به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 44
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 مرداد 94 [ 21:52]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    2,033
    سطح
    27
    Points: 2,033, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 93 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام جناب آرام

    اگه براتون مقدور هست ، بگین سرنوشتتون چی شد ؟
    اینکه از همسرتون جدا شدید یا با وضع موجود کنار اومدید؟
    پیش مشاور رفتید؟ ، تاثیری داشت یا نه ؟
    الان از زندگیتون راضی هستید ؟ یا اینکه فقط دارید تحمل میکنید؟

    آخه سرنوشت زندگی شما میتونه خطی مشی باشه برای خیلی از دوستان که زندگیی شبیه شما دارن از جمله خود بنده ، ممنون خواهم شد در صورت امکان مارو هم از روند کنونی زندگیتون و اقداماتتون مطلع کنید.

  2. 2 کاربر از پست مفید milad08 تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 06 مرداد 92), نازنین آریایی (یکشنبه 06 مرداد 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    آقا میلاد اگه کسی ندونه ، شاید من(و امثال من) خوب بدونم توی چه وضعیتی قرار داری. صبور باش و با جمع بندی همه شرایط تصمیم بگیر. عجله هم نکن دیر نمیشه!
    .
    خواسته بودی که آخرین نتایج و تجربیات رو در مورد روند مشکلم بنویسم ، به روی چشم! اما قبل از ذکر خلاصه اتفاقات ، لازمه این نکته رو یادآوری کنم که شدیدا مراقب باش که ذهنت کانالیزه نشه و با شنیدن و خواندن زندگیهای دیگران این فکر درونت تقویت نشه که زندگی شما هم مثل زندگی فلانی هست ، پس باید همون رفتارها و ذهنیتها رو داشته باشی!. هر زندگی یک فرآیند منحصر به فرد خودش رو طی کرده و میکنه! شاید بین زندگیها شباهت باشه اما تطابق کامل وجود نداره و زوجین هر زندگی ، خودشون باید تشخیص راه بهتر رو بدهند. البته اینها رو خودتون بهتر از من میدونید.
    .
    و اما ناآرامیهای آرام :
    مدتی هست که سعی میکنم خیلی جزئیات مشکلاتمون رو توی خاطرم حفظ نکنم ، اینجوری حداقل خودم حس بهتری دارم. به همین خاطر خیلی همه جزئیات این چند ماهه توی ذهنم نیست که بخوام اینجا بنویسم.( خلاصه دارم تجربه میکنم که کند ذهن بودن هم عالمی داره!)
    .
    بعد از مدتها بالاخره همسر مکرمه تا حدی برای رفتن به جلسات مشاوره دارند همکاری میکنند!! چند جلسه رفتیم مشاوره و باعث شد یک تست خفن حدود 400 سوالی بدیم! اما جواب ، شرایط رو تا حدی عوض کرد!! و زوایای جدیدی رو مطرح کرد که خواهم گفت. یکسری تکلیف هم برامون معلوم کرد که متاسفانه خیلی ایشون همراهی نمیکنه!
    .
    عمده ترین نتیجه تست شخصیت این بود :
    من : توی روابط مشترکمون کمی دچار ساده انگاری شدم و ساده عمل میکنم. گستره علایقم بسیار وسیع هست ، مشاور به خانمم گفت این خصوصیت شوهرتون امتیاز بسیار بالایی برای شما میتونسته باشه که به راحتی بتونی با طیف مختلفی از رفتارها به زندگی مشترکت گرما بدی اما از این قابلیت شوهرت اصلا استفاده نکردی! همچنین باید بعنوان یک زن از این توانایی شوهرت بترسی که جذب زنان دیگه نشه! (به مشاور گفتم زن من شانس آورده من قید و بند دینی و اعتقادیم بالاست و الا معلوم نبود چی میشد!)
    و اما همسر من : بالا بودن پارامترهای مربوط به "رفتار ضد اجتماعی" و شدت داشتن روحیه ضد قوانین محیط!! + وجود کمی روحیه پنهانکاری آگاهانه!
    .
    خلاصه اینکه توی جلسه بررسی نتایج تست ، من داغ بودم و به قول معروف هنوز عمق فاجعه رو درک نکرده بودم! بعد از جلسه یواش یواش تازه فهمیدم که ریشه بسیاری از رفتارهای عیال بنده از کجا داشته آب میخورده! کافیه یک سرچ توی اینترنت در مورد "اختلال رفتار ضد اجتماعی" بکنید تا به دشواری آزمون زندگی من پی ببرید! هر چند همسر من به حد اختلالش نرسیده اما چند بند از علایم این نوع رفتار رو به وضوح داره.
    .
    مشاور در آخرین جلسه به طور خصوصی بهم گفت که شما تلاشهات رو بکن و تکالیفتون رو انجام بدید اما من به همکاری همسرتون خیلی امیدوار نیستم! و اگر در روند جلسات، ایشون همینجوری باشند ممکنه پیشنهاد طلاق توافقی رو بهتون بدم. (تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!!!)
    .
    البته بنده خدا این مشاوره آدم دلسوزی هست ، به نظرم در تشخیص خوب عمل میکنه اما در درمان و راه حل خیلی قوی نیست! شاید لازم باشه به مشاور متبحرتری هم مراجعه کنیم. (باشد که مقبول افتد!)
    .
    همین جا باید عرض کنم که از مدیر و سرپرست و کارشناسان همدردی مدد میجویم و امید راهنمایی دارم.
    .
    ایشون (خانم بنده) در حال حاضر به شدت با طلاق مخالفه اما همچنان اصرار به انجام کارهای خود دارد و در آخرین جلسه به مشاور نیز گفت که طلاق نمی خواهم (نه عاطفی! و نه رسمی!) اما به سبک زندگی پارتنری علاقمندم!!! (آدم از کجا به کجاها که نمیرسه!)
    .
    توی این مدت با خوندن مشکلات خانم های حدود سی ساله در این تالار دارم واقعا به این مرض "سندرم سی سالگی" اعتقاد پیدا میکنم. ای کاش دختران و زنان جامعه ما با پی ریزی درست شخصیتی و ایمانی ، خودشون رو برای مدیریت درست این مرحله سخت از زندگیشون آماده کنند.
    .
    .
    .
    .
    .
    بگذریم در این روزهای خوب و شبهای قدر ما رو هم فراموش نکنید. (آرامم آرزوست!)
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا

  4. 10 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 05 مرداد 92), maryam123 (دوشنبه 07 مرداد 92), milad08 (یکشنبه 06 مرداد 92), mohammad6599 (یکشنبه 06 مرداد 92), reihane_b (یکشنبه 06 مرداد 92), shabe niloofari (شنبه 05 مرداد 92), ویدا@ (شنبه 05 مرداد 92), نازنین آریایی (یکشنبه 06 مرداد 92), بی دل (یکشنبه 06 مرداد 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 07 مرداد 92)

  5. #23
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,022 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array
    جناب آرام :

    دقیق رفتارها و رویه هایی که از همسرت نمی توانی بپذیری و باهاش کنار بیایی را اینجا لیست کن . خیلی دقت کن که اونهایی باشه که به هیچ وجه نمی توانی باهاش کنار بیایی و مایلی تغییر صورت بگیرد . همچنین در خصوص وضعیت اعتقادی او نیز برایمان بگو که در چه سطحی هست .کجاها با اعتقادات شما تعارض دارد و ...





  6. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 06 مرداد 92), asemani (یکشنبه 06 مرداد 92), del (دوشنبه 07 مرداد 92), reihane_b (یکشنبه 06 مرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 06 مرداد 92), نازنین آریایی (یکشنبه 06 مرداد 92), بی دل (یکشنبه 06 مرداد 92)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array
    آقای آرام شما مطمئنید بی طرفانه مینویسید؟
    حداقل نوع نوشتنتون این حس رو به آدم میده که خیلی خودتو بهتر از خانومت میبینی.اگه بخوای از تو نوشتت مثال هم میارم.خودت رو لطف عظیمی در حق زنت میدونی،فقط کافیه رفتارای شما این حس رو به خانومت بده،اونوقت بات پرخاشگرتر و لجبازتر میشه.

    همیشه هم نقش آقای نصیحت کن رو داشتید.که واقعا ادمو کلافه میکنه.

    اعتیاد شدید به اینترنت به بهانه درد و دل!
    از کجا میدونی بهانه است.وقتی آدما تو محیط واقعی جایی رو برای درددل ندارن سر از چت و تالار و...در میارن.مگه اینجا مجازی نیس؟
    به جای اینکه بری ببینی چی کم داره که رفته سراغ چت،همش پیام تبلیغاتی میدی این خوبه،اون بده.

    همونطور که زنت برای قدرت میجنگه تو هم میجنگی فقط روشتون فرق داره.اون با لجبازی سر حرف خودش و پرخاشگری ،تو
    با قیافه نصیحت کن و من خوبم،تو بدی.

    به قول نزدیکان خودش که به شوخی و جدی میگفتند که : "این دختره دائما ناشزه هستش خدا بهت صبر بده!"
    دیگران بیخود میکنن که میگن،شما هم اشتباه میکنی که میذاری بگن.چطور اجازه میدی به زنت و مادر بچت توهین کنن؟حتی اگه راست بگن.به دیگران چه؟

    اوایل ازدواج متوجه رفتارهای غیر عادی همسرم به صورت پریودیک شده بودم و بهش میگفتم که به نظرم این رفتارها تا حدی در بعضی زنان وجود داره اما مال تو بسیار شدید و خشن و آزار دهنده است
    رفتارایی که ناشی از تغییرات و عدم تعادل هورمونیه که دست خود آدم نیس.مطمئن باش خود شخص بیشتر از همه اذیت میشه.اونوقت با این حرف تو انتظار داری دنبال درمان هم بره؟

    گاهی خودت رو جای همسرت بذار و به چرایی رفتاراش بیشتر دقت کن تا بیشتر درکش کن،تا همدلیت بیشتر بشه،اون بهت اعتماد کنه و باهات همراه بشه.حتی برای درمان.

    منظور من این نیس که همه تقصیرا گردن توئه.اصلا نخواستم تقصیرا رو تقسیم کنم.خواستم دیدت بازتر بشه.
    ویرایش توسط بهار.زندگی : یکشنبه 06 مرداد 92 در ساعت 13:50

  8. 8 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 06 مرداد 92), reihane_b (یکشنبه 06 مرداد 92), roze sepid (دوشنبه 07 مرداد 92), taraneh89 (یکشنبه 06 مرداد 92), گل آرا (یکشنبه 06 مرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 06 مرداد 92), نازنین آریایی (یکشنبه 06 مرداد 92), بی دل (یکشنبه 06 مرداد 92)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    با تشکر فراوان از همه عزیزانی که با نوشته هاشون سعی در راهنمایی و رفع مشکل من و زندگی مشترکم دارند.
    .
    "فرشته مهربان" ممنونم که به تاپیکم توجه کردید. جواب پرسشهاتون رو پس از تمرکز کافی و صرف وقت مناسب در پست بعدی خواهم گذاشت تا از نکته سنجی ها و راهنماییهای شما بهره مند بشوم.
    .
    دوست عزیز "بهار.زندگی"ممنونم که با نوشتت خواستی تلنگری به من بزنی تا خودم رو بهتر ببینم. قطعا فضای مجازی، ظرفیت کاملی برای درک مقاصد و افکار دیگران نیست. و این رو به شما حق میدم که بامشاهده نوشته ای چند خطی که در آن قطعا با توجه به ضعف نوشتاری بنده ، و پرهیز نویسنده از پرداختن به همه مسائل به خاطر دقت در عدم شناسایی فردی و خانوادگی ،اینگونه برداشتی از مسئله داشته باشی برای شفاف تر شدن موضوع برای همه دوستان سعی میکنم در ذیل توضیحاتی ارائه کنم تا شاید کمکی به راهنماییها نماید.
    .
    1- در مورد "مطمئن بودن از بی طرفی خودم" باید عرض کنم که چون معصوم نیستم قطعا در این زمینه هم به خودم کاملا مطمئن نیستم ، اما تلاشم رو میکنم که از انصاف دور نشم.
    2- فرمودید : "خودت رولطف عظیمی در حق زنت میدونی" راستش این همون جمله ای که زنم بارها با زبان و کارهاش به من میگه و القا میکنه. مشاور هم پس از انجام تست شخصیت به زنم گفت که شما زنونگی خودت رو بسیار بیش از حد نرمان قبول داری. و خودت رو خیلی بی نقص میدونی.(دیگه قضاوت رو به خودتون میسپارم.)
    3- استفاده من از لفظ "بهانه"در اعتیاد همسرم به اینترنت ( که در پستهای قدیمی تر ذکر کردم) به این خاطر بود که قبل از اینکه ماجرای چتهای نامناسبش رو مطلع بشم ، در مقطعی دیدم که همش پای کامپیوتر هست و کاملاافسرده شده و اصلا برای هوا خوری هم بیرون نمیره ، لذا یاهو مسنجر رو روی سیستم بستم، که باعث شد یک دعوای مفصل توی خونه راه بندازه و در پایان با حالت بغض و گریه (که برام این حالتش نادر بود) گفت که من با دخترها توی چت دارم درد و دل میکنم تونباید این راه تخلیه روانی من رو ببندی!! که من بهش گفتم خوب بیا با من حرفات رو بزن و بریم بیرون و درد و دل کن نه با کسی که توی فضای مجازی هست. که اصلا اینو قبول نداشت و من مجبور شدم برای تخلیه روانیش (به قول خودش) یاهو مسنجر رو دوباره فعالش کردم ، غافل از اینکه بعدها دیدم که در همون زمانها داشته با آقایون چت میکرده ودرد و دل با خانمها بهانه ای بیش نبوده. حالا برای اینکه اینهمه مفصل ننویسم درپستهای قبلیم از لفظ "بهانه" استفاده کردم. لطفا درقضاوتهاتون عجله نفرمایید.
    4- در مورد نقل قول نزدیکان همسرم که با حالت شوخی و جدی در مورد دائماناشزه بودن زنم – باید بگم که باز زود قضاوت کردید! این کلام رو در ابتدای ازدواجمون برادر ایشون در مورد مادر و خواهر خودش ، در یک مهمانی خانوادگی استفاده کردند (که من فقط برای تقریب ذهن دوستانی که قصد راهنمایی دارند، نقل قول کردم ) البته اینگونه لفظها از طرف برادر و دایی ایشون خطاب به تعدادی از زنان فامیل خودشان بسیار تکرار میشود ولی با مشاهده منش رفتاری من دیگر در مورد زنم تکرار نمیکنند. دوست عزیز ، اگر کسی کار اشتباهی بکنه من خیلی زود تو برجک طرف نمیزنم بلکه با سنگینی رفتارم متناسب با موضوع اون رو به طرف میفهمونم.
    5- شما خودتون خانم هستید ومیدونید که اختلال هورمونی یک بازه چند روزه داره ولی وقتی این بازه نزدیک به بیست روز در هر ماه طول بکشه قطعا یک مشکلی این وسط هست ، ولی متاسفانه به خاطر خودرایی همسرم و بی نقص دیدن خودش ، حتی با الفاظنرم و لطیف و قربون صدقه هم حاضر به پیگیری جدی مشکل نیست!
    6- فرمودید : " گاهی خودت رو جای همسرت بذار و به چرایی رفتاراش بیشتر دقت کن تا بیشتر درکش کن،تاهمدلیت بیشتر بشه،اون بهت اعتماد کنه و باهات همراه بشه.حتی برای درمان"حرف شما کاملا درسته ، و من بارها این کار رو کردم و اغلب به این نتیجه رسیدم که بعلت ضعف عزت نفس همسرم که به رفتارهای مادرشاهی مادرش در دوران قبل از ازدواجش برمیگرده ، عقده فرمانروایی داره و هیچ حرف و حرکت مخالفی رو حتی برای یک دقیقه تحمل نمیکنه. البته این نتیجه رو چند بار بطور مستقیم و غیر مستقیم بهش گفتم و ایشونهمیشه منکر این بود ، جالبه بدونید که پس از ده سال زندگی مشترک چند روز پیش دقیقابه این حرف اذعان کرد و گفت: "من و تو هر دو تامون خیلی رئیسیم و شاید اگه من با کسی که حرف گوش کن بود و تابع من بود ، زندگی میکردم بهتر بود و تو هم همینطور." البته من با شنیدن این جمله داشتم ذوق مرگ میشدم که بعد از ده سال بالاخره منو فقط صاحب مشکل ندونست بلکه خودش رو هم در مشکلی شراکت داد. اینواقعا برام جالب بود!
    .
    .
    .
    .
    خانم "بهار.زندگی"گذشته از موارد فوق الذکر که در پست شما بود و توضیح دادم ، روح کلی نوشتار شما یک پیام کلی داشت و آن: ابراز نارضایتی از سبک نوشتار و نوع افکار کاربری به نام Aram_577 !
    بزرگوار! من از طرف پستهایم از شما عذر میخواهم که باعث ناراحتی شما شدیم!. اما اگر قائل به حفظ حریم شخصیتی افراد باشیم نباید در تاپیک افراد ، با برداشتهای سطحی و احساسی به افراد حمله کنیم. قطعا نوع بیان من در زندگی واقعی چنین اتو کشیده نیست! اما آیا من و شما مگر درک کاملی از یک کاربر در محیط مجازی داریم که با اولین پست به خودمون این حق روبدیم که با هر لفظی با او حرف بزنیم؟؟؟!!! من در این تالار دو پست با قالب فکاهی دارم یکی برای خانم "she" و دیگری برای خانم "بی دل" که اگر در آنها دقت نظر بفرمایید آنچنان ساز ناسازی نبوده و بیشتر جمع نوازی بوده تاتک نوازی! ، ولی در بقیه تاپیکها سعی کردم با حفظ حریم و احترام ، پستی ارسال نمایم. و اگر با افکار و شخصیت مجازی آنها احساس راحتی ندارم ، شاید مانند شما وبعضی دوستان هم نظر شما ، من هم به جوشش و خروش آمده باشم ، اما با عتاب به خودم و دستانم تاخته ام ، تا کاراکتری برای صاحب آن تاپیک ناهمخوان فکریم ننویسم چرا که :دستان و زبانمان در محضر خدا مسوولند! و من ضعیف تر از آنم که پاسخگوی شکسته شدن شان انسانی باشم!
    خوشبختانه شما از کاربران باسابقه و مشترکین خوب سایت هستید و بهتر از من میدانید که در این تالار تاپیکی با مضمون"آلاچیق کل کل و ..." وجود دارد ، چنانچه خواستید میتوانید پستهای تندتر از این هم برای Aram_577 بگذارید ، و چنانچه عمر پررنگیم اجازه داد خواهید دید که این قلم آرام چند وجهیست و با نوع نوشتار دیگری از این آرام ناآرام آشنا خواهید شد.
    .
    جسارت مرا درگذرید.
    و...
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : یکشنبه 06 مرداد 92 در ساعت 17:01

  10. 6 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 06 مرداد 92), del (دوشنبه 07 مرداد 92), milad08 (دوشنبه 07 مرداد 92), reihane_b (دوشنبه 07 مرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 07 مرداد 92), بهار.زندگی (یکشنبه 06 مرداد 92)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    من تاپیک شما رو دنبال میکنم اما هیچوقت براتون پستی نذاشتم اما با دیدن پست بهار زندگی و پاسخ شما، خواستم نظرم رو بگم.
    یه خورده ثقیل مینویسین.
    البته این ایراد نیست که بخواین برطرفش کنین. اما همین ادبیات ثقیل و سنگین که با سادگی و روان بودن منافات داره، باعث میشه ناخوداگاه تو ذهن بقیه در جایگاه "نصیحت کن" که بهار زندگی اشاره کرد قرار بگیرین.
    مسلما طرز نوشتار هرکسی رگه هایی از شخصیت طرف رو میرسونه...
    شاید همین سنگینی که موعظه رو تداعی میکنه تو رفتارتون با همسرتون هم خودش رو نشون میده و ایشون رو ناسازگارتر میکنه.
    قصدم انتقاد نبود.
    فقط خواستم به رسوندن منظور بهار زندگی کمکی کرده باشم.

  12. 5 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 06 مرداد 92), aysu (دوشنبه 07 مرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 06 مرداد 92), بی دل (یکشنبه 06 مرداد 92), بهار.زندگی (یکشنبه 06 مرداد 92)

  13. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array
    آقای آرام گرامی

    متاسفم که چنین مشکلی براتون پیش اومده اما خوشحالم که سعی دارید از طریق مشاوره حضوری و نیز نوشتن در این سایت راهکارهایی برای خروج از مشکلات پیدا کنید.

    راستش فحوای کلام بهار زندگی از نظر من درست بود هرچند که لحن نوشته ایشون مورد پسند شما قرار نگرفت.

    واقعیت رو که بخواهید سوای سنگین نوشتن شما، پرداختن شما به جزییات و با طول و تفصیل نوشتن های شما، یک حدسی را برای من بوجود آورد، که این دفاعیه طولانی شما در پاسخ به پست بهار زندگی، اون رو به یقین نزدیکتر کرد.

    دلیلی نداره که اینقدر توصیح بنویسید که ما رو قانع کنید که شما عیب یا تقصیر کمتری دارید یا واجد اون مسائلی که بهار گفت هستید یا نیستید. دقیقا این مشکلی را که برای شما نوشتم خودم هم دارم.
    انگار همه آدم های کمال طلب که اتفاقا ذهن سطحی و منتقد درونی فعالی هم دارند این مشکل رو دارند.
    و اون این است که هر چند در ظاهر و برای حفظ وجهه اجتماعی مان سعی در خویشتن داری نشان بدهیم اما با یک کلمه حرف شاید براحتی بهم بریزیم. و چون خودمان به حد کافی خودمان را نقد و سرزنش میکنیم، دیگه حوصله شنیدن نقدهای دیگران در مورد خودمان را نداریم. و این را ظلمی در حق خودمان میدانیم.

    همین موضوع باعث شد که شما بجای آنکه به توصیه فرشته مهربان اون لیست را تهیه کنید، اولویت را در پاسخگویی به بهار بدهید چون این موضوع تمرکز و آرامش را از شما گرفت و در اولویت اول ذهنتون قرار گرفت.

    در مورد اون سندروم ها هم عرض کنم که این موضوع شامل حال همه نمیشه. در ضمن شما گفتید پنج روز بیشتر نیست.

    من میگم اگر کسی سندروم ق... داشته باشد (همه خانمها ندارند)، میتواند از حدود روز چهاردهم شروع شود و تا یکی دو روز پس از پ... ادامه داشته باشد. و هر چه به وقوع پ...نزدیک میشود این موضوع بسیار شدید تر میشود. علائمی مثل پرخاشگری، دپرشن، و دردهای جسمانی که از نشانه های آن است شدید تر میشود.

    ولی اینها هیچکدام نمیتواند دلیل اصلی اختلافات زوجین باشد، و اگر زنی این سندروم را داشته باشد، یکی از توصیه های پزشک این است که همسر و خانواده، خانوم را درک کنند و در ایام مذکور زمینه های تنش را کم کنند. چون در اون شرایط تحریک پذیری بسیار شدید میشود و با کوچکترین تلنگری ممکن است خانوم بهم بریزد و یا پرخاش کند.

    اما من میگویم مشکل شما اینها نیست. هر چند که بررسی این موضوع هم خیلی میتواند کمک کند.

    اما همانطور که در ابتدای همین پستم نوشتم صرف نظر از اشتباهاتی که خانوم شما دارند، شما هم قدری ریز بین و کمال طلب هستی و زیادی مته به خشخاش میگذاری. بعضی مسائل را باید گذاشت و گذشت. و در پی حل و فصل هر مسئله ای نباید بود.

    همانطور که فرشته مهربان گفتند شاید بهتر باشد که لیستی از نامطلوب های همسرتان را به ترتیب اولویت بنویسید و معلوم کنید که برای کدام ها باید حتما راهکاری پیدا کنید و کدام ها را میتوانید بپذیرید.

    بی دلی در همه احوال خدا با او بود
    او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد


  14. 10 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 07 مرداد 92), del (دوشنبه 07 مرداد 92), reihane_b (دوشنبه 07 مرداد 92), roze sepid (یکشنبه 06 مرداد 92), taraneh89 (یکشنبه 06 مرداد 92), گل آرا (دوشنبه 07 مرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 06 مرداد 92), مارتا63 (دوشنبه 07 مرداد 92), بهار.زندگی (یکشنبه 06 مرداد 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 07 مرداد 92)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 03 مرداد 94 [ 21:52]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    2,033
    سطح
    27
    Points: 2,033, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 93 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت خانوم بهار زندگی و با عرض تشکر از زحمات فراوانشان

    بنده هم با خواندن پست ابتداییتان کمی جا خوردم ، اما متوجه شدم که منظور شما فقط جنبه زندن تلنگر داشت و از سر دلسوزی بود

    راستش خیلی دلم می خواست وارد این بحث نشم، چون اینجور بحث ها نه کمکی به صاحب تاپیک خواهد کرد و نه کمکی برای دیگر اعضا خواهد بود

    اما
    باید اعتراف کنم این افراط و تفریط در کلامتون واقعا یه علامت سوال بزرگ روی سر بنده گذاشته، ما یک مقدار توقع آستانه تحمل بیشتری رو از عضو فعال سایت داریم .

    از دوستان خواهشم اینه که بیشتر از این تاپیک به حاشیه نره و ارسال ها در رابطه با بحث باشه.

    با عرض معذرت از آقای آرام و خانوم بهار زندگی ، من خودم رو نخود آش کردم چون دلم می خواهد هرچه زودتر مشکل آقای آرام حل بشه و بحث هم به حاشیه نره.

    امیداوارم هر دو بزرگوار جسارت بنده را ببخشنند
    ویرایش توسط milad08 : دوشنبه 07 مرداد 92 در ساعت 00:18

  16. 2 کاربر از پست مفید milad08 تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 07 مرداد 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 07 مرداد 92)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی دل نمایش پست ها



    انگار همه آدم های کمال طلب که اتفاقا ذهن سطحی و منتقد درونی فعالی هم دارند این مشکل رو دارند.
    و اون این است که هر چند در ظاهر و برای حفظ وجهه اجتماعی مان سعی در خویشتن داری نشان بدهیم اما با یک کلمه حرف شاید براحتی بهم بریزیم. و چون خودمان به حد کافی خودمان را نقد و سرزنش میکنیم، دیگه حوصله شنیدن نقدهای دیگران در مورد خودمان را نداریم. و این را ظلمی در حق خودمان میدانیم.

    .
    با اجازه همه من ازین فضا سود ببرمو دینمو اداکنم!!!!!!

    اول اینکه این قسمت از صحبت های خانم بی دلو باید با طلا نوشتو قاب کرد تو خونه همه آدمهای این مدلی زد.(از جمله خودم)

    دوم اینکه خواستم دین ادا کنم. من تو مدتی که به این سایت اومدم پست های زیادی برای تایپیک هام داشتم اما به جز مدیر محترم همدردی و فرشته مهربان عزیز دو نفر عجیب روم تاثیر گذاشتن که چون اینجا حضور داشتن گفتم قدردانی کنم
    گل آرا و بی دل عزیز فقط خواستم از صمیم قلبم به شما بگم ازتون به خاطر راهنمایی هایی که به من تاحالا کردین ممنونم
    (عذرخواهم به دلیل پست نامربوطم اما خواهشا حذفش نکنین تا این دو بزرگوار ببینن)

  18. 3 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 07 مرداد 92), گل آرا (دوشنبه 07 مرداد 92), بی دل (دوشنبه 07 مرداد 92)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    "فرشته مهربان" ببخشید که دیر جواب دادم ، چون دیروز درگیری کاری داشتم ، خواستم که شب به خودم استراحت بدم و در مواقع راحتی به جوابها فکرکنم تا امروز بتونم دقیقتر پاسخ بدم.
    .
    الف - رفتارها و رویه هایهمسرم که آزارش برام از بقیه کاراش بیشتر:
    1- تغییر پوشش ایشون وتغییرات هفتگی در پوشش نامناسب، به حدی که چند روز پیش مانتویی پوشید که بالاتر از زانو و نزدیک کمر رو هم آشکار میکرد. ولی متاسفانه بشدت خودش رو قبول داره و اصلانمی پذیره که نوع لباسش داره جلب توجه میکنه.
    .
    2- خود سری غیر قابل تحمل.مثلا برای رفتن به مسافرت یا مهمانی ، با خانوادش بدون نظر من ، هماهنگ میکنه وفقط میگه : من و بچه فردا می خواهیم بریم فلان جا. و اگر من مخالف باشم براش هیچمهم نیست و کار خودش رو میکنه. و نهایتا میگه اگه خیلی مخالفی چند روز بمون خونهبچت رو نگه دار ، من که خودم میرم و منتظر اجازه حضرت آلو نمیشم که!!
    .
    3- بد دهنی ها و فحاشی های زیادش به بچه و تا حدی به من و استفاده دائم از ابزار فشار و تنبیه بچه برای تصفیه حساب با من که تقریبا داره روزانه میشه!
    .
    4- عدم تحمل هر گونه نظرمخالف از طرف من یا بچه نسبت به عملکرد یا نظر خودش. بدون اغراق حداکثر 60ثانیه برای حاضر جوابی و بقول خودش حال طرف رو جا آوردن تحمل میکنه.حتی درامور شخصی من و بچه باید نظر او پیاده بشه و الا دعوا و قهر برقرار خواهد بود. کهاین خودرایی داره در تصمیمات مربوط به تربیت فرزندمان بسیار اثر نامطلوب میزاره وفقط میخواد حرف خودش باشه بدون اینکه مطالعه یا تجربه در امور تربیت فرزند داشته باشه!
    .
    5- القای افکار غیراخلاقی وغیر دینی به فرزندم و سعی در حاکم کردن این فضا در خانه مثالها:
    *- اغلب از اینترنت انواعترانه های اونور آبی رو دانلود میکنه و در فضای خانه (گاها با صدای بسیار بلند) پخش میکنه. من فعلا دارم حوصله میکنم و فقط بهش گفتم که نباید ترانه با صدای زن پخش بکنی ، و با کلی دعوا و بحث با من ظاهرا داره رعایت میکنه. اما دیگه دارم تاثیراتش رو روی فرزندم میبینم ولی متاسفانه زنم اصلا گوشش به هیچ منطقی بدهکار نیست! و کارخودش رو میکنه.
    .
    *- نوع لباسش داخل خونه اغلب مانند دورانی هست که فرزند نداشتیم (تا حدی لب ساحلی میگرده) هر چقدر هم میگم که بین عزیزم من دوست دارم تو اینجوری میپوشی اما داره روی پسرمون تاثیر بدی میزاره ،لااقل توی وقتهای خلوتی خودمون اینجوری باش نه جلوی پسرمون! جوابش اینه : "به تو مربوط نیست من برای خودم می پوشم و هیچ تاثیری بدی هم برای بچه نداره تازه چشماش عادت میکنه و از الان سیر میشه"!!!!!!!
    متاسفانه پسرم مدتی هست همش توی پا و سینه مادرش لول میزنه و حتی به زبان ، توصیفاتی هم از بعضی جاها میکنه! ومن کاملا میدونم که توی این سن پسربچه چه اثراتی خواهد گرفت اما متاسفانه چشم و گوش زنم قفل شده!
    .
    ب- وضعیت اعتقادی همسرم وتعارضاتش با اعتقادات من:
    1- هر چیزی رو که خودش تخیل بکنه ، بعنوان دین و دستورات شرعی میدونه و لا غیر! (بدون اینکه یک خط از رساله بخونه و بفهمه، برای دیگران منبر هم میره و حکم های عجیب و غریب صادر میکنه و میگه دین یعنی هر چی که تو باهاش راحت بودی) (یادمه یکبار توی خونه داشت نماز میخوند من داشتم کتاب میخوندم که متوجه شدم با یک حالت عجیبی بین زمین و هوا مونده! تعجب کردم! ، بعد از نماز ازش پرسیدم چی شد؟از حرفاش فهمیدم که یک ملقمه ای از حالت تجافی در هنگام دیر رسیدن به نماز جماعت وسجده سهو برای خودش تعریف کرده و سالهاست که با این حکم خود ساخته داره نمازمیخونه!!! بهش گفتم خانمم ما مسلمونا یا باید مجتهد باشیم که خودمون احکام رو ازمنابعش استخراج کنیم یا باید مقلد باشیم و از رساله یکی که واردتر هست احکاممون رو یاد بگیریم ، خدا خیرت بده حداقل برو اون رساله رو یک ورقی بزن یا از کسی که وارده سوال کن! حالا داشته باشید نگاه عاقل اندر سفیه ایشون رو به من!!!)
    .
    2-وقتهایی که مناسبت شهادت یا وفات معصومین هست به شدت احساس شادی بهش دست میده و در مواقع عیدها و تولدهااینگار کشتی هاش غرق شده باشند کز میکنه توی خونه ، مثلا یکبار که یک روز وفات بود من اومدم خونه دیدم از تو کوچه صدای آهنگ تندی میاد ، در خونه رو باز کردم دیدم صدا از خونه خودمه!!؟؟؟!! بهش میگم بابا خلافکارهای محل هم این روز رو دارند رعایت میکنند اونوقت تو بزن برقص راه انداختی! میگه وااااا مگه چی میشه! برو بینیم بابا!! ... این در حالی هست که مثلا عید قربان یا غدیر یا فطر یا ... هرچی التماسش میکنم که بریم خونه کسی یا کسی رو دعوت کنیم یا بریم جایی تفریح کنیم میگه حال وحسش رو ندارم!
    اینها رو اوایل اصلا جدی نمیگرفتم اما بعد از اینهمه سال و داشتن همین رویه دیگه برام داره نتیجه گیریمیشه! میگه اینها برای اینه که سیستم جشن و عزای مملکت معلوم نیست! میگم خوب ما بامملکت فعلا کار نداریم که ، میخواهیم سیستم خونه خودمون رو درست کنیم ، دست آخر من جواب همیشگیش رو میشنوم که میگه برو بینیم بابا! (این هم از ادبیات شعبون بی مخی زندگیمون!!)
    .
    3-خیلی نگران حلال و حرام بودن زندگی نیست. مثلا وقتی سر سال خمسیم میخام حساب و کتاب بکنم انگار داری ازدسترنج ایشون میکنی و یا داری گوشت تنش رو زنده زنده میخوری ، چنان بهم میریزه که صدای منو هم در میاره میگم بابا خدا رو شکر که خدا به زندگیمون برکت داده تو هم کهکم نداری! خوب شد تو مرد نشدی و مسوول تامین مخارج و الا کلا با این قسمت از دینکار نداشتی! و این در حالی هست که میره جلوی دوستاش و آشنایان پز میده و افتخارمیکنه که "شوهرم اهل خمسه!" و این در حالی هست که موقع تعویض خونه منوهمش تحت فشار میزاشت که برو از این وامهای مختلف بگیر با نزولش چی کار داری؟؟!!پدرم در اومد تا از شر این حرفاش خلاص شم. بهش میگم بابا جان من که موقع خواستگاریبهت گفته بودم این اعتقاداتم رو و گفته بودم من یکی رو میخوام که با من همراهی بکنه ، اگه به مزاجت نمیساخت پس چرا بله گفتی؟؟!! که جوابش در این مواقع اغلب سکوته!!!
    .
    .
    البته من سعی میکنم که اصلاباهاش در مورد مسائل اعتقادی حرف نزنم چون فهمیدم که تقریبا توی اینجور چیزا خیلی پایش سسته به همین خاطر تا حدی که در مسائل زندگیمون اثر نداشته باشه ، از حرف زدنبا ایشون در این مسایل پرهیز میکنم. اونی که باید پاسخگوی اعتقاداتش باشه خودشه نهمن. ولی ترکیب این مشکل با روحیه ضد قانونی و سلطه گریش بعضی مواقع کلاف سر در گمیرو برای زندگیم درست میکنه.
    .
    .
    .
    نکته ای رو دوستان بهش اشاره کردند که جا داره اینجا بگم ، راستش من خودم رو میشناختم و میدونستم که هر جا میرم بعلت روحیه خاصم و شاید تسلط مدیریتی ذاتیم ، در مدت کوتاهی میشم فرد اثرگذار توی اون محیط . بعنوان مثال کافیه سه روز با یک جمعی برم مسافرت ، توی راه برگشت معمولا دو حالت پیش میاد : یا عملا شدم مسوول سفر و همه راضیند و یا همه مشتاقند که منتوی کارها دخیل باشم و مسوول سفر به شوخی میگه تو داری کودتای نرم میکنی! و جایمنو گرفتی! ... قصدم تعریف و این حرفا نبود که این حرفا دیگه از ما گذشته ...... خواستم بگم که با توجه به شناختم از خودم ، موقع خواستگاری دقیقا این روحیم رو برای زنم توضیح دادم و بهش گفتم که قضاوت خوب یا بد این روحیه با شما ولی میدونم که با زنی میتونم راحت زندگی کنم که روحیه سلطه گری و برتری رو نداشته باشه خواهشا اگه روحیتون با خواسته من ناسازگاره بفرمایید. که یادمه ایشون با سکوت و پرداختن به موضوع دیگه ای به من این تصور رو القا کرد که قبول داره و اهل فرمانروایی نیست!اما بعد از ازدواج دیدم که با این تصور که "این پسر رو من درستش میکنم" چیزینگفته!!
    حالا اون ساده اندیشی و کمدقتی من و این تصور غلط ایشون شاید باعث مشکلات دائمی ما شده! ای کاش راه حل مشکلات زندگی هم به مانند مشکلات کاری برام سهل الوصول بود!
    .
    .
    .
    .
    .
    راستی از اینکه میبینم تاپیکم شده ترکیبی از:
    "صندلی داغ"
    و
    "تصویر ذهنی شما از این کاربر چیست؟"
    و
    "آلاچیق کل کل و ..."
    و
    "باکس پیامهای خصوصی"
    و ...
    از ته دلم خوشحالم جدی میگم اینو. ممنونم از تشریف فرمایی همه دوستان.
    .
    .
    .
    "فرشته مهربان" من مشتاقانه منتظر راهنماییهای شما هستم.
    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : دوشنبه 07 مرداد 92 در ساعت 11:05

  20. 5 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    milad08 (دوشنبه 07 مرداد 92), reihane_b (دوشنبه 07 مرداد 92), roze sepid (دوشنبه 07 مرداد 92), گل آرا (دوشنبه 07 مرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 07 مرداد 92)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.