وای! مینا نمی دونی چقدر خوشحال شدم وقتی پستت رو دیدم! چرا بهمون شیرینی ندادی؟
باورم نمیشه به همین زودی دوران بارداریت تموم شد و پسرت هم چهارماهه شد! البته بین خودمون باشه ها!من همیشه فکر میکردم شما دخترت میشه! نمیدونم چرا؟
به هر حال خیلی خوشحال شدم. دوست داشتم همیشه ازت بپرسم که تا چند ماهگیت رفتی سرکار؟ راستی قضیه ی سرویست رو چیکار کردی؛ مشکل اون موقعت؟
تا 6 ماهگی پسرت مرخصی داری؟ آخه! الان که تصویب شد قانون 9 ماه مرخصی زایمان و تولد برای خانم های شاغل، نشد؟
اسم پسرت گلت رو چی گذاشتی؟
من خودم با اینکه کار دولتی و همچین نون و آب داری ندارم؛ خیلی دوست دارم موقعی که بچه دارم هم سرکار باشم. اما از اون طرف هم تربیت بچه ام و اینکه چه جوری بزرگ بشه هم برام خیلی خیلی مهمه!
بنابراین توی یه دورانی باید سنجید که چی به چی میارزه!
اگر هم میتونی یه پرستار مطمئن و آشنا بگیر که خیالت از بابت نگه داریش راحت باشه.
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)