به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    منم باشم یکی 24 ساعته خودشو از من سر تر بدونه ، قطعاً ازش متنفر میشم ، کی گفته شما از جاریت سر تر هستی.
    هیچ انسانی نمیتونه از انسان دیگه سر تر باشه ، پول و شغل و قیافه نمیتونه نشان برتری آدمی به آدم دیگه باشه.
    تا دیدی یکی تحویلت نگرفت ، سریع خودتو باختی ، چون خودتو وابسته به کار و پول و شغلت میدونی ، عزت نفس نداری.

  2. 3 کاربر از پست مفید maral569 تشکرکرده اند .

    saharnaz (جمعه 16 بهمن 94), هلیاجون (چهارشنبه 14 بهمن 94), بارن (جمعه 16 بهمن 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1393-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,800
    سطح
    32
    Points: 2,800, Level: 32
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 52 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون دوستان از همدردیتون و راهنمایی هاتون من به نامزدم رفتار جاری ام رو گفتم و ایشون کاملا حق رو به من دادند و شبش رفتند خونه شون و با پدر ومادرشون صحبت کردند و حتی خط و نشون هم کشیدن که اگر رفتارشون همینطوری باشه قیدشون رو خواهند زد کلا نامزدم از دلم در آورد و منو فرداش شام برد بیرون و کلی بابت اون قضیه ازم عذر خواهی کرد و گفت مادرش ازش خواسته نزاره برادری شون از بین بره و این حرفا دیروز نامزدم بهم گفت پدر جاری ام قلبشو عمل کرده و تو بیمارستانه زنگ بزنم و دکتر ها قطع امید کردن منم به نامزدم گفتم درسته اون با من اینطوری رفتار می کنه ولی من بخاطر تو بهش زنگ میزنم و احوال پدرشو میپرسم شماره جاریمو از نامزدم گرفتم و بهش زنگ زدم و حال پدرشو پرسیدم و خیلی خوب باهاش صحبت کردم و قطع کردم ولی حس کردم اون خیلی تعجب کرده و کلا هنگ کرده که من بهش زنگ زدم و احوالشونو پرسیدم بنظرتون کارم درست بوده یا خیلی خودمو کوچیک کردم ؟

  4. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی واقعا بنظرم باید به مدیر همدری بگم در سایت مشاوره ای خودش رو گل بگیره هم خودش راحت میشه هم من و خیلی های دیگه راحت میشیم خلاااااااااااااااص

    بخاطر یک جمله ای که این بنده خدا گفته اصلا اشتباه قبول شما باید اینجوری برخورد کنی و اونش وهرت که جوگیر شده بفرستی جلو بره با خانواده اش صحبت کنه که چرا جاریت اینو گفته و تهدید کنه و خط و نشون بکشه؟!!! الان شوهرت هم خیلی مثلا بخودش افتخار میکنه؟واقعا پی شخودت چی فکر کردی که اینکار را انجام دادی؟

    الان شما میدانی طرز فکر خانواده شوهرت نسبت بهت چقدر عوض شده و تغییر کرده احترامی که برات قائل بودن و اینکه بخاطر یک جمله جاریت این حرف را زدی آینده ای که من میبینیم مشکل بین دو برادر و احتمال بسیار زیاد مشکل بین شما و خانواده شوهرت که تاثیر بسیار مستقیم روی زندگیت داره اینم فراموش نکن یک مرد خیلی بیشتر از اونی که فکر بکنی به خانواده اش وابسته هستش و تاثیر میگیره.

    یک سوال شما در برخورد با بقیه خانواده و دوستان و اعضاء فامیل به چه صورت هستید؟
    فرزند چندم خانواده هستید و خواهر بزرگتر و کوچکترتان چن سال دارند؟
    شغل پدر و مادر شما
    رابطه شما با پدر و مادر و اعضاء خانواده به چه صورت هست؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  5. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (شنبه 17 بهمن 94)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1393-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,800
    سطح
    32
    Points: 2,800, Level: 32
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 52 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای خاله قزی خانواده همسر من از روز اول خیلی اصرار داشتن که من رابطه مثل خواهر با جاریم داشته باشم و اینم بگم این جاری من با همسر سابق شوهر من هم رفتارشون به همین شکل بوده که البته میگفتن همش تقصیر همسر سابق ایشون بوده ولی چیزی که من میبینم جاری من کلا مشکل داره اگر یه نفر تو جمعی که اولین باره شمارو میبینن مثل پسر دایی همسرم و خانمشون که انجا بودن ضایتون کنه و کلا همیشه و همه جا یطوری با من رفتار کنه که انگار من اصلا وجود ندارم با همه حرف بزنه غیر از من اونم جایی که اولین باره میرید شما باشید چه حالی بهتون دست میده بخدا من میخواستم بزنم زیر گریه و برگردم خونمون خیلی خودمو کنترل کردم بعدم که همسرم اومد همش ازم میپرسید چرا ناراحتی یعنی اگر بهش نمی گفتم فکر میکرد من قیافه گرفتم و الکی ناراحتم و شب اونم خراب کردم در ضمن میگن جنگ اول به از صلح آخر من باید تکلیفمو بدونم که فردا نیان مثل بگن اینم مثل اون یکی بود تقصیر مینا بوده .
    من فرزند اول خانواده هستم خیلی هم رابطه ام با اعضای خانواده ام خوب و صمیمی هستش تا بحال هم فقط احترام گذاشتم به خانواده خودم و همسرم.البته همسرم بخاطر این عصبانی شده بود چون میگفت مادر و پدرش همش از جاریم دفاع میکردن بخدا من فقط بهشون احترام میذارم اون روزی هم که رفتم خونشون جاریم بی محلی میکرد مادر شوهر و پدر شوهرم هم مثل سابق نبودن حس میکردم از اون میترسن که انقدر تحویلش میگیرن در واقع اونا هم منو تحویل نگرفتن پیش اون همش تنها نشسته بودم و هیچکس با هام حرف نمی زد شما باشید ناراحت نمیشید ؟

  7. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما باشید ناراحت نمیشید ؟
    نه

    خدا شاهده وقتی میخونم خندم میگیره دختر تو آخه چقدر حساسی!با این حساسیتی که داری خودتر ا داغون میکنی.

    حدس میزنم فرزند اول هستی فرزند دوم چندین سال ازت کوچکتر باشه و یکجورهایی در نقش مامان دومش بودی..باعث شده کنترل گر بشی و تصور کنی میتوانی همه چیز را تا حدودی کنترل کنی(احساس ترس بخاطر ضعف از کنترل محیط اطراف) در صورتی که اینگونه نیست بانو هر فردی مسئول رفتارهای خودشه شاید جاریت دوست نداره خیلی باهات خودمان بشه و فاصله را حفظ کنه خوب چه بهتر تو چرا اینوسط حرص میخوری آخه؟!!
    خانواده شوهرت دوست دارن رابطه ات با جاریت خوب باشه شما بگو چشم و تلاشمو میکنم ولی سعی کن فاصله خودت را حفظ کنی با جاریت این دیگه ناراحت شدن و گریه کردن داره.خوب گوشیت رو ببر بالا برو توی گروههای تلگرامی یا مجله بخر بشین بخون مجبور نیستی که بشینی باهاش حرف بزنی.بازم میگم مادرشوهرتم یکچیزی گفت فقط بگو چشم مامان جون هرچی شما بگی
    ولی سعی کن رابطه دوتا برادر به مشکل نخوره همین فقط.دوری و دوستی بهترین روش هستش شاید جاریتم اینو میخواد اینجوری راحت تر باشه شما هم احترام بزار.
    توی تالار سرچ کن تا دلت بخواد مشکل دارن با جاری هاشون و تایپیک میزنن شما که این بنده خدا از همان اول تعیین تکلیف کرده برات من جات باشم اتفاقا کلی هم خوشحال میشم خدا پدر و مادر و جد و آبادش رو بیامرزه

    گلایه کردن پیش شوهرت از جاریت و خانواده اش خودت را ضعیف جلوه میکنی سعی کن اینجور مسائل را خودت مدیریت کنی.دفعه بعدی هم تیکه انداخت 2تا کار انجام بدی:
    همونجور یکه تیکه میندازه و قصد جزاندنت را داره جوابش را بدی.که دلت خنک میشه ولی پیش خانواده شوهرت یکمقدار وجهه خوبی نداره و امکان داره بین دوتا براردرها مشکل ایجاد شه
    یا اینکه تیکه میندازه سنگین باهاش برخورد کنی یک اخم کنی جواب دستش بیاد.

    درضمین اینکه به بقیه چی میگه بخودشان مربوطه جوابش را بدن و خنکش بکنن یا خیر.اینم بدون اینجور افراد توی بیشتر خانواده ها پیدا میشه و بیشترشم بخاطر نداشتن اعتماد بنفس و خلاء های عاطفی که دارن ما هم تا دلت بخواد از اینجور افراد داریم منم سعی میکنم باهاشون سرسنگین باشم و خیلی باهاشون همصحبت نشم حالا میخواد فامیل نزدیک باشه یا فامیل دور

    جمله آخر: گریه نکن دختر وقتی گریه میکنی شوهرت احساس ضعف میکنه و خودت هم شخصیتی جلوه میدی که ضعیف و ناتوان هستی و نمیشه توی مشکلات بهت تکیه کرد.اینم بگم جارتی چون قدیمیتر هستش برای همین جاپاش محکمتره پس باسیاست تر رفتار ک اول خودت را عزیز کن و خوب جلوه بده رفتارهای معقولانه تر داشته باش تا جایگاه محکمتری پیدا کنی.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : شنبه 17 بهمن 94 در ساعت 11:36

  8. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    هلیاجون (شنبه 17 بهمن 94)

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    فقط میخواستم اینو بهتون بگم که من خودم خیلی آدم حساسی هستم و اطرافیان هم در این مورد بهم تذکر میدن.

    با این حال حتی من هم اگه در همچنین موقعیتی قرار میگرفتم اصلا ناراحت نمیشدم.

    به نظر من تنها خط قرمز ما در رابطه با خانواده همسر باید عدم دخالت اونها در مسایل زندگی مشترک ما باشه وگرنه بقیه مسایل به هیچ وجه اهمیت نداره.

    اگه کسی تمایل نداره با شما حرف بزنه این مشکل خودشه .دلیلی نداره شما به خودتون بگیرین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 17 بهمن 94)

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 بهمن 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    1,368
    سطح
    20
    Points: 1,368, Level: 20
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر شما.....
    نقل قول نوشته اصلی توسط مینا 66 نمایش پست ها
    به خدا من خیلی ناراحتم از صبح همش دارم گریه میکنم البته به نامزدم هیچی نگفتم اون اصلا هیچی نمیدونه همش هم ازم دلیل ناراحتیمو میپرسه من خیلی دختر ساده و بی سیاستی هستم تو رو خدا اگر کسی میدونه من چطوری باید رفتار کنم بهم بگه.ممنونم
    گریه و ناراحتی بی معنی است فقط خودتان باشید و به همسرتان اهمیت بدهید اگر شما درست رفتار کنید و اشتباهای اگر داشته باشید را برطرف کنید و شخصیت والا و بزرگی داشته باشید. دیگران خودشان تلاش می کنند که به شما و سترگی شخصیت شما نزدیک شوند...

  12. کاربر روبرو از پست مفید dariush233 تشکرکرده است .

    هلیاجون (شنبه 17 بهمن 94)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    اشتباه کردین به همسرتون گفتین چون اتفاقی نمی افته جز اینکه نظرشون درمورد شما عوض میشه و همسرتونو بخاطر یه موضوع خیلی ساده انداختین وسط حالا بنظرتون اگر مادر و پدر همسرتون گلایه شما رو به برادر شوهرتون کنن چی میشه؟صد درصد اونا هم ناراحت میشن و احتمالا یه جدل به پا میشه.این حرکتت خیلی بی سیست و خام بود دوست من ازین به بعدم میگن فلانی خیلی حساسه و نمیتونن باهات راحت باشن چون نگرانن نکنه الان از حرف ما خورده بگیره و ناراحت شه.عروس اول قطعا عزیز تره و فقط با خوبی شما میتونی عزیزتر باشی.ببین مشکل شما با جاریتونو فقط خودتون دوتا باید حل کنین.خب اخلاقش اینه شما هم کاری بکارش نداشته باش قرارم نیست که شما باهم زندگی کنین یه چند سبایی عقد هستین و بعد مستقل میشینو فقط تو مراسما همو میبینین که اونم با یکمی درایت و پختگی حل میشه.دوستم یکم پخته تر رفتار کن همین و اینو بذار پای اخلاقش و شما هم کار خودتو بکن

  14. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 17 بهمن 94), هلیاجون (شنبه 17 بهمن 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.