سلام دوستان
مشکلی دارم که ممنون میشم کمکم کنید.
۲۵ سالمه...حدود یک سالی میشه با آقایی آشنا شدم که از من ۱ سال بزرگتر هستش. ایشون به تازگی با من در مورد ازدواج صحبت کردن. منتها اول تصمیم گرفتیم یک مقدار در مورد آیندمون بیشتر با هم صحبت کنیم و بعد تا چند ماه دیگه موضوع رو با خانواده ها مطرح کنیم.
ایشون شهرستان زندگی میکنه و به همین دلیل بیشتر از هم دوریم. تو این ۱ سال که دورادور شناختمش به نظر پسر خوبی میاد. اما نمیدونم چرا نمیتونم بهش اعتماد کنم. وقتی با هم میریم بیرون چشمش اینور اونوره و به دخترایی که اطرافش هستن توجه میکنه. در حالی که من خودم تمام توجه و دقتم به اونه. یا اینکه تو شبکه های اجتماعی با دخترهایی که ظاهر زیاد مناسبی ندارن و از نزدیک نمی شناسدشون دوست میشه. این موضوع من رو عذاب میده. بارها هم بهش تذکر دادم. هر دفعه میگه باشه ولی باز همون آش و همون کاسه. همش میگه آدم باید زیبایی ها رو ببینه! با همه دخترها خیلی راحت و خودمونی حرف میزنه و این چیزی نیست که من دوست داشته باشم. بارها بهش گفتم بیا اصلا این سایت های اجتماعی رو ببندیم چون باعث سوء تفاهم میشه. میگه تو خیلی زیادی حساسی..جای این کارا خودتو درست کن (البته اینو غیر مستقیم بهم گفته). اما من خیلی بهم برخورد! یعنی انقدر برای حرف من ارزش قائل نیست که به حرفم گوش بده؟
سوالم اینجاست که چطور میتونم دقیقا بشناسمش؟ میدونم که خانواده ها خودشون تحقیق میکنن ولی آیا این چیزی هستش که به همین راحتی و با تحقیق بشه در موردش فهمید؟! به هرکی میگم میگن زیادی حساسی و همه مردها اینجورین. اگه اینطوره پس چرا پدر خودم اینجوری نیست؟! مردی به پاکی و سر به زیری پدرم ندیدم!
تنها ایرادی که خواستگارم داره به نظرم همینه وگرنه از هر لحاظ دیگه مورد تایید منه و خیلی هم دوستش دارم. خیلی می ترسم...دوست ندارم وارد زندگی بشم که با شک و بی اعتمادی شروع میشه. من از اینکه بهم خیانت بشه متنفرم و همیشه این ترس باهام بوده که نکنه در آینده برام اتفاق بیفته. به نظر شما چیکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)