سلام دوستان گرامی. ممنونم از نظرات خوبتون. از اینکه وقت میذارین و کمک میکنین خیلی خیلی از لطفتون ممنونم ولی متاسفانه مشکل پارک من وارد فاز جدیدتری شده که واقعا از حلش درمونده شده ام. قبل از اینکه فرصت مناسبی پیش بیاد تا بتونم راهکارهای شما دوستان گرامی رو اجرا کنم، همسایه نامحترم ما بهمراه خانواده اش در خیلی از محافلی که همسایه های دیگه هم حضور داشته اند گفته اند که من بیخودی از ایشون ایراد میگیرم و دنبال بهانه میگردم تا اذیت کنم. یعنی مسئله پارک کردن نامناسب خودش رو جور دیگه ای جلوه داده اند. قضیه هم به اینجا برمیگرده که در آخرین دعوای من با این همسایه، اول کار ماشینش رو کمی جابجا کرد تا من بتونم بطور مرزی از کنارش رد بشم ولی من همچنان معترض بودم که وقتی جابجا میکنی و جای بیشتری داری بیشتر ماشین رو جابجا کن تا من بتونم راحت رد شم و اون مثل همیشه از کلمات توهین آمیز و بی ادبانه استفاده میکرد. تو همین وقت همسایه دیگه مون که داشت رد میشد موضوع رو از همین قسمت دید و از کنار ما با خونسردی رد شد. این همسایه دردسرسازمون همون همسایه رو هم شاهد گرفته که میبینین من اصلا جای بدی نگه نداشته بودم و مقصر این دختره که نمیتونه ماشین رو جابجا کنه ولی میخواد از من بهانه بگیره. از اون روز تاحالا هم جلوی پارکینگ من نگه نداشته تا مظلوم نمائی کنه.
دوستان عزیز فعلا که از شر ماشین همسایه مون بدلیل مظلوم نمائیشون راحتم ولی آبرومو برده. یکی از همسایه ها این موضوع رو بهم خبر داد. (میدونم درست نیست که ایشون یک کلاغ چهل کلاغ کنه ولی خب فعلا میدونم که این اتفاقات پشت پرده علیه من اتفاق افتاده) من هم از تعجب خشکم زد و تا خواستم قضیه رو شرح بدم این همسایه بهم گفت که فلانی (همون همسایه خونسردی که از کنار ما رد شد) هم که اونجا بوده شاهد بوده که همسایه نامحترم هیچ کار اشتباهی نکرده و تو بیخودی اونو از خونه اش بیرون آوردی و قصد اذیت داری. تازه همسایه خونسرد هم گفته برای اینکه من مقصر جلوه نکنم دخالتی نکرده تا من خراب نشم.
خلاصه از دوستان گرامی خواهشمندم بهم کمک کنن تا بتونم با این داستان تازه برخورد مناسبی داشته باشم. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم؟ ظاهرا ایشون خیلی حرفه ای هستند و قبل اینکه من بخوام موضوع رو جائی بگم، نقش قربانی رو بین همسایه ها بازی کرده اند تا محبوبیتشون بیشتر بشه و منو در حد یه دیوانه که میخواد همسایه ها رو به بهانه های واهی آزار بده جلوه داده. اینو قبول دارم که عصبانیت و خشمم زیاده و برای دفاع از حقم زیادی جوش میارم ولی چیزی که هم مادرم هم خودم میترسیدیم سرمون اومده. نمیدونم چطوری جبران کنم تا همسایه ها فکرهای بیخودی در موردم نکنن. دوستان عزیز قبلا بهم گفته بودین که حرف مردم رو جدی نگیرم. مردم همیشه موضوعی برای گفتن پیدا میکنن ولی این دیگه واقعا تهمته و من هیچ شاهدی ندارم که خودمو اثبات کنم. من و مادرم آدمهای آروم و سربزیری هستیم که تابحال آزارمون به هیچ کس نرسیده و الان من بین همسایه ها به شخص وحشتناکی تبدیل شدم که قصد آزار و ایجاد دردسر داره.
دوستان عزیز و دلسوز لطفا منو راهنمائی کنین که چیکار کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)