نمی دونم چرا حس می کنم شوهرت عمدا این حرف ها را بهت می زنه که ازش بدت بیاد.
مگه یه آدم می تونه این جوری حرف بزنه!؟ فکر نکنم یه آدم معمولی با دیدن این همه خوبی و... این واکنش ها را نشون بده.
شاید می خواد ازش متنفر شی تا طلاق برات راحت تر بشه.
ولی واقعا موندم چرا به طلاق این قدر اصرار دار؟
ممکنه مادر یا خواهرش مجبورش بکنند و او هم خیلی پیرو حرف مادرش باشه؟
ممکنه پای کس دیگه در میون باشه؟
ممکنه فکر کنه که دیگه لیاقت تو را نداره؟ و می خواد از زندگیت حذف بشه تا یه شوهر بهتر نصیبت بشه؟
ولی بهار جان به نظر شخصی من (که کارشناسانه نیست و حتما با فرشته مهربان و مدیر مشورت کن) بهتره یه کم دیگه ازش دوری کنی. بفهمه که هر کاری هم دیگه کنه مطمئن نباشه که تو باهاش می مونی.
احساس می کنم ممکنه شوهرت مطمئن باشه که دیگه تو را ازدست نمی ده و می تونه خواسته هایش را به مرحله عمل برسونه و موفق بشه.
نمی دونم درسته یا نه. ولی به نظرم بهش بگو من تمام تلاشم را کردم تو نخواستی.فردا پیش وجدانم و خدا شرمنده نیستم. تو مردانگی نکردی. از این جا به بعدش دیگه نیستم. باشه از زندگی تو پامو می کشم بیرون.
دیگه مطمئن باش . ولی آیدا دختر منم هست.
فردا وقتی فهمید که مادرش کی بود خواهد فهمید تو مادرش را ازش گرفتی.مگر اینکه وجدان نداشته باشی و بهش دروغ بگی.که پیش خدا مسئولی!
اینو یادت باشه تو مادر آیدا را ازش گرفتی. هیچ وقت هیچ کس مثل مادر خود آدم نمیشه!هیچ وقت وجدانت اگر بیدار باشه از این بابت آسوده نخواهد شد!
در ضمن بهار جان تا آنجا که من اطلاع دارم گویا حضانت پسران تا 2 سالگی و حضانت دختران تا 8 سالگی بر عهده مادر هست.
اگر این طور باشه پس تا 8 سالگی آیدا نمی تونه دخترت را ازت بگیره. می تونی اینو هم بگی و ازش استفاده کنی.
ولی بهار جان من مطمئنم پاداش این صبرت را جایی خواهی گرفت. حتی اگر طلاق بگیری مطمئنم در آینده زندگی بسیار خوبی خواهی داشت و شوهر خوبی نصیبت می شود.
موفق باشی عزیزم
علاقه مندی ها (Bookmarks)