به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 71
  1. #51
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان با سلام
    مرسي كه به تاپيكم توجه مي كنيد،متاسفانه منطق از رابطه ما رخت بر بسته و احساس همراه با لج بازي جا خوش كرده، خانمم از شنبه كه برگشته غروب كه از سر كار مياد ميره تو اتاق خواب و ميخوابه و مثلا قهر كرده و بيرون نمياد، 2 شبه كه اينكارو ميكنه، منم ديگه نميخوام برم نازشو بكشم، چون فكر مي كنم كه يكي از دلايل ايجاد همين شرايط گذشت بيش از حد من در مقابل رفتارها و برخوردهاي ناشايستش بودم، نميدونم داره به چي فكر ميكنه ولي ميخوام بدونه كه من از اين شرايط ناراحتم. اميدوارم فكر كنه كه شايد توي ايجاد اين شرايط سهم داشته و براي اصلاحش قدمي برداره. چون من نه انگيزه اش رو دارم و نه اينكارو ميكنم.
    با تشكر

  2. 2 کاربر از پست مفید kohyar1360 تشکرکرده اند .

    anoosh (دوشنبه 10 آذر 93), pbsm (سه شنبه 11 آذر 93)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آبان 94 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,926
    سطح
    26
    Points: 1,926, Level: 26
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 165 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز معلومه که تصمیم گرفتید برای زندگیتون کاری کنید.
    در حال حاضر بهترین کار برای شما اینه که زیاد به همسرتون وابسته نباشید.
    حالا همونطور که ایشون به خودش حق میده تنها بره به خانوادش سر بزنه شما هم بهتره حالا تنها بیشتر به خانوادتون سر بزنید. به پدر مادرتون سر بزنید ..گفتین برادری در تهران دارید؟
    خوب بهش سر بزنید.. رابتطون رو با دوستانتون و برادرتون که تو این مدت همسرتون باعث دوریتون شده بود بیشتر کنید.
    الان ارتباط با نزدیکانتون میتونه براتون قوت قلب باشه و ارومتون کنه. نترسید که ازتون بپرسن چرا همسرت نیومده. الان بهتره خلا عاطفی ناشی از قهر همسرتون رو با نزدیکانتون پر کنید تا بتونید در مقابل زیاده خواهیه همسرتون مقاومت کنید.
    از همسرتون نترسید. نترسید که بخاطر تنها رفتن پیش دوستان و اقوامتون شما رو بازخواست کنه. این حق شماست. از حقتون نگذرید همونطور که ایشون از حقشون نمیگذرن.
    موفق باشید.

  4. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقای کوهیار خیلی متاسفم اینطور که مشخصه خانومتون واقعا شمارو شناخته که باقهر بالجبازیه با کم محلی میتونه نظر شما رو به خودش جلب کنه.ولی شما باید خیلی عادی برخورد کنین طوری که متوجه قهرو ناراحتیش نیستین اگه هم لازم شده شما باید بهش بگین خیلی ازش دلخوری که بدون شما رفته خونه مامانشینا طوری که باید بفهمه اونی که باید قهرواخم وتخم کنه شما هستین نه خانومتون.تعجب میکنم چرا خانومتون این رفتارو دارن خانومتون هرچقدم وابستگی به خانوادش داشته باشه شما هم یه جایی باید براش داشته باشین ولی اصلا اینطور نیست گذشت شما شده بود حق مسلم خانومتون.بنظرم اگه به بحث ودرگیری کشید این موضوع ازش بخواین باشما بیاد پیش مشاور..

  5. #54
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست عزیز انوش گرامی توصیه ای که شما کردید تنها باعث فاصله گرفتن بیشتر اقای کوهیار از همسرش میشه . در حالی که مشکل اصلی هنوز سر جاشه . اقای کوهیار هر دو شما به شدت درونگرایید و اصلا سعی ندارید . به اعماق دل همدیگر نفوذ کرده و از درد دلهای هم خبر بگیرید . با قهر کردن نه تنها مشکلی حل نمیشه بلکه مشکلی بر مشکلات قبلی اضافه میشه . متاسفانه من هم اوائل ازدواجم مثل همسر شما بودم . و وقتی از موضوعی ناراحت میشدم . فکر میکردم همسرم باید علتش رو بدونه و چاره جویی کنه .و بدون اینکه اصل مشکل رو مطرح کنم قهر میکردم . و انتظار داشتم همسرم علت ناراحتیم رو بدونه . شاید هم میدونست و خودش رو به ندونستن میزد . و اغلب مثل شما بدون اینکه علت رو بپرسه ریشه یابی کنه و حلش کنه . فقط سعی میکرد با ناز کشیدن فقط اون جو قهر رو از بین ببره . در حالی که مشکل اصلی سر جاشه . خوب این از بی مهارتی هر دومون ناشی میشد . در حالی که هر دو ما میتونستیم جور دیگه ای رفتار کنیم . و به جای اینکه مثل بچه ها قهر و لجبازی کنیم مثل دوتا ادم که دلسوز همدیگه هستند بشینیم گفتگو کنیم و با همدلی سعی کنیم حرف طرف مقابل رو بفهمیم و درک کنیم . یعنی بتونیم خودمون رو جای ایشون قرار بدهیم . قبلا هم گفتم پدر و مادر حسابشون جدا ست هم والدین شما و هم همسرتون هر چقدر هم که خدای نکرده بد باشند به جز نیکی و احترام نمیشه باهاشون رفتار کرد . ولی در مورد خواهر و برادر و سایر اقوام اصل بر احترام متقابله . همسر شما همدم و خانواده و زندگی و عشق شماست . همسرتون اولویت اول زندگی شماست . همه باید اینو بدونند که بی احترامی به ایشون بی احترامی به شماست و هیچ کس نباید این حق رو به خودش بده . رابطه من با خواهر شوهرها و برادر شوهرها خیلی خوبه . در تمام مدتی که از ازدواجمون میگذره حتی یکبار هم حرف بد یا نامربوطی نه شنیدم ونه گفتم . حتی در غیاب من هم جرات بدگویی و گله گذاری نداشتند . و فکر میکنم علتش این نیست که اونها ادم های خیلی خوبین . یا من فرد خیلی خوبیم . علتش فقط اینه که از روز اول ازدواجمون همسرم در عمل بهشون نشون داده که اگر ایشون رو دوست دارند ((باید )) همسرش رو هم دوست داشته باشند و بهش احترام بگذارند . حتی مادرش هم چون متوجه این موضوع شده بود خیلی بهم محبت میکرد و من هم متقابلا دوستش داشتم . خدا رحمتش کنه .

  6. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    عـلـی (سه شنبه 11 آذر 93)

  7. #55
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    مرسي از دوستان كه به تاپيكم توجه داريد و برام نظرتون رو مي ذاريد، نظر همه شما دوستان براي من محترم هستش، دو روز پيش يه موضوعي پيش اومد و خانمم يه جورايي مجبور شد كه باهام آشتي كنه، آخه موضوع طوري بود كه من بايد كمكش مي كردم، البته من هم سعي كردم كه بدون دخالت قضاياي قبل، اون كارو انجام بدم و خيلي به روي خودم نيارم، البته قصد دارم كه بشينم و باهاش حرف بزنم و از نگراني هام و دغدغه هام و انتظارات م براش بگم و حرف هاي اونو بشنوم، اميدوارم تاثير داشته باشه، مي خوام بهش بگم كه لازمه كه با هم بريم مشاوره، البته نميدونم چقدر ميتونه مشكلات رو حل كنه، قطعا تلاش خودم رو خواهم كرد. دوستان اگر نكته اي كه بتونه تو اين راه كمك كنه يادآوري كنيد ممنون ميشم.

  8. 2 کاربر از پست مفید kohyar1360 تشکرکرده اند .

    pbsm (پنجشنبه 13 آذر 93), واحد (چهارشنبه 12 آذر 93)

  9. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    دوستان گرامي همونطوري كه بهتون گفتم ديشب رفتم و با خانمم حرف زدم، البته من از برنامه ش خبري نداشتم رفتم ديدم داره جم و جور ميكنه ميگه بريم خونه بابام دلم تنگ شده و خواهرم اومده اونو ببينم،البته منم با آرامي بهش گفتم چجوري دل تو ميتونه تنگ بشه ولي دله من نميتونه تنگ بشه، كه خانمم معمولا و مثل هميشه با جار و جنجال راه انداختن و داد و هوار كشيدن ميخواست منو تحت شعاع قرار بده، البته من سعي كردم آرامشم رو حفظ كنم و حرفامو بهش بزنم، ولي اون چيزي رو قبول نكرد و به بي احترامي هاش و بد حرف زدن هاش ادامه داد، يه بار هم به مادرش زنگ زد و اونا رو هم اورد وسط اين معركه، واقعا خسته شدم، متاسفانه خانمم بسيار عصبي، پرخاشگرانه و بدون ملاحظه برخورد ميكنه و تقريبا هر چي از دهنش در مياد ميگه. نميدونم چيكار كنم، آدمي كه فكر ميكنه كاري كه داره انجام ميده درسته و هميشه همونو تكرار ميكنه رو واقعا ميشه كاريش كرد، دوستان باور كنيد من قصد مظلوم نمايي ندارم، ولي خانمم خيلي بد برخورد ميكنه، زندگي كه واسش زحمت زياد كشيدم فقط به خاطر يكدندگي، لج بازي و بي احترامي خانمم داره از هم مي پاشه، بعضي موقعها پيشه خودم فكر ميكنم يه حريمي وقتي شكست مثل يه ظرف شيشه اي هست كه ميشكنه ميشه چسبش زد ولي هم بابت ميلت نيست و هم با تلنگري ديگه از هم مي پاشه، چرا يه موقعي من بايد اينقد واسه بقاي اين زندگي تلاش كنم و خانمم به بهانه هاي واهي بياد و تلاش من بي اثر كنه، تحمل تموم شده، ديشب براي اولين بار بهش گفتم كه اشتباه كردم با تو ازدواج كردم، باور كنيد اينقد افسرده و كم انرژي شدم كه ديگه حال و حوصله زندگي كردن رو ندارم چون فكر مي كنم اين زندگي درست بشو نيست.
    مرسي كه توجه كرديد.

    - - - Updated - - -

  10. کاربر روبرو از پست مفید kohyar1360 تشکرکرده است .

    pbsm (پنجشنبه 13 آذر 93)

  11. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقای کوهیار، شما غیر از خانواده همسرتون با کسی دیگه ای توتهران در ارتباط نیستین؟

    اگه خانومتون باهاتون مشاوره نمیان باکسی دوست مورد اطمینانی همکار مقتدر و ریش سفیدی که هم شما هم خانومتون باهش رفتا امد دارین و راحت میتونیین حرف بزنین جریانو براش توضیح بدین شما خواستهاتونو وهمسرتون خواستهاشو به اون طرف مورد اطمینان بگین شاید غریبه بهتر بتونه تشخیص بده مشکل واقعا از طرف کدومتونه.
    اقای کوهیار زود جا نزنید حداقل برای دلخوشی خودتون وزندگیتون ما فقط میدونیم خانومتون مقصر اما نمیدونیم ته دل خانومتون چیه وچرا اونو وادار به اینجور رفتار میکنه شاید واقعا ادم کینه ای شاید که نمیتونه در بابت خانوادت حتی بخاطر کوچیکترین حرفشون گذشت کنه یا از شما تو رابطه زناشویی راضی نیست اینجوری تلافی میکنه یا شایدم واقعا خانوادش مقصرن و دارن زیر پای بچشون وپر میکنن دریغ از اینکه دارن زندگی بچشونو نابود میکنن.

    براتون دعا میکنم زودتر به ارامش برسین..

  12. #58
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط pbsm نمایش پست ها
    سلام اقای کوهیار، شما غیر از خانواده همسرتون با کسی دیگه ای توتهران در ارتباط نیستین؟

    اگه خانومتون باهاتون مشاوره نمیان باکسی دوست مورد اطمینانی همکار مقتدر و ریش سفیدی که هم شما هم خانومتون باهش رفتا امد دارین و راحت میتونیین حرف بزنین جریانو براش توضیح بدین شما خواستهاتونو وهمسرتون خواستهاشو به اون طرف مورد اطمینان بگین شاید غریبه بهتر بتونه تشخیص بده مشکل واقعا از طرف کدومتونه.
    اقای کوهیار زود جا نزنید حداقل برای دلخوشی خودتون وزندگیتون ما فقط میدونیم خانومتون مقصر اما نمیدونیم ته دل خانومتون چیه وچرا اونو وادار به اینجور رفتار میکنه شاید واقعا ادم کینه ای شاید که نمیتونه در بابت خانوادت حتی بخاطر کوچیکترین حرفشون گذشت کنه یا از شما تو رابطه زناشویی راضی نیست اینجوری تلافی میکنه یا شایدم واقعا خانوادش مقصرن و دارن زیر پای بچشون وپر میکنن دریغ از اینکه دارن زندگی بچشونو نابود میکنن.

    براتون دعا میکنم زودتر به ارامش برسین..
    با سلام
    مرسي كه پيگير هستيد و برام نظرتون رو مي ذاريد، يه بار خانمم قهر كرد كه بعد 20 روز بابام و مامانم از شهرستان اومدن رفتن دنبالش، بماند كه خانمم و خواهرش و باباش خيلي بد برخورد كردن و يه حرفايي زدن كه همين الان يادآوريش برام سخته، متاسفانه گزينه ريش سفيد و يا كس ديگه جواب نميده و خانمم خيلي خيلي توي رفتار بدش پيش رفته، دلايلي كه گفتيد رو فكر كنم ميشه قبول كرد كه روي خانمم تاثير گذاشته، هميشه با كينه در مورد خانواده ام حرف ميزنه و از برخوردهاي من هم راضي نيست، خانواده اش هم مزيد بر علت هستن يعني بيشتر حمايتش ميكنن به جاي راهنمايي ش، خوب منم اگه مثل اون كينه اي باشم بايد همون كاري كه اون واسه خانواده من ميكنه منم واسه اون بكنم، قبول دارم كه يه جاهايي برخوردم بد بوده ولي مقابل به مثل كردن اون منو بيشتر جريح كرده، داستان خانواده اش هم كه معلومه، نميدونم به كجا داريم ميريم و اميدم كم شده.
    مرسي.

    - - - Updated - - -

  13. کاربر روبرو از پست مفید kohyar1360 تشکرکرده است .

    pbsm (پنجشنبه 13 آذر 93)

  14. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بنظر من وقتی درمورد خانوادتون حرف زدین که دلتون تنگ میشه براشون باید برا بدست اوردن دل همسرتون با لحن اروم و محبت امیز میگفتین؛(درسته خانوادم فلان حرفو زدن ناراحتت کردن من باهاشون حرف میزنم ولی تو بخاطر من ببخششون هروقت ناراحتت کردن خودم باهاشون حرف میزنم باهات اینجور برخورد نکنن..)این مثلا یه جور از حرفاست که هرخانومی
    رو سنگ هم باشه نرم میشه وقتی درمورد خانوادت حرف میزنی سعی نکن همش خانومتو مقصر نشون بدی. درغیاب خانوادت قربون صدقه خانومت برو که خانومم خیلی مهربونه خیلی همسرشو دوس داره بخاطر من میاد پیش خانوادم.. حالا اگه خانوادتم ناراحت نمیشن یکم پیشه اونا هم بیشتر حواست به خانومت باشه. در مقابل میتونی درغیاب خانومت قربون صدقه خانوادت بری، قرار نیست حتما برخورد کنی با خانومت یا خانوادت بخاطر هر حرف کوچیک وجزیی.

    الان شوهرمن وقتی میبینه از خانوادش ناراحت میشم و ازش گله میکنم شاید حرف بد هم بهشون بزنم فقط سکوت میکنه بعد که اروم میشم میاد سمتم وبیشتر محبت میکنه تا از دلم دربیاره بعد الکی میگه ایندفعه بهت حرفی زدن فلان حرفو میزنم،دعواشون میکنم همین حرف ارومم میکنه باعث میشه یادم بره ولی هیچوقت هم باخانوادش درمورد اون موضوع هیچ حرفی نمیزنه ولی هربار که ناراحت وعصبانی میشم همین حرفو میزنه و من همین که درکم میکنه حق دارم ناراحت بشم بخاطرصبوریش میببخشمشون.
    واسه امتحان هم که شده شما هم اینکارو انجام بدین شاید واقعا تاثیر داشت.
    سعی کنین جمعها که همیشه برنامه رفتن به خونه مادرخانومتینا رو دارین یه بار برنامه کوه ولواسان و دربند وپارک ومراکز خرید بذارین شما اصلا همچین وقتایی واسه خانومتون درنظر میگیرین!؟ شما خودتون باید برنامه زندگیتونو عوض کنین خونه مادر خانومتونو با برنامهای تفریحی دیگه عوض کنین.
    دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه...........

  15. کاربر روبرو از پست مفید pbsm تشکرکرده است .

    واحد (جمعه 14 آذر 93)

  16. #60
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط pbsm نمایش پست ها
    بنظر من وقتی درمورد خانوادتون حرف زدین که دلتون تنگ میشه براشون باید برا بدست اوردن دل همسرتون با لحن اروم و محبت امیز میگفتین؛(درسته خانوادم فلان حرفو زدن ناراحتت کردن من باهاشون حرف میزنم ولی تو بخاطر من ببخششون هروقت ناراحتت کردن خودم باهاشون حرف میزنم باهات اینجور برخورد نکنن..)این مثلا یه جور از حرفاست که هرخانومی
    رو سنگ هم باشه نرم میشه وقتی درمورد خانوادت حرف میزنی سعی نکن همش خانومتو مقصر نشون بدی. درغیاب خانوادت قربون صدقه خانومت برو که خانومم خیلی مهربونه خیلی همسرشو دوس داره بخاطر من میاد پیش خانوادم.. حالا اگه خانوادتم ناراحت نمیشن یکم پیشه اونا هم بیشتر حواست به خانومت باشه. در مقابل میتونی درغیاب خانومت قربون صدقه خانوادت بری، قرار نیست حتما برخورد کنی با خانومت یا خانوادت بخاطر هر حرف کوچیک وجزیی.

    الان شوهرمن وقتی میبینه از خانوادش ناراحت میشم و ازش گله میکنم شاید حرف بد هم بهشون بزنم فقط سکوت میکنه بعد که اروم میشم میاد سمتم وبیشتر محبت میکنه تا از دلم دربیاره بعد الکی میگه ایندفعه بهت حرفی زدن فلان حرفو میزنم،دعواشون میکنم همین حرف ارومم میکنه باعث میشه یادم بره ولی هیچوقت هم باخانوادش درمورد اون موضوع هیچ حرفی نمیزنه ولی هربار که ناراحت وعصبانی میشم همین حرفو میزنه و من همین که درکم میکنه حق دارم ناراحت بشم بخاطرصبوریش میببخشمشون.
    واسه امتحان هم که شده شما هم اینکارو انجام بدین شاید واقعا تاثیر داشت.
    سعی کنین جمعها که همیشه برنامه رفتن به خونه مادرخانومتینا رو دارین یه بار برنامه کوه ولواسان و دربند وپارک ومراکز خرید بذارین شما اصلا همچین وقتایی واسه خانومتون درنظر میگیرین!؟ شما خودتون باید برنامه زندگیتونو عوض کنین خونه مادر خانومتونو با برنامهای تفریحی دیگه عوض کنین.
    دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه...........
    سلام
    مرسي
    باور كنيد منم ديدگاه همينه و سعي ميكنم كه همين كارو بكنم، ولي خانمم اينقد بد برخورد ميكنه كه فكر ميكنم شايد اگه جلوش وايسام اونام كوتاه بياد، خوب چطور خانواده خودش خط قرمزشه و من كوچكترين حرفي نميتونم بزنم، مثلا من موقعي كه جواب تلفن ميدم ميگم بله و بعد سلام عليك مي كنم، يه بار باباش زنگ زده بود همينطوري جواب دادم، بهم ميگه تو چرا سريع سلام نكردي منتظري سلامت بكنه بابام، خوب من چي بگم،كه البته من خيلي ناراحت شدم و با هم بحثمون شد، باور كنيد خانواده من كاري بهش ندارن، ولي من نميدونم چرا اينقدر باهاشون بده، خوب همين ديدگاهش باعث ميشه به اونا كم محلي كنه و اونا هم ناراحت ميشن، به من گفتن بعضي موقعها ولي من گفتم اشكال نداره شما جدي نگيريد، خوب هي تكرار ميشه،خوب معلومه آدما از هم زده ميشن، در مورد خونه پدر خانمم رفتن هم چه من برنامه بريزم چه نريزم ثابته، بعضي موقعها محكوم ميشم به خاطر اينكه نميخوام برم اونجا دارم برنامه ميريزم، خلاصه داستان داريم ما. انقدر پژمرده شدم كه همه دوستام ميگن چته بي حالي. اينم شانس ماست ديگه.
    مرسي.

  17. کاربر روبرو از پست مفید kohyar1360 تشکرکرده است .

    pbsm (پنجشنبه 13 آذر 93)


 
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.