به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 45
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام.من متاهل نیستم.اما هم تو اجتماع در سطح وسیع با مردم در ارتباطم هم فکر میکنم نسبت به اقایون این گروه منصف تر!!!!اینکه مهریه سنگین قرار دادید جز 100 عدد قابل پیگیری نیست.پس اگه قصد متارکه داشته باشید مهریه شمارو مجاب به نکه داشتن خانوم نمیکنه.پس فکر نمیکنم این خاموم حس کنه شما به هیچ وجه قادر به ترک کردنشون نیستید اونم بخاطر فقط مهریه اگه فکر میکنه عاشقشید و قادر به جدایی نیستید اونم کار چند ماه خویشتن داری و مشاورست.پس بیشتر فکر میکنم خانمتون به علتی داره تحریک میشه نه اینکه نمی ترسه شمار از دست بده.یه زن جلوی مردش حرف از کس دیگه نمی زنه مگر برای جلب توجه مردش.برای اینکه به طرفش بگه ببین تو که من دوست نداری، فلانی دوسم داره.در مورد بکارت این خانوم.خوب بستگی به عرف و سطح فرهنگی افراد داره.چه دختر خانوم هایی هستن که به اسم باکره ازدواج میکنند و....که البته اونم به نظرم به من و دیگران هیچ ربطی نداره و نشان بدی خانوم نیست.فقط مرور کنید ببینید خودتون این موضوع به چشمم نیاوردید که مجبور بشه حرف از گذشتش بزنه یا اطرافیان برخوردی نکردن؟مثلا مادر و خواهرتون؟چیزی ممکنه ایشون سرد و نا امید کرده باشه.
    ویرایش توسط کیت کت : چهارشنبه 15 بهمن 93 در ساعت 15:27

  2. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), میشل (شنبه 18 بهمن 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهردخت نمایش پست ها
    نظرات دوستان برای من بسیار جای تامل داره , چطور وقتی یه خانوم که همسرش بهش خیانت میکنه یا کتکش میزنه میاد اینجا همه به صبر دعوتش میکنند و اگه این وسط یک نفر بیاد بگه باید جدا بشی همه بهش میتوپند که نظر غیر کارشناسی نده, حالا بدون استثنا همه دارند این آقا رو به خاطر انتخابش سرزنش و راهنمایی به جدایی میکنند. خیلی جالبه
    ________________________

    آسمانی آبی : خانم مهردخت ما نمیگیم جدا بشن ، هیچکس منظورش این نیست . ولی با این شرایط نباید عجولانه تصمیم گیری بشه و پیشنهاد میکنیم که حضوری پیش مشاور برن . باید این آقا با درایت و منطق جلو برن .
    شرایط آقا و خانم در زندگی متفاوته . خانم نقش بسیار مهمی در زندگی داره ، مامانم همیشه میگه خانم هم میتونه خوشی بیاره به خونه هم ناخوشی . هم میتونه مالکه قلبه آقا بشه و هم میتونه خودشو از چشمش بندازه . حالا وقتی اینجا رفتاره خانم طوری هستش که نیاز به اصلاح داره ، پس اول باید اصلاح بشه بعد عروسی گرفته بشه.همه اینو میگن که توجه این آقارو بالا ببرن

  4. 3 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), capitan (چهارشنبه 15 بهمن 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1393-10-10
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    827
    سطح
    15
    Points: 827, Level: 15
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقا آرش
    ب نظره من خانومتون ازتون حساب نمیره و این شاید بخاطره اینه ک شما خیلی خودتونو کوچیک کردین اگه یکم نشون بدین ک اعتماد ب نفس بالایی دارین و گاهی جدیت ب خرج بدین فک میکنم خیلی از این مسائل حل بشه.هرچند شما قبل از ازدواج حتما باید پیش مشاوره برین و با خانومتون هم یک صحیت جدی بکنید.امیدوارم موفق باشین

  6. 3 کاربر از پست مفید نیلوفر_123 تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), capitan (چهارشنبه 15 بهمن 93), بارن (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    34
    Array
    زنم داره بيچارم مى كنه نه خودم دارم خودمو بیچاره میکنم

    سلام من ٢٣ سال زنم ٢٨ سال تو دوران مثلا شيرين عقد هستيم زنم داره بازى در مياره با من مثل نوكرش رفتار كرده دليل كاراشو شما بدونين منم ميدونم هر كارى تونستم كردم براى خوشحالى و خوشبختى اون از خوشحالى خودم زدم از نوشتن مقاله هاى دانشگاهش تا خرج و مخارج كه بيشتر از توانم بود يك كلمه بهش حرف مى زنم ميگه خودت خواستى دير نشده برو مى خواستيم بعد از عيد عروسى بگيريم امشب مى گفت حالم خرابه مريضم به بهانه مريضى دو هفته هست منو دست به سر كرده نه جواب درست ميده نه مياد پيشم نه ميذاره من برم پيشش ميگه صورتمو لايه بردارى كردم نميتونم از خونه بيام بيرون دوباره لك ميشم ميگم بذار اقلا ببينمت ميگه زشت شدم تمام صورتم پوسته داده همه بهانه الكى قبلا هم يا پريود مى شد مى گفت مريضم يا سردرد وحشتناك مى شد يا دل درد و كمر درد و پا درد مى گرفت ولى مهمونى و خريد باشه انگار ردبول خورده بال در مياره ميره تا ساعت دوازده ظهر مى خوابه اندازه سر سوزن نه احترام بلده نه محبت بلده تا الان يه دستت درد نكنه به من نگفته حرف بهش مى زنم ميگه دختر زياده برو
    گوشى من تو دستشه يه پيام بياد آسمونو ميدوزه به زمين گوشى خودش مهر و موم شده با رمز و مخلفات هميشه ته كيفشه ميگه بايد به من اعتماد كنى پنج سال از من بزرگتره انگار پنجاه سال از من كوچيك تره كسى حرفى بزنه قهر مى كنه ميشه دشمن خونيش احترام بزرگتر كوچيكتر حاليش نيست
    از شيرين كارى هاش هرچى بگم كم گفتم كه مثلا سر كار بودم زنگ زد چنان گريه و جيغى سر داده بود كه فكر كردم كسى طوريش شده مى گفت فقط بيا مى پرسيدم چى شده؟ بگو! گفت ويلچر باباجون (بابابزرگش) نميتونم جا بدم تو صندوق عقب بيا اينجا كمك! فقط بلده ناخن بكاره هفت قلم آرايش كنه هر كى بيرون ببينه ميگه چقدر به هم مى آيين ولى كوچكترين كار شخصى سركار عليه رو دوش من آخرش يه دستت درد نكنه نمى گه
    قبل عقد دوست بوديم مى گفت مهريه نمى خوام من اهل پول نيستم وقتش كه رسيد گفت حق طلاق با اموال مساوى نصف نصف حق مسكن و حق حضانت بچه و حق سفر خارج به من بدى مهريه هم ١١٠ تا سكه گفتم خب اين كه ميگى مگه مهريه نيست؟ گفت منظورم مهريه بالا بود ما رسم داريم هزارتا دو هزارتا سكه مهر مى كنيم با اون سفر خارج نتونستم كنار بيام هزار سكه مهرش كردم
    امشب مى گفت من مريضم ناراحتى زنان دارم ناراحتى پوست دارم همه مفاصلم درد مى كنه ميگم بريم دكتر ميگه نه خودم ميرم بعد يه دفعه با دوستاش تور عكاسى ميذاره بره كوير! نميدونم قسم حضرت عباسو باور كنم يا دم خروسو براش توضيح دادم عزيزم حال من بايد بد بشه كه خرج عروسى بايد در بيارم اين همه برنامه ريزى كنم دوماه وقت داريم ميگه نه حالا اصرارى هم نيست بعد عيد عروسى بگيريم درحالى كه قبلش خودش و مامانش مى گفتن يا تا عيد عروسى كنين يا ديگه اسم همديگه رو نبرين لازمه قيد كنم كه خانومم وقتى باهاش دوست شدم باكره هم نبودن اما من چون عاشقش بودم چشم پوشى كردم از همه گذشته اون الان بعضى وقت دعوامون ميشه اون نامرد كه اين بلارو سرش آورد ولش كرد مى كوبه تو سرم ميگه اشتباه كردم با يه بچه هفتادى ازدواج كردم اون هنوز منو ميخواد كه دستشو گرفتم پيچوندم عصبانى شده بودم حالا ميگه تو دست بزن هم دارى حرف مى زنم منو رفرنس ميده به اون روز نحس
    ديگه خسته شدم بريدم اما زنمه عاشقانه دوسش دارم و تنها چيزى كه تو دنيا دارم و خوشحالم مى كنه اونه بارها با دعوا با گريه التماس فرياد بى توجهى بهش فهموندم كه بايد اصلاح كنه خودشو ولى انگار دوسم نداره حتى اگه برم با يه دختر ديگه براش مهم نيست و چندين بار گفته اگه خيانت كنى به من فقط ميرم پشت سرم هم نگاه نمى كنم
    چطور بهش بفهمونم كه دوستش دارم و بايد تغيير كنه براى زندگيمون؟ ايشون همه چيزهاى ريز و درشت براش مهمه و تو همه چيز صاحب نظر و سليقه هست الا من و زندگى مشتركش
    ببخشيد سرتون هم درد آوردم دلم خيلى پره



    من یه کلمه نمیگم فقط یه حرف میگم " ط " تا آخرش برو

    یعنی گفته کسی که باکرگیشو گرفته هنوز دوست داره!!!! شما هم هنوز دوسش داری که از روی عقل نیست از روی احساساته!!!!!!!! (واسه شما بیشتر علامت تعجب گذاشتم!)
    بهت میگه برو!!! میگه بچه ای!!! فقط به فکر آرایش و خودنماییه!!! هزار تا سکه مهرش کردی!!!!!!!

    گول خوردی پسر، مهریشو(پول زور) ازت میگیره میره با یکی دیگه ازدواج میکنه دیگه بدون بکارت هم نیست! چون با شما ازدواج کرده قبلش.

    به هیچ وجه زیر بار ازدواج نرو،
    نحوه آشناییتون چجوری بوده خیلی مهمه کسی نپرسید؟؟؟؟

  8. 5 کاربر از پست مفید capitan تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 15 بهمن 93), aloneman (چهارشنبه 15 بهمن 93), فرهنگ 27 (شنبه 18 بهمن 93), اثر راشومون (پنجشنبه 16 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 اسفند 97 [ 06:21]
    تاریخ عضویت
    1393-10-28
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,507
    سطح
    42
    Points: 4,507, Level: 42
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    151

    تشکرشده 141 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دلیلی که شما عاشق ایشون شدین چیه ؟ آخه هرچی دربارش گفتین منفی بود انگار هیچ ویژگی مثبتی نداره ، چطور میشه عاشق همچین کسی بود و حتی به خاطرش گریه کرد ، به نظر من سعی کنید با کمک مشاور و این چیزا درستش کنی و تا درست نشده هم به فکر عروسی نباش و خودتو بیشتر از این بدبخت نکن ،شما هنوز سنی ندارین و گرفتار احساسات و این چیزا شدین .

  10. 3 کاربر از پست مفید aloneman تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 بهمن 93), اثر راشومون (پنجشنبه 16 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام واقعا مهر دخت درست میگه. اگه موضوع بر عکس این بود همه میگفتن بسوز بساز تحمل کن سعی کن شرایطو تغییر بدی همه فیلسوف و روانشناس و مشاور خانواده می شدن که زن بدبخت تا آخر عمرش به پای شوهره بسوزه . خوب مردایی هستن مردای سرزمین من خوووووب

  12. 6 کاربر از پست مفید یلدا 93 تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), morva (پنجشنبه 16 بهمن 93), کیت کت (پنجشنبه 16 بهمن 93), میشل (شنبه 18 بهمن 93), آنیتا123 (پنجشنبه 16 بهمن 93), بارن (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 93 نمایش پست ها
    سلام واقعا مهر دخت درست میگه. اگه موضوع بر عکس این بود همه میگفتن بسوز بساز تحمل کن سعی کن شرایطو تغییر بدی همه فیلسوف و روانشناس و مشاور خانواده می شدن که زن بدبخت تا آخر عمرش به پای شوهره بسوزه . خوب مردایی هستن مردای سرزمین من خوووووب
    واسه همه که نمیشه یه نسخه ثابت پیچید:)
    هرچند این کلام شما غیر صحیحه که همه میگفتن بسوز و بساز!
    به نظر من خانمی که 28 سال رو گذرونده دیگه شخصیتش شکل گرفته و نمیشه اونو 180 درجه تغییر داد!چون با توضیحات آقای سوال کننده به نظر میرسه از نظر اخلاقی و رفتاری همسرشون مخالف چیزی هست که ایشون میخاد.باید اینو بدونه که ازین به بعد قرار نیس یه خانم 28 ساله مطابق خواسته ایشون 180 درجه عوض شه.هرچند استثنا وجود داره ولی با توجه به اخلاف سنی معکوسشون اصلا ادامه این زندگی به صلاحشون نیس.چون الان پشیمون بشن بهتر از اینه که 10سال دیگه پشیمون شن
    حتی در موادر عکسش هم وقتی اختلاف نظر تا این حد هست نظر من اینه که خانوم از همسرش جدا شه و این درست نیست که بسوزه و بسازه

  14. 4 کاربر از پست مفید tanin-91 تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), فرين دخت (سه شنبه 21 بهمن 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 16 بهمن 93), اثر راشومون (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    با صحبت هاى يه نفر كه نميشه يه طرفه به قاضى رفت! تعجب مى كنم همه نوشتن طلاقش بده راحت شو! آدميزاد مگه ديوونه ست كه اين كارهارو با شوهرش بكنه؟ خب لابد اون خانوم هم از چيزى ناراحته

  16. 2 کاربر از پست مفید sasha تشکرکرده اند .

    Ar@sh (پنجشنبه 16 بهمن 93), میشل (شنبه 18 بهمن 93)

  17. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 94 [ 01:48]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    82

    تشکرشده 90 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من و همسرم در دانشگاه آشنا شديم نه ماه دوست بوديم و با وجود اختلاف فرهنگى و خانوادگى زياد و اختلاف سن على رغم ميل خانواده طرفين هشت ماهه كه عقد كرديم، زمانى كه من خانمم رو براى زندگى انتخاب كردم از نظر بنده ايشون يك خانم همه چيز تمام بودند. هنرمند، روابط اجتماعى عالى ، ورزشكار و رقصنده و مدرس رقص هاى فولكلوريك و مدرن، هدفمند، و از نظر بنده زيباترين زنى كه من در تمام عمرم ديدم. همين كه عقد كرديم با ورود هر ٢ به زندگى و باز شدن پاى خانواده هامون به روابط ما اين تفاوت هاى تربيتى و اعتقادى خودشونو نشون دادن، اين تفاوت ها طورى بود كه خانمم احساس مى كرد توى زندگى با من داره بهش توهين ميشه. سنتى فكر كردن پدر و مادر خودم كه روى رابطه ما نظر مى دادن و زبون تلخ و نيش دار همسرم كه از تيكه انداختن به پدر پير من هم نمى گذشت چيزهايى بود كه هردو طرف رو عصبى مى كرد. در حالى كه پدر مادر من واقعا دوستش دارن و پدرم بعد از عقد زمينى كه سرمايه اصلى زندگيش بود فروخت تا براى من منزل شخصى تهيه كنه. مادرزن من قبل از عقد زمانى كه مى خواستن با من صحبت كنن اين خصلت همسرم رو به من توضيح دادن و گفتن اگه ميخواى دل دختر من هميشه باهات نرم باشه باهاش آروم و ملايم حرف بزن چون لجباز و يكدنده هست و دوست نداره كسى براش آقا بالاسرى كنه خود من هم اين خصلتشو تو دوستى متوجه شده بودم و هميشه وقتى به حالت انفجار مى رسيد با زبون آروم و ملايم و شمرده شمرده باهاش صحبت مى كردم چون وقتى عصبانى ميشه كنترل رفتار از دستش خارج ميشه و چيز پرت مى كنه يا جيغ مى زنه. ما تو دوران دوستى هم بابت يك سرى مشكلات به روانشناس مراجعه كرديم و روانشناس با گرفتن تست شخصيت به من گفتند همسرم حساسيت خيلى زياد و وسواس گونه داره منتها بعد از چند جلسه خانمم با روانشناس به مشكل خوردند و به من گفت اين روانشناس هيچى حاليش نيست و من ديگه پيشش نميام و الان هم به اسم روانشناس آلرژى پيدا كرده و ميگه اين چيزها فقط مايه پوله. به نظر من بيشتر ناراحتى زنم به خاطر حرفها و قلمبه گويى مادر و پدر منه چون من واقعا از گل كمتر بهش نگفتم و دوران دوستى ما يك دوران طلايى بود كه من هميشه ازش با احترام و خوشبختى ياد مى كنم. همسرم رو چيزهاى كوچيك حساسه غذايى كه ميخوره لباسى كه ميپوشه ماشينى كه سوار ميشه اما بعد از عقد به خاطر من كار تدريس رقصشو ول كرد چون مادر من مدام تو گوشش مى خوند كه زن شوهردار نبايد به زن و مرد غريبه رقص ياد بده و منظورش از زن و مرد غريبه عروس دامادهايى بودند كه زنم براى مراسم عروسى بهشون تدريس مى كرد و بعد از اون زنم هرچى شاگرد داشت نپذيرفت درحالى كه من اصلا از درآمد زنم بى اطلاع بودم كه چقدر براش اهميت داشت و با اون پول براى خودش لباس يا عطر و وسايل تزئينى مى خريد و تفريح مى كرد. الان مهم ترين مشكل همسرم اينه كه افسرده شده و من اگر اون روزهاى طلايى رو با همسرم نگذرونده بودم يك لحظه براى طلاق تعلل نمى كردم. من تو اين دوماه آخر خيلى سعى كردم خودم رو تغيير بدم و بارها بهش گفتم حرفهاى پدر و مادر منو به دل نگيره و ما وقتى بريم سر خونه خودمون همه چى حل ميشه ولى ميگه همه چيز موقتيه خواهش مى كنم كمك كنيد يك راهى جلو پاى من بذاريد من واقعا زنم و زندگيمو دوست دارم. چى كار كنم دوباره شور زندگى بهش برگرده؟ الان به يه حالت لجبازى شديد رسيده و چون ميدونه من دوستش دارم حاضر نيست كوتاه بياد. چى كار كنم كه به ادامه زندگيمون اميدوار بشه؟
    من دوستش دارم راه حل طلاق جلو پاى من نذارين لطفا


    + يك نكته كه فراموش كردم توضيح بدم مساله نجابت ايشون بود، بنده به هيچ عنوان نجابت رو مساوى با بكارت نميدونم و زمانى كه همسرم با ساده ترين كلمات داشت در مورد گذشته خودش به من توضيح مى داد من متوجه شدم صداقت ايشون و اون حجب و حيايى كه تو انتخاب كلمات داشتن همون نجابتشونه شايد ديروز از رو استيصال حرفهايى نوشتم كه در حد شخصيت زنم نبود و از اين. بابت پيش خودم و وجدانم شرمنده ام
    ویرایش توسط بالهای صداقت : یکشنبه 19 بهمن 93 در ساعت 14:43 دلیل: درشت کردن فونت تایپ

  18. 5 کاربر از پست مفید Ar@sh تشکرکرده اند .

    sasha (یکشنبه 19 بهمن 93), فرين دخت (سه شنبه 21 بهمن 93), کیت کت (پنجشنبه 16 بهمن 93), میشل (شنبه 18 بهمن 93), شاپرک 114 (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    به قول استادمون "نمی دونم" هم بعضی وقتا حرف بدی نیست که استفاده بشه.
    و در این مورد فقط می تونم بگم "نمی دونم"،
    چون من به شخصه مشاور نیستم و اگه در باره بعضی دوستان نظری میدم صرفاً از روی تجربه و اطلاعاتی هست که در طی زندگی کسب کردم و یا در زندگی نزدیکان دیدم، هستش. و این شرایط شما اصلاً برای من قابل تصور و درک نیست تا بتونم نظری بابتش داشته باشم، امیدوارم دوستان دیگه بتونن کمک خوبی داشته باشن و البته به عزیزانی هم که نظر میدن توصیه دارم که با توجه به خاص بودن این مورد ، حتماً در نظر دادن دقت کافی داشته باشن.

  20. 2 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    Ar@sh (جمعه 17 بهمن 93), میشل (شنبه 18 بهمن 93)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.