بعد از چندين سال تلاش بلاخره جدايي رو انتخاب كردم آيا درست تصميم گرفتم ؟

[suzana]

سلام دوست عزیزم
شیدا و بی نهایت راهنمایی های فوق العاده ای برات گذاشتن. ازشون استفاده کن.
ضمنا با فکر کردن به دعا و خرافات باعث تلقین و تاثیر افکار منفی روی زندگی و روحیت نشو. دیدی که با حفظ آرامشت چطور تونستی بدون جروبحث حرفتو بزنی و بگی پروانه تو باطل نمی کنی. شدیدا مواظب باش دختر تو درگیر دعوا و این مسائل نکنی دوستانی که راهنمایی های اینچنینی می کنند احتمالا خودشون فرزندی ندارن یا موقعیت تو رو درک نمی کنن.
در مورد موادغذایی هم نیازی نیست مرتب اطلاع رسانی کنی خودش یخچالو باز می کنه حتما و میبینه هیچ چی نیست. اگه زیاد فشار اومد میتونی خودت کمی خرید کنی فقط چیزهای ضروری تا بفهمه بخاطر شرایط موجود در چه حد مستاصل و درمانده شدی.
از همین حالا برای باشگاه و هر چیزی که بهت انرژی میده برنامه ریزی کن. تو بانوی پرتلاش و با هوشی هستی.
گاهی یاد خودم می افتم چطور 300 کیلومتر راه رو واسه دانشگاه می رفتم و یه روزه برمیگشتم که سرکارم باشم. یکی از بهترین رتبه های کنکور بودم که از اتمام کارشناسی تابحال هم سرکار می رفتم هم درس می خوندم و زندگی می چوخوندم و بچه دار شدم و ....
مشکلات زندگی آدمهایی مثل ما بیشتر از بقیه است. زندگی موفق جان حتما مشاوره برو فکر می کنم در این مرحله از بحران زندگیت فعلا نتونی شوهرتو هم وادار به مشاوره رفتن کنی ولی بعدها حتی در صورت آرام بودن زندگیت برای بهبودش از یک مشاور بطور مشترک کمک بگیرین.
هنوز خبری از شوهرت نشده؟

[بی نهایت]

یک توصیه راجع به نیازمندی های روزانتون دارم.

لیستی از نیازمندی هاتون تهیه کنید واون رو به همسرتون فقط اطلاع دهید.

اما به هیچ وجه خودتون اونها رو تامین نکنید.

هر چه هست همون رو سر سفره بیارید بذارید ببینه و حس کنه کمبودهای داخل منزل رو.

حتی اگر شده گرسنگی رو تحمل کنید اما نشان دهید که گرسنه هستید. مثلا سرگیجه دارم ، ضعف دارم، وای چقدر معده ام درد می کنه.

برای فرزندتون مواقعی که همسرتون نیست اگه امکان داره جداگونه به تغذیه اش برسید جوری که همسرتون متوجه نشه. با این حال خوبه که حتی همسرتون نیازای تغذیه ای فرزندتون رو ببینه. البته با ظرافت بگید بهش.

مثلا دخترمون چقدر رنگش پریده ، امروز چیزی نخورده ، خدا منو بکشه براش.

[شیدا1392]

سلام
منظورم از پست قبلی اصلا و بهیچ عنوان استفاده از بچه وسط دعواهاتون استفاده نکنید شاید بد منظورمو رسوندم و اینجا ازتون معذرت میخوام منظور من این بودکه بزار مسئولیت بچه هم گردن اون باشه ببرتش رستوران پارک اما در مورد خودت عزیزم خوب توهم مثل شوهرت به خودت برس برای دل خودت نه دلبری شوهرت به نظرم یه تغییر اساسی از نظر ظاهری به خودت بده برو ارایشگاه موهاتو رنگ کن یا کوتاه کن خودتو دخترت لباس شیک بپوش تو خونه اهنگ شاد بزار باهم برقصید اینم یجور راه حل

[zendegiye movafagh]

امروز صبح اس داده
من توان پرداخت اجاره ندارم
دنبال خونه با ۲۰ رهن باش
وگرنه چند ماه دیگه از پول پیش همش واسه اجاره میره
منم گفتم من مرد نيستم وظيفه من ميست خودت بگرد خونه مناسب پيدا كن
پيام داده من واسه زن سرکش و نافرمان و گناه کار هیچ قدمی برنمیدارم
من پرسيدم گناهكار ؟؟؟
زده بدون اجازه همسر
شراکت با نا محرم
خودسر
من گفتم شراكت رو تموم مي كنم اما پروانه رو باطل نمي كنم
اونجا كه گفت برات قدمي برنمي دارم گفتم برا بچت بردار زده برا اونم برنمي دارم
من برای اونم کاری نمیکنم
حرفامو زدم
اجاره نامه رو دارم بنام خودت میزنم حالا خود داني
منم اس دادم هر طور راحتي



اون داره از همه مسئوليتها شونه خالي مي كنه رفته براي خودش يه بسته قهوه خريده اما دو تا نون نمي خره پولي نمي زاره
براي مردم اما خرج مي كنه
شايد مي خواد اونقدر تحت فشار بزاره كه خودم برم اقدام كنم
اون حتي حوصله صف ايستادن دادگاه رو نداره انتظار داره من برم بعد بگم حالا نوبت ماست تشريف بياريد

[فکور]

با سلام
دوست عزیز به نظر میاد تمام این صحبت ها صرفا بهانه گیریهای بی اساس همسر شما باشه
یعنی ایشون نظرش نسبت به کار شما منفی نیست درس دخترت هم چندان براش اهمیت نداره فقط به دنبال یک بهانه هست که از شما و بچه بیشتر ببره و دورتر بشه
ایشون طبق صحبت شما درگیر روابط یا شاید رابطه با زن یا زنان دیگری هستند و خوب اونجا یه رابطه بدون تعهد رو دارن تجربه میکنن
سیاستهایی که برخی زنها شاید از بی کسی و بدبختی شاید هم به خاطر تنوع طلبی و بی قیدی در مورد مردها حتی مردهای متاهل به کار میگیرن تا اونا رو به دست بیارن یا اینکه به زندگی خودشون رنگ و بوی تنوع و تغییر بدن
همسر شما درگیر رابطه با چنین زنانی هست و متعاقبا همسر و دختر خودش از چشمش افتادن و دنبال بهانه است برای بریدن از اونها و رسیدن به تنوع و خوشگذرونی

من میگم ای کاش در همون اول که بوی اینجور روابط به مشامت می رسید یه جوری جلوش رو می گرفتی
یا به نحوی انقدر مسئولیتهای مختلف رو دوشش میذاشتی که فرصت این خوشگذرونیها رو پیدا نکنه
اون زمانی که هنوز شما ها براش مهم بودید و توی ذهنش شما رو حذف نکرده بود از زندگیش

اشتباه کردی بار مالی رو به دوش کشیدی نمیگم سر کار رفتن شما اشتباه بوده ولی باید بخش اعظم درآمدت رو پس انداز میکردی و یه جوری مسئولیت زندگی رو گردنش مینداختی که انقدر سبک و آزاد دنبال تفریحات شخصی نباشه

البته می دونم که زندگیها با هم فرق داره و با همه مردها به یک شکل نمیشه برخورد داشت ولی شاید می شد راهی برای این مدل مردها هم پیدا کرد

در مورد شرایط فعلی
به نظرم اول در نظر داشته باش که این آدم یک مرد ایده آل نخواهد شد مگر در اثر یک شوک یا معجزه پس چه بخوای جدا بشی و چه بخوای جدا نشی توی ذهنت تصور این رو داشته باش که ممکن هست مسیر زندگیت جدا بشه از این مرد
پس کاری که میتونی باهاش گذران زندگی داشته باشی رو از دست نده
با این حرفاش تحریک نشو شما بعد از ابطال پروانه ات شک نکن که ایشون بهانه جدیدی به دست میاره
شما که الان توی خونه نشستی برای ایشون چه فرقی داره پروانه کسب داری یا نه

شما ممکن هست در صورت عدم طلاق واقعی، طلاق عاطفی رو تا مدتهای مدید داشته باشی
خوب اینکه کدوم به نفع بچه ات هست رو نمیدونم خیلی از خانواده ها با طلاق عاطفی دارن زندگی میکنن و فقط شکل ظاهری یک خانواده رو دارن تا بالاخره بچه ها سر و سامان بگیرن
شاید هم در اثر یک اتفاق همسر شما به خانوادش برگرده
شاید هم تب و تاب یک رابطه جدید که ایشون پیدا کرده بیفته و بی خیال بشه
اینکه شما چه برخوردی داری خوب بستگی به خودت داره تا اینجاشم که اومدی واقعا صبوری کردی شاید اگر من یا خیلی افراد دیگه اگر جای شما بودیم تا الان این زندگی مشترک تمام شده بود

هر موقع گفت زن سرکش و گناهکار
در عین حال که اصلا دعوا و درگیری درست نمیکنی خیلی آروم و ملایم بگو خدا خودش میدونه که تا الان هیچ ناپاکی و یا ناسازگاری نداشتم و همینکه خدا می بینه و قضاوت عادلانه میکنه کافی هست برام و دلخوشیم به همین هست
هر موقع هم بهانه پروانه کسب و ... رو درآورد
بگو خیلی دغدغه آینده دخترمون رو دارم و میخوام با پس انداز با همراهی همدیگه آینده خوبی رو براش بسازیم و در مورد هر چیز صبر و گذشت داشته باشم در مورد آینده این بچه خیلی حساس هستم و از هیچ چیز در این مورد نمیتونم بگذرم

اینکه سعی می کنی مسئولیتهاش رو بهش یادآور کنی هم خیلی خوب هست هر چند شاید خیلی دیر باشه ولی نذار دخترت کمبود حس کنه هیچ موقع از ذهنش پاک نمیشه شما که همه کار برای آرامش اون داری انجام میدی نذار به گناه پدرش بسوزه

امیدوارم روزی بیای بنویسی شوهرت سرش به سنگ خورده و قدر زندگی مشترکش و همسری به این اندازه سازگار و صبور رو میدونه

ببخشید پراکنده نوشتم
راستی تاپیکت هم داره طولانی میشه فکر می کنم بهتر باشه یه تاپیک جدید باز کنی
موفق باشی

[دختر بیخیال]

سلام زندگی موفق عزیز

خیلی متاسف شدم از تصمیمی که بهش رسیدی و گرفتی!
تصمیم سخت و تلخی داری میگیری، ولی مطمعنم هر تصمیمی بگیری اول از همه صلاح خودتو و فرزند دلبندتو درنظر میگیری.

فقط اگرباعث میشه نور امید در دلت روشن بشه اینو بگم که :
من تو یکی از پست هات دیدم سوال کرده بودید که آیا مردی هست با این شرایط به زندگی برگرده حقیقتش من داماد یکی از آشناهای دور مادرم و سراغ دارم که خیلی اهل زندگی نبودن، اتفاقا خیلی اهل خیانت ها و روابط نامشروع زیادی بودن، همسرشون هم خیلی اذیت شدن اتفاقا دوتا بچه هم داشتن و اتفاقا فامیلی ازدواج کرده بودن، شرایطشون از شما خیلی بدتر هم بوده، همسرشون هم تو کار خلاف بودن، هم با دوست دختراشون فرار میکردن میرفتن شمال و .... خیلی همسرشون اذیت شدن، به قدری اذیتاشون زیاد بود که مادر خود آقا پسر متاسفانه از غصه زیاد پسرشون مریض میشن و در نهایت فوت میکنند، حتی خود پسر بخاطر کارهای خلافشون تو یکی از فراراشون با ددوست دخترشون میوفتن زندان و تا مدت ها همسرشون ازشون خبر نداشتند.

ولی همین الان با دو فرزند شون دارن زندگی میکنند بالاخره آقا پسر سرشون به سنگ میخوره و اهل زندگی میشوند و الانم زندگی خوبی دارند.


هیچ چیز تو این دنیا غیر ممکن نیست عزیزم، فقط باید صبر و توکل زیاد داشته باشید، البته هرتصمیمی بگیری محترمه، من اینقدر شما را بانوی منطقی و نکته سنج و آینده نگری میبینم که مطمعنم هرتصمیمی بگیرین، بهترین تصمیم بوده و با سنجیدن تمامی جوانب گرفته شده، فقط با تعریف این زندگی خواستم بگم هم بدتر از شرایط شما هست هم خدارو صد هزارمرتبه شکر بدتر از شما مشکلشون حل شده تا شاید نور امیدی بشه برای تلاشی دوباره شما

امیدوارم همیشه پیروز و مانا باشید

[نو بهار]

سلام زندگی موفق عزیز خیلی وقته در جریان تاپیکات هستم امروز تصمیم گرفتم منم راهی که فکر میکنم بدرد بخوره بگم !در مورد سحروجادو که عامیانه بهش دعا میگن واقعا چیزایی هست.خداخودش در مورد افرادی که این علم رو دارن و افرادی که ازش استفاده میکنن حرف زده و به نوعی لعنتشون کرده و وعده عذاب جهنم داده! پس نمیشه گفت کلا غلطه و خرافات! در مورد همسر شما هم اینجا خیلی از افراد راهای خوب ارایه دادن وتو هم در نهایت صبر جلو رفتی و تا جایی که تونستی عمل کردی اممممااااا در واقع نتیجه ی به خصوصی نگرفتیم بلکه به جرعت میگم همسرت تو این چند سال بدتر هم شده .!!!!!یه جای کار میلنگه!شما هر خوبی به همسرت میکنی عین اجسام تو سیاه چاله گم میشه وهیچ اثری نمیبینیم!با توجه به چیزایی که در مورد مادر شوهرت میگی پیشنهاد قاطعم بهت اینه که این قضیه رو هم یه پیگیری کنی!شما که این همه کار کردی و ازطرفی این شکم به دلت افتاده پس برو پیگیری کن !حداقل تو هم در این زمینه اقدامی کرده باشی که اخر کار شوهرت هرچی شد این قضیه عین یه سوال بزرگ تو زهنت نمونه!!!!از طرفی هم این فکر که چیری غیر چیزای عادی نمیزاره شوهرت بهت نزدیک بشه رو از ذهنت خارج میکنه.این فکر خودش مثل سوهان روحه و کلی انرری ازت میگیره! با چند نفر صحبت کردم و در اخر انقدر برام مهم شد گفتنش بهت که اولین پستمو تو همدردی گزاشتم !!!!!خواهشا پیگیر این قضیه هم باش!!! موفق باشی مطمعنم موفقم میشی

[آخیش]

اونی که شماره اشو برات گذاشتم منو که خیلی کمک کرده من عاشقشم، حاج آقای بردبار شاگرد میرزا جوادآقای تهرانیه، بزن تو نت خودت ببین میرزا جوادآقای تهرانی رو سرچ کن ، آدم نازنینی رو بهت معرفی کردم البته خدا میخواسته بهت معرفیش کنم مخصوصا که اینجا یه سایت عمومیه و منم حاضر نبودم همچین کاری بکنم کافیه یه بار بری مشهد بهشت رضا قطعه ای که قبر امام جمعه مشهد هست قبر میرزا جواد آقا هم خاکه خودت ببین که چه عظمتی داره استاد این مرد

[zendegiye movafagh]

از لطف همتون ممنون
واقعا به دعاي شما نياز دارم
ببينم تا خدا چي صلاح بدونه
منو تو دعاهاتون فراموش نكنيد
������������������������������������������

[zendegiye movafagh]

به نظرتون چطور ميشه. با اين سايت آشناش كنم