مرحله5: به خود امتیاز بدهید
وقتی کاری را که از انجامش طفره رفته اید شروع می کنید بهتر است به جای بی ارزش جلوه دادن کار، از خود به خاطر کاری که کرده اید تشکر کنید.
زنی به من می گفت که از صبح تا غروب بی وقفه کار می کند، اما سرشب به فکر کارهایی که فرصت انجامشان را نداشته است می افتد. در نتیجه احساس می کند کاری صورت نداده است. به او پیشنهاد کردم که همه روزه فهرستی از کارهای انجام داده اش را تهیه کند. با مطالعه این فهرست در پایان روز احساس بسیار بهتری پیدا کرد زیرا به سادگی فهمید که کارهای زیادی صورت داده است.
حالا فرض کنیم که هنوز پس از این همه کاری که کرده در پایان روز احساس بدی دارد و خود را موفق نمی داند. به نظر شما مشکل اصلی او چیست؟ روان پزشک شوید و تشخیص خود را در چند سطر زیر بنویسید. چرا همه روزه احساس می کند که کاری صورت نداده است؟
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به اعتقاد من مسئله از صبح تا شب کار کردن نیست. احساسات منفی او احتمالا به این دلیل است که ترجیح می دهد ادامه تحصیل بدهد یا شغلی بیرون از منزل داشته باشد. ممکن است خود را زیرفشار بگذارد تا کاری را که فکر می کند باید بکند انجام دهد. ممکن است به علائق خود بی توجه باشد.
البته ممکن است سودی هم در این کار باشد ممکن است با این ذهنیت از دست زدن به کارهایی که می تواند به شکست منتهی شود خودداری کند. کدبانوی ناخشنود اما وظیفه مند و کامل گرا احتمالا کمتر تهدید کننده است، اما با این استدلال زندگی به فعالیت تکراری بی روحی تبدیل می شود و رنجش مزمن و ناخشنودی او ممکن است ازدواجش را مسموم کند.
ممکن است بپرسید «از کجا بدانم هدف هایی که انتخاب کرده ام مناسب هستند؟» اگر در قبال کاری که انجام می دهید احساس تعهد و هیجان می کنید، همین قدر کافیست. لازم نیست پیوسته شاد و سرحال باشید.
پی کرد هر هدفی مستلزم کار سخت و دلسرد نشدن و تحمل ناراحتی است، اما اگر هدفمند باشید کار سخت چشم انداز دیگری پیدا می کند، می دانید که با تحمل سختی ها سرنوشت خود را می سازید.
خلاصه
حالا اگر موافقید پنج مرحله کارآمدتر شدن را خلاصه کنیم. نخست، کاری را که از انجامش طفره رفته اید مشخص سازید و تحلیل سود و زیان را انجام دهید. با این اقدام از تصمیم خود به شروع کار مطلع می شوید. بسیاری، بی آنکه به واقع متعهد به انجام کار باشند به خود می گویند «باید این کار را بکنم.» ممکن است به این نتیجه برسید که مسامحه کاری شما عادت بدی نیست، بلکه خیلی ساده روشی است که به کمک آن به خود و دیگران اطلاع می دهید که این فعالیت مناسب شما نیست. ممکن است بهتر باشد که به جای احساس گناه کردن، اولویت های خود را مشخص سازید.
در مرحله دوم، درباره زمان شروع به کار در امروز تصمیم می گیرید و موارد احتمالا اختلال برانگیز را پیش بینی می کنید. برنامه ای برای برخورد با این عوامل اختلال برانگیز طراحی کنید. قدم سوم ساده کردن کاری است که باید انجام دهید. یا باید کار بزرگ را به اجزاء کوچک تری تقسیم کنید و یا در هر زمان چند دقیقه ای را به انجام آن تخصیص دهید. بعد نوبت به استفاده از شیوه تی آی سی_تی اُ سی می رسد که براساس آن افکار منفی و از جمله ی آنها احساس دلسردی و نگرانی را با افکار مثبت تعویض می کنید.
و سرانجام به جای بی بها شمردن کارهایی که انجام داده اید در مقام تشویق خود برمی آیید و از کار خود تعریف می کنید. اگر به خواسته خود نرسیدید می توانید از تجربه ای که کرده اید درس بگیرید و به جای آنکه خود را شکست خورده و ناکام بدانید، زمینه را برای موفقیت های بعدی هموار سازید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)