به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    ایشالله به زودی مشکل تون حل میشه خواهر . فکر می کنم اکثر مشکلاتی ک توی این انجمن مطرح می شه مثل مشکل شما به خاطر اینه ک به وقتش روی معضلات پیش اومده کار نیم شه و با بی اعتنایی و خوش خیالی نادیده گرفته می شه و روی هم جمع می شه تا کم کم غیر قابل تحمل میشه

    شبیه مشتری ک می ره از مغازه خرید می کنه ولی یه مشتری هست همون موقع پولشو می ده ولی یکی نمی ده و جمع می شه روی هم و کم کم زیاد می شه و دعوا ک بیار پولمو بده :)

    مثلا همون موقع ک خیانت کرد یا کتک زد چیکار کردین ؟

    من خيلى بيچارم كه نميتونم جدا بشم آخه از طلاق و عاقبتش ميترسم اونم بيشتر به خاطر دختر عزيزم كه حاضرم براش هر كارى بكنم
    طلاق خیلی بده ولی زندگی هم اینطوری می شه ؟ اگه به خاطر صرف طلاق نگرفتن بخواین ادامه بدین و مشکلات رو کم کم حل نکنین خدای نکرده ممکنه یه روزی مجبور به طلاق بشین

    در ضمن از آشنایی قبل ازدواج تونم بگین بیشتر . دوست بودین ؟

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم شرایطتو درک می کنم خیلی سخته
    اما سعی کن زیاد گله نکنی احتمالا بحثی پیش اومده که کتک زده مردها از زن حاضر جواب خوششون نمی یاد و اون لحظه نمی تونن خودشونو کنترل کنن سعی کن به آرومی باهاش صحبت کنی با ذوق و شوق باهاش برخورد کنی یه مدت توقع رو بذار کنار تا فقط ازت محبت ببینه بعد از یه مدت ببین تغییری می کنه
    از چیزای مورد علاقش استفاده کن
    اگه کیک و شیرینی دوست داره براش درست کن
    اگه به فیلم علاقه داره فیلم های جالب بگیر وقتی میاد با هم ببینید
    سعی کن غیر مستقیم بکیشیش به سمت خونه نه با حرف زدن و گله گذاری
    موفق باشی

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام من و شوهرم با هم دوست شدیم مدتش خیلی کم بود اون بعد از 2 ماه اومد خواستگاری اول خانوادهامون مخالفت کردند مامانم میگفت سنش کمه خانواده اونم میگفتند چون دوست دخترته ولئ وقتی باهام صحبت کردند راضی شدندahuman عزیز بله خیلی بهطلاق فکر میکنم ولی اخرش به خاطر عواقبش منصرف میشم در مورد خیانت هم میخاستم جدا بشم ولی خیلی اضهار پشیمونی کرد گفت اعتمادمو بدست میاره تا حدی تونست ولی هنوز ته دلم بهش شک دارم در مورد کتک هم کلا دست بزن داره هین دیشب ایکارو کرد بخاطر اینکه گفتم میخوام جدا از خانوادت زندگی کنیم خیلی با ارومی گفتم ولی میگه مامانمو ول نمیکنم بخاطر اینکه باباش سر اون هوو اورده ما باید تاوان پس بدیم بعد از کتکها هم هی منت کشی میکنه تا اشتی کنم به خدا دیگه از همه چیز تو زندگیم سرد شدم فکر میکنم فقط به خاطر دخترم دارم زندگی میکنم دلم گرفته این شوهر از سنگ ساخته شده تازه بازم بچه میخواد

    - - - Updated - - -

    ممنون از راهنماییتون این کارهارو هم انجام میدم ولی شوهرم خیلی خودسر اصلا براش مهم نیست من از چیزی بدم بیاد اون با این همه اذیت یه تفریح هم با ما نداره مگه به اصرار من.

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    اگر فرزند دختر 4 ساله نداشتین میگفتم اینکه کتک بخورین یا نخورین تصمیم خودتونه اما با وجود اون بچه اینکار خیلی زشت و ناپسنده. با همسرتون خیلی جدی صحبت کنین ، دختر بچه ای که شاهد کتک خوردن مادرش بشه ممکنه برای همیشه از مردها متنفر بشه و یا به شکل بیمارگونه ای وابسته بشه.
    با هم پیش مشاور برید و کمک بگیرید ، آسیبی که فرزند شما از دیدن خشونت میبینه خیلی شدید تر از چیزیه که شما تصور کنین.

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    24
    Array
    Samanisعزيز ممنون از توجهت بارها به شوهرم اين موضوع را تأكيد كردم اونم قبول ميكنه و ميگه ديگه تكرار نميشه ولى بازم كار خودشو ميكنه اون زود از كوره در ميره بعضى وقتها هم جلوى خودشو ميگيره خودم فكر ميكنم اكثر دعواهامون بخاطر يكجا بودنمون با خانوادشه براى همين دنبال يه راه حلم كه كارى كنم قانع بشه جدا زندگى كنيم اگه شما فكرى به نظرتون مياد به من راهنمايى كنيد واقعاً ممنون ميشم

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    1,414
    سطح
    21
    Points: 1,414, Level: 21
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه سری کتابها هست که میتونه بخری بهت کمک میکنه که زندگیت از نو شاداب بشه.

  7. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    شاید به خاطر یکجا زندگی کردنتون با مادرشوهرتون نباشه
    اگه منزلتونو عوض کنید که بدتر می شه اون وقت تا دیر وقت بخواد پیش مامانش بمونه و شما هی ساعتو نگاه کنی یه موقع خسته باشه همونجا می خوابه
    ولی الان حداقل می دونی طبقه بالاست
    بعد خب چرا شما با ایشون نمی رید ... یواش یواش هفته ای یکبار بعد دوبار ...
    هم شب نشینی هست ... بگو بخند ... جو رو شاد کن
    از بچه هم خیلی می تونی کمک بگیری دختربچه ها که می تونن راحت دل بابا رو ببرن بهش یاد بده باباش می یاد بهش بگه دلش تنگ شده و ...

  8. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    setayesh92 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), دریا72 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92)

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام دوستان دو روزه بعد از اين همه بحث زندگيم آرومه شوهرم عذر خواهى كرد وگفت ببخش عصبى شدم ديگه تكرار نميكنم مثل هميشه حالا نميدونم تاكى پشيمونيش ادامه داره زندگى موفق ممنون از همراهيتون اما شوهر من هر شب ميره و منم از هرشب شايد يك شب يا نهايت دو شبشو نرم چون نميخوام خيلى تنها بره در ضمن باهاشون هم از نظر اخلاقى خوبم ولى خوب ديگه خسته شدم از اين هر شب رفتناش مگه تو خونه آرامش نيست كه هر شب ميره در مورد اينكه ميگيد جدا بشيد امكان داره شبها هم نياد خونه اون اينطورى نيست هميشه ميگه هيجا مثل خونه خود آدم براى خواب راحت نيست و عادت نداره بدون من بخوابه مگه مسافرت باشه هم اينكه ميدونه خيلى از اين كار ناراحت ميشم.باهاش صحبت كردم گفتم يكجا بودنمون رو دوست ندارم چون بالاخره تو هر خونه يه مشكل هست چه در مورد بچه چ خودمون خواه ناخواه چون يكجاييم مامانت ميفهمه وبعد همه و هركى ميخواد تو زندگيمون دخالت كنه قبول كردو گفت٣-٤ سال ديگه بمونيم تا مامانش به اوضاع عادت كنه و بعد ازشون جدا بشيم با هم آشتى كرديم ميدونم آدمى نيست زير حرفش بزنه ولى خيلى بى حوصله هستم چرا بايد انقدر اذيت كنه و قتى مشكل با صحبت حل ميشه به هر حال از وقتى توىِ اين تالار دردودل كردم آرومترم ممنون از كسايى كه همراهى و راهنمايى كردند دوستتون دارم.انشأاله مشكل همه به بهترين نحو حل بشه

  10. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamsohbat-m نمایش پست ها
    سلام دوستان دو روزه بعد از اين همه بحث زندگيم آرومه شوهرم عذر خواهى كرد وگفت ببخش عصبى شدم ديگه تكرار نميكنم مثل هميشه حالا نميدونم تاكى پشيمونيش ادامه داره زندگى موفق ممنون از همراهيتون اما شوهر من هر شب ميره و منم از هرشب شايد يك شب يا نهايت دو شبشو نرم چون نميخوام خيلى تنها بره در ضمن باهاشون هم از نظر اخلاقى خوبم ولى خوب ديگه خسته شدم از اين هر شب رفتناش مگه تو خونه آرامش نيست كه هر شب ميره در مورد اينكه ميگيد جدا بشيد امكان داره شبها هم نياد خونه اون اينطورى نيست هميشه ميگه هيجا مثل خونه خود آدم براى خواب راحت نيست و عادت نداره بدون من بخوابه مگه مسافرت باشه هم اينكه ميدونه خيلى از اين كار ناراحت ميشم.باهاش صحبت كردم گفتم يكجا بودنمون رو دوست ندارم چون بالاخره تو هر خونه يه مشكل هست چه در مورد بچه چ خودمون خواه ناخواه چون يكجاييم مامانت ميفهمه وبعد همه و هركى ميخواد تو زندگيمون دخالت كنه قبول كردو گفت٣-٤ سال ديگه بمونيم تا مامانش به اوضاع عادت كنه و بعد ازشون جدا بشيم با هم آشتى كرديم ميدونم آدمى نيست زير حرفش بزنه ولى خيلى بى حوصله هستم چرا بايد انقدر اذيت كنه و قتى مشكل با صحبت حل ميشه به هر حال از وقتى توىِ اين تالار دردودل كردم آرومترم ممنون از كسايى كه همراهى و راهنمايى كردند دوستتون دارم.انشأاله مشكل همه به بهترين نحو حل بشه


    سلام عزیزم
    خداروشکر
    خوشحال شدم که بالاخره مشکلت حل شده
    مواظب زندگیه شیرینت باش


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تورو خدا بگين چيكار كنم مبخوام بميرم
    توسط mrs.omidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 19 فروردین 96, 20:06
  2. همسر سابقم برام داره ايجاد مزاحمت ميكنه چيكار كنم؟؟؟
    توسط sia518 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 دی 95, 00:05
  3. چيكار كنم تا شوشو پيشنهاد بيرون رفتن بده؟؟؟
    توسط پرينازي در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 تیر 92, 16:49
  4. با رفتارهاي ديوونه كننده اين خانم چيكار كنم؟؟؟ وجودمو پر از شك كرده !!!!!
    توسط lover_24 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 خرداد 92, 21:56
  5. چگونه لات بشويم ؟؟؟؟(كاريكاتور)
    توسط حنان در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 مهر 87, 00:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.