به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 بهمن 93 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1393-10-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    244
    سطح
    4
    Points: 244, Level: 4
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا دوستم به من حسادت میکنه؟آیا از رفتاراش به خواستگارم منظور خاصی داره؟؟؟یا من حساسم؟؟؟

    سلام دوستان.من دختری 25 ساله و ساکن یکی از شهرستانهای شمال کشورم.بایکی از همکلاسیهام دوران طرح بعد از تحصیلمون رو توی یه شهر کوچیک اطراف شهر خودمون میگذروندیم.اینم بگم که الان یک ماهه طرح من تموم شده و دوستم هنوز اونجا هستن.دوست من دختر خیلی خوب و اجتماعی و فعال و البته زیباییه.مخصوصا که هم خیلی زیباست هم زمام کل امور تقریبا دستشه.چه توی خوابگاهمون که بچه های رشته های دیگه هم هستن چه محل کارمون توی بیمارستان.تو این مدت هم خیلی چیزا ازش یاد گرفتم.اینکه اجتماعی تر باشم و غیره.ما چون دلخوشی نداشتیم با همه بچه های خوابگاه و همکارا چه اقا و چه خانوم روابط خوبی داشتیم.شهر جدید از دریا هم دور بود. با این حال تفریحا به راه.تو این بین ما با یکی ازپزشکهای آقا خیلی صمیمی شده بودیم.ایشون مثل ما غریب بود اما بیشتر چون از تهران اومده بود.قضیه از اونجا شروع شد که من بادوستم سر تزریقات شب یکی از مریضها اختلاف پیدا کردیم.جوریکه به من توهین کرد.منم دیگه روابطمو باهاش محدود کردم.اما با رفتاراش منو به انزوا کشوند مثلا تو جمعها طوری صحبت میکرد که پشتش به من باشه یا از این کارا که منو جلوی همه خورد کنه و همه متوجه شده بودن و بعضا دلسوزی میکردن.اما برام مهم نبود.اما رفتارای ایشون خیلی خاص بود و همیشه دوست داشتن رهبر باشن و توجه همه رو با خوبی زیاد به خودشون جلب کنن.هرچند با من در افتاده بودن.مثلا همیشه بعد ساعت شلوغی بیمارستان میگفتن دکتر مثل برادرم هست و مثل یه مادر دلسوز براش میوه پوست میکندن و میبردن و شب دو سه ساعتی اونجا بودن با همکارا و کلی بگو و بخند.البته بی منظور.و من هم تو خوابگاه پیش بقیه بچه ها.و اصلا مهم نبود.تا اینکه من و دوستم با واسطه با هم آشتی کردیمو باز جمعمون جمع شد.تو این گیر و دارهمون اقای پزشکمون از من خواستگاری کرد.این دوستم هم مدام پیگیر بود که آیا پزشکمون به من علاقه منده یا نه!یه جوری نشون میداد میخواد زودتر این وصلت سر بگیره و. ...
    بعد از اینکه خواستگاری رسمی شد همه جا بد آقای دکترو میگفت.هنه جا پیش همه همکارا و دیگه پاشو جایی که ایشون بود نمیذاشت.حتی یه بار که مسمومیت شدید گرفت نزاشت دکتر واسش کاری بکنه و حاضر شد تا دم مرگ بره اما فرداش شهر خودمون بره دکتر!!در این حد.اینم بگم که مطمینم رابطه ای بینشون نبوده و هر دو کاملا کاملا پایبند و مذهبی هستن.بعد از اون شروع کرد که یه خواستگار مسلمان اما اهل کشور ایتالیا داره و کلا به هر کسی فکر نمیکنه و ...من فکر میکنم ایشون چون خودشونو خیلی از من سر میدونستن و اونهمه به همه رسیدگی میکردن توقع نداشتن کسی عاشق من بشه!!!خلاصه که رفتاراشو گفتم و بد گوییها و تا دم مرگ رفتنشونو غیره که حتی حاضر نبودن پاشونو جایی که من و خواستگارم هستیم بزارن.اما ماه قبل که من برگشتم شهر خودمون اینا دوباره بساط میوه پوست کندنو شب نشینی ها و غیرشون به راهه.از اینور ما در حال تدارک مراسمها و غیره ایم.از اینور میبینم تمام اون رفتارها و بدگوییها که جلوی من انجام میشد فقط و فقط واسه رنجوندن من بوده و با رفتن من همه چی حتی پررنگ تر از قبل ادامه داره.حتی خواستگارمو برای نهار به شهرمون دعوت کرده که البته قبول نکردن.اما این رفتارها چه معتی داره.دوستم هیچی کم نداره .حتی خواستگار ایتالیایی داره و به قول خودش خیلی سطخ بالا هستن و به من نمیخورن!!!اما چرا تو اون چند ماه اینهمه رفتارهای بد کرد ...من چیزی نمیگفتم چون فکر میکردم قلبا ناراحته یا. .فقط سعی میکردم آرامشمو حفظ کنم تا جو واسه هممون که تنهاییم سخت نشه.اینم بگم که خواستگارم مادر ندارن و فقط یه خواهر بزرگتر که متاهله.خواستگارم بعد از اینکه به من ابزراز علاقه کرد خواهرشونو فرستادن خوابگاه تا با من آشنا بشن.ما 15 تا دختریم اونجا.خواهرش هم از تهران اومد.همه من جمله من کاملا ساده بودیم مخصوصا من که میدونستم خانوادشون مذهبی هستن ساده اما شیک و تمیز بودم .اما دوستم از دو ساعت قبلش شروع کرد به ارایش کردن و لباس آنچنانی و غیره.طوری که واقعا توی چشم بود!!!بچه ها هم بهش یکی دو تا متلک انداختن البته!!!حالا که فکر میکنم نمیفهمم یعنی چی؟یعنی همه اینا واسه این بوده که از من خوشش نمیومده؟؟؟!!!!
    بعد همه اینها اما حالا میبینم با رفتن من شب نشینیهای ایشون با خواستگارم دوباره به راهه.چرا این رفتارو انجام میده؟از طرفی به خواستگارم چی بکم که یه وقت بدتر رو این خانوم حساس نشه و در عوض ناراحتیمن نشون بدم؟؟؟
    ویرایش توسط mohanna : چهارشنبه 15 بهمن 93 در ساعت 14:23

  2. 2 کاربر از پست مفید mohanna تشکرکرده اند .

    بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    در حال حاضر خواستگارتون رسما از طریق خانواده اقدام کردن؟ الان شما دو نفر در مرحله آشنایی هستید؟

    اگه در این مرحله هستید، خب همونطور که خودتون میدونید و از اسمش هم مشخصه مرحله آشنایی هست، شما تو این مرحله قر ار نیست دیگه شناختتون فقط در حد یک همکار نسبت بهم باشه، شناخت شما دو نفر خیلی فراتر از دو همکار باید باشه.
    تو این دوران شما دو نفر روی تمام خصلت های خوب و بد همدیگه شناخت پیدا میکنید بعد تصمیم میگیرید که میتونید با خصلت های همدیگه کنار بیاین یا خیر.

    اگه قرار باشه تو این دوران خجالت بکشید یا اصلا بهردلیلی ابهامات و برای همدیگه روشن نکنید، خب مطمعن باشید در آینده از اینکه از دوران آشناییتون درست استفاده نکردید پشیمون خواهید شد.

    پس اگه ابهامات ارتباط خواستگارتون با دوستتون شما رو اذیت میکنه میتونید ازشون بخواین براتوت شفاف سازی کنند.

    میتونید بهشون بگید ما الان در دوران آشنایی هستیم و من باید فراتر از یک همکار از شما شناخت پیدا کنم، پس در حاضر ارتباط شما با نامحرم برای من روشن نیست، کمی مبهمه قصد دارم این ارتباط برام کمی روشنتر بشه! میخوام حدود خطوط قرمز شما در ارتباط با نامحرم و بدونم! بعبارتی شما میخواین بدونید ایشون در هنگام ارتباط با نامحرم حالا هرکی میخواد باشه دوست شما باشه یا دختر ی از فامیل شون باشه، شما صرفا حد و مرز های ایشون و میخواین بدونید چیه!

    مثلا اگه شب نشینی ایشون با همکار خانمشون حالا دوستتتون هست یا هرکس دیگه ای که هست، شما رو اذیت میکنه و شما نمیپسندید میتونید اینو و بعنوان یک مثال عنوان کنید ببینید ایشون قبول میکنند همچین حد و مرزی برای خودشون قایل بشوند، یا خیر.( ببنید شما اسم نمیبرید که ایشون بخواین روی شخص خاصی حساس بشند بصورت کلی عنوان میکنید * نامحرم * ، وقتی کلمه ی نامحرم بکار میره، یعنی هرکس که جز زیر مجموعه ی این کلمه هست، نامحرم محسوب میشه،
    دوست شما نامحرمه! همکارهای خانم ایشون نامحرم هستن
    دختر خاله و عمه و دایی و عموی ایشون نامحرم هستن
    دختر های فامیل شما هم به ایشون نامحرم هستن!
    پس شما کلا قوانین و حد و مرز ایشون و نسبت خانم های نامحرم میخواین بدونید و در نتیجه میخواین هم انتظارات خودتون در خصوص این حد و مرز بیان کنید! )

    بعبارتی شما میخواین علاوه بر شناختتون روی خطوط قرمز ایشون در ارتباط با نامحرم میخواین بدونید تا چه حد هم در زندگی متاهلیشون در آینده انعطاف پذیر هستند.تا چه حد به خواسته شما در این خصوص اهمیت میدهند


    البته اینو دقت داشته باشید که ابتدا باید میزان انعطاف پذیری خودتون و در این زمینه بسنجید، من چون دیدم قبل از خواستگاری ایشون از شما این شب نشینی ها وجود داشته و شما هم با این آگاهی خودتون ایشون و پذیرفتید بنابراین مشخصه که انعطاف پذیری شما هم در این قضیه خوب است.

    مثلا اکه یک نفری بود که خطوط سفت و سختی برای ارتباط همسرش با نامحرم برای خودش داشته باشه و با این آگاهی از شب نشینی ها ی دوستش با خواستگارش مطمعنا حتی قبول نمیکنه که با خواستگارش وارد فاز آشنایی بشه چون میدونه قدم اول که انعطاف پذیری خودشه و نداره دیگه نیازی نیست چک کنه ببینه خواستگارش انسان منعطفی هست یا خیر.

    - - - Updated - - -

    اما حالا میبینم شب نشینیها دوباره به راهه.چرا این رفتارو انجام میده؟از طرفی به خواستگارم چی بکم که یه وقت بدتر رو این خانوم حساس نشه و در عوض ناراحتیمن نشون بدم؟؟؟
    اگه قرار باشه از الان که دوره آشنایی هست از ناراحتی هاتون و شک و شبهه هایی که براتون پیش میاد به خواستگارتون هیچی نگید و ترس حساس شدن ایشون روی دوستتون داشته باشید پس در آینده چطور میخواین با ایشون زندگی کنید.

    بعد ازدواجتون چه اتفاقی قراره بیوفته که ایشون دیگه با دوست شما شب نشینی نداشته باشند؟

    یادتون باشه این آقا صرفا یک خواستگار هستتد، و شما دو نفر در دوره ی آشنایی بسر میبرید.
    نباید به ایشون علاقه مند بشید و از روی احساس تصمیم بگیرید.

    اصلا شاید ایشون اونی نباشند که شما فکر میکنید حتی ممکنه وقتی شما از حدود ارتباط ایشون با نامحرم ابراز ناراحتی میکنید ایشون بین شما و ارتباط داشتن با نامحرم، سایر ارتباطاتشون و انتخاب کنند.
    خب همچین شخصی واقعا لیاقت شما و نخواهند داشت.

    بهتره فعلا مرحله آشنایی و بدرستی و بدون دخالت احساسات پیش ببرید
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 15 بهمن 93 در ساعت 14:56

  4. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    mohanna (چهارشنبه 15 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93), هم آوا (جمعه 17 بهمن 93), بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 بهمن 93 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1393-10-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    244
    سطح
    4
    Points: 244, Level: 4
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دختر بی خیال.واقعا نکات خیلی خیلی خوبی رو اشاره کردید.راستش میدونید.ما الان دیگه جواب مثبت رو هم دادیم و در تدارک بله برونن خانواده ها!چرا؟؟چون توی اون چند ماه که مراحل شناختمون بود گفتم که دوستم فقط جلوی من از ایشون بد گویی میکردو دیگه شب نشینی توی بیمارستان در کار نبود.از طرفی تو خیلی از شب نشینی ها و شوخیها منم بودم و خواستگارم خیلی عادی و با حیا رفتار میکردن.اینم میزاشتم به حساب اینکه فقط وفقط با خواهر بزرگش و دو تا دخترهای اون بزرگ شده و کلا به نظرم با خانمها راحت تره تا آقایون! و واقعا هم هیچ وقت خط قرمزی رو رد نکردن اون چند وقت قبل خواستگاری که دور همیها به راه بود.همیشه هم نمازش سروقته.تو هر جمعی باشه با صدای اذان اول میره سر سجادش بعد کارهای دیگش.از طرفی دوستم همیشه دنبال جلب توجه بوده و همیشه شبها خودشو آراسته میکرد و غیره تا به چشم بیاد.اما در نهایت ایشون با اینکه قدرت انتخاب کامل داشتن بین اونهمه خانم من رو انتخاب کردن.اما اینم بگم خواستگارم کلا خیلی روابط اجتماعیش خوب نیست.همیشه ی همیشه تنها توی اتاق کار خودشه تا وقتی کسی نره دم در اتاقش یا مریضی نیاد کلا از اتاقش بیرون تمیاد.این دوستم هست که همیشه میره اونجا و بعضا همکارهای دیگه هم میان.دوستم خیلی هم پرحرفه و ساعتها حرف میزنه.از طرفی خواستگارم نمیشه بیرونش کنه از اتاق.حریم رفتارهاش با بقیه خوبه و فقط در حد سلام علیکه.اینطور نیست که طالب روابط ازاد باشه.اما حالا که من اومدم شهر خودمون دوستم که واسه مسمومیت تا حد مرگ رفت و حاضر نشد ایشون معالجش کنه دوباره هر شب اتاق ایشون هست و میوه میبره و گاهی شام هم براش میپزه و میبره!!!در مورد حریم روابط هم صحبت کرده بودیم که هم نظریم.اما حالا نمیدونم چی کار کنم.کاش اول میدونستم مفهوم رفتارهای دوستم چیه.در مورد صحبت کلی روابط محرم و نامحرم حرفاش احتمالا همون حرفهای قبلیه.چون روابطشو با بقیه دیدم.اما در مورد دوستم هم میترسم بدتر حساس بشه هم اینکه بگه وقتی خودش با یه ظرف میوه و غذا و ...میاد اتاقم بیرونش کنم؟؟!!!معنی این رفتارهای دوستم چیه؟؟؟با رفتن من دو باره صمیمی شده

  6. کاربر روبرو از پست مفید mohanna تشکرکرده است .

    بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام دوستم.
    من از تعریف هاتون حدس میزنم شما باید پرستار باشید.این جوی که شما توش هستید و البته خودتونم درست کردید این مسایل به وجود میاره.شب نشینی و میوه و دوره همی.....نا خوداگاه تماس و درگیری و سو تفاهم و زیاد میکنه شما ازدواج هم بکنید، اصلا با هر کسی ،باید پای خودتون و همسرتون از این برنامه ها ببرید و البته با دوست محردتون رابطتون کمتر کنید.روابط کنتر بشه ناخوداگاه خیلی مسایل حل میشه.
    ویرایش توسط کیت کت : چهارشنبه 15 بهمن 93 در ساعت 15:39

  8. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93), بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    بنظر من اینکه یک نفر چطور با ما برخورد کنه همه اش بستگی به رفتار و حرکات خودمون داره.
    لزومی نداره خواستگارتون با بی ادبی و داد و بیداد ایشون و از اتاقشون بیرون کنند.
    اما میتونند محترمانه بصورت غیر مستقیم همین منظور و به ایشون برسونند.

    مثلا وقتی با ظرف میوه میاین توی اتاقشون لزومی نداره حتما با روی باز از ایشون استقبال کنند، این خانم دکتر، فقط یک همکار هستن جز وظایفشون آشپزی کردن برای آقایون دکتر بیمارستان هست؟ !

    حتی اگه هست خب برای همه درست کنند چرا فقط برای ایشون درست میکنند؟

    خواستگارتون در یکی از شب ها خیلی محترمانه وقتی ایشون وارد اتاقشون میشند، میتونند بعد از یک سلام و علیک کوتاه ازشون بپرسند خانم دکتر فلانی شما با بنده کاری دارید؟
    وقتی جواب منفی ایشون و شنیدن، ازشون بخواین اگه کاری ندارند ایشون میخواین استراحت کنند پس لطفا تنهاشون بذارند.
    وقتی براشون میوه و غذا هم آوردن با یک تشکر خیلی محترمانه بهشون بدند و بگند خیلی ممنون صرف شده!
    مدتی اصلا خودشون میوه برای خودشون شب ها پوست بکنند و بذارند روی میزشون بگند من خودم میوه دارم ممنون.

    اگه میوه خواستم خودم برای خودم پوست میکنم .
    یا شام خوردم ممنون، اگه خواستم خودم درست میکنم.

    بهمین راحتی! وقتی خواستگارتون میوه و غدای ایشون بخورند یا کنار ایشون بشینند و شوخی و بگو بخند داشته باشند معلومه که ایشون وقتی رفتار سردی نبینند تازه رفتار گرمی ببینند جلوی کارهاشون و نمی‌گیرند.

    حتی اگه دوستتون از این سردی رفتار ناراحت بشند و ازشون سوال کنند که چیزی شده ایشون در نهایت ادب میتونند بگند خیر چیزی نشده که، فقط خواستن شب ها تنها باشند، یا میوه و غذا میل ندارند .

    اگه این مسله واقعا شما رو اذیت میکنه میتونید بیان کنید قرار نیست بعد از عقد اتفاق معجزه اسایی بیوفته یهو ایشون تغییر کنند.

    اگه مسایل کوچیک و نادید بگیرید رفته رفته ناراحتی های کوچیکتون بیشتر و بیشتر میشه و ممکنه در آینده تبدیل به ناراحتی و دلخوری بزرگتری بشه.
    بهتره از الان تکلیف ناراحتیتون معلوم بشه.

    الان حدود ارتباط ایشون با نامحرم برای شما مشخصه؟ خب غذا درست کردن یک دختر نامحرم برای ایشون زمانی که جز وظایفشون نیست در چهارچوب همون حدود قرار میگیره؟

    شما میتونید ازشون بپرسید چرا ایشون خارج وظایفشون عمل میکنند؟ و چرا خواستکار شما این مسله و پذیرفتن ؟
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  10. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    tanin-91 (چهارشنبه 15 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93), بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 بهمن 93 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1393-10-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    244
    سطح
    4
    Points: 244, Level: 4
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی به نظرتون ازش بخوام همچین رفتاری بکنه حساس تر نمیشه؟چون کلا توی خیلی مسایل نظر من رو میخواد.اگه اینم بهش بگم حتما انجام میده...یعنی بهش بگم که این رفتارو نمیپسندم و اینطور رفتار کن؟
    نمیدونم چرا احساس میکنم همکارم فقط میخواد منو ناراحت کنه چون تا وقتی من اونجا بودم تو اون چند ماه خواستگاری فحش و دری وری بود که نثار خواستگارن میکرد.یهو متحول شد دوباره!!!!

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohanna نمایش پست ها
    یعنی به نظرتون ازش بخوام همچین رفتاری بکنه حساس تر نمیشه؟چون کلا توی خیلی مسایل نظر من رو میخواد.اگه اینم بهش بگم حتما انجام میده...یعنی بهش بگم که این رفتارو نمیپسندم و اینطور رفتار کن؟
    نمیدونم چرا احساس میکنم همکارم فقط میخواد منو ناراحت کنه چون تا وقتی من اونجا بودم تو اون چند ماه خواستگاری فحش و دری وری بود که نثار خواستگارن میکرد.یهو متحول شد دوباره!!!!

    شما با دوستتون مشکل دارید؟ یا با عمل کار مشکل دارید؟
    کلا با شب نشینی های خواستگارتون مشکل دارید یا با خصی که باهاش شب نشینی دارند؟

    منظورتون از حساس تر شدن خواستگارتون چیه؟ یعنی ممکنه چه عکسالعمل ی انجام بدن که شما میترسید از اینکه ابراز ناراحتیتون و به ایشون بگید.

    اگه ناراحتیتون و بیان نکنید خب ایشون چطور باید بفهمند شما ناراحت میشید؟

    اگه اینقدر آدم منطقی هستند و به خواسته های شما اهمیت میدند که خوبه دیگه، پس مشکل شما چیه؟
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  13. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    tanin-91 (چهارشنبه 15 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-10-20
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من دوستتون خودشون رو در رقابت با شما میدیدن.این هم خوب بوده که شما صبور بودید اما رفتارهای ایشونم جالب بوده.کسی که با اصرار حتی حاضر نمیشده یه لحظه اون آقای دکترو ببینا حالا با رفتن شما شده زن زندگییی؟!!!!!حالا اینکه ایشون درون خودشون نسبت به شنا کم اورده بودن و عقده گشایی میکردن چیز مهمی نیست.الان با خود دوستتون که در ارتباط نیستین.هستین؟به نظرم نباشید چون ایشون یه مقدار حس خوبی به شما ندارن.حالا نمیدونم اسمش حسادته یا نه.
    الان مهم اینه که تکلیف یه سری مسایلو تو همین مرحله با خواستگارت روشن کنی.کاری که شاید من نکردم.

  15. 4 کاربر از پست مفید fkh4466 تشکرکرده اند .

    tanin-91 (چهارشنبه 15 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93), من راضیه هستم (جمعه 08 اسفند 93), بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,277
    سطح
    35
    Points: 3,277, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    102

    تشکرشده 144 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    محنا جان برداشتی که من از رفای شما داشتم اینه که دوستت بهت حسادت میکنه. البته ممکنه هر دو نفر دیگه ای تو اون محیط با هم ازدواج میکردن ایشون همین رفتارو نشون میدادن. چون عضی ادمایی که خیلی مورد توجه هستن، بشدت هم حسودن و از اینکه افراد محیط اطرافشون به کسی غیر از اونا توجه کنن عذاب میکشن و خب به دلیل اعتمادبنفس بالا، نه تنها میدون رو به در نمیکنن بلکه بیشتر می تازن و سعی در جلب توجه میکنن. البته شاید چون شما دوست صمیمی بودین این حسادت بیشتر هم شده.
    اما در مرود اینکه چیکار کنید من با دختر بی خیال موافقم.
    ببین عزیزم ایشون الان یک خواستگارن نه نامزد یا شوهر. اگه هم تا الان عاشق دلبخاته ی شدیدش نبودی طوری که نتونی بدون اون زندگی کنی یا کسی رو بجاش نتونی بپذیری، به نظر من اصلا ب احساساتت بها نده و وابسش نشو.
    اول تکلیف خودت رو با ایشون برای یک عمـــــــر زندگی و اون هم با چنین شرایط کاری و شغلی (حالا این بیمارستان نه ی بیمارستان دیگه، در مجموع ب نظر من قشر پزشک و پرستار و ... خیلی روابط راحت و زیادی با نامحرم دارن) مشخص کن.
    اینکه تو ب خواستگارت بگی که بدت میاد از این مدل روابط و شب نشینی ها و میوه و غذا و ... و خودت هم ب شوهرت بگی که اگه فلانی اومد بگو میل ندارم درست نیست.
    نظر من اینه که تو بگو خوشت نمیاد و ببین اون چی میگی. قبول میکنه؟ اگه قبول کرد منتظر باش و عملش رو ببین که فقط زبونی نباشه.
    اما اصلا ممکنه که ایشون کلا مشکلی نداشته باشن با این روابط و لذت هم ببرن. اون موقع بنظرم بهتره که یک زندگی پر دردسر و حرص و جوش و حسادت و نگرانی رو شروع نکنی.

  17. 3 کاربر از پست مفید mina-mina تشکرکرده اند .

    tanin-91 (چهارشنبه 15 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93), بارن (پنجشنبه 16 بهمن 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 خرداد 96, 23:13
  2. من عاشقش شدم ولی اون دوستم نداره چیکار کنم؟؟؟
    توسط marziehh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 92, 18:27
  3. چه مدت منتظر خواستگاری شخصی بمانم؟
    توسط yaaldaa در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 مهر 91, 23:24
  4. آشنایی از طریق اینترنت با شخصی که از قبل می شناسمش درسته؟
    توسط farzaneh63 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 تیر 90, 16:13
  5. خيلي سخته...هنوز دوستم داره؟؟؟
    توسط dorsa65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 خرداد 89, 03:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.