مرسی من واقعا ازتون ممنونم که روز دوم رو به بابای من اختصاص دادید انشاالله هنه به حاجتاشون برسن
تشکرشده 61 در 45 پست
مرسی من واقعا ازتون ممنونم که روز دوم رو به بابای من اختصاص دادید انشاالله هنه به حاجتاشون برسن
khaleghezey (شنبه 23 فروردین 93), کامران (جمعه 22 فروردین 93)
تشکرشده 2,440 در 754 پست
در کلی چیز دیگم بهتون بگم و اینکه این مساله را باید گذر زمان حل کنه. همه کسایی که عزیزی از دست میدن تا مدتی ناراحتن و بعد مدتی به روال زندگی سابقشون بر میگردن. شما ه مهمینطور. گذر زمان التیام بخش خیلی زخمهاست!
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
khaleghezey (شنبه 23 فروردین 93)
تشکرشده 61 در 45 پست
واقعا سخته سخت خاطرات ادمو دیوونه میکنه همش بابامو تو خاک تصور میکنممیگم کاش خاکو بکنم برم درش بیارم برم یه بار دیگه ببینمش ای خدا
khaleghezey (شنبه 23 فروردین 93)
تشکرشده 2,768 در 697 پست
سلام خانومtitititititi شما براي پدرتون چكار كرديد؟؟؟؟؟
اين صحبتهايي كه كرديد اصلا خوب نيست اونم از فرد تحصيل كردهاي مثل شما نگذاريد ذهنتون به اين افكر دامن بده.
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
تشکرشده 61 در 45 پست
برا پدرم نماز میخونم صلوات خیرات ولی کاهی اوقات دیوونه میشم میگم اگه بابام بود چی میشد چه خوب بود کاش قدرشو بیشتر میدونستم و از این حرفا خدا خودش کمکم کنه خودش.میدونم روز قیامتهست برزخ هست ولی خدا منو ببخشه گاهی اوقات میگم اگه نباشه چی؟اگه بابام کلا رفته باشه چی؟بعدش خودم عذاب وجدان میگیرم
khaleghezey (شنبه 23 فروردین 93), کامران (دوشنبه 25 فروردین 93), صبوری (شنبه 23 فروردین 93)
تشکرشده 61 در 45 پست
من عذاب وجدان بدی دارم همش دارم جستجو میکنم چه کارایی میتونسنم برا بابام بکنم و نکردم ای خدا خودت کمکم کن خودت انقد ک میکنم سردرد میگیرم
تشکرشده 1,329 در 398 پست
سلام tititititi عزیز
درگذشت پدرتان را تسلیت میگم و از خداوند برای ایشان طلب مغفرت و برای شما و خانواده محترمتان طلب صبر و ارامش را دارم.
عزیزم درک می کنم که خیلی ناراحت هستی و قبول این موضوع براتون خیلی سخته، ولی شما الان تنها نیستی و فرزند گلتون هم در کنارتون هستند و ناراحتی شما روی ایشون هم تاثیر میذاره و این اصلا خوب نیستلطفا بیشتر به فکر فرزندتان هم باشید تا دوران بارداری تان با خوبی و خوشی سپری بشه
عزیزم الان با فکر کردن به گذشته چیزی درست نمیشه پس لطفا خودت اذیت نکن و براشون دعا بخون و خیرات بکن. درست خیلی خیلی سخته ولی زندگی و کاریش نمیشه کرد. و از این به بعد سعی کن بیشتر با بقیه خانواده وقت بگذرونی و از لحظاتی که در کنار هم هستین بیشتر استفاده کنی. میگن گذر زمان دوای هر دردی است..... غصه نخور، به فرزندت فکر کن و برای پدرتون دعا کن و به چیز دیگه فکر نکن
ما هم برای شما و پدرتان دعا می کنیم![]()
«آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.
« من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »
« مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »
http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg
khaleghezey (دوشنبه 25 فروردین 93), titititititi (یکشنبه 24 فروردین 93)
تشکرشده 61 در 45 پست
مرسی صالحه جان مرگ پدر خیلی سختهخیلی دارم دیوونه میشم خیلی بهش وابسته بودم البته ما کلا خانواده وابسته ای هستیم خیلی سخته اصلا نمیتونم فکرمو منحرف کنم اصلا هر کاری میکنم فکرم باهامه نمیشه کاریش کرد
salehe92 (یکشنبه 24 فروردین 93)
تشکرشده 1,329 در 398 پست
بله عزیزم خیلی خیلی خیلی سخته ولی موضوع اینجاست که الان شما تنها نیستی و باید به فکر بچه هم باشی و خودت دیگه مادر شدیان کوچولو به شما و ارامش روحی تون نیاز داره.
کمی درباره اثرات استرس و ناراحتی در دوران بارداری سرچ کن
مثلا باعث زایمان زودرس و تولد فرزند نارس با وزن کمتر از طبیعی میشه که خیلی بد
من خودم نارس به دنیا امدم و مامانم در دوران بارداری فشارخون بالایی داشتن. و وقتی به دنیا امدم وزنم خیلی کم بود و مدتی در دستگاه بودم و کلی مامان بابام استرس و ناراحتی کشیدن تا به وزن طبیعی رسیدم. عزیزم تو را خدا کمی بیشتر به فکر خودت و بچه باش، ان بچه گناهی نداره و نیاز به ارامش داره، ازش دریغ نکن و نذار مشکلی پیش بیاد.....
همچنین استرس روی فرایند رشد و تکامل ذهنی و روانی جنین هم اثر سوء داره و..............
«آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.
« من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »
« مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »
http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg
ویرایش توسط salehe92 : یکشنبه 24 فروردین 93 در ساعت 23:07
titititititi (دوشنبه 25 فروردین 93)
تشکرشده 61 در 45 پست
خدابا خیلی دلم گرفته بابام نبود تا زندگی خوب منو ببینه چه کار کنم چه کار؟زندگی اصلا قشنگ نیست اصلا.من بابامو میخوام میخوامش میخوامش خدایا نمیشه اونو به من بدی ولی میشه منو ببری پیشش ببرم تو رو خداوندیت منم ببر پیش بابام دارم دیوونه میشم وای ییییییییییییییییییییییییی یییییییییی.یا حسین دیگه نمیتونم
khaleghezey (شنبه 30 فروردین 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)