاور گف این خطرناکه کا کامل گردن تو میندازه و سعی در رفعش نداره و میخواد پیروز میدان باشه فقط.
    واقعا نمیدونم چی درست و چی غلطه.اما مشاورم گف من تا اخرین لحظه ای که امید داشته باشم کسی و به جدایی سوق نمیدم و این چندماهم همش سعیم در کمک ب بهبود زندکیتون بود.
    ولی با مشاوره های بالینی که با همسرت داشتم اختلال شخصیتش رو کاملا تشخیص میدم که بعدا نمیتونی تحمل کنی.
    چون فقط میگه صددرصد من خوبم و رها بد و مشکلات من رفع شدنیه ولی برای رها نیست.
    با خودمم تماس گرفت که وسواس من کجا برا تو مشکل داشته.یک مثال زدم: ایشون توی حموم یه شلنگ گزاشته ک حموم و اب بکشه.من چندبار پام گرفت نزدیک بود لیز بخورم.وقتایی که حموم میرفتم درمیوردم و از دوش استفاده میکردم.یه شب ناراحت شد ک چرا شلنگ رو درمیاری مدام؟ گفتم خوب من ک استفاده ندارم.دوباره وصلش کن.با ناراحتی و قیافه رفت.بهش میگم اگه واقعا مهم نیست خوب اصلا درش بیار.مگه همه تو حموم شلنگ دارن.و چرا ناراحتی میکنی.چه مساله مهمیه دوباره وصلش کن خوب.میگه اتفاقا این تویی که وسواس فکری داری.تومریضی یه امکانیه میخوام استفاده کنم چه ربطی به وسواس داره.درصورتی که چند روز لوله ابش مشکل داشت قرار بود بیاد منزل ما.کلی شلنگ و اچارفرانسه و...اورد و تو حموم من وصل کرد.درصورتی که حموم اتاق من خیلی کوچیک بود و دوش میرسید به همه جا.تهشم من و محکوم کرد که تو بیماری و وسواس داری.کارای من چه ازاری به تو داره.تو اخلاقت بده و...واقعا شوکه شدم

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم مشاورت درست میگه.با این آقا نمیشه زندگی کرد.ببخشید که انقدر رک میگم ولی این واقعیته.مشکل اصلی هم همانطور که مشاورت گفته این مسئله است که ایشون خودش رو خوب خوب میبینه و شما را بد.مشکلات رفتاری قابل حل هستند.مشکلات شخصیتی اگر حل شدنی باشند سالهای طولانی درمان میطلبند و این آقا به نظر نمیاد دنبال درمان باشه.به نظر من این آقا نه با شما و نه با هیچ کس دیگه ای نمیتونه یک زندگی مشترک موفق داشته باشه.چون اصلا امکان نداره بشه با کسی که معتقده من درست میگم و من خوبم و من هیچ اشتباهی نمیکنم زندگی کرد.کسی که وسواس داره میدونه که وسواسش یک موضوع عادی و درست نیست.حتی خیلی از کسانی که وسواس دارند ممکنه تلاش کنند این قضیه را پنهان کنند.ولی همسر شما این مشکل در شخصیتش هست.در نتیجه معتقده راه درست زندگی روش ایشونه.حالا حتی اگر 7 میلیارد آدم کره زمین هم به ایشون بگند شما اشتباه میکنی ایشون میگه نه من درست میگم شماها مشکل دارید.در هر زمینه ای از نظافت شخصی شما تا خرید کردنتون و هر چیز ریز و جزئی دیگه ای را هم ایشون براش روش درست داره که اگه رعایت نکنید ناراحت میشه و چون مشکل در شخصیتش هست هر نوع اعتراض به این رفتارها باعث میشه حس کنه زیر سوال رفته و واکنش منفی شدیدتری نشون بده...خلاصه اش میکنم حرف مشاورت را بپذیر و ببین میتونه بهت یه نامه بده که در اون توضیح داده باشه دلیل این جدایی اختلال شخصیت همسرت بوده یا نه؟چون بعدا برای نداشتن مشکل توی ازدواج کمکت میکنه.

  7. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 673 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    سلام عزیزمراه حلی به نظرم نمیرسه،اما حال و روزت رو خوب میفهمم،به خاطر همین تصمیم گرفتم براتون پست بذارم،میخوام بگم که زود ناامید نشو ،درسته مشاور گفته درست بشو نیست اما صرفا از روی دانشی که داره گفته،با یه تست شخصیت به این نتیجه رسیدهاگه برنامه ماه عسل روز اول ماه رمضان رو دیده باشین،دکترا گفته بودن که این خانوم نهایت شش ماه دیگه زنده است از طرفی هم گفته بودن که بچه دار هم نمیشن،در صورتی که برخلاف نظر پزشکا ایشون زنده موند و بچه دار هم شددرسته که بیشتر شبیه معجزه بود،و خواست خدا بوده،اما روحیه ای که این خانوم در روند درمان داشته بی تاثیر نبودهلطفا اینقدر زود جا نزن،خواسته هاتو منطقی مطرح کنلایق باشم دعاگوتون هستم

  8. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 25 خرداد 95)

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    ممنون از پاسخ doo و kaspian.
    من واقعا هنگ کردم.برعکس قبل خیلی ارامش خودمو حفظ کردم و راه به راه با همسرم تماس نگرفتم.
    ما در دوسال عقدمون خیلی مشکل داشتیم و چندبار تا پای طلاق رفتیم.ک اخرین بارش بهمن سال گذشته بود.
    ازاون به بعد واقعا ب حرف مشاور گوش دادیم و همه چی عالی بود.
    من دوماه منزل همسرم بودم و همه چی خیلی خوب پیش میرفت.
    دوسه تا مورد پیش اومد که من به اشتباه خودم واقفم.
    نمونه اش همسایه اش 2 نصف شب پارتی گرفته بود و سروصدل.من غرغر کردم.چون واقعا سر درد داشتم.گفتم متاسفانه ادعای بالاشهرنشینی دارن ولی شعور ندارن و...همسرم ناراحت شد.منم عذرخواهی کردم.اما کوتاه نیوند و هی بحث کرد که تو پرخاشگری.
    هرچقد خواستم ختم کنم بحث رو نشد.
    من در اون 2 ماه از خونوادم دور بودم.همسرم بخاطر شغلش رفت و امد نمیکنه.خیلی کم خونواده ام و میدیدم.از یه طرف گف جهیزیتو بچین.و چون خودم تنها بودم خیلی خسته میشدم.
    که نهایتا منجر با چندبار غرغر شد.
    اونم سراینکه من جهیزیه ام خونه پدرمه و قرار بود کم کم ببریم.بهش گفتم وانت بگیرم بیارم به خاطر وسواسش گفت نه خودمون با ماشین میاریم.
    از یه طرف پدرم داشت خونه رو میفروخت.همسرمم وقت اومدن و دیدن ماهی یکبار پدرو مادرم روهم نداره چه برسه به اومدن برای کمک.
    برانکه خونوادم چیزی نگن خودم ماشین خودمو پر کردم و چند سری بردم.و اونجا هم باز برانکه وسواس داره و هی سوال نپرسه که ایا ماشینت تمیز بود و اثاثا نمالید و....خودم تمام اثاث ها رو بردم داخل خونه که اسانسور هم نداره.سراین موارد واقعا خسته بودم و انرژی نداشتم.و چندبار سر همسایه و...عصبانی شدم.که بعدش هم عذرخواهی کردم.
    ولی همسرم کوتاه نیکمد و گفت توتغییری نکردی و پرخاشگری و...
    بعدم ک مشاوره و تست و...
    بعد اخرین جلسه قرار شد یک جلسه بزاریم برای تصمیم گیری.
    که البته حرفش این بود از اول هم به درد هم نمیخوردیم و فقط اذیت کردیم همدیگه رو وجدایی بهتره.
    واقعا هیچ اتفاق خاص و حادی نیفتاده بود.
    تواون دوماه هم همسرم واقلا خوشحال بود از همه چی.
    این حالتش واقعا ناراحتم کرده.
    ابن چندروز سعی کردم اروم باسم و هی تماس نگیرم.
    تا امروز که مشاورم گف برای جلسه نهایی باهاش صحبت کن.
    زنگ زدم جواب نداد.اس دادن که منتظر خبرت برای جلسه هستم که هنوز پاسخی نداده.
    واقعا موندم چرااینجوری شد.واقعا هردو خودمون رو اصلاح کردیم و همه چیز عالی بود.اون چنتا موردم واقعا جزیی بود که ممکنه توی زندگی هرکسی پیش بیاد.
    دوستان اگر راهنمایی کنن ممنون میشم.
    راهکاری که ب ذهنم میرسه فعلا صبره تا همسرم اقدام کنه

  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    همسرم هنوز قراری برای جلسه نگذاشته و من همچنان منتظرم.خیلی دارم سعی میکنم به خودم مسلط باشم و بتونم خوب فکر کنم.
    واقعا دلم برا همسرم تنگ شده و خیلی دلگیرم.
    اما اون مشغول کارشه.
    واقعا نمیدونم چه تصمیمی باید بگیرم.
    واقعا دلم میخواد منطقی فکر و عمل کنم.
    مدام دارم تو تالار نوشته ها رو میخونم و اونچه فعلا پیدا کردم اینه که صبر کنم تا همسرم خودش اقدام کنه و با تماس های پی در پی فضاشو نبندم.بلزم اگر دوستان راهکاری داشته باشن خوشحال میشم کمک کنن.

  11. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام به همه.دیروز همسرم رفته پیش مشاورمون البته به من نگفته بود.مشاورم امروز یه پیام برا جفتمون فرستاد که نتیجه گیری اخرشه.میفرستم.من واقعا الان قدرت تحلیل ندارم.دوستان اگر کمک کنن ممنون

    چند نکته را گوشزد میکنم1-شما درجلسات مشاوره حدود90%زمان را صحبت میکردید .این بد نیس مراجع اتفاقا باید زیاد صحبت کند.ولیبهتر است صحبتهاش بطرف تحلیل باشد نه گزارش وتوصیف100%2-تصویری که گزارش شما درذهن من ایجاد کرده این است رها:زنی اس پرخاشگر عصبانی بد دهن بی منطق ناز نازی لوس مسولیت ناپذیر غیر منعطف نامهربان خودخواه عدم قدرت درک شرایط کمالگرا وسواس ناهمراه تهاجمی.... شما )یعنی همسرمن(:مردی است مهربان زحمتکش بشدت درگیر کارو ناچار از کار انتقاد پذیر همراه بابیان لین وملایم اهل گفتمان مبادی اداب کمی مریض ونیازمند توجه ومحبت .باتوانایی بهترین رفلکسها در برابر مهربانی وهمراهی
    ام گزارش رها این تصویر را میدهد
    رها:کمی خشم.اهل مقایسه.ولی فهمیده مقایسه تخریبگره.بی تجربه در مهارتهای زندگی.واکنشای هیجانی تند دارد
    مقاومت پایین وکمی عصبانی.مایل به ایجاد تغییرات مثبت درخودش.دارای درگیریها ی درونی.مایل به دریافت محبت وتوجه بیشتر ازهمسر
    همسر:مردی مهربان( نه همیشه) پاک .دارای وسواس دربعضی از حوزه های امر طهارت نه همه. کمی
    کنترلگر.متوجه جزیات.ودرگیری در جزئیات.توجه زیاد بکار.وعدم رفت وامد وتفریحات اجتماعی...من علم غیب ندارم
    اگر بخام به حرفای شما بها بدم باید بگم یه دیو یه فرشته زیر یه سقفند واینقد فاصله زیاده که پر شدنی نیس پس جداشوید.اگراحتمال دوم را بدم رها باید کنترل زبان داشته باشه.
    کنترل خشم داشته باشه این خشم رو به کاهش باشه ولی احتمالت به صفر نمیرسه لذا شما هم مثلا دراوایل هفته ای یا دوهفته یبار اماده باش که اون
    سرریزکنه بعدها اگر بهتر شد ماهی یبار تاچن ماه یبار وبعنوان یه رفلکس هیجانی که بروز میکنه بهش نگاکنی نه اینکه واکنش نشان بدی یا با منطق بخاهی مواجه شوی .شماهم دقت درجزئیات تجدید نظر کنی.مهم تیس که شما معتقدید مساله ای مهمه یانه مهم اینه که بفهمید چه چیزایی رها را
    عصبی میکنه واون موارد باید کنترل بشه کلا روحیه شغلیتو تو خونه باید کنترل کنی که جزء مهمش دقت در جزئات .بررسی.واکاوی..است.منم که مشاورم تو خونه کنترل میکنم که واکنش مشاورهای نداشته باشم.بچه هام بوضوح گفتن براشون خوشایند نیس.مثلا وقتی براامتحان استرس دارن بجای اینکه راهای کنترل استرس را بگم .همدردی میکنم ه اینکار را کردممن فقط دراخر تاکید میکنم
    من دو تصویر دارم تصویر ایجاد شده توسط. اقاکه هیچ راه حلی برااین زندگی نیس.تصویری که رها میدهد که اشاره به راه حل هایی کردم

  12. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    رها جان سلام

    عذر می خوام که اینقدر رک می گم خدمتتون
    در یک کلام :مشاورتون خیلی مزخرفه.
    این همه مشاوره دیدم تا حالا اینجوریش را ندیده بودم .

    کدوم مشاور آخه می یاد اینجوری مشاوره بدهد وبر اساس گفته های مراجع نتیجه گیری نهایی بده!!!! مگه کلاس درسه که بخواد درس پس بده؟؟؟

    مراجع صحبت می کنند ، مشاور تحلیل می کنه توی ذهنش ، مشکل و نقاط خالی وضعف رو شناسایی می کنه و مراجع را اول از نقاط ضعفش به صورت جداگانه و محرمانه آگاه می کند ، به آنها کمک می کنه که این نقاط ضعف رو چگونه برطرف کند ، آن هم قدم به قدم (مثل یاد دادن ماهیگری).

    حتما حتما مشاورتون رو عوض کنید.
    ویرایش توسط بی نهایت : دوشنبه 24 خرداد 95 در ساعت 21:51

  13. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    نیکیا (پنجشنبه 03 تیر 95), ستاره زیبا (سه شنبه 25 خرداد 95)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.