واقعا اگر انقده حرفاش ضد و نقیضه چرا به رابطه ادامه میدین
رابطه ای پر از دردسر
اگر خواهان ازدواج موقتین باز هم موردی گیرتون می افته از تو دوستها
به نظر من شما خودت میدونی طرفت چکارس
ولی بازم ادامه میدی
تشکرشده 89 در 49 پست
واقعا اگر انقده حرفاش ضد و نقیضه چرا به رابطه ادامه میدین
رابطه ای پر از دردسر
اگر خواهان ازدواج موقتین باز هم موردی گیرتون می افته از تو دوستها
به نظر من شما خودت میدونی طرفت چکارس
ولی بازم ادامه میدی
pariya-babak (شنبه 02 دی 91)
تشکرشده 36,015 در 7,406 پست
shadow گرامی
وارد راه و رابطه و بازی خطرناک و پر مسئله ای شده ای .
یکی از دلایلی که ما در همدردی در پاسخ به کسانی که اصرار دارند به جای آماده کردن شرایط ازدواج دائم برن دنبال صیغه ، نهی می کنیم و میگیم این کار را نکنید . همین مسئله هست . یعنی عواقب پیش بینی نشده پر مسئله ای در این کار هست که یک نمونه اش زن هایی هستند که ممکنه با همین عنوان صیغه هم زمان با چند نفر دز ارتباط باشند که دردسر ساز هست و .... ، یا برنامه باج گیری داشته باشند یا از طرف خانواده و کسان یا .... در معرض مسئله و درد سر باشند که فردی که آنها را صیغه می کند هم به دردسر می افتد .
این همه علائم هشدار دهنده در این رابطه هست که به شما اعلام می کند نتیجه ادامه دادن ، مسئله دار و دچار مشکل و دردسر شدن .
نیازی به جستجو برای پیدا کردن پاسخ این سئوالات نیست مهم اینه که بدانید اگر ادامه بدید باید منتظر دردسر های چه بسا جبران ناپذیر باشید .
ضمناً در این موضوع نیاز به ذکر این همه جزییات نبود . پستهای شما ویرایش شد .
فرشته مهربان (پنجشنبه 07 دی 91)
تشکرشده 366 در 142 پست
دوست عزیز این خانم خیلی بیشتر از مشکوک هست،
از ایدز گرفته تا باج گیری در کمین شماس.
Rude Boy(پنجشنبه 07 دی 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
ممنون از لطف و راهنمایی های همه دوستان
====================================
من مردی هستم 32 ساله که یک ازدواج نا موفق داشتم
از این ازدواج یک بچه 7 ساله دارم که اخرای هفته میاد پیشم !!!!
بنده مهندس برق هستم در یک ارگانی مشغول به کار هستم ....
بنده هیچگونه حاشیه اعم از = سیگار - مشروب - اعتیاد به مواد و . . . . ندارم و کلا اهل دود نیستم !!!
************************************************** *******
خوب در ابتدای کار باید عرض کنم که همسر سابق من بسیار عصبی - جوشی - بی چاک دهن بود
و من چندین بار در همان ابتدای عقد به خاطر همین مسائل میخواستم ازش جدا بشم که متاسفانه به
حرف های این خاله زنک ها گوش کردم و نتیجه ش عروسی و بعد از یک سال هم بچه دار شدیم و خلاصه
اعصاب ایشون به دلیل بحث های بعد از زایمان بدتر و بدتر و بدتر شد ...........
و اما در همین اصناف بودیم و اعصاب خوردی ها و کل کل کردن ها بودیم که متوجه شدم همسرم ( برای بار اول )
اشتباه کرده و با یک مردی دوست شده و با هم بیرون رفتند ..... ( عمق فاجعه را من نفهمیدم که تا چه حد بوده )
که خوب نهایتا من فهمیدم و با کلی التماس و گریه و زاری و خواهش و تمنا و پادر میانی مادرش و مادر خودم و . . .
خلاصه بخشیدمش !!!!
ولی از همان روز به بعد بهش مشکوک بودم و این شک من هم دوباره به من جواب داد --- چرا ؟؟؟؟
چون ایشون دیری نگذشته بود که مجددا فهمیدم ( برای بار دوم ) یه خط دیگه داره و با یه مرد دیگه ( یا شایدم
همون مرد اولی ) داره تلفنی صحبت میکنه خوب دوباره دستش برام رو شد ولی دیگه اینبار اشتباه نبود !!!
خیانت بود ........
و نهایتا کار ما به طلاق کشید ...
================================================== ===========
خودمم میدونم که این ره که میروم به ترکستان است !!!!
راستش از دیروز تا حالا شروع کردم به کم محلی این خانم و خلاصه تصمیم قاطع گرفتم که دیگه نرم اونجا !!!
درست میفرمائید - من اشتباه کردم و باید همان روزی که فهمیدم ایشون کسی در زندگیش هست این داستان
را تمام میکردم .
من خودم نشانه ها ر ا میفهمم !!!
زنی که خیلی راحت میگه دخترم خو نه ست مشگلی نیست شب بیا پیشم !! اون دهنش قرص !!
مشخص که چی یه !!!!
زنی که دوستای این تیپی داره - مشخص که چی یه !!!
این سئوالاتی هم که کردم دلیلش این بود که یک سری سئوالات برام یکم مفهوم نیست !!!
میخواستم نظر دوستان بخصوص خانم های محترم را بدونم ...
همین سئوالاتی که نوشتم - که چرا =
این خانم میخواد دخترش منو را ببینه و رفت و امد من اینقدر عادی بشه و به دخترش بگه که این مرد فعلا شوهر
من !!!!
یا چه لزومی داره که میخواد عکس دو نفری بگیره ؟؟ ( من که نگرفتم ولی ایشون خیلی اصرار کرد )
ایشون مدام از من سئوال میکنه که ممکنه به خانم ت رجوع کنی ؟؟؟
تشکرشده 1,971 در 570 پست
آقای محترم شما که یک پسر مجرد و در ابتدای جوانی نیستید که بگید سربازی نرفتم و شغلی ندارم و سنم کمه و درسم تموم نشده و ...یعنی شرایط ازدواج رو ندارم اما نیازهای مختلفی دارم پس چکار کنم؟!
شما شرایطش رو دارید و باید ازدواج کنید اما ازدواج درست و حسابی نه اینکه آبروی خودتون و خانواده تون رو به خطر بندازید.
چرا یه مورد مناسب برای خودتون پیدا نمی کنید و ازدواج دائم یکنید؟؟
از اول تا آخر این ماجراهایی که تعریف کردید پر از خطا و خطره
از شما خواسته عکس دو نفره بگیرید و دخترش شما رو ببینه و ... برای اینکه به هر کی دلش خواست بگه این شوهرمه!!
برای اینکه ازتون باج بگیره و اگر زمانی ازدواج دائم بکنید براتون دردسر درست کنه به این فکر نکردید؟؟
گفتید خواستید با اخلاق هم آشنا بشید که اگر خوشتون اومد ازدواج کنید؟ خب حالا اخلاق هم رو می دونید به نتیجه ای رسیدید؟؟
اون خانم که خوب شما رو شناخته!! اما شما هنوز ...
حیف نیست؟ شما مهندس هستید.موقعیت و آبرو و ارزشتون رو پیش بچه تون و خانواده تون از دست ندید
به چیه این خانم دل خوشید؟؟!
ببخشید، اون خودش و دوستانش فاسدن و شما رو هم میخواد بکشه تو کارهای خودش و شریکش بشید هرچند شما چنین قصدی ندارید و انکار میکنید اما اون تا حدی موفق شده حواستون باشه
بابت اشتباهات تون توبه کنید و برگردید به اغوش خدا و ازش بخواید همسری مناسب نصیبتون بکنه و از چنین روابطی نجاتتون بده
انشا الله موفق باشید
فرانک1389 (یکشنبه 03 دی 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
خیلی ممنونم از راهنمایی تون
درست میگید به این قسمت کار که چرا میخواد عکس بگیره
فکر نکرده بودم !!!!
به نظرتون چطوری از سرم بازش کنم ؟؟؟؟
که درد سرم برام درست نشه !!!!
============================
توی اون روزهای اولیه آشنایی
یه شب من رفتم در خونه که برسونمش !!!!
بعدا فهمیدم ...
نگو اون زودتر با یکی از دوستانش هماهنگ شده بود - تا که پیادش کردم - و راه افتادم که برم خونه !!!
دوستش منو تا خونه تعقیب کرده بود که ادرس منو یاد بگیره و خلاصه ببینه من با کس دیگه ای هم هستم یا نه ؟؟؟
================================================== ==
در طول مسیر من به خونه یکی از دوست هام رفتم و یکی دو ساعتی اونجا موندم
خلاصه فردا که دیدمش بهم گفت = دیشب یه خوابی دیدم
گفتم چی ؟؟؟
گفت = خواب دیدم که دیشب منو که پیاده کردی بعدش رفتی جایی !!!!
=======
آقا منم تو دلم گفتم بابا عجب ادم درستی این !!! چه فهمید من دیشب مستقیم خونه نرفتم !!!!
بعد از یه مدتی سوتی داد و تو حرفهاش فهمیدم که بله یه نفر از طرف ایشون داشته منو تعقیب میکرده .
تشکرشده 1,864 در 493 پست
بعضی دلسوزی ها خیلی گرون تموم می شن.
اگر آبروت و زندگیت و خانوادت و کارت برات مهم نیست به دلسوزیت ادامه بده!
اگر نه، همین امروز بدون هیچ توضیح و توجیه و تماسی تمامش کن. انگار که اصلا نبوده. هر یک روز بیشتر موندن با این آدم یعنی یک آتوی و دلیل جدید دستش دادن. هر یک تلفن و اس ام اس برات بعدا می شه دردسر.
قانونا کاری نمی تونه بکنه، ولی آبروت چی؟
زندگیت چی؟
آرامشت چی؟
فردا تو اون شهر بخوای بری خواستگاری و ازدواج کنی چی؟
خودت را از این مرداب بکش بیرون!!
پیدا (پنجشنبه 07 دی 91)
تشکرشده 1,148 در 268 پست
من واقعا نمی دونم شما دلت رو به چی این خانم خوش کردی
کاملا واضح است که قصدش از این کارهایش چیه
اگه دنبال دردسر می گردی این رابطه رو ادامه بده
در ضمن برای اطمینان یک آزمایش HIV هم بدی بد نیست
shabe niloofari (پنجشنبه 07 دی 91)
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام و عرض ادب
خوب راستش همه حرف هایی که شما دوستان میزنید درسته و جواب هم نداره ...
ولی آخه میدونید چیه !!!
من دیگه دارم از دستم مادرم ذله میشم - دیگه طاقت ش ندارم ...
نه حرف ادمی زاد سرش میشه !!!! نه منطق داره !!!! چشم هاش را بسته و ........
**************************************************
خلاصه
خودش میدونه عروس سابقش با پسرش چیکار کرد !!!
خودش میدونه که عروسش زمانی که پسرش سر کار بود سوار ماشین یه مرد دیگه شده بود و خلاصه با هم گل میگفتند و گل میشنفتند !!!
خودش میدونه که به پسرش خیانت کرد !!
خودش میدونه که به واسطه همین مادرم و بخاطر همین بچه بود که ایشون را برای بار اول بخشیدم و به زندگی ادامه دادم در صورتی که در همون بار اول این قضیه باید کات میشد !!!
خودش میدونه که برای بار دومم مجددا این کار همسر سابق بنده تکرار شد و مجددا ایشون خیانت کردند !!!
خودش میدونه که این عروس گرامی چقدر فوش تو حلق خودش و خواهرام کرد !!!
خودش میدونه ...............
ولی مثل کبک سرش را کرده زیر برف ها و واقعیتی که میدونه را داره ازش دفاع میکنه
میگه برگرد با همون زندگی کن !!!
میگه من نمی تونم ببینم تو بخوای رو سر این بچه نا مادری بیاری !!
من تو این خونه ازش خاطره دارم !!
دوباره یه اشتباهی کرد ببخشش !!!
هرچی فوش داد به من داد تو بیخیال شو !!!
به خاطر بچه ت ببخشش !!!
و . . . .
================================
ولی اون نمیدونه که یه سری چیزها را فقط یک مرد میفهمه
و یک سری چیز ها را فقط یک زن !!!!
نمیفهمه که من دیگه نمی تونم ببخشم !!!
آخه مگه سوپری یه که چانه میزنه ؟؟؟؟
بهش میگم بابا یک بار بهم خیانت کرد هیچی نگفتم -- حتی یه چک هم بهش نزدم .
دوباره تکرار کرد !!!!
و کسی که برای بار دوم این کارا کرد برای بار سوم هم تکرار میکنه !!!
هرچی بهش میگم مادر من - عزیز من - چرا اینقدر ازش طرف داری میکنی ؟؟
تو خودت میدونی واقعیت چی بوده !!! تو خودت میدونی اون دیگه بدرد من نمیخوره !!!
ولی نرود میخ فولادی در سنگ !!!
هر کسی هم از دوستان و اشنایان یه موردی - چیزی پیدا میکنه ایشون داره با ناله و نفرین - پیغام و پسغام
طرف را میکوبه و بهش میگه دخالت نکن ......... فلانی میخواد برگرده سر زندگیش
************************************************** ************
اینه که دوستان میگند چرا نمیری ازدواج دائم کنی !!!
چون هر کس که یه شخصی را معرفی میکنه با آه و ناله و نفرین و قرآن و حضرت عباس و..... این خانم طرف !!!
خلاصه که شده در مسجد - نه میشه کندش - نه میشه سوزوندش !!!!
هر روز دعوا دارم با مادرم !!!
بهش میگم چرا زنگ میزنی خونه اینا ؟؟؟ چرا شخصیت من و خانواده را خورد میکنی ؟؟؟
دخترشون مقصر صد در صد خودشونم میدونند !!!
چرا خانواده را زیر سئوال میبری ؟؟؟
بهش میگم مامان صرف نظر از خیانتی که کرده اصلا این بدرد من نمیخوره !!!
یه دختر بی شعور - بی تو دهن - سر خود - از خود راضی - قولدر - زور و زیاد به درد زندگی کردن نمیخوره !!!
من نمیتونم باهاش زندگی کنم !!!
چرا زنگ میزنی و با خودش و مادرش در تماسی ؟؟
خلاصه که موندم حیرون و نمیدونم چیکارکنم ؟؟؟؟
چطوری و به چه زبونی حالیش کنم که بابا من اینو نمی خوامش ؟؟؟؟
به نظرتون چیکار کنم ؟؟؟
تشکرشده 125 در 66 پست
من فقط یک جمله میگم
خواهشا خودت رو دوست داشته باش
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)