در مورد حضور قلب خوب هست که کمی قبل از وارد شدن به زمان نماز خودمون رو برای ورود به نماز آماده کنیم ، قبل از ورود وضو بگیریم و ترجیحاً دعای اعمال وضو رو هم که بسیار زیباست بخونیم ، بعد اگر بتونیم کمی نافله بخونیم مخصوصاً نافله شب و نافله ظهر.
نافله شب رو اصلاً نیاز نیست که دقیقاً مثل مفاتیح اونقدر مبسوط خوند و در قنوت نماز وتر یه صلوات هم کافی هست .
نافله ظهر هم بسیار سفارش شده .
.................................................. ......................
توضیح این کلام از استاد فاطمی نیا:از محضر آیت الله بهجت سؤ ال شد: حاج آقا، عمرمان گذشت و دارد مى گذرد امّا هنوز لذتى از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکرده ایم،
به نظر شما چه باید بکنیم که ما نیز اقلاًّ اندکى از آنچه را که ائمه و پیشوایان معصوم علیهم السّلام فرموده اند، بچشیم؟
معظّم له در حالى که سر را تکان مى داد فرمود: آقا، عامّ البلوى است! این دردى است که همه گرفتاریم!
عرض شد: آقا، به هر حال مراتب دارد و مسئله نسبى است. عضى همچون شما مراتب عالى دارید و ماها هیچى نداریم، ماها چه باید بکنیم ؟
باز در جواب فرمود: شاید من مرتبه شما را تمنّا کنم.
عرض شد: حاج آقا مسئله تعارف در کار نیست و یک واقعیتى است .
باز ایشان در جواب با فروتنى و تواضع خاصّى فرمودند که : عَمَّتُک مِثْلُک ! و مرادشان از این ضرب المثل این بود که من هم مثل شما هستم .
به هر حال ، پس از چند بار اصرار فرمودند:
این احساس لذّت در نماز یک سرى مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سرى مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که : انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند، و معصیت ، روح را مکدّر مى کند و نورانیت دل را مى برد.
و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمى دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود، یعنى فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجّهش به غیر خدا مشغول نشود. و اگر به طور غیر اختیارى توجّهش به جایى منصرف شد، به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند.
آيت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید،ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا میکنید.
مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست،مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز میخوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز میشود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، میتوانی توقف نکنی، وقتی آمد "راست میگوید ها، مهمان داریم ، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمانخانه بگویم،چطور باشد .." اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان میفرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست،اما توقف دست ماست،آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.
بعضیها روی فکری که می آید متوقف میشوند، مثلا "من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف میشود] یکوقت میبیند دارد میگوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک مینویسد، همه نمازش شد همین، این نشد.یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز میفرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.
بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)