با رابطه ای که یکطرفه تموم شده چه کنم؟

[فرشته مهربان]

با سلام

نظر کارشناسی همدردی :

به هیچ وجه ملاقات نداشته باشید .

هیچ نیازی به توضیح دادن نیست .

ترک یک کار اشتباه اگر به دنبالش عذاب وجدان باشد این عذاب وجدان هم اشتباه هست و نشانه سیخونک های ذهن سطحی که باید بهش بی اعتنا بود . یعنی اینکه رابطه شما کاملاً اشتباه بوده و خیلی عاقلانه تصمیم گرفتی و عمل کردی که قطع کنی اما اکنون عذاب وجدانت حالتی احساسی هست و همچنین پاسخ مثبت به درخواست ملاقاتشون که بهتر هست باز هم عاقلی کنید و صرفنظر کنید .

درس گرفتنهای شما بسیار درست هست و نتیجه اش که شده ترک رابطه یعنی عملگرایی شما .

پس شما ، هم در قطع رابطه اشتباه نکرده اید ، هم استرستون برای ملاقات بجا هست و هم عدم تمایل به برگشت رابطه درست هست پس این درست ها را بچسبید و از ملاقات و صحبت که درست نیست پرهیز کنید .

قاطع بگویید هرچه کلنجار رفتم نتوانستم خودم را راضی کنم به ملاقات و بهتره رها کنید و در پی زندگیتان باشید .

کار درست بعدی شما این است که کانالهای ارتباطی مثلاً سیم کارت را ببیندید


موفق باشید

[واحد]

سلام قصد شما از دوستی ازدواج بوده ؟ قصد ایشون چی ؟ قصد ایشون از اینکه شما رو به رابطه برگردونند اینه که به دوستی ادامه بدن یا اقدامی برای ازدواج کردند ؟ علت ترک شما چی بوده ؟ ایا ایشون مناسب ازدواج با شما نبودند ؟ یا قصد ازدواج با شما رو نداشتند ؟

[shekasteh]

بر خلاف میل باطنی م و تنها به خاطر نظر فرشته مهربان (چون سرپرست سایت هستن انقدر بهشون اعتماد کردم)، با یه اسمس، با همون مضمونی که ایشون گفتن، قرار رو کنسل کردم.
راستش رو بخواین الان اصلا حس خوبی ندارم و باورم اینه که کار اشتباهی کردم. :(

در مورد سوالاتی که پرسیدین...
رابطه ما بعد از 4 سال آشنایی دورادور (مثلا هر سه ماه یه تماس تلفنی) شروع شد. من همیشه خیلی دوست داشتم ازدواج کنم. ولی ایشون از نظر مالی و فرهنگی با ما اختلاف داشت (ایشون بالاتر بودن) و میدونستم که نمیتونم باهاشون ازدواج کنم. ولی انقدر مجذوبشون شده بودم که دیگه این موضوع برام مهم نبود و میتونم بگم که مسیر زندگیم رو به خاطرشون تغییر دادم.
ایشون هدفشون دوستی بود فقط. البته گهگاه بین رابطه حرف ازدواج رو میزد. ولی هیچ وقت پیگیرش نبود. من هم هیچ وقت حرفی نمیزدم.
نمیدونم الان هدفشون از این که خواستن با هم صحبت کنیم چی بوده. شاید اصلا قصد ندارن به رابطه برگردیم. شاید فقط میخوان دلیل اصلی تموم شدن رابطه رو بدونن. واقعا نمیدونم. شاید هم میخوان در مورد ازدواج صحبت کنن. چون توی یکی از اسمسا گفتن که "فکر میکنم نظرت اینه که من اول باید تکلیف خودم رو با خودم معلوم کنم، بعد بیام سراغ تو" یا تو اسمس دیگه ای گفتن که میخوان واسه آینده برنامه بریزن و نظر من رو میخوان بدونن.
اوایل رابطه به خاطر تفاوت مالی و فرهنگی فکر میکردم نمیتونم باهاشون ازدواج کنم. ولی وقتی بیشتر باهاشون آشنا شدم دیدم که اختلافاتمون اونقدرا هم زیاد نیست و چیزی نیست که نشه باهاش کنار اومد. ولی...
من رابطه رو به خاطر مشکلات خودم تموم کردم. مشکلاتی مثل افسردگی و بی انگیزه شدن برای زندگی و دوستی و همه چی. و این که از بودن تو رابطه بدون هدف خیلی خسته شده بودم و واقعا حس بدی داشتم.
ولی اگه همه این مشکلات حل بشه و اگه ایشون برای ازدواج اقدام کنن، باز هم مشکلاتی هست. تو مدتی که با ایشون بودم متوجه شدم که اصلا نمیتونم روی حرفاشون حساب کنم. مثلا اگه بگن واسه آینده شون (آینده شخصی خودشون که ربطی هم به من نداره، مثلا درس خوندن) فلان تصمیم رو گرفتن، یا واسه ش تلاش نمیکنن یا بالکل فراموش میکنن. الان هم مدتیه که نه درسشون رو ادامه میدن نه سر کار میرن. این تلاش نکردنشون برای هر کاری خیلی من رو ناراحت میکرد. ولی چون من خودم رو کاره خاصی تو زندگیشون نمیدیدم (زنش یا حتی زن آینده ش که نبودم) چیزی نمیگفتم.

[رزا]

عزیزم واقعا بهت احسنت میگم که اینقدر عاقلانه فکر میکنی و تصمیم گرفتی....

چرا عذاب وجدان داری وقتی دلایلت برای قطع ارتباط کملا منطقی هست؟؟ شما نگران چی هستی ؟ اینکه احساسات اون آقا جریحه دار شده؟ پس احساسات شما چی ؟

شما خودت هم از احساست کم مایه نذاشتی..اگر هم دلیلت اینه که یک مرتبه رابطه رو قطع کردی و با اینکار به این آقا شوک وارد شده باز هم اشتباه میکنی چون طبق فرمایش خودت قصد

ایشون بیشتر دوستی و وقت گذرونی بوده تا ازدواج پس با این تفاسیر ایشون آمادگی تموم کردن رو داشتن چون سرمایه گذاری طولانی مدت (ازدواج) با شما نداشتن...

این رو مطمئن بدون اگر آقا پسری واقعا دختری رو بخواد اصلا دست دست نمیکنه و به هر طریقی که شده پا پیش میذاره لااقل برای صحبت های اولیه با خانواده...

اینکه فعلا کار ثابت ندارم یا درسم تموم نشده جدا بهانه است لااقل میتونست یک جلسه حضورا با خانوادتون صحبت کنه تا خیال شما رو راحت کنه که تصمیمش جدیه...

به این احساساتی که الان سراغت اومده بال و پر نده که تماما وسوسه های شیطانیه که شما رو از تصمیمی که گرفتی منصرف کنه...

اصلا فلسفه بافی نکن که چرا باهاش حضورا صحبت نکردم شاید چیزه تازه ای میخواست بهم بگه...شاید میخواست درباره ازدواج صحبت کنه اما شما خودت دلایل خودت رو برای رد

پیشنهاد ازدواج ایشون داشتی پس دیگه برات مهم نباشه که اون چی میخواست بهم بگه...

الان چیزی که باید فکر شما رو درگیر کنه خودت .آرامشت و آینده ات هست نه کسی که جایی تو زندگی شما نداره..

در نهایت برات از خدا میخوام هرچی به صلاحه پیش بیاره

[کیت کت]

دوست عزیزبا توضیحاتی که دادید.....شما هم پس شرایطس مثل من داشتید.برای کسی که برای شما ارزشی قایل نیست و به قول خودتون به ازدواج فکر نمبکرده و.... شما هم نباید ارزشی قایل باشید.خیلی هم کار خوبی کردید نرفتید؛کار بهتری میکنید اگه حتی جوابشم ندید....پسری یه دختری بخواد این چیزا نمی تونه جلوش بگیره پا میشه میاد خواستگاری و با کنسل کردن یه قرار دلسرد نمیشه؛اگرم واقعا قصد ازدواج داشته و دلسرد شده بزارید بره چون تصمیمش محکم نبوده؛چون اقایون اتفاقا از زنی که براش تلاش کنند بیشتر خوششون میاد واعتماد میکنند،در ضمن کم ندیدیم پسرهایی که با سطح خیلی بالای فرهنگی و اقتصادی پای یه دختر از شرایط متفاوت ایستادن و کار پیش بردن تا ازدواج

[احساس بهاری]

سلام

بهتون توصیه میکنم حتما این دو کار رو انجام بدید وگرنه هر لحظه این امکان وجود داره که دوباره دلتون هوای برگشتن به رابطه قبلی رو بکنه و وقتی دلتون هوس برگشت کنه دیگه دست خودتون نیست که جلوی خودتونو بگیرید!
هر گونه راه ارتباطی قطع کنید
وقتی طرفتون پیام میده یا زنگ میزنه قطعا روی شما تاثیر میذاره این حرف ها و حرکت ها و اگر از خودتون سر سختی نشون بدید که هیچ عکس العمل و جوابی ندید ، به مرور زمان به احساس لطیف شما ضربه سختی وارد میشه مثلا تبدیل به یک انسان بی احساس میشید!برای احساسات دیگران ارزشی قائل نمیشید (اگر از یه دختر احساساتش گرفته بشه دیگه چی واسش میمونه!؟؟)
سعی کنید جلوی هر گونه فکر و خیال که اون فرد توش هست رو بگیرید
یکی از روش های مخ زدن اینه که یکاری کنی طرف توی ذهنش در موردت فکرو خیال کنه! طرف در گیر تو بشه!
خاطرات اون پسر حداقل 8 ماه در ذهن شما خواهد موند و هر لحظه به یکباره میبینید که جرقه ای زده شد(مثل همین الان که دارید این مطالبو میخونید) و کم کم در گیری ذهنی پیدا کرده و برید سمتش با این بهانه که مثلا حالش چطوره؟!
یکی دیگه از گول هایی که معمولا دخترا میخورن و باعث میشه به رابطه بر گردن حس ترحم و دلسوزیه(پس چرا راه ارتباطی رو باز میذارید که اون فرد این حس شمارو بیشتر تحریک کنه!!!)

این نکته کنکوری یادتون باشه: وقتی دل و احساسات شما بخواد که کاری رو انجام بدید عقلتون به سختی میتونه جلوی انجام اون کارو از شما بگیره! گاهی همین احساسات هم باعث میشه شما دلیل عقلی و منطقی بسازید واسه انجام کاری،بعد که کمی فکر میکنید میبینید که اصلا کارتون منطقی نبوده
مثلا
شما میخواید رابطه تموم بشه ، حالا چرا میخواید ملاقات حضوری با هم داشته باشید ؟!!
ملاقات حضوری خودش بزرگترین تحریک برای ادامه یه رابطه هست و اصلا فرقی نمیکنه که چه حرفی توش ردو بدل بشه !!
موفق باشید