سلام دوستان همدردی.
فکرمیکنم تا حدودی منو بشناسین. من همچنان خواننده خاموش تاپیک هاتون هستم. و همیشه همدردتون بودم ولی چون خودمو در سطحی نمیبینم که بتونم دوستانمو راهنمایی دقیق ودرستی کنم بنابراین منتظر پاسخ دیگر عزیزان هستم و از توضیحات و راهنماییهاشون استفاده میکنم.
من دو تاپیک قبلا زده بودم و راهنمایی گرفته بودم ولی الان هم به راهنمایی هاتون نیازمندم... ممنون میشم منو بی بهره نذارین... پیشاپیش تشکر میکنم از همه دوستان همدردی.
- - - Updated - - -
خوب یکبار دیگه خودمو معرفی میکنم برای کسانی که منو نمیشناسن...
من دختری 26 ساله هستم ارشد مهندسی برق خوندم.
من حدود یک سالی هست با آقایی که از قبل هم دورادور خانواده شو میشناختیم برای کارای پایان نامم در ارتباط بودم... و حتی چند باری برای توضیح کاراهام به خونشون رفتم در صورتی که خانواده شون خونه بودن.
این آقا 30 سالشونه و ارشد مهندسی مکانیک داره و پایان نامه شون مشابه کار من بودش تا حدودی و میتونست منو راهنمایی کنه... کل کاری که برای من انجام دادن حدود 3-4 ماهی طول کشید و مبلغی هم از من گرفت. و دیگه من خونشون نرفتم و فقط اگر تو کارم جایی گیر میکردم تلفنی منو راهنمایی میکردن.
این آقا توی یکی از دانشگاههای شهرهای اطراف استاد حق التدرس هستن. که اتفاقا اون دانشگاه همایشی برگذار کردن که من هم توی اون همایش مقاله ای دادم و پذیرفته شد و به عنوان سخنران ازم دعوت کردن که مقاله مو ارائه بدم...
من چون تا به حال به اون شهر نرفته بودم قرار شد پدرم منو ببرن که متاسفانه شب قبل از روز همایش برای پدرم کاری پیش اومد و گفت منو نمیتونه برسونه...!!
و گفت به همین آقای مهندس آشنامون زنگ بزن بپرس چطوری میره و مسیرو یاد بگیرو خودت برو... چون اون اقا هم ماشین شخصی ندارن و با ماشین های خطی مسیر میرن...!!
و تماس گرفتمو پرسیدم و گفت اگر دوست دارم باهاشون هماهنگ شم و ساعت 9 صبح فلان جا باشم تا باهم بریم که من نخواستم مزاحمشون بشم و تشکر کردم، گفتم خودم میام...!!
صبح داشتم حاضر میشدم که ساعت 8:30 اس دادن که اگر بهشون افتخار میدم ساعت 9:30 اون محل باشم که باهم بریم. و منم دیگه قبول کردم و خودمو به اون مکان رسوندم. و باهم رفتیم... حدود 45 مین توی راه بودیم. که این آقا حرکات مشکوکی داشتن که برای من تازگی داشت چون همیشه باهم رسمی برخورد کرده بودیم و برای اولین باربود که با من خیلی راحت و صمیمی برخورد میکردن...
حتی از صبح تا ساعت 5 که توی همایش بودیم همش مدام حواسش به من بود و یا اس میداد خبرمو میگرفت و حتی ازم دعوت کرد که برم زمان ارائه مقالشون توی سالن باشم و گوش کنم ارائه شونو... و حتی زمان ناهار منتظر موند که با هم سوار یک ماشین شیم تا رستوران بریم...
و یا غروب موقع برگشتن هم همینطور...
یا در طول روز اگر منو توی سالنی جایی میدید با یک خنده ملیح یا تکون دادن سر یا با ایما و اشاره یک حرکتی نشون میدادن که نشون بدن حواسشون بمن هست...
حالا اینها بنظر شما نشونه ی چی میتونه باشه... ؟؟؟؟؟!!!!
- - - Updated - - -
خوب یکبار دیگه خودمو معرفی میکنم برای کسانی که منو نمیشناسن...
من دختری 26 ساله هستم ارشد مهندسی برق خوندم.
من حدود یک سالی هست با آقایی که از قبل هم دورادور خانواده شو میشناختیم برای کارای پایان نامم در ارتباط بودم... و حتی چند باری برای توضیح کاراهام به خونشون رفتم در صورتی که خانواده شون خونه بودن.
این آقا 30 سالشونه و ارشد مهندسی مکانیک داره و پایان نامه شون مشابه کار من بودش تا حدودی و میتونست منو راهنمایی کنه... کل کاری که برای من انجام دادن حدود 3-4 ماهی طول کشید و مبلغی هم از من گرفت. و دیگه من خونشون نرفتم و فقط اگر تو کارم جایی گیر میکردم تلفنی منو راهنمایی میکردن.
این آقا توی یکی از دانشگاههای شهرهای اطراف استاد حق التدرس هستن. که اتفاقا اون دانشگاه همایشی برگذار کردن که من هم توی اون همایش مقاله ای دادم و پذیرفته شد و به عنوان سخنران ازم دعوت کردن که مقاله مو ارائه بدم...
من چون تا به حال به اون شهر نرفته بودم قرار شد پدرم منو ببرن که متاسفانه شب قبل از روز همایش برای پدرم کاری پیش اومد و گفت منو نمیتونه برسونه...!!
و گفت به همین آقای مهندس آشنامون زنگ بزن بپرس چطوری میره و مسیرو یاد بگیرو خودت برو... چون اون اقا هم ماشین شخصی ندارن و با ماشین های خطی مسیر میرن...!!
و تماس گرفتمو پرسیدم و گفت اگر دوست دارم باهاشون هماهنگ شم و ساعت 9 صبح فلان جا باشم تا باهم بریم که من نخواستم مزاحمشون بشم و تشکر کردم، گفتم خودم میام...!!
صبح داشتم حاضر میشدم که ساعت 8:30 اس دادن که اگر بهشون افتخار میدم ساعت 9:30 اون محل باشم که باهم بریم. و منم دیگه قبول کردم و خودمو به اون مکان رسوندم. و باهم رفتیم... حدود 45 مین توی راه بودیم. که این آقا حرکات مشکوکی داشتن که برای من تازگی داشت چون همیشه باهم رسمی برخورد کرده بودیم و برای اولین باربود که با من خیلی راحت و صمیمی برخورد میکردن...
حتی از صبح تا ساعت 5 که توی همایش بودیم همش مدام حواسش به من بود و یا اس میداد خبرمو میگرفت و حتی ازم دعوت کرد که برم زمان ارائه مقالشون توی سالن باشم و گوش کنم ارائه شونو... و حتی زمان ناهار منتظر موند که با هم سوار یک ماشین شیم تا رستوران بریم...
و یا غروب موقع برگشتن هم همینطور...
یا در طول روز اگر منو توی سالنی جایی میدید با یک خنده ملیح یا تکون دادن سر یا با ایما و اشاره یک حرکتی نشون میدادن که نشون بدن حواسشون بمن هست...
حالا اینها بنظر شما نشونه ی چی میتونه باشه... ؟؟؟؟؟!!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)