نوشته اصلی توسط
مصباح الهدی
****اما گاهی هم شرایط یه جوریه که نمی شه همچین اطمینان کرد! مثلا آدمهای خوبی هستند ها! ولی خوب دیگه باز هم آدم دلش رضا نمی ده دخترش را نزدیک خانواده آنها بذاره! که این هم گفتنش راه داره و بعدا تو پست بعدیم بهت می گم.****
انتظار سبز عزیز همون طور که خودت گفتی باید ببینی مطلب را کی و چه طور باید بگی. بهترین مطلب را اگر در زمان نامناسبش بگی نتیجه عکس داره.
انتظار جان من فکر می کنم گاهی چه دختر و چه پسر خود واقعیشون را خوب تو خواستگاری نشون نمی دن. یعنی مثلا خیلی دختر خوبی هست ها ولی نظرش را به درستی منتقل نمی کنه.و خیلی وقت ها سوء تفاهم پیش میاد.
ببین انتظار جان من یه سری قوانین کلی می گم. بعد خودت متناسب با اون قوانین نگاه کن ببین مطابق با آقای خواستگار باید چه جوری جلسه را پیش ببری.
اول وقتی مطلبی را می خواهی مطرح کنی ببین آیا پیش نیازهایش را با ایشون مطرح کردی یا نه! تو دانشگاه هم بعضی درسها پیش نیاز بودند و اگر پاس نمی شدند نمی شد درس بعدی را گرفت! درسته؟
پس باید اول ببینی چیزهای وابسته به آن را گفتی یا نه.
مثلا بیا در مورد همین مستقل بودن خانه صحبت کنیم:
ببین وقتی بدون هیچ پیش زمینه ای بگی مسکن مستقل؛ تو ذهن این القاء میشه که مثلا این دختر چقدر پرتوقعه. دیگه وقتی بگی همین شرایط را حتی برای پدر و مادر خودم هم هست(البته من می دونم منظورت چیه ها) دیگه این تو ضمیرناخوداگاه میاد که چقدر انعطافش کمه. یا نکنه این دختر به پدرشوهر و مادر شوهر بدبینه!و نکنه بعدا عروس ما شد می خواد جبهه گیری کنه!
یا هیچی هم به ذهنش نیاد می گه خب بهتره من برم سراغ یکی دیگه که آسون گیر تر باشه و این شرط منو بپذیره. نمی دونه که تو ارزشش را داشتی.چون هنوز هیچی دیگه از شباهت های تو و خودش نمی دونه که بخواد یکم صبر کنه.می ره سراغ مورد بعدی!
*تو اول باید ارتباطاتش با خانواده اش را چک کنی. باید اول عواطفش را چک کنی. باید اول نظرش در مورد احترام به پدر و مادر و پدر و مادر همسر را بفهمی. بعد خودت هم بگی مثلا چقدر برات این مسائل مهمه. چقدر مهمه که پدر و مادر همسرت را مثل پدر و مادر خودت بدونی و و و (می تونی از پست قبلم استفاده کنی)
(خب این پیشنیاز مهمیه. بعد اگر تو این احساس کردی خوبه برو سراغ پیشنیاز بعدی.)
*بعد باید استقلال فکرش را چک کنی. مثلا با چه کسی مشورت می کنید و و وتا حالا شده اختلاف نظری داشته باشید؟ بعد مثلا چه جوری حلش می کنید وو و
خب این پیشنیاز هم حل میشه و تو مثلا متوجه می شی این آدم استقلال فکر داره انگار...
*او هم می فهمه این ها برای تو مهمه... یعنی اسقلال و رعایت حریم ها و احترام مهمه! به صورت منطقی هم مهمه.نه از روی ناپختگی...
دیگه اینجا میشه اسقلال مسکن را مطرح کرد اما نظر من اینه که اینو شما مطرح نکنی! پدرتون مطرح کنند بهتره!
اصلا اول که باید این نظر را با نظر پدرت یکی کنی. چون تصور کن تو نظرت یه جور دیگه باشه بعد پدرت مشکلی نداشته باشه اون وقت وقتی آقای خواستگار با پدر صحبت می کنند خوب نیست نظرتون دو تا باشه!
پس اول با پدرت خوب و منطقی صحبت کن .
بعد مثلا تو جلسات سوم خواستگاری پدرتون یه صحبتی با آقای خواستگار داشته باشن و در مورد مستقل شدن صحبت کنند.
***تا این جلسه هم آقای خواستگار به ارزش های تو پی می بره و می فهمه ارزش اینو داری که بخواد به خاطر بدست آوردن تو یکمی زحمت بکشه و منزل مستقل بگیره.می تونه این جا درست دو دو تا چهار تا کنه!***
در مورد مطرح کردن اشتغال هم بعدا میام یه نکاتی می گم.
موفق باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)