نوشته اصلی توسط
nima23
این هم خطاب به شماست و هم امثال شما که فکر میکنن فقط و فقط تفکرات خودjون درسته: "خانوم محترم آقای محترم اعتقاد شما هرچی که هست معیار اعتقادات کل دنیا نیست و دنیا هم فقط دور شما و اعتقاداتون نمیچرخه!"
خوب این در مورد خود شما هم صادقه.
آقای نیما میدونید چیه؟ مشکل شما اینه که همین حرفهایی را که میزنید عملی نمیکنید. هر چه که به دیگران میگویید خودتان فقط در حد حرف قبولش دارید. به عمل که میرسید دچار تعارض میشوید. که اگر اینطور نبود خود شما هم سعی میکردید خانمتون را درک کنید و به اعتقادات ایشون احترام بگذارید.
ضمن تحسین صبر و خویشتن داری نسبی تون در برابر اینهمه هجمه های دوستان، میخواستم بگم که حضورتون در این سایت نشانه این است که یک چیزی ته ذهنتون میگه کاری که دارید میکنید حد اقل در روش صحیح نیست. دنبال راهکاری هستید حال یا برای بهبود رابطه یا برای یک طلاق صحیح.
افرادی که به این سایت می آیند اکثرا دنبال یادگیری و کسب یک سری آگاهیها و روشها برای تغییر زندگیشون هستند.
اما بعد از مدتی حضور و خواندن مطالب در این سایت، متوجه میشوند که اولین جایی که باید از اونجا تغییر را آغاز کنند خودشان هستند. آیه قرآن هم داریم که خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خودشان را تغییر دهند:
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (الرعد ۱۱) |
اگر من در مورد شخص شما حرفی میزنم بر همین مبناست. اعتقادات شما محترم! با صحیح یا غلط اش کاری نداریم. اما ایراداتی که در مورد شما گفته میشود، هر چند که دعوای شما به قول خودتان مبنای اعتقادی دارد، اما عدم آگاهیها و مهارتها باعث شده که نه بتوانید به راه حل صحیحی برای ادامه رابطه تان دست پیدا کنید و نه برون رفت صحیحی از این موضوع پیدا کنید.
در هر صورت هر چند که همخوانی فرهنگی و اعتقادی موضوع مهمی است، اما این تنها مشکلی نیست که شما دارید. و من در پست های قبلی به تفصیل در مورد مشکلات دیگر صحبت کرده ام. و موفقیت شما چه در این ازدواج چه در هر ازدواج دیگری لازمه اش بهبود اون نقاط ضعف است.
چیزی که مهم است این است که: هر چند که دوستان پیش گویی هایی میکنند که مثلا شاید این خانوم در آینده طور دیگری بشود و حالا جو گیر شده و... اما من به شما میگویم که شما ملاک و معیار را بر رفتار فعلی ایشان بگذار.
از دید من ایشان فریب در ازدواج نداشته. اما بعدا اعتقاداتش دستخوش تحول شده. این اتفاق برای هر کسی می افتد. هیچ یک از ما نمیتوانم تضمینی به دیگری بدهیم که در آینده مثل آب راکد می مانیم و هیچ تغییری نمیکنیم. ما بواسطه انسان بودنمان و بواسطه بودنمان در این جهان که محل گذر و تغییر و دگر گونی است دائما در حال تغییر و تحول هستیم. من به جرات میتوانم بگویم که تغییراتی که در طی چند سال گذشته کرده ام انسان دیگری از من ساخته. هم در ظاهر هم در باطن و در اعتقادات و تحصیلات و شناخت و...
جهت این تغییرات میتواند به سمت تعالی باشد یا به سمت انحطاط. و این جهت تغییر است که اهمیت پیدا میکند. به قول اما علی (ع،نقل به مضمون) بدبخت اون آدمی است که امروز اش با فردایش هیچ فرقی نکند.
اینها را از این جهت گفتم که اینقدر این خانوم را به خاطر تغییراتش مورد هجمه قرار ندهیم.
اما به موضوع اصلی دعوا برگردیم یعنی عدم همخوانی اعتقادی شما و خانوم، خوب این موضوع حائز اهمیت است. یا باید هر دو تلاش کنید تا دیگری را آنطور که هست بپذیرید، یا تا حد تعادل به همدیگر نزدیک شوید یا اینکه یکی باید اعتقادات خود را به کل زیر پا بگذارد و فدایی بشود که این آخری چشم انداز خوبی ندارد. و تبعات خوبی در آینده نخواهد داشت. مگر اینکه تغییرات را با آگاهی و به میل خودش بپذیرد و بخواهد که به لحاظ اعتقادی با طرف مقابل همگون شود.
اگر عقد نکرده بودید همه ما اینجا به شما همصدا میگفتیم که عقد نکنید و رابطه را به هم بزنید. اما الان در وضع موجود نمیتوان براحتی صحبت از طلاق کرد. امید این است که بتوانید هم شما هم ایشان گام هایی برای نزدیک شدن به دیگری و پذیرش یکدیگر بر دارید.
و اگر نتوانستید یا نخواستید که این را بپذیرید، و اصرار بر طلاق داشتید ضمن احترام به حقوق یکدیگر که این حقوق شامل سلامت جسمی و روانی طرف مقابل و حفظ عزت و آبروی شخصی و خانوادگی و اجتماعی یکدیگر هست، میتوانید به این امر اقدام کنید.
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
ویرایش توسط بی دل : دوشنبه 07 مرداد 92 در ساعت 15:57
علاقه مندی ها (Bookmarks)