کم کم سرنخ داره دستمون میاد.مشکل اعتماد به نفستون هم به همین مسئله که گفتم برمیگرده ظاهرا.به من فرصت بدین تا حداکثر یک هفته دیگه پاسخ میدم اگه مدیر خودش نیومد.
تشکرشده 215 در 103 پست
کم کم سرنخ داره دستمون میاد.مشکل اعتماد به نفستون هم به همین مسئله که گفتم برمیگرده ظاهرا.به من فرصت بدین تا حداکثر یک هفته دیگه پاسخ میدم اگه مدیر خودش نیومد.
abi.bikaran (جمعه 11 مهر 93), meinoush (جمعه 11 مهر 93), پونیو (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
من کی گفتم غیرعادیه؟فکر میکنم قیافم غیر عادیه چون به قول مینوش خاصه
کفتم دوستات که بهت می گن بانمکی خاصی واقعا منظورشون همینه تو برداشت دیگه ای نکن
مثلا من قیافه ام اصلا خاص نیست محو می شه بین بقیه ی چهره ها اصلا دیده نمیشه.
شاخص نیست
ویزه نیست
چهره ات دوست داشتنیه و شیرین
امیدورام نتیجه بگیری این بار از این تاپیک
مدیر و دوستان هم کمک کنن
اون لیست که معاون گفت رو بنویس خوبه
مشکلاتت پیدا میشه
abi.bikaran (جمعه 11 مهر 93), parsa1400 (جمعه 11 مهر 93), کیارش۲ (جمعه 11 مهر 93), پونیو (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 757 در 256 پست
1- طرز فکر خود پونیو در مورد خودش وقتی به آیینه نگاه میکنه، نظر واقعیش اینه:
خوشگلم ولی بعضی موقع ها زشتم.
پونیو جان همه ی آدما حتی خوشگل ترین ها بعضی موقع ها زشتن. اگه آدمی به پوست خودش نرسه پوستش داغون میشه. لک می افته و جوش میزنه، کثیف و چرک میشه.
دوست داری از دخترای سایت نظر سنجی کنی؟ اگر باور نمیکنی میتونی از هم خوابگاهی هات هم نظر بپرسی.
تو هنر خوندی ولی به نظرم بی سلیقه ای!!! دختری که با سلیقه0.00005 از 1000 هم باشه همچین خودشو جمع میکنه که هیچ وقت حتی اجازه نمیده همچین اتفاقایی برا پوستش
بی افته!!!
حتی تو دور افتاده ترین روستا هم اگه واسه یه دختر همچین اتفاقاتی بیوفته میره دکتر پوست و برا کبودی زیر چشمش هر جوری شده راه حل پیدا میکنه.
یکیش ورزشه و یکیش قرص آهن، در ضمن من نمیدونم وقتی تو دنیای به این بزرگی که حتی کرم دور چشم هم ساخته شده!!! کی برا کبودی زیر چشمش غصه میخوره؟ جز یه دختر تنبل.
آهاااااان مگه نگفتی شبیه خواهر و مادرت هم هستی. خوب اونا هم باید زیر چشمشون گود باشه و سیاه و کبود. این جوری هستن یا نه؟
گفتی شبیه اونا هستی. پس جواب بده. اگه اینجوری هستن آیا اونا دوستی ندارن و هیچ مهمونی و عروسی ای نمیرن؟ آیا همه ی عالم و آدم اونا رو مسخره میکنن؟
گودی زیر چشم که دیگه به بینی ربط نداره ، کبودی اون که اصلا!!!!
به نظرم تو تا اینجا یا یه دختر حسودی و یا تنبلی برا همین تنهایی و افسردگی و مریضی حقته. پس تا آخر عمرت قرص بخور و گوشه ی خونه بپوس یا تنبلی و حسودی رو بذار کنار و از زندگی
لذت ببر.
2- پونیو دختریه که به جای مردم فکر میکنه.
ایها الناس!!! آیا تا به حال سوار مترو و اتوبوس شدین؟ اگه شدین چشاتونو از کاسه در میارین میذارین تو کیفتون!!!! یا نه شما هم مثل آدمای طبیعی به اطرافتون نگاه میکنید؟
تو مترو نشده به کسی نگاه کنید؟ بدون دلیل خاصی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! تو پارک چی؟ تو محیطای عمومی دیگه چی؟ مثلا تو خیابون؟ کتابخونه؟ کلاس؟ و ...
تا حالا به این فکر کرده بودین اون آدم میتونه مثل پونیو باشه و به خودش بگیره که من زشتم و یکی دیگه داره نگاهم میکنه؟ من تو دنیای خودم سیر کنم و اون بیچاره دنبال آینه باشه که نکنه
رو صورتش ایراد داره که من از همه جا بی خبر دارم نگاش میکنم.؟؟؟؟
پونیو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این طرز فکرت به خاطر تلقینه. به خودت داری تلقین میکنی اونا دارن نگات میکنن. آره قبول دارم یه عده عمدی نگاه میکنن، دارن به تو نگاه میکنن، ولی نکنه فک کردی همه عالم و آدم
مریضن؟ یا نه افسردگی دارن که به مردم گیر بدن؟ فک میکنی آدم سالم یعنی چی؟ آدم سالم فکر میکنی به مردم کاری داره؟
تو هم مثل مامان منی که تلقین پذیری بالا داره. مامان من قرص چربی خون میخوره فکر میکنه خواب آوره باور کن تا بعد اذان ظهرم میخوابه!!!!
در حالی که یه مدته دکترش قرص خواب آور بهش نمیده و فقط چربی خون میخوره!!! بعد از اینکه فهمید قرص چربی خونه دیگه خوابش نمیبره!!!!
تو فکر میکنی مردم بیکارن که به دماغ تو بخندن؟؟؟!!!! یا دلشون به حال تو بسوزه؟ واقعا فکر میکنی یه غریبه!!! یه غریبه!!! دقت کن یه غریبه!!!! به خاطر دماغت بهت نگاه میکنه؟
پونیو اشتباه میکنی اشتباه محض محض محض.
اگه واقعا داری این مدلی فکر میکنی بگو و طرز نگاهاشونو توصیف کن.
3- پونیو دختر سطحی نگریه و باید رو طرز فکرش کار کنه.
پونیو برام خیلی عجیبه که این جا تایپیک میزنی و یه مدت خوب میشی و دوباره بر میگردی سرجات.
به نظرم تو یه مشکل اساسی تو طرز فکرت داری.
خیلی سطحی نگر هستی. متاسفم اینو میگم ولی اینجا نه کسی تو رو دیده نه میشناسه ولی بهت میگیم خوشگلی بعد تو باور میکنی!!! واقعا چرا؟
یعنی تو اینقدر سطحی نگر هستی که یکی بهت بگه زشت و عجیب باور کنی؟
پونیو اعتراف میکنم منم اینجوری بودم منم باور کردم منم اشتباه کردم اما یاد گرفتم که طرز فکرمو عوض کنم.
تو یاد گرفتی که از واقعیت فرار کنی. اگه واقعیتو اون جوری که هست، نه اونی که الان میبینی، ببینی و باور کنی دیگه ازش فرار نمیکنی.
مثلا مسواک زدن برا منی که باور دارم اگه نزنم دندونام خراب میشه با آدمی که میدونه ولی باور نداره خیلی فرق میکنه. من هر شب مسواک میزنم چون اینده رو میبینم و واقعیتو که دندون
مصنوعی یا پر شده دیگه دندون قبلی نیست اما اون فرد با اینکه میدونه اما شاید به خیال خودش دندوناش خراب بشو نیستن.
پونیو اگه واقعا باور داری دماغت مشکل داره چرا به هر آب و آتیشی نمیزنی درستش کنی؟
با گریم، با عمل و ....
اگه تو خدایی ناکرده سرطان بگیری بگن تا یه سال دیگه بمیری مگه اینکه 3 میلیون تومن پول داشته باشی هم مثل الان میشینی گریه میکنی یا میری دنبال درمانش؟
پونیو تو رو خدا اصل مشکلتو پیدا کن فهمیدی!!! اصلشو!!!!. دنبال بهانه نباش. اگه خودت نمیتونی برو پیش روانشناس خوب.
موفق باشی.
abi.bikaran (جمعه 11 مهر 93), meinoush (جمعه 11 مهر 93), پونیو (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 437 در 171 پست
نه مینوش جون نگفتم شما گفتی خودم این حسو دارم .
همه قیافه ها خاص ومنحصر بفرده .
لیست مشکلاتم رو بنویسم یعنی هر چی باعث میشه به هدفم نرسم رو بگم من اصلا بی هدفم گم کردم خودمو بی انگیزه شدم یسری کارا به نظرم جالب میاد ولی فکر میکنم بهشون میگم خب که چی چه ارزشی داره مثلا همین نقاشی و طرحای مسخره ام چه فایده دارند . یا باز ربط میدم به خوشگلی فلان دختر هنرمنده پولدار هم هست از لباساشو سر و وضعش معلومه ! کارااش دیده میشه چون فوق العاده زیباست کلی طرفدار داره . اما من چون معمولیم دیده نمیشم ! این طرز فکر غلطه نمیخوام اینجوری فکر کنم . تیام من سطحی هستم قبول دارم حسودم ولی آدم عیب جویی نیستم من بیشتر آدما رو خوب میبینم نمیام از قیافه ها ایراد بگیرم . اصل مشکلم نداشتن عزت نفس و ایناست .
- - - Updated - - -
سرطان بگیرم منتظر مرگ میشینم چون تمایل به زندگی ندارم . ولی حالا که زندم تلاش میکنم عادی رفتار کنم خودمو زجر کش نمیکنم .
- - - Updated - - -
یه زندگی معمولی یه قیافه معمولی بسه خودمو دیگه عذاب نمیدم
- - - Updated - - -
بازم تلاشمو میکنم خوب شم.
مرسی از همه ی دوستان . شرمنده ام بازم بابت کش دادن مشکلم من دیگه راجع به صورتم حرفی نمیزنم اصلا تسلیم خواست خدا میشم دلش خواست منو اینجوری بدنیا بیاره خداست دیگه . زودتر باید تسلیم میشدم و واقعانی باید تسلیم میشدم اونم واسه همیشه. مگه با گریه و زاری من دلش سوخت برام خوشگلم کرد اون موقع که مسخرم میکرند من له شدم مگه کاری کرد که دهن همه بسته شه من خودم باید دهنشونو میبستم . با سکوتم قبول کردم که ایراد دارم .
abi.bikaran (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
پست معاون کلانتر پست 47
بنویس....
من یه توصیه دارم
10 تا از بزرگترین مشکلاتی رو که داری اینجا لیست کن (به ترتیب اولویت و بزرگی مشکلاتت)
بعد یک چارت برای خودت درست کن و راه حل هایی که دوستان بهت گفتن رو برای هر مشکلی کنارش بنویس
...
بیا حالا که دوستان دارن کمکت می کنن مشکلاتت رو پیدا کن
مشکل هم نه. به قول میشل "مساله"
مساله رو پیدا کن. بعدش راه حل هایی که به نظر خودت میاد و راه حل هایی که دوستان پیشنهاد دادن و راه حل هایی که پیشنهاد خواهند داد رو کنار هم بذار
همینجا
البته چیزایی که خیلی خصوصی هستن رو که ننویس طبیعتا چون عمومیه تاپیک. اما فکر نمی کنم مسایلت خصوصی باشند
میشل می گفت توانایی تبدیل مشکل به مساله و بعد هم پیدا کردن راه حل.
پونیو الان که دوستان دارن پیگیر می شن واسه تاپیکت خودت هم تلاش کن
پی تاپیکو بگیر تا مشخص شه چی واقعا مشکل و مساله اته
نگو حالت بده که هر چی باشه از من بدتر نیستی
دارم واست می نویسم
پس تو برای خودت بیشتر تلاش کن
abi.bikaran (جمعه 11 مهر 93), پونیو (جمعه 11 مهر 93), تیام (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 437 در 171 پست
مینوش چه بگم گفتم که عزت نفس ندارم من خیلی ضعف دارم حسودم بی توجهم به اطرافم ارادم ضعیفه کلافه و عصبی ام همش خستم اصلا الان حوصلم نمیکشه لیست کنم مشکلاتمو
- - - Updated - - -
لیست مشکل ندارم همش غر غر الکیه از سر بیکاری خیلی وقتا حالم بده .. نمیتونم مشکل اصلی رو پیدا کنم .
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
هرچی رو اعصابته رو بنویس
همون غرغرها
بنویس تا دوستان که دارن کمکت می کنن بتونن مشکل اصلیتو پیدا کنن
لطفا خودت هم همکاری کن
تشکرشده 757 در 256 پست
پونیو جان جوابت کوتاه بود و ناامید کننده!!!!
مگه نمیخوای مشکلت حل بشه؟ چرا قهر میکنی؟ وایسا و یه بار برا همیشه این فکرا رو از ذهنت پرت کن بیرون.
من بابت این که بهت گفتم تنبل به هیچ عنوان معذرت نمیخوام. تنبلی یه ویژگی مثل گیج بودن که نیست. تنبلی یه چیزیه که یاد گرفتی. تو دختر باهوش و با استعداد داری با تنبلی خودتو
بدبخت میکنی.
بهت گفتم سطحی فکر میکنی به خاطر اینکه این همه ارزش وجودی تو گذاشتی کنار چسبیدی به خوشگلی. اونم به حرفای باد هوای یه دختره که معلوم نیست چشاش چپه یا کرم داره یا
فکش لقه و معلوم نیست چه مریضی داره ، و مهم تر از همه اینکه الان رفته داره درسشو میخونه و دنبال زندگیشه و فقط و فقط یه جمله به تو گفته و اصلا شاید یادشم نباشه!!!!
خوب حالا که تا اینجا اومدم و تو رو از خودم دلگیر کردم دوست دارم بهت کمک کنم که بهتر شی. برا همین کمال گرایی و یه روزه خوب شدن و فرشته و خدا رو بذار کنار. خودت باید بیای و
همت کنی و خودتو درست کنی. بهتره با اصلاح این حرفت شروع کنی به بالا بردن اعتماد به نفست.
خوب بابت این حرفت چه نتیجه ای میگیری؟ پوستت خوب میشه یا ناراحتیت کم میشه؟پیش دوستامم میگم خیلی تازگی بد شده پوستم
میدونی نتیجه اش چیه؟ نه تنها پوستت خوب نمیشه بلکه بدترم میشه به اضافه ی اینکه دست این و اونم آتو میدی واسه اینکه بهت گیر بدن. فردا اگه دوستت ازت پرسید پوستت چرا بهتر
نشده خودت میخوای ناراحت شی دیگه!!!!
بعدشم گند میزنی تو اعتماد به نفست!!!!
به جای اینکار خوب مگه نمیگی پول دکتر رفتن نداری؟ خودت بررسی کن پوستتو. چربه یا خشکه؟ مثلا صورت من سمت لپام و پلکام خشکه ولی بقه جاها چربه. جوش درمیاوردم
مخصوصا رو پیشونی و اطراف بینی ایم. اونم جوش نه ها جووووووش!!! سمت لپم یا بالا پلکم هم پوسته پوسته میشد. پوستم مختلطه. دیگه از این بدتر کجا میتونی پیدا کنی؟
رفتم عطاری یه صابون روشن کننده ضد جوش خریدم تموم شد رفت پی کارش. سه هزار تومن پول دادم الان نزدیک یک ساله استفاده میکنم. هفته ای یه بار میزنم قبل خواب. حالا نه جوش
دارم نه پوسته پوسته میشه صورتم. یه کرم مرطوب کننده ارزونم خریدم شبا قبل خواب میزنم.
خوب حالا خودت قضاوت کن اصلا سه هزار تومن چیزیه که به خاطرش شرمنده بشم؟ برم پیش دوستام به جای اینکه بگن پوستت چقدر صافه و خوش به حالت بگن چرا پوستت این جوریه؟
آره صابون و کرم خوب و گرونم هست ولی خوب اون واسه کسایی که پولشون زیاده. واسه من نیست.
یا واسه کبودی زیر چشمت، هزار تا راه داره که کمرنگ بشه. به خدا نمی ارزه بابتش ناراحتی بکشی و غصه بخوری. باور کن حتی دماغم راه داره. یکم از فاز بدبخت نشون دادن خودت بیای
بیرون و حواستو به مردم جمع کنی و پیگیر باشی پیدا میکنی.
راستی پونیو عینک که نمیزنی؟
اگه قهر کردی بیا آشتی
بقیه رفتارا و حرفاتم بگو اینجا بچه ها نظر بدن و کمکت کنن. خوبه این جوری برات.
- - - Updated - - -
چرا میندازی گردن خدا؟شرمنده ام بازم بابت کش دادن مشکلم من دیگه راجع به صورتم حرفی نمیزنم اصلا تسلیم خواست خدا میشم دلش خواست منو اینجوری بدنیا بیاره خداست دیگه . زودتر باید تسلیم میشدم و واقعانی باید تسلیم میشدم اونم واسه همیشه. مگه با گریه و زاری من دلش سوخت برام خوشگلم کرد اون موقع که مسخرم میکرند من له شدم مگه کاری کرد که دهن همه بسته شه من خودم باید دهنشونو میبستم . با سکوتم قبول کردم که ایراد دارم .
پونیو چرا حواست نیست. بهم گفتی تو خانواده تون هیچ کس به خودش ایراد صورت و قیافه نمیگیره مگه نه؟
تو شبیه خیلی ها هستی تو فامیلتون. پس تو چرا باید به خودت گیر بدی؟ نگو که تو فامیلتون خاصی. چرا اونا دارن به کار و زندگیشون میرسن ولی تو؟؟؟؟؟؟؟؟
پونیو این خیلی مهمه که بری و باهاشون حرف بزنی.
با خواهرت و مادرت. باهاشون حرف بزن. ازشون بخواه از ناراحتیشون بگن و از بچگیشون میفهمی که همین خواهرتم حرفای تو رو میزنه ولی به نظر تو خوشگله. تو هم هستی فقط از بس گیر
دادی به خودت باور نمیکنی. میدونم میگی دوستات دروغ میگن یعنی چی. برام آشناست این حس و حال.با گوشت و پوستم حسش کردم.
تو اونا رو داری که کمکت کنن. ولی من هیچ کس رو نداشتم. اینجا و آدماشو با کل دنیا عوض نمیکنم.
تشکرشده 1,636 در 592 پست
سلام پونیوی عزیز
در درجه اول از مشاوره تخصصی استفاده کن توی تالار بهتر جواب میده اینجوری هدفمندتر جلومیری و وقتت هم کمتر گرفته میشه.
بعد یادت نره همه چیز به قدرت اراده ی خودت بستگی داره . فقط مشاوره گرفتن کافی نیست دختر شروع کن به کاروحرکت....قدم بردار...خب دیروز زنگ نزدی به کلاس ورزشی مثلا امروز بزن.
دخترخوب دیگه وقتشه دست به عمل بزنی و زندگیتو مدیریت کنی مطمئنم اگر بخوای هم امکاناتش هست و هم خودت بلدی که باید چه کارکنی.دوستان خوب همدردی هم پشتت هستند.
واما نکته ی پایانی(خلاصه ی یکی از سخنرانی های انتونی رابینز):
انگیزه های ماندن انسانها در ناامیدی و یاس:
1-کاهش حس تحقیروگناه.چرا که حس ناامیدی شبیه یکجور توبه و مجازات است.
2-حس همدردی دیگران را برمی انگیزد.
3-جدایی از خانواده و دوستان را بهتر توجیح می کند.
4-از دست رفتن اعتبار و ارزش را بسیارمشکل می سازد،زیرا از دست رفتن اعتبار را مساوی از دست رفتن شخص نومید می داند.
5-نا امیدی بی تفاوتی و رفتار نامطلوب را توجیح می کند،همانطور رفتار عاقلانه را نیز.
6-اثبات شرایط و احساس خود به دیگران.
7-هنگامی که ناامیدی همراه با حس مجازات شدن باشد،ازطریق این حس عدم مسئولیت نیز توجیه می شود.
8-هنگامی که نا امیدی همراه با برانگیختن احساس دیگران باشد می تواند نوعی مجازات دیگران نیز باشد.
موفق باشی
پونیو (جمعه 11 مهر 93)
تشکرشده 437 در 171 پست
باید بلند شم یکاری کنم یه شروع دوباره تلاش کنم انقدر کار نکردم تنبل شدم ضعیف شدم حیف جوونیم . بی حوصله ام خب چون بی انگیزم بی هدف شدم هدف مشخص ندارم ولی برای اینکه زندگیم از یکنواختی در بیاد باید یکاری کنم خودمو گم کردم ولی بالاخره پیدا میکنم . همون ورزش رو میرم دنبالش همین فردا زنگ میزنم به باشگاه کوه نوردی . خوبه من میتونم . سخت نیست یه تلفنه بعدش از کوه بالا رفتنه سخت میشه تنبل نیستم میرم :) لطفا بهم بگید میتونم یا نه من تنبلم به نظرتون ؟!! :)
آخی بارونم اومد حالم خوب شد .
abi.bikaran (شنبه 12 مهر 93), Eram (شنبه 12 مهر 93), m.reza91 (جمعه 11 مهر 93), کیارش۲ (شنبه 12 مهر 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)