(تا حالا دوستي خانوادگي اينطوري نديده بودم

[صبوری]

سلام دوستان مدتها تالار نبودم ولي الان اومدم تا از تجربه ام بگم كه هنوز بي نتيجه است.

دوستان يكم قديمي من رو ميشناسن.ولي به طور خلاصه ماجرا رو تعريف ميكنم.

من سه سال پيش بر حسب اتفاق با آقايي رابطه كاري رو شروع كردم كه كاملا موفق پيش ميرفت تا اينكه رفتارهاي ايشون باعث شد من فكر كنم به من علاقه مندند و بعد از اينكه ايشون هيچ درخواست واضحي ندادن من سعي كردم رابطه كاري رو هم كلا لغو كنم (با راهنمايي دوستان تالار)و تا حدودي هم موفق شدم ولي در زماني كه من مطمعن بودم ديگه همه چيز تموم ميشه من با خواهر ايشون آشنا شدم و اين آشنايي به دوستي و روابط خانوادگي رسيد.تصور مادرم اين بود كه حتما براي آشنايي بيشتر هست در صورتي كه من اصلا اينطور فكر نميكردم.
اين آشنايي با خواهر ايشون تا الان حدود يكسال شده و اين اواخر موضوعي باعث شد كه من سربسته جريان رو به ايشون بگم(آشنايي با برادر و...)

ديگه مطمعن بودم اگر نيت ايشون ازدواج نبوده خواهرشون هم رابطشون رو قطع ميكنند يا به من ميگن تو اشتباه كردي و اصلا همچين نيتي نبوده و بعد رابطه دوستيمون ادامه پيدا ميكرد .

ولي انگار بعد از صحبتهاي من هيچ اتفاقي نيوفتاد نه خواني اومد و نه خواني رفت خواهر ايشون مثل گذشته رابطشون رو با من حفظ كردن.

دوستان شما چي فكر ميكنيد ؟؟؟

[meinoush]

سلام عزیز گلم خوبی؟
ممکنه اصلا خواهر به برادر راجع به این موضوع نگفته باشه چیزی
اگه هم گفته باشه ممکنه کلی و یا غیر مستقیم گفته باشه
بعدشم منم بودم با دوستم قطع رابطه نمی کردم به خاطر برادرم. ادم با یکی قطع رابطه می کنه که اخلاق طرف با خودش سازگار نباشه.

صبوری جون مردا در کل خودشونو به یه کیس محدود نمی کنن. زن ها این اشتباه رو می کنن. نمی دونم اشتباه یا سرشت و ذات یا هر چی. اما چون مردا هستن که میان خواستگاری در عمل میشه نتیجه اش اشتباه.
یه مرد عاشق هم بشه از کارش نمی زنه از زندگی و روال عادیش نمی زنه. یه زن می زنه و همه چیش میشه عشقش احساسش یا مردی که دوست داره. مردا همه تخم مرغاشونو تو ی سبد نمی چینن. خیلی هم منطقی ترن به نسبت زن ها. زن ها نه. وقتی یه زن عاشق میشه عقلش هم با احساسش دست به یکی می کنه :)

پس اگه خواستگارهای دیگه ای داری یا حتی اگه توی محل کار یا مهمانی یا هر جای دیگه ای احتمال می دی کیس مناسب ازدواج پیدا کنی سعی کن با دقت و عقل کیس هات رو نگه داری و رد نکنی. خودت دختر خیلی عاقلی هستی.

اون اقا و هر اقای دیگه ای در عمل (می دونم در احساست برات منحصر به فرده) اما در عمل و در گزینشت برای ازدواج منحصر ب فرد نباشه. اون که بهت تعهدی نداده پس ازاد بدون خودت رو کیس هات رو بررسی کن.

.... ادم وقتی یکی رو دوست داره خود به خود با پسرای دیگه جدی و خشک می شه و در بسته میشه و کسی نمیتونه بهش نزدیک شه. خوش اخلاق باش. کیس نپرونی یه وقت.

اون اقا هم از خواهرش شاید بتونی بپرسی که اصلا چه کاره است واسه ازدواج. بعضی ها ازدواج بکن نیستن. ترجیح می دن ازاد باشن. اگه می تونی غیر مستقیم و نرم نرم و اروم اروم بپرس که خودشم نفهمه چی شد و چی می خواستی.

خودت خیلی عاقلی.

خوشبخت بشی

[paiize]

سلام صبوری جان...خوبی...خیلی دلمون واست تنگ شده بود

اول ازهمه یه سوال...چرابه خواهرش گفتی؟چطوری گفتی؟اونجورکه خودت برداشت کرده بودی؟یانه فقط درحد این که میشناسیش؟

شاید اصلا خواهرش منظورتورونفهمید

[شیدا.]

سلام صبوری.
این اواخر گاهی می دیدم هستی
به هر حال خوش برگشتی

مینوش متین و زیبا و مهربانانه همون حرفهایی را که من می خوام بگم نوشت

منم یه راست برم سر اصل مطلب

وانمود می کنی که به حرفهای ما گوش می دی و طبق راهنماییهای تالار قطع رابطه کردی (قطع رابطه ای که همدیگه را می بینید و رابطه دارید "تا حالا اینطوریشو ندیده بودم" )


این همه پی گیری و تلاش باعث می شه اگرم یه نیم نگاهی داشته، خیالش راحت بشه و بشینه به تماشای تقلای شما!


حالا هی وقت مبارک را پای این عشق خیالی هدر بده .....

بحث من بحث علاقه و عشق و....نيست ازين كه يه پسر بي هدف تو زندگيم رژه بره بدم مياد .

اتفاقا سه ساله داره تو زندگیت رژه می ره و خودت هم خوب می دونی و به این موضوع کمک می کنی.

- - - Updated - - -

راستی !
عنوان تاپیک نامناسب است.

[صبوری]

سلام از اين كه اين تايپيك باعث ميشه با دوستان قديميم هم صحبت بشم واقعا خوشحاااااااااااااااااااال م.

ممنون مينوش عزيز
بحث من بحث علاقه و عشق و....نيست ازين كه يه پسر بي هدف تو زندگيم رژه بره بدم مياد .
پاييز عزيز منم دلم براي شما تنگ شده بود.

اول ازهمه یه سوال...چرابه خواهرش گفتی؟چطوری گفتی؟اونجورکه خودت برداشت کرده بودی؟یانه فقط درحد این که میشناسیش؟

شاید اصلا خواهرش منظورتورونفهمید

همون اول كه باهاش آشنا شدم در صحبت اول گفتم فكر كن منو تو دانشگاه كلاس ورزشي و... ديدي اصلا فكر نكن برادرت باعث آشنايي ما بوده اين دو تا رابطه دو تا رابطه كاملا جداست.

اين اواخر برادره بدجور رفته بود رو اعصابم (رفتارهايي ميكرد كه هر كي ميديد فك ميكرد خبريه)و منم خط قرمزهام رو متذكر شدم و كلا كنار كشيدم .
خواهر محترم متوجه شد بين ما كدورتي بوده و حس جنتلمن بودن بهش دست داد و به من ميگفت بايد رابطه شما رو درست كنم و....

منم بعد اين كه ديدم خواهره اصلا متوجه موضوع نيست بعد از چند بار كه پرسيد چي شده منم در يك جمله بهش گفتم برادرت تكليفش مشخص نيست و حرف حرف خودشه.

ازم توضيح بيشتر خواست و منم گفتم هر فردي حق انتخاب داره و برادرت اگر ميبينه نميخواد هيچ دليلي نداره رابطه رو نگه داره منم تو رابطه دوستيمون اون رو فقط برادر تو ميديدم نه همكار خودم.

الانم چيزي نيست كه بخواي درستش كني.

[meinoush]

خوب...... به نظرم یه جورایی به خواهرش گفتی بهش ربط نداره رابطه اتون. و دخالت نکنه. نمی دونم البته شاید ترجمه ی حرفا در دنیای زن ها متفاوت باشه اما من اگه بودم دقیقا همون چیزی رو فکر می کردم که بهش گفتی. اینکه بهم ربط نداره دخالت نکنم و کاری نیست که بتونم بکنم و حتی هیچی نپرسم و هر چی هم بشه بازم بهم ربط نداره و دوستی ام رو به هم نزنم.

یه خانم که حرف و زبون ریختن و سیاست گفتاری بلده پیدا کن تو تالار بهت بگه چی باید می گفتی و چطور با کمک خواهرش تکلیف خودت رو روشن کنی.

این صحبت هات چیزی نبوده که به نتیجه ای که می خوای برسونتت. اما نمی دونم باید چی می گفتی. کمک بگیر. مشاوره بگیر. دوستان میان راهنمایی می کنن.

فرشته مهربون هم احتمالا می تونن گفتار درست رو بهت بگن تا به نتیجه ی مشخص برسی.


باید همراه با احترام به خودت و نرمی با طرف مقابلت بتونی گفتار رو اداره کنی که بتونی نتیجه ی مشخصی بگیری. بلد نیستم وگرنه بهت می گفتم.

[abi.bikaran]

ازم توضيح بيشتر خواست و منم گفتم هر فردي حق انتخاب داره و برادرت اگر ميبينه نميخواد هيچ دليلي نداره رابطه رو نگه داره منم تو رابطه دوستيمون اون رو فقط برادر تو ميديدم نه همكار خودم.

الانم چيزي نيست كه بخواي درستش كني.

سلام صبوری جان خوبی
عذر میخوام عزیزم یه خورده حرفات گنگه؟ میدونی از اون ور میگی قطع ارتباط کردی ولی توی این تایپیکت انگار برعکس قطع رابطه که نداشتی هیچ کلی خبرا هم بینتون بوده درسته؟ یا من بد متوجه شدم؟
اون قسمت که قرمز کردم دقیقا منظورت چی بود؟ مگه از شما خواستگاری کرده یا پیشنهاد اشنایی داده بود ؟ که به خواهرش اون حرفارو زدی؟
ببین یه چیزی بگم ندیده ونشناخته مطمئنم اون اقا شاید یه درصد به ازدواج با تو فکر نمیکنه شاید خوشش میاد ولی نه برای ازدواج چون الان یک ساله تو با این
مسئله خواستن یا نخواستن مسئله این است. خودت رو درگیر کردی!
اصلا لزومی نداره دوستی تو وخواهرش رو به اون ربط بدی این یه مسئله جداست در ضمن چیزی مگه بینتون بوده بخوای به خاطرش دوستیت به هم بزنی؟
خلاصه گلم خیلی واضح جریان تعریف کن حاشیه نرو نمیتونی از زیر زربین بچه های تیزبین همدردی در بری وچیزی پنهون کنی البته این حدسه من شاید هم اشتباه میکنم

[(آسمانی آبی)]

سلام خانم صبوری
من اون " مدت هایی که شما تالار نبودید" اینجا عضو شدم ، بخاطر همین از تاپیک های قبلیتون بی اطلاعم و شناخت زیادی از شما ندارم
ولی دلم خواست نظرم رو بنویسم واستون

اول اینکه بگم چه اسم قشنگی دارید( البته شاید فامیلتون باشه )
دوم
به نظر من اگه خواهره بره حرفای شمارو واسه برادرش تعریف کنه ، اینجا شما ضرر میکنید
چون اگرم قرار بود برادره کاری بکنه ، باعث عقب نشینیش میشه

البته من در جریان هیچی نیستم و شاید حدسم زیاد درست نباشه
من فکر میکنم اون عاملی که باعث شده بیایید رویداد های خودتون رو اینجا نقل کنید ، شاید بشه اسمش رو گذاشت علاقه

ولی چون هدف شما ترک این رابطه هست ، مدام به خودتون و اطرافیان میخوایید بقبولانید که هدف از طرح نوشته های شما چیز دیگه ای هست

اگه حتی کوچکترین حسی به کسی نداشته باشیم مطلقا اجازه نمیدیم که توو زندگیمون رژه بره ! به اصطلاح دروازه های زندگیمون واسش بستست . درسته؟ پس اگه شما اجازه ی رژه رفتن بهش دادید اگرم زیاد نباشه ولی کورسویی از علاقه هست در پشتش

همین الان اگه دقیق فکر کنید حس میکنید که اهمیت موضوع شمارو به طرح این تاپیک واداشته

میخوام بگم اگه هدفتون قطع این رابطه هستش ( با وجوده علاقه ای که به این آقا دارید و منتظر اقدامش هستید ) سعی کنید با خواهرشون هم ارتباط زیادی نداشته باشید

درسته به هم ربطی ندارن ، ولی هربار با دیدن ایشون و هرازگاهی صحبت از برادرشون ، هدفه شمارو کمی به عقب برمیگردونه
و دوباره پایه های ترک این رابطه رو سست تر میکنه

در ثانی رابطه داشتن با خواهرش هم شمارو به راحتی در دسترسش قرار میده ، کمی دورباشید تا توو ذهنش شمارو ببینه ...

[دختر بیخیال]

با سلام خدمت صبوری عزیز
خوبی ؟
چه خبرا
کم پیدایی

عزیزم چرا اینقدر گنگ صحبت میکنی، اگه تو زندگیت و رابطه همکاریت با اون آقا هم همینطوری باشی که بنده خدا حق داره اصلا اقدام نکنه (شوخی بود)

خارج از شوخی ، چیزی که من از تاپیک هات و صحبتات فهمیدم اینه که شما با آقایی همکاری ، بعد این آقا یسری چراغ سبزی نشون داده که شما متوجه شدی دوستتون دارند.
ولی هیچوقت مستقیم نگفتند درسته؟

عزیزم بنظر من پسری که سنش به ازدواج رسیده از طرفی شغل ثابتی داره ، چنانچه دختری و دوست داشته باشه دیگه دست دست نمیکنه مطمعنا اقدام میکنه!

اگه اقدام نمیکنه یا مشکلی داره که صد درصد به شما ارتباطی نداره و بخودشو خونوادش مرتبطه و شما کاری نمیتونی بکنی یا اینکه کلا شما برداشتتون اشتباه بوده و این آقا هیچ حس خاصی نسبت بهتون نداره. شایدم حس خاص داره ولی اون حسی نیست که مدنظر شماست.

پس بهتره اعصاب خودت الکی خورد نکنی و بیهوده تو فکر نری.
ولی من یجورایی از درگیریهایی که برای خودت درست کردی اینطوری استنباط کردم که توجه و خواستگاری این اقا از شما برات خیلی مهمه ، و یجورایی پاسخ شما مثبته اگه ایشون خواستگاری کنند.

این مسله با توجه به این که این آقا اصلا تکلیفشو مشخص نکرده و حتی غیر رسمی هم تاحالا درخواستی نداشته برای شما خطرناکه.اینطوری آسیب میبینی ، بهتره از فکر این آقا بیاین بیرون و به بررسی سایر خواستگارات بپردازی ،ایشون اگه قسمتتون باشند حتما بهم خواهید رسید در غیر اینصورت خدارو چه دیدی شاید قسمتت در جای دیگریست.

پس بیهوده فکرتو مشغول نکن.

بنظر من اون بالایی صلاح منو بهتر از خودم میدونه، من که بهش خیلی اعتماد دارم همه چی و سپردم بخودش.
شما هم به اون بالایی بسپر و بفکر پسری باش که دقیقا و رسما و مستقیم ازت خواستگاری میکنه، نه تو فکر کسی که تکلیفش با خودش هم مشخص نیست.!

این جمله و واقعا خودم شخصا بهش رسیدم و بهش دارم عمل میکنم! باور کن اینطوری آرامشت خیلی بیشتر خواهد بود ، چون وقت و انرژیتو واسه کسی میذاری که دقیقا ازت خواستگاری کرده و میدونی چی میخواد و قصدش واقعا چیه ، مسله ازدواج خودش استرس زا هست دیگه چه برسه که با این مسایل بلاتکلیفی بخوای استرسشو بیشترم کنی دیگه آرامشی برات نمیمونه که بخوای زندگی کنی و تصمیم بگیری:)

[فرهنگ 27]

صبوری عنوان تاپیکت مهبمه،یه عنوان واضح بذار،چطوریشو ندیده بودی؟