نوشته اصلی توسط
hoseinbh
خانواده ی من سنتی هستن و میگن که تا داداش بزرگترت ازدواج نکرده من هم باید منتظر بمونم....من اینجور رسم و رسوم رو قبول ندارم... اما بدتون نمياد بهونشو فعلا قبول كنيد.
ولی اینو میدونم که وقتی ارشدمو بگیرم حتما بعدش با سر کار رفتنم شرایط ازدواج برام مهیا میشه.انشاا... كه همينطور ميشه.
همون طور که شما گفتید،از آینده چه خبری میشه داشت!!؟اگه من بیخیال این مورد بشم و دیگه همچین موقعیتی برام پیش نیاد و من حسرت بخورم چی!!!!!؟یعنی توی این کشور هر کسی که شرایط ازدواجش فعلا مهیا نباشه،باید سر بذاره بمیره!!!!؟ و همه ی موقعیتاشو نابود کنه؟نه اين مسائل ربطي به كشور نداره. به احساس ربط داره. كي جلو اينهمه جوونو گرفته كه دوست نشن؟اونا دوست ميشن اما دودش تو چشم خودشون ميره.
خب من يا بقيه دوستان به خاطر اينكه شما هم يك انسانيد ويك هموطن دلمون آتيش ميگيره اگه تو اين رابطه به خودتون وچند نفر ديگه آسيب بزنيد.وگرنه مثل خيلي از آدما راحت از كنارتون ميگذشتيم ميگفتيم بزار بره امتحان كنه خودش كه افتاد تو چاه ميفهمه.
یعنی سازش و پشت هم بودن و وفاداری همه باد هواست!!!!؟كي گفته سازش و وفاداري باد هواست؟اما گاهي وقتي تعهدي نيست سازش باد هواست.اصلا من ميگم شما بعد دو سال ارشدتون تموم ميشه بعد ميريد دنبال كار سربازيتون وبعد دنبال كارو تقريبا ميشه5 سال ديگه. خب اون دختر تو اين همه مدت به پاي شما صبركنه كه اگر كارتون جور شد واگر تا اون موقع اتفاقي واسه احساستون نيفتاد واگر خانوادتون راضي بشن وهزارتا اگر ديگه شما بريد خواستگاريشون.تازه من ميگم تو اين مدت هيچ اتفاق بدي نميفته.اما يك دختر با چه تضميني 5-6 سال واسه شما صبر كنه؟خب اگر همصحبت ميخواين كه همه ميخوان اين راهش نيست.
یعنی این امکان وجود نداره که توی اینجور وضعیت دو نفر از همدیگه خوششون بیاد و پای همدیگه بمونن!!!!!؟چرا اما تضمينو شما بايد بديد باعقد كردن دختر.شما هم كه نميتونيد وفقط ميخوايد يه جورايي لقمه دوستي رو دور سرتون بچرخونيد وبه اسم شناخت خود خوبتونو گول بزنيد.شما جاي برادر من.بهتون ميگم اين حرفارو فقط وفقط با احساستون گفتيد.
یعنی دوست داشتن و احساس،وقتی پای موقعیت میاد وسط باید بره کنار!!!!؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)