به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 56
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بارداری ناخواسته من و اصرار برای سقط و مشکلات شوهرم

    من قبلا یه تاپیک داشتم به اسم دعوا با شوهرم جلو خونوادم
    من 27 سالمه شوهرم 34 سالشه زیاد با هم تفاهم نداشتیم بعد از 4 سال زندگی مشترک من ناخواسته باردار شدم الان 6 هفتشه دوس نداشتم ولی دیگه سعی کردم قبولش کنم حالا شوهرم بعد از یه مدت خوب سعی کرد قبولش کنه ولی دیروز دوباره پاشو کرده تویه کفش می گه باید سقطش کنی دوران بارداری دوران حساسیه اینو همه می دونن شوهرم بهم محبت نمی کنه قبلا این طوری نبود ولی با این بارداری کلا عوض شده دیشب خیلی حالم بد بود اصلا بهم توجه نکرد گفت ببین چرا می خوای این بچه رو بدبخت کنی من از ناراحتی این بارداری تو قلب درد گرفتم گفتم گناه داره گفت چرا می خوای با یه بچه منو پابند کنی چرا می خوای اویزون باشی سقطش کن ولی دوست ندارم از هم جدا شیم من با این بچه مخالفم کلی قسمش دادم که چرا این طوری شدی گفت هر وقت طلاق گرفتیم بهت می گم تا این که گفتم تا نگی نمی رم سقطش کنم گفت باشه می گم ولی باید دستتو رو قرآن بزاری به کسی نگی حالا قرار فردا بهم بگه بعد بریم سقط احساس می کنم اختلالات روانی داره چون شوهرم به شدت وسواسی داره اکثر مواقع تو خودشه قیافه افسرده داره نمی دونم مشکلش چیه می گه اگه بدونی صد در صد حاضر نیستی باهام زندگی کنی حتی اگه این بچه رو هم بیاری با یه بچه ازم جدا می شی این برام سخته می گفت مگر این که خیلی عاشق باشی بتونی تحمل کنی که بازم می گم تو سنی نداری که بتونی تحملش کنی خدایا انقدر گریه کردم از سقط جنین می ترسم از این که زندگیم بعد از 4 سال تموم بشه همه بهم بخندم می ترسم شوهرمو دوست دارم بعضی وقتا ازش بدم می اد اما ته دلم دوسش دارم هزار تا خاطره خوب با هم داشتیم چه جوری فراموش کنم تو رو خدا کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    شوهرم ادم سالمیه ، چشم پاکه، دوسم داره ، کاریه می ترسم بگه و نتونم قبولش کنم فردا با یکی دیگه ازدواج کنم که یه جور دیگه مشکل داشته باشه بعضی از دوستامو می بینم ازدواج دومشون هم بد از اب در اومده می ترسم من 4 ساله تموم تو این خونه زندگی می کنم چه جوری این همه خاطراتو فراموش کنم

    - - - Updated - - -

    هر شب خواب بچمو می بینم خیلی داغونمممممممممممممممممم خدایا کمکم کن فرشته مهربان اقای sci دوستان عزیز تو رو خدا کمکم کنید

  2. 2 کاربر از پست مفید سان آی تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92), sci (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.قسمی که برای انجام دادن یک کار نامشروع یا خلاف قوائد دین باشد ازاساس باطله وملزم به انجام اون تعهد نیستی...اما اینکه بایدبه خاطر قسم کفاره بدهی یانه اطلاعی ندارم با۰۹۶۴۰(مرکزملی پاسخگویی به سوالات شرعی تماس بگیر)...اما مشکل شوهرت رو هم بشنو که چی هست شاید به سلامت جنین مربوط باشه که باید باپزشک متخصص زنان ومواردبارداری مشورت کنی وتشخیص ادامه دادن یاندادن بارداری به عهده پزشک موردتائید دراین زمینه هست...اگرهم مشکلات شوهرت روحی باشه(که بعدگفتنش معلوم میشه)که ارتباطی باجنین نداره،تازه این یک هدیه ازطرف خداوندهست وعده ای ازمحققان روانشناسی پارانرمال معتقدند بزرگسالان هرمشکلی داشته باشند واون مشکل دربچه هم باشد،حل نمودن مشکل بچه باعث حل شدن آن درفردبزرگسال میشه که دراین صورت شوهرت باید خوشحال هم باشه که قراره بچه داربشید...من تازه کمرنگ شدم امیدوارم دوستان پررنگ موضوع شماروجزو تایپیک نیازمند حضورکارشناس قراربدهندتاجناب دکتریاسایرکارشناسان بهش سربزنند.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 19 شهریور 92 در ساعت 13:07 دلیل: حذف قسمت اضافه

  4. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 19 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 19 شهریور 92), sci (چهارشنبه 20 شهریور 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 20 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-12-10
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    161

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانومی
    منم نزدیک 4 ساله که ازدواج کردم، منم بچه ندارم، منم از بچه دارشدن میترسم
    نه از بچه دار شدن و بارداری بلکه از مسئولیتش میترسم، از این که توی تربیتش باید خیلی دقت کنم، میترسم، از اینکه خدای نکرده بیاد وسط دعوا های من و همسرم، از اینکه به خاطر اون بچه همدیگه رو تحمل کنیم و...

    ولی عزیزم الان دارم تلاش میکنم برای حفظ این زندگی
    ببین درسته که بی احتیاطی کردی و نا خواسته بوده، ولی عزیزم هیچ بچه ای نا خواسته نیست، خدا خواسته که اون پا به این دنیا بذاره، شاید هدیه خدا به شما باشه
    در ضمن عزیزم میدونی سقط جنین چه گناه بزرگیه ، توی همین مرحله هم کفاره داره
    خانومی میدونی هزاران نفر توی دنیا منتظر همچین لحظه ای هستن، میدونی میلیون ها نفر برای بچه دارشدن نهایت تلاششونو میکنن، از کلاسای انرژی درمانی و تفکر مثبت گرفته تا داروهایی که عوارضش روی بدن قطعا جبران ناپذیره، ولی باز هم نمیدونم چه حکمتیه که خدا بهشون بچه نمیده، فکر کردی همه اون ادما با هم هیچ مشکلی ندارن.... باور کن اونا هم هزاران مسئله با هم دارن ولی میخوان زندگیشون حفظ کنن و هدف مشترکی دارن

    عزیزم من نمیدونم شوهرت چی میخواد به شما بگه و نمیدونم چرا شما قسم خوردی و حتی نمیدونم چه تصمیمی میخوای بگیری ، ولی لطفا قبل از سقط جنین برای کسب اطلاع هم که شده سری به مطب چند فوق تخصص نازایی بزن؛ و حتی اگه میتونی سری به مرکز رویان هم بزن، ببین چند نفر منتظر این لحظه و این حسی هستن که تو الان داری، شاید اگه این وجه خوشبختیتو ببینی ، دیگه کمتر به سختی ها و مشکلات زندگی فکر کنی
    موفق باشی خانومی

    - - - Updated - - -

    سلام خانومی
    منم نزدیک 4 ساله که ازدواج کردم، منم بچه ندارم، منم از بچه دارشدن میترسم
    نه از بچه دار شدن و بارداری بلکه از مسئولیتش میترسم، از این که توی تربیتش باید خیلی دقت کنم، میترسم، از اینکه خدای نکرده بیاد وسط دعوا های من و همسرم، از اینکه به خاطر اون بچه همدیگه رو تحمل کنیم و...

    ولی عزیزم الان دارم تلاش میکنم برای حفظ این زندگی
    ببین درسته که بی احتیاطی کردی و نا خواسته بوده، ولی عزیزم هیچ بچه ای نا خواسته نیست، خدا خواسته که اون پا به این دنیا بذاره، شاید هدیه خدا به شما باشه
    در ضمن عزیزم میدونی سقط جنین چه گناه بزرگیه ، توی همین مرحله هم کفاره داره
    خانومی میدونی هزاران نفر توی دنیا منتظر همچین لحظه ای هستن، میدونی میلیون ها نفر برای بچه دارشدن نهایت تلاششونو میکنن، از کلاسای انرژی درمانی و تفکر مثبت گرفته تا داروهایی که عوارضش روی بدن قطعا جبران ناپذیره، ولی باز هم نمیدونم چه حکمتیه که خدا بهشون بچه نمیده، فکر کردی همه اون ادما با هم هیچ مشکلی ندارن.... باور کن اونا هم هزاران مسئله با هم دارن ولی میخوان زندگیشون حفظ کنن و هدف مشترکی دارن

    عزیزم من نمیدونم شوهرت چی میخواد به شما بگه و نمیدونم چرا شما قسم خوردی و حتی نمیدونم چه تصمیمی میخوای بگیری ، ولی لطفا قبل از سقط جنین برای کسب اطلاع هم که شده سری به مطب چند فوق تخصص نازایی بزن؛ و حتی اگه میتونی سری به مرکز رویان هم بزن، ببین چند نفر منتظر این لحظه و این حسی هستن که تو الان داری، شاید اگه این وجه خوشبختیتو ببینی ، دیگه کمتر به سختی ها و مشکلات زندگی فکر کنی
    موفق باشی خانومی

  6. 5 کاربر از پست مفید setayesh92 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), del (چهارشنبه 20 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 19 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام عزیزم
    هنوز که اتفاقی نیفتاده شما داری به موفق بودن یا نبودن ازدواج دومت فکر میکنی!!!! یا اینکه میتونی خاطرات رو فراموش کنی یا نه؟! بهتره صبر کنی و ببینی همسرت چه رازی داره که میگه اگه بفهمی حتی با وجود بچه هم ازش جدا میشی. بهرحال درست نبود که برای فهمیدنش با سقط بچه ت باهاش معامله میکردی! تا فردا انقد خیالبافی نکن، اما اگه چیزی که شنیدی بدترین حالت ممکن هم بود سریع اقدام به سقط بچه ت نکن تا از درست بودن حرفاش مطمئن بشی... همینکه گفتن حقیقتو گذاشته برای فردا ممکنه برای مجاب کردنت برای سقط چیزی از خودش دربیاره! البته خودت شخصیت شوهرت رو بهتر میشناسی.. بهرحال امیدوارم که چیز مهمی نباشه و مشکلت حل بشه

  8. 3 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    اول از همه برای مادر شدنت بهت تبریک می گم. این رو در نظر داشته باش که با سقط بچه فقط اون بچه اسیب نمی بینه بلکه شما هم ممکنه آسیب جسمی و روحی زیادی ببینی. حتی همسرت هم ممکنه آسیب روحی ببینه. این آسیب ها رو جدی بگیر. ضمن اینکه هر تصمیمی بگیری باید پاش بایستی . ببین می تونی با عذاب وجدان بعد از سقط بچه کنار بیای؟ یا اگر آسیب جسمی دیدی می تونی باش کنار بیایی؟ چون روشهای سقط 100% بی خطر نیستند. به نظرم قضیه موندن این بچه رو از قضیه مشکلات خودت و همسرت به کل جدا کن. هر کدوم رو به طور جداگانه بررسی کن. اگر قبل از بچه دار شدنت بود میشد گفت تا مشکلاتتون حل نشده اقدام نکن ولی حالا که خودش اومده بهتره حسابش رو از مشکلاتت جدا کنی و مثل یک مادر در برابر همه خطرها حفظش کنی و ازش مراقبت کنی، حتی الان که درونت قرار داره. پیشنهاد می کنم لینکهای مربوط به تولید کودک و چگونگی قرار گرفتنش در بدنت رو مطالعه کنی خیلی روی دیدت در مورد فرزندت اثر داره.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : سه شنبه 19 شهریور 92 در ساعت 22:25

  10. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 19 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), kamr (دوشنبه 25 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام عزیزم
    من مشکلاتم زیاده و در حدی هم نیستم که بخوام راهنمایی کنم. من یه بچه 7 ماهه دارم دقیقا حدود یکماه بعد از تولد بچه ام فهمیدم که شوهرم همه جوره مشکلات اخلاقی داشته! (از هم جنس گرفته تا غیرهمجنس) منم گاهی اینقدر گریه می کردم و غصه می خوردم که کاش بچه نداشتم، کاش زودتر فهمیده بودم. ولی بعد همین بچه دلیلی شد تا من خودمو پیدا کنم تلاشم صد چندان شده چون میدونم اون با خواست من توی دنیا اومده و خودمو مسئولش میدونم. وقتی می خنده دنیا مال منه. من توی این 6-7 ماه خیلی قوی شدم. خیلی تغییر کردم. مادر شدن بهترین حسیه که یه زن میتونه تجربه کنه.

    تو باید خودت رو واسه شنیدن هر رازی کنی. امیدوارم مشکل حادی نباشه. چون اگر بود تو توی این 4 سال حداقل کمی متوجه شده بودی.حس ششم زنها قویه.

  12. 2 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    ما حق نداریم زندگی رو از هر کسی بخوایم بگیریم و به هرکس بخوایم بدیم

    از هر لحاظ غلطه اینکار اخلاقی ٰدینی عرفانی فلسفی حقوقی و ....

    ما کلا موظفیم راه درست رو بریم و بقیش با خدا .خب اینکه نباید تو این وضع باردار میشدین درست اما حالا شدین نباید اینکارو کنید.

    البته میدونم تو شرایط بدی هستین اما باید سامان بدی زندگی هر کس دست خودشه وقتی شوهرت اینقد خوبه و دوسش داری پس چرا طلاقت میده؟ بساز زندگیت رو.

    متنت مبهم بود

  14. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه نظرات دوستان عزیز ممنونم شوهرم بهم گفت واقعیت رو من هم دست رو قران گذاشتم که به کسی نگم ولی اینجا می گم چون کسی منو نمی شناسه و می تونید کمکم کنید شوهرم گفت 4 ساله که ازدواج کردیم از لحاظ جنسی ارضا می شه ولی از لحاظ روحی و فکری اصلا ارضا نشده گفت این 4 سال فقط خودمو کش اوردم چون خیلی درون دار هستم نخواستم بفهمی قسم می خورد می گفت از روز اول عروسی تا الان فقط به خاطر وظیفه زناشویی باهات رابطه داشتم خیلی هم دوست دارم و تو هم خوشکلی هم جذاب و هیچ مشکلی نداری گفت مشکل از خودمه چندین بار دکتر هم رفتم پنهای که نفهمی ولی قرص دادن منم اصلا خوب نشدم اخر سر یکیشون گفته زنت جونه از هم جدا بشید اگه نمی تونی باهاش رابطه داشته باشی با زندگیش بازی نکن می گفت چون خیلی دوست دارم هیچ وقت نخواستم نه بهت خیانت کنم و نه ازت جدا بشم ولی نمی خواستم بهت بگم تا پای این بچه اومد وسط گناه داره من دیگه نمی تونم خودمو کش بیارم فردا چرا با یه بچه جدا بشیم شوهرم تحریک می شه و تو رابطه من مشکلی ندیدم ولی بعضی وقتا می گفت سنم رفته بالا شهوت برام عادی شده جوری حرف نمی زد که شک کنم بهش حالا چون به من گفته خیلی احساس سبکی داره گفت با هم بریم تهران مرکز اختلالات جنسی( ادرسشو نمی دونم) بلکه خدا بخواد من حالم خوب بشه من تو و زندگیمون رو دوست دارم وقتی خوب شدم اون موقع می زاریم بچه دار بشیم اگرم نشدم که به خاطر تو هم نمی تونم تو جونی سنی نداری چرا با کسی ازدواج نکنی که راحت باهات رابطه داشته باشه می گفت و اشک می ریخت خدایا اینقدر برام سخت بود این 4 سال یعنی به خاطر وظیفه این کار رو کرده چقدر صبوره چقدر براش ناراحت شدم از لحاظ روحی و فکری هیچ وقت ارضا نشده امروزم می رم واسه سقط چقدر حالم گرفته

    - - - Updated - - -

    می گفت کاش زودتر بهت می گفتم اشتباه کردم دیر گفتم می گفت اون موقع سنت کمتر بود درکم نمی کردی ولی الان می فهمی خیلی پشیمون بود خیلی براش ناراحت شدم می گفت اصلا احساس نیاز جنسی ندارم فقط به خاطر تو این کارو کردم جالبه اصلا هیچی از لحاظ جنسی برام کم نمی زاشت که بهش شک کنم ولی چند بار گفت بیای 10 روز یه بار یا 15 روز یه بار با هم رابطه داشته باشیم اولش قبول کردم بعد گفتم نمی خواد مگه چند ساله ازدواج کردیم که این طوری با هم رابطه داشته باشیم خدایا این قدر حالم گرفته خدا کنه شوهرم خوب بشه کسی نمی دونم ادرس دقیق این مرکز اختلالات جنسی تو تهران رو بهم بگه چیکار کنم اگه خوب نشد جدایی برام خیلی سخته باورتون می شه الان اصلا به بچه فکر نمی کنم الان می فهمم شوهرم حق داشت بگه سقطش کن این موضوع باعث شده اعتراف کنه از یه طرف می گم سقطش نکنم شاید بعدا خوب شد ولی از یه طرف می ترسم خوب نشه با یه بچه از هم جدا بشیم نمی دونم خدایا چیکار کنم

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سان ای عزیز سلام. تا حالا فکر می کردم اقایی


    می خاستم تاپیکت رو گزارش بدم اما متوجه شدم مشکلت در حیطه امور جنسی میشه که این سایت مشاوره نمی ده. حالا چه کنیم؟

    چقدر خوشحالم که راز شوهرت جز موارد خیانت و.. نبوده.

    تا الان شوهرت تنهایی داشته مشکلش رو حل می کرده که نشون می ده خ به زندگی با شما پایبند بوده! بهتر نیس حالا باهم برن سراغ حل این مشکل و یه مدت کوتاه سقط رو به تاخیر بندازی

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : چهارشنبه 20 شهریور 92 در ساعت 08:48

  17. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    سان آی (چهارشنبه 20 شهریور 92)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سان ای عزیز سلام. تا حالا فکر می کردم اقایی


    می خاستم تاپیکت رو گزارش بدم اما متوجه شدم مشکلت در حیطه امور جنسی میشه که این سایت مشاوره نمی ده. حالا چه کنیم؟

    چقدر خوشحالم که راز شوهرت جز موارد خیانت و.. نبوده.

    تا الان شوهرت تنهایی داشته مشکلش رو حل می کرده که نشون می ده خ به زندگی با شما پایبند بوده! بهتر نیس حالا باهم برن سراغ حل این مشکل و یه مدت کوتاه سقط رو به تاخیر بندازی
    مهرااد عزیز ما نمی خوایم این بچه جون بگیره بعد سقط بشه الان کوچکتر از یه ناخنه نمی خوایم وقتی جون گرفت این کارو بکنیم وقتی هم قراره بریم دنبال این مشکل زمان طول می کشه اون موقع دیگه نمی شه بچه رو سقط کرد چون قلب در اورده و مشکلمون بزرگتر هم می شه می دونم این سایت مشاوره نمی دن ولی یکی بگه کجا برم چیکار کنم واسه حلش همین


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.