به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 54
  1. #41
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خب فکر می کنم منظور دوستان از تمرکز روی خودتون اینه که روی رفتارهای گذشته تا حال خودتون زوم کنید و نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنید
    میون صحبت ها تون گفتید یه شیر فلکه سر راه هست ... خب میشه بیشتر توضیح بدید
    چی کار کردید که همسرتون اونقدر از دستتون ناراحت شد که نیومد بپرسه دستت چی شده ؟
    یااونموقع شب ( که خیلی اشتباه کردید زدید بیرون حتی تا پارکینگ) نگران نشه؟
    از کدوم رفتار شما ناراحت شد ؟
    برخوردها و رفتارهای یک مرد خیلی به رفتارهای خانم خونه بستگی داره

    - - - Updated - - -

    من شخصی رو میشناسم که اونقدر از زن و زندگیش ناراحت بود که دیگه حتی خیلی کم کار می کرد و انگیزه ای برای کار کردن نداشت
    بهتره با خودت فکر کنی و تمام رفتارهاتو مرور کنی از دید همسرت نگاه کنی

    - - - Updated - - -

    من بخشی از تاپیکتون رو تازه دیدم
    بهتره با همسرتون صحبت کنید بگید از این رفتارهاش ناراحتید
    یه برنامه بذارید هر هفته بخشی از ناراحتی ها و خوشحالی هاتون رو به هم بگید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  2. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    فرخ رو (یکشنبه 20 مهر 93), رزا (یکشنبه 20 مهر 93)

  3. #42
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    خب فکر می کنم منظور دوستان از تمرکز روی خودتون اینه که روی رفتارهای گذشته تا حال خودتون زوم کنید و نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنید
    میون صحبت ها تون گفتید یه شیر فلکه سر راه هست ... خب میشه بیشتر توضیح بدید
    چی کار کردید که همسرتون اونقدر از دستتون ناراحت شد که نیومد بپرسه دستت چی شده ؟
    یااونموقع شب ( که خیلی اشتباه کردید زدید بیرون حتی تا پارکینگ) نگران نشه؟
    از کدوم رفتار شما ناراحت شد ؟
    برخوردها و رفتارهای یک مرد خیلی به رفتارهای خانم خونه بستگی داره

    - - - Updated - - -

    من شخصی رو میشناسم که اونقدر از زن و زندگیش ناراحت بود که دیگه حتی خیلی کم کار می کرد و انگیزه ای برای کار کردن نداشت
    بهتره با خودت فکر کنی و تمام رفتارهاتو مرور کنی از دید همسرت نگاه کنی

    سلام بر شما!
    خواهش میکنم بدون قضاوت شخصی راهنمایی کنید.

    اینکه رفتار همسر من صحیح نیست لزوما به معنای صحیح نبودن رفتارهای من نیست یا به معنای بازتاب رفتارهخای من.
    همسرم و تمام اعضای خانواده اش ادمهایی با بازتاب احساسی بسیار پایین ان.
    یعنی چی؟
    یعنی هیچ وقت عصبانی نمیشن شدید، از ته دل نمیخندن و قهقهه نمیزنن، استرس نمیگیرن و از شدت استرس بیخواب نمیشن،گریه نمیکنن، غمگین نمیشن و ..و ...
    احساسات چه منفی چه مثبت در اونها کمه.
    بعد از تشییع جنازه مادربزرگشون سر ناهار میبینی که دارن میخندن(قاعدتا حداقل چند ساعتی باید ناراحت باشن)
    صبحی که خواهرشون داره میره تو اتاق عمل تا09-10 صبح خوابن!(قاعدتا باید استرس داشته باشن)
    همسر من 4 ماه زندان بود و من حامله توی یه شهری خیلی دورتر از شهر ی که خانواده ها سکنن، برادرش حتی حاضر نشد بیاد ببینه من کمکی ممکنه لازم داشته باشم یا نه ،یال برادر خودش (قاعدتا باید احساس نگرانی داشته باشن)

    نمود احساسات در اونها بسیار کمه





    بسیار عالی!
    نتیجه بحث اینه که بیایم اصلا فعلا در مورد زندگی مشترک و نواقص اون صحبت نکنیم
    بپردازیم به من، رفتارهام،تجزیه و تحلیل اونها
    درسته دوست عزیز؟
    این یعنی تمرکز روی خودم
    موافقم
    ویرایش توسط فرخ رو : یکشنبه 20 مهر 93 در ساعت 15:48

  4. #43
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    درسته من کامل نوشته هاتون رو نخونده بودم
    باهاش جدی صحبت کنید و بهش بگید ممکنه ازش سرد شید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    فرخ رو (یکشنبه 20 مهر 93)

  6. #44
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    درسته من کامل نوشته هاتون رو نخونده بودم
    باهاش جدی صحبت کنید و بهش بگید ممکنه ازش سرد شید
    صدافسوس که سرد شدم دیگه ! 8 سال تحمل کردن یه سری رفتارها زمان کمی نیست
    و خیلی دیر فهمیده اینو.

  7. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    اگر واقعا تحمل همسرتون تا این حد براتون سخته و دیگه نمیتونید و نمیخواید باهاش ادامه بدید چرا ازش جدا نمیشید؟؟

    شما اصل حرفتون اینه که دیگه نمیخواید به همسرتون اعتماد کنید حالا بنا به دلایلی و مدام هم میگید ازش سیر شدم...

    خوب با این اوصاف چرا خودتون رو اینقدر اذیت میکنید؟؟ اگر فکر میکنی بدون همسرت آینده بهتری دارید پس جدا بشید تا همسرتون هم تکلیف خودش رو بدونه..

    وقتی میگی ازش سرد شدم...خسته شدم...دیگه بهش اعتماد ندارم...وقتی نمیبینمش حالم خوبه....و هزارتا موارد دیگه وقتی شما ذهنت نسبت به همسرت

    تا اینقدر بدبین و مسموم شده حالا بقیه بیان چی بگن؟؟

    من اصلا قصد جسارت ندارم و در اون حد نیستم که بگم شما مقصری یا همسرت فقط میخوام بگم تا وقتی این احساس بد رو نسبت به همسرت داری متاسفانه

    نمیتونی مشکلت رو حل کلی و شاید جدا شدن از همسرتون برگشت آرامش به شما بشه..
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  8. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 02 اسفند 93), فرخ رو (یکشنبه 20 مهر 93)

  9. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 دی 93 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1393-6-08
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    618
    سطح
    12
    Points: 618, Level: 12
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 167 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم از حرفاتون بنظر میاد همسرتون از هوش عاطفی یا هوش هیجانی پایین برخوردار هستن و توانایی درک احساس شما رو اونجور که دوست داری ندارن. من تو اخرین نظرم گفتم بیشتر روی استقلال مالی و اشتغال تمرکز کنی. چون فرزند داری خیلی با عجله نمیشه از طلاق خرف زد . کسی هم قصد قضاوت و متهم کردن شما رو نداره ولی اگه ما یه کم مسئولیت کارها رو قبول کنیم تصمیمات بعدیمون ستجیده تر میشه. مثلا اینکه چرا با اینهمه مشکلات بچه دار شدین بخشی از سهم شماست و به هرحال آینده فرزندتون از هر چیزی مهم تره. و این که تا الان در این ازدواج موندین. اول رو خودتون حسابی کار کنید و خودتونو خوب بشناسید که چرا تن به این ازدواج دادید؟ چرا زندگیتون به اینجا رسید و چرا بچه دار شدین؟
    کتاب "زنان شیفته" نوشته رابین نوروود از نشر پیکان رو مطالعه کنید .بسیار کمکتون میکنه بفهمید چرا الان اینجا هستید .
    همونطور که قبلا یشنهادکردم فعلا روطلاق تمرکز نکن. با درنظرگرفتن اینکه از لحاظ مالی مستقل نشدی هنوز طلاق استرسهای شما رو چندین برابر میکنه.

  10. 2 کاربر از پست مفید gelareh55 تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 02 اسفند 93), رزا (یکشنبه 20 مهر 93)

  11. #47
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    با سلا

    این لینک می تواند به شما کمک کند :


    بهترین شکل تصمیم گیری






  12. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 02 اسفند 93), فرخ رو (سه شنبه 22 مهر 93)

  13. #48
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام به همگی
    لینکی که فرشته مهربون گذاستن فوق العاده بود
    چند روزی روش فکر کردم و تامل! و البته هنوز هم...

    امروز طی یک حرکت انتحاری از همسرر خواستم که جدا زندگی کنیم یه مدت..
    یا اون بره از خونه یا من...
    که اون رفت... چمدونشو با عصبانیت بست و رفت...
    میدونم شاید این حرف حرف خوبی نباشه اما وقتی رفت دلم میخواست با صدای بلند فریاد بزنم..خدایا شکرت...

    شب به بهانه ی احوال بچه پررسیدن زنگ زد...جدایی براش سخته...اینو میفهمم...
    بهش گفتم زنگ نزن بهم... فقط هر موقع خواستی میتونی بچه رو بیای ببینی...
    حس میکنم این جدایی بهمم کمک میکنه که یا رومی روم یا زنگی زنگ....
    یا ببخشمش با همه ی ظلمایی که کرد و برای همیشه بشینم سر زندگی...یا جدایی و تمام...برای همیشه...
    اینجور استخوون لای زخم موندن و بلاتکلیفی ادم رو از پا درمیاره
    ویرایش توسط فرخ رو : جمعه 02 آبان 93 در ساعت 23:23

  14. 5 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 02 آبان 93), maryam240 (شنبه 02 اسفند 93), نازنین2010 (شنبه 03 آبان 93), اثر راشومون (شنبه 03 آبان 93), صبا_2009 (شنبه 03 آبان 93)

  15. #49
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    فرخ روی عزیز من درک میکنم شما خسته اید و تلاش فراوان کرده اید ولی زمانی که تونستید همسرتون رو متوجه اشتباهاتش کنید شما جا زدید . گاهی زیاده روی کردید . در همه نوشته هاتون این مشهوده که سعی دارید بگید اشتباهات همسرتون بازتاب اشتباهات شما نبوده . سعی کردید اشتباهات خودتون رو اصلاح کنید ولی اینجوری ایشون بیشتر مقصر شده . من سعی ندارم ایشون رو تبرئه کنم . ایشون رفتارهایی داشته که برای شما خوش ایند نبوده . این در مورد همه زوجها ممکنه پیش بیاد . ولی طرز برخورد شما با این مسائل مهمه . مثلا شما ناراحتید از اینکه ایشون دنبال یه کوچه خلوت برای رابطه میگشته . خوب این کارش خوب نبوده ولی طرز تلقی شما این بوده که ایشون بی مسئولیته . ولی جور دیگه ای به موضوع نگاه نکردید که نیاز شدید و غیر قابل کنترلی نسبت به شما داره و شما باید کمکش کنید تا راه بهتری پیدا کنه به جای اینکه ایشون رو بی مسئولیت قلمدادکنید . یا مثلا ایشون اگه یک ماه خونه نمیاد نشونه این نیست که مشکلی هست ؟ یا نه مشکلی نیست و ایشون به خاطر کسب در امد بیشتر و رفاه بیشتر شما خودش رو در مذیقه قرار میده ؟ و علت همه اینها همیشه بی مسئولیتی نیست ؟ ایا میتونه علت همه اینها این باشه که ایشون میخواد ثابت کنه که بی مسئولیت نیست . بی لیاقت نیست . ؟ وقتی دست شما اسیب دیده و ایشون هیچی از شما نمیپرسه . این تنها نشونه بی مسئولیتی شاید نباشه . شاید نشونه شکستن عمیق غرور یک مرد باشه . همسر شما دوستتون داره . لایق این همه بی مهری نیست . با وجود اینکه شما عملا از خونه بیرونش کردید باز بهتون زنگ زده . قدر این مرد رو بدونید . گفتید زمانی خوب و مهربونه و زمانی مثل سنگ نفوذ ناپذیر میشه . زمانی که مثل سنگه ایا قبلش غرورش شکسته نشده ؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    رزا (شنبه 03 آبان 93)

  17. #50
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 16 اردیبهشت 96 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1393-2-14
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    4,218
    سطح
    41
    Points: 4,218, Level: 41
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 378 در 148 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    فرخ روی عزیز من درک میکنم شما خسته اید
    ممنون که درک میکنید.
    و تلاش فراوان کرده اید ولی زمانی که تونستید همسرتون رو متوجه اشتباهاتش کنید شما جا زدید . گاهی زیاده روی کردید .
    کجا؟
    در همه نوشته هاتون این مشهوده که سعی دارید بگید اشتباهات همسرتون بازتاب اشتباهات شما نبوده . سعی کردید اشتباهات خودتون رو اصلاح کنید ولی اینجوری ایشون بیشتر مقصر شده . من سعی ندارم ایشون رو تبرئه کنم . ایشون رفتارهایی داشته که برای شما خوش ایند نبوده . این در مورد همه زوجها ممکنه پیش بیاد . ولی طرز برخورد شما با این مسائل مهمه . مثلا شما ناراحتید از اینکه ایشون دنبال یه کوچه خلوت برای رابطه میگشته . خوب این کارش خوب نبوده ولی طرز تلقی شما این بوده که ایشون بی مسئولیته . ولی جور دیگه ای به موضوع نگاه نکردید که نیاز شدید و غیر قابل کنترلی نسبت به شما داره و شما باید کمکش کنید تا راه بهتری پیدا کنه به جای اینکه ایشون رو بی مسئولیت قلمدادکنید .

    تو دوران نامزدی که صیغه محرمیت هم خونده نشده چه کمکی میتونم بکنم؟
    اتفاقا جهالت من اونجایی بود که اون موقع توجه نکردم که این مدل رابطه جنسی خواستن رو دلیلی بر فشار زیاد زوش دونستم در حالیکه مرد هرررررررررررررررررررررررر چقدر فشار هم روش باشه نباید شان کسی که قراره همسرش باشه رو پایین بیاره که تو ماشین بخواد لباس از تنش دراره...

    من از روزی که عقد کردم به نیازهای ایشون پاسخ دادم.


    یا مثلا ایشون اگه یک ماه خونه نمیاد نشونه این نیست که مشکلی هست ؟ یا نه مشکلی نیست و ایشون به خاطر کسب در امد بیشتر و رفاه بیشتر شما خودش رو در مذیقه قرار میده ؟
    اتفاقا بارها و بارها من به ایشون گفتم که با همین خقوق کارمندی تو میسازم، نه گله ای دارم نه تو رو با کسی مقایسه میکنم...
    در جواب میگفت تو راضی باش... من به این پولا راضی نیستم.
    من بسیاری خئاسته ها رو اصلا نمیگم هرچند کاملا منطقیه.. برای اینکه فشاری نیاد روش.
    الان ما 3 سال دقیقه که TV نداریم تو خونمون... جالبه نه؟ کلا تلویزیون نداریم.

    و علت همه اینها همیشه بی مسئولیتی نیست ؟ ایا میتونه علت همه اینها این باشه که ایشون میخواد ثابت کنه که بی مسئولیت نیست . بی لیاقت نیست . ؟ وقتی دست شما اسیب دیده و ایشون هیچی از شما نمیپرسه . این تنها نشونه بی مسئولیتی شاید نباشه . شاید نشونه شکستن عمیق غرور یک مرد باشه .

    قبلا توضیح دادم
    همسر شما دوستتون داره . لایق این همه بی مهری نیست . با وجود اینکه شما عملا از خونه بیرونش کردید باز بهتون زنگ زده .

    من از خونه بیرونش نکردم. گفتم میتونم برم خونه مادرم گفت نه من میرم
    قدر این مرد رو بدونید . گفتید زمانی خوب و مهربونه و زمانی مثل سنگ نفوذ ناپذیر میشه . زمانی که مثل سنگه ایا قبلش غرورش شکسته نشده ؟
    سلام دوست عزیز.
    گاهی جدایی اسیب کمتری داره از ادامه ی یه رابطه فرسایشی.
    و این چیزیه که من بهش رسبیدم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    فرخ روی عزیز من درک میکنم شما خسته اید
    ممنون که درک میکنید.
    و تلاش فراوان کرده اید ولی زمانی که تونستید همسرتون رو متوجه اشتباهاتش کنید شما جا زدید . گاهی زیاده روی کردید .
    کجا؟
    در همه نوشته هاتون این مشهوده که سعی دارید بگید اشتباهات همسرتون بازتاب اشتباهات شما نبوده . سعی کردید اشتباهات خودتون رو اصلاح کنید ولی اینجوری ایشون بیشتر مقصر شده . من سعی ندارم ایشون رو تبرئه کنم . ایشون رفتارهایی داشته که برای شما خوش ایند نبوده . این در مورد همه زوجها ممکنه پیش بیاد . ولی طرز برخورد شما با این مسائل مهمه . مثلا شما ناراحتید از اینکه ایشون دنبال یه کوچه خلوت برای رابطه میگشته . خوب این کارش خوب نبوده ولی طرز تلقی شما این بوده که ایشون بی مسئولیته . ولی جور دیگه ای به موضوع نگاه نکردید که نیاز شدید و غیر قابل کنترلی نسبت به شما داره و شما باید کمکش کنید تا راه بهتری پیدا کنه به جای اینکه ایشون رو بی مسئولیت قلمدادکنید .

    تو دوران نامزدی که صیغه محرمیت هم خونده نشده چه کمکی میتونم بکنم؟
    اتفاقا جهالت من اونجایی بود که اون موقع توجه نکردم که این مدل رابطه جنسی خواستن رو دلیلی بر فشار زیاد زوش دونستم در حالیکه مرد هرررررررررررررررررررررررر چقدر فشار هم روش باشه نباید شان کسی که قراره همسرش باشه رو پایین بیاره که تو ماشین بخواد لباس از تنش دراره...

    من از روزی که عقد کردم به نیازهای ایشون پاسخ دادم.


    یا مثلا ایشون اگه یک ماه خونه نمیاد نشونه این نیست که مشکلی هست ؟ یا نه مشکلی نیست و ایشون به خاطر کسب در امد بیشتر و رفاه بیشتر شما خودش رو در مذیقه قرار میده ؟
    اتفاقا بارها و بارها من به ایشون گفتم که با همین خقوق کارمندی تو میسازم، نه گله ای دارم نه تو رو با کسی مقایسه میکنم...
    در جواب میگفت تو راضی باش... من به این پولا راضی نیستم.
    من بسیاری خئاسته ها رو اصلا نمیگم هرچند کاملا منطقیه.. برای اینکه فشاری نیاد روش.
    الان ما 3 سال دقیقه که TV نداریم تو خونمون... جالبه نه؟ کلا تلویزیون نداریم.

    و علت همه اینها همیشه بی مسئولیتی نیست ؟ ایا میتونه علت همه اینها این باشه که ایشون میخواد ثابت کنه که بی مسئولیت نیست . بی لیاقت نیست . ؟ وقتی دست شما اسیب دیده و ایشون هیچی از شما نمیپرسه . این تنها نشونه بی مسئولیتی شاید نباشه . شاید نشونه شکستن عمیق غرور یک مرد باشه .

    قبلا توضیح دادم
    همسر شما دوستتون داره . لایق این همه بی مهری نیست . با وجود اینکه شما عملا از خونه بیرونش کردید باز بهتون زنگ زده .

    من از خونه بیرونش نکردم. گفتم میتونم برم خونه مادرم گفت نه من میرم
    قدر این مرد رو بدونید . گفتید زمانی خوب و مهربونه و زمانی مثل سنگ نفوذ ناپذیر میشه . زمانی که مثل سنگه ایا قبلش غرورش شکسته نشده ؟
    سلام دوست عزیز.
    گاهی جدایی اسیب کمتری داره از ادامه ی یه رابطه فرسایشی.
    و این چیزیه که من بهش رسبیدم

    - - - Updated - - -

    دوستان من.


    گاهی بزرگترین کمک به شخص دیگر برگردوندن و متقاعد کردنش به برگشتن به یه رابطه نیست.
    اینه که واقع بینانه حرفاش رو تگاه کنیم و اتفاقا به طلاق به گزینه ای صد درصد مردود نگاه نکتیم.
    سپاس از همراهی شمل

  18. 3 کاربر از پست مفید فرخ رو تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 02 اسفند 93), اثر راشومون (یکشنبه 04 آبان 93), صبا_2009 (شنبه 03 آبان 93)


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.