به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    385
    سطح
    7
    Points: 385, Level: 7
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    واقعا اگر انقده حرفاش ضد و نقیضه چرا به رابطه ادامه میدین
    رابطه ای پر از دردسر
    اگر خواهان ازدواج موقتین باز هم موردی گیرتون می افته از تو دوستها
    به نظر من شما خودت میدونی طرفت چکارس
    ولی بازم ادامه میدی

  2. کاربر روبرو از پست مفید pariya-babak تشکرکرده است .

    pariya-babak (شنبه 02 دی 91)

  3. #12
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    shadow گرامی

    وارد راه و رابطه و بازی خطرناک و پر مسئله ای شده ای .

    یکی از دلایلی که ما در همدردی در پاسخ به کسانی که اصرار دارند به جای آماده کردن شرایط ازدواج دائم برن دنبال صیغه ، نهی می کنیم و میگیم این کار را نکنید . همین مسئله هست . یعنی عواقب پیش بینی نشده پر مسئله ای در این کار هست که یک نمونه اش زن هایی هستند که ممکنه با همین عنوان صیغه هم زمان با چند نفر دز ارتباط باشند که دردسر ساز هست و .... ، یا برنامه باج گیری داشته باشند یا از طرف خانواده و کسان یا .... در معرض مسئله و درد سر باشند که فردی که آنها را صیغه می کند هم به دردسر می افتد .

    این همه علائم هشدار دهنده در این رابطه هست که به شما اعلام می کند نتیجه ادامه دادن ، مسئله دار و دچار مشکل و دردسر شدن .

    نیازی به جستجو برای پیدا کردن پاسخ این سئوالات نیست مهم اینه که بدانید اگر ادامه بدید باید منتظر دردسر های چه بسا جبران ناپذیر باشید .


    ضمناً در این موضوع نیاز به ذکر این همه جزییات نبود . پستهای شما ویرایش شد .






  4. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 07 دی 91)

  5. #13
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    دوست عزیز این خانم خیلی بیشتر از مشکوک هست،

    از ایدز گرفته تا باج گیری در کمین شماس.


  6. 2 کاربر از پست مفید Rude Boy تشکرکرده اند .

    Rude Boy (پنجشنبه 07 دی 91)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اسفند 93 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,742
    سطح
    24
    Points: 1,742, Level: 24
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    ممنون از لطف و راهنمایی های همه دوستان
    ====================================
    من مردی هستم 32 ساله که یک ازدواج نا موفق داشتم
    از این ازدواج یک بچه 7 ساله دارم که اخرای هفته میاد پیشم !!!!
    بنده مهندس برق هستم در یک ارگانی مشغول به کار هستم ....

    بنده هیچگونه حاشیه اعم از = سیگار - مشروب - اعتیاد به مواد و . . . . ندارم و کلا اهل دود نیستم !!!

    ************************************************** *******
    خوب در ابتدای کار باید عرض کنم که همسر سابق من بسیار عصبی - جوشی - بی چاک دهن بود

    و من چندین بار در همان ابتدای عقد به خاطر همین مسائل میخواستم ازش جدا بشم که متاسفانه به

    حرف های این خاله زنک ها گوش کردم و نتیجه ش عروسی و بعد از یک سال هم بچه دار شدیم و خلاصه

    اعصاب ایشون به دلیل بحث های بعد از زایمان بدتر و بدتر و بدتر شد ...........

    و اما در همین اصناف بودیم و اعصاب خوردی ها و کل کل کردن ها بودیم که متوجه شدم همسرم ( برای بار اول )

    اشتباه کرده و با یک مردی دوست شده و با هم بیرون رفتند ..... ( عمق فاجعه را من نفهمیدم که تا چه حد بوده )

    که خوب نهایتا من فهمیدم و با کلی التماس و گریه و زاری و خواهش و تمنا و پادر میانی مادرش و مادر خودم و . . .

    خلاصه بخشیدمش !!!!

    ولی از همان روز به بعد بهش مشکوک بودم و این شک من هم دوباره به من جواب داد --- چرا ؟؟؟؟

    چون ایشون دیری نگذشته بود که مجددا فهمیدم ( برای بار دوم ) یه خط دیگه داره و با یه مرد دیگه ( یا شایدم

    همون مرد اولی ) داره تلفنی صحبت میکنه خوب دوباره دستش برام رو شد ولی دیگه اینبار اشتباه نبود !!!

    خیانت بود ........

    و نهایتا کار ما به طلاق کشید ...
    ================================================== ===========
    خودمم میدونم که این ره که میروم به ترکستان است !!!!

    راستش از دیروز تا حالا شروع کردم به کم محلی این خانم و خلاصه تصمیم قاطع گرفتم که دیگه نرم اونجا !!!

    درست میفرمائید - من اشتباه کردم و باید همان روزی که فهمیدم ایشون کسی در زندگیش هست این داستان

    را تمام میکردم .

    من خودم نشانه ها ر ا میفهمم !!!

    زنی که خیلی راحت میگه دخترم خو نه ست مشگلی نیست شب بیا پیشم !! اون دهنش قرص !!
    مشخص که چی یه !!!!

    زنی که دوستای این تیپی داره - مشخص که چی یه !!!

    این سئوالاتی هم که کردم دلیلش این بود که یک سری سئوالات برام یکم مفهوم نیست !!!

    میخواستم نظر دوستان بخصوص خانم های محترم را بدونم ...

    همین سئوالاتی که نوشتم - که چرا =

    این خانم میخواد دخترش منو را ببینه و رفت و امد من اینقدر عادی بشه و به دخترش بگه که این مرد فعلا شوهر

    من !!!!

    یا چه لزومی داره که میخواد عکس دو نفری بگیره ؟؟ ( من که نگرفتم ولی ایشون خیلی اصرار کرد )

    ایشون مدام از من سئوال میکنه که ممکنه به خانم ت رجوع کنی ؟؟؟

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    آقای محترم شما که یک پسر مجرد و در ابتدای جوانی نیستید که بگید سربازی نرفتم و شغلی ندارم و سنم کمه و درسم تموم نشده و ...یعنی شرایط ازدواج رو ندارم اما نیازهای مختلفی دارم پس چکار کنم؟!

    شما شرایطش رو دارید و باید ازدواج کنید اما ازدواج درست و حسابی نه اینکه آبروی خودتون و خانواده تون رو به خطر بندازید.

    چرا یه مورد مناسب برای خودتون پیدا نمی کنید و ازدواج دائم یکنید؟؟

    از اول تا آخر این ماجراهایی که تعریف کردید پر از خطا و خطره

    از شما خواسته عکس دو نفره بگیرید و دخترش شما رو ببینه و ... برای اینکه به هر کی دلش خواست بگه این شوهرمه!!
    برای اینکه ازتون باج بگیره و اگر زمانی ازدواج دائم بکنید براتون دردسر درست کنه به این فکر نکردید؟؟

    گفتید خواستید با اخلاق هم آشنا بشید که اگر خوشتون اومد ازدواج کنید؟ خب حالا اخلاق هم رو می دونید به نتیجه ای رسیدید؟؟

    اون خانم که خوب شما رو شناخته!! اما شما هنوز ...

    حیف نیست؟ شما مهندس هستید.موقعیت و آبرو و ارزشتون رو پیش بچه تون و خانواده تون از دست ندید
    به چیه این خانم دل خوشید؟؟!
    ببخشید، اون خودش و دوستانش فاسدن و شما رو هم میخواد بکشه تو کارهای خودش و شریکش بشید هرچند شما چنین قصدی ندارید و انکار میکنید اما اون تا حدی موفق شده حواستون باشه

    بابت اشتباهات تون توبه کنید و برگردید به اغوش خدا و ازش بخواید همسری مناسب نصیبتون بکنه و از چنین روابطی نجاتتون بده
    انشا الله موفق باشید

  9. 2 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (یکشنبه 03 دی 91)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اسفند 93 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,742
    سطح
    24
    Points: 1,742, Level: 24
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    خیلی ممنونم از راهنمایی تون

    درست میگید به این قسمت کار که چرا میخواد عکس بگیره

    فکر نکرده بودم !!!!

    به نظرتون چطوری از سرم بازش کنم ؟؟؟؟

    که درد سرم برام درست نشه !!!!

    ============================


    توی اون روزهای اولیه آشنایی

    یه شب من رفتم در خونه که برسونمش !!!!

    بعدا فهمیدم ...

    نگو اون زودتر با یکی از دوستانش هماهنگ شده بود - تا که پیادش کردم - و راه افتادم که برم خونه !!!

    دوستش منو تا خونه تعقیب کرده بود که ادرس منو یاد بگیره و خلاصه ببینه من با کس دیگه ای هم هستم یا نه ؟؟؟

    ================================================== ==
    در طول مسیر من به خونه یکی از دوست هام رفتم و یکی دو ساعتی اونجا موندم

    خلاصه فردا که دیدمش بهم گفت = دیشب یه خوابی دیدم

    گفتم چی ؟؟؟
    گفت = خواب دیدم که دیشب منو که پیاده کردی بعدش رفتی جایی !!!!
    =======
    آقا منم تو دلم گفتم بابا عجب ادم درستی این !!! چه فهمید من دیشب مستقیم خونه نرفتم !!!!

    بعد از یه مدتی سوتی داد و تو حرفهاش فهمیدم که بله یه نفر از طرف ایشون داشته منو تعقیب میکرده .


  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    بعضی دلسوزی ها خیلی گرون تموم می شن.
    اگر آبروت و زندگیت و خانوادت و کارت برات مهم نیست به دلسوزیت ادامه بده!

    اگر نه، همین امروز بدون هیچ توضیح و توجیه و تماسی تمامش کن. انگار که اصلا نبوده. هر یک روز بیشتر موندن با این آدم یعنی یک آتوی و دلیل جدید دستش دادن. هر یک تلفن و اس ام اس برات بعدا می شه دردسر.

    قانونا کاری نمی تونه بکنه، ولی آبروت چی؟
    زندگیت چی؟
    آرامشت چی؟
    فردا تو اون شهر بخوای بری خواستگاری و ازدواج کنی چی؟
    خودت را از این مرداب بکش بیرون!!

  12. 3 کاربر از پست مفید پیدا تشکرکرده اند .

    پیدا (پنجشنبه 07 دی 91)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    من واقعا نمی دونم شما دلت رو به چی این خانم خوش کردی
    کاملا واضح است که قصدش از این کارهایش چیه
    اگه دنبال دردسر می گردی این رابطه رو ادامه بده
    در ضمن برای اطمینان یک آزمایش HIV هم بدی بد نیست

  14. کاربر روبرو از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده است .

    shabe niloofari (پنجشنبه 07 دی 91)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اسفند 93 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,742
    سطح
    24
    Points: 1,742, Level: 24
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    سلام و عرض ادب

    خوب راستش همه حرف هایی که شما دوستان میزنید درسته و جواب هم نداره ...

    ولی آخه میدونید چیه !!!

    من دیگه دارم از دستم مادرم ذله میشم - دیگه طاقت ش ندارم ...

    نه حرف ادمی زاد سرش میشه !!!! نه منطق داره !!!! چشم هاش را بسته و ........
    **************************************************
    خلاصه
    خودش میدونه عروس سابقش با پسرش چیکار کرد !!!

    خودش میدونه که عروسش زمانی که پسرش سر کار بود سوار ماشین یه مرد دیگه شده بود و خلاصه با هم گل میگفتند و گل میشنفتند !!!

    خودش میدونه که به پسرش خیانت کرد !!

    خودش میدونه که به واسطه همین مادرم و بخاطر همین بچه بود که ایشون را برای بار اول بخشیدم و به زندگی ادامه دادم در صورتی که در همون بار اول این قضیه باید کات میشد !!!

    خودش میدونه که برای بار دومم مجددا این کار همسر سابق بنده تکرار شد و مجددا ایشون خیانت کردند !!!

    خودش میدونه که این عروس گرامی چقدر فوش تو حلق خودش و خواهرام کرد !!!

    خودش میدونه ...............

    ولی مثل کبک سرش را کرده زیر برف ها و واقعیتی که میدونه را داره ازش دفاع میکنه

    میگه برگرد با همون زندگی کن !!!

    میگه من نمی تونم ببینم تو بخوای رو سر این بچه نا مادری بیاری !!

    من تو این خونه ازش خاطره دارم !!

    دوباره یه اشتباهی کرد ببخشش !!!
    هرچی فوش داد به من داد تو بیخیال شو !!!
    به خاطر بچه ت ببخشش !!!
    و . . . .
    ================================
    ولی اون نمیدونه که یه سری چیزها را فقط یک مرد میفهمه
    و یک سری چیز ها را فقط یک زن !!!!

    نمیفهمه که من دیگه نمی تونم ببخشم !!!

    آخه مگه سوپری یه که چانه میزنه ؟؟؟؟

    بهش میگم بابا یک بار بهم خیانت کرد هیچی نگفتم -- حتی یه چک هم بهش نزدم .

    دوباره تکرار کرد !!!!
    و کسی که برای بار دوم این کارا کرد برای بار سوم هم تکرار میکنه !!!

    هرچی بهش میگم مادر من - عزیز من - چرا اینقدر ازش طرف داری میکنی ؟؟

    تو خودت میدونی واقعیت چی بوده !!! تو خودت میدونی اون دیگه بدرد من نمیخوره !!!

    ولی نرود میخ فولادی در سنگ !!!

    هر کسی هم از دوستان و اشنایان یه موردی - چیزی پیدا میکنه ایشون داره با ناله و نفرین - پیغام و پسغام

    طرف را میکوبه و بهش میگه دخالت نکن ......... فلانی میخواد برگرده سر زندگیش

    ************************************************** ************
    اینه که دوستان میگند چرا نمیری ازدواج دائم کنی !!!

    چون هر کس که یه شخصی را معرفی میکنه با آه و ناله و نفرین و قرآن و حضرت عباس و..... این خانم طرف !!!

    خلاصه که شده در مسجد - نه میشه کندش - نه میشه سوزوندش !!!!

    هر روز دعوا دارم با مادرم !!!

    بهش میگم چرا زنگ میزنی خونه اینا ؟؟؟ چرا شخصیت من و خانواده را خورد میکنی ؟؟؟

    دخترشون مقصر صد در صد خودشونم میدونند !!!

    چرا خانواده را زیر سئوال میبری ؟؟؟

    بهش میگم مامان صرف نظر از خیانتی که کرده اصلا این بدرد من نمیخوره !!!

    یه دختر بی شعور - بی تو دهن - سر خود - از خود راضی - قولدر - زور و زیاد به درد زندگی کردن نمیخوره !!!

    من نمیتونم باهاش زندگی کنم !!!

    چرا زنگ میزنی و با خودش و مادرش در تماسی ؟؟

    خلاصه که موندم حیرون و نمیدونم چیکارکنم ؟؟؟؟

    چطوری و به چه زبونی حالیش کنم که بابا من اینو نمی خوامش ؟؟؟؟

    به نظرتون چیکار کنم ؟؟؟

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1387-10-25
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    3,297
    سطح
    35
    Points: 3,297, Level: 35
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از یه طرف بهش مضنون هستم _ از یه طرف دلم براش میسوزه

    من فقط یک جمله میگم
    خواهشا خودت رو دوست داشته باش


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دلم واسه دخترم میسوزه...خیلی عذاب وجدان دارم نسبت بهش
    توسط خورشید30 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آبان 94, 10:34
  2. باورش ندارم ! سردرگمم ( از طریق نت آشنا شدیم ، دلم براش میسوزه ، از کجا بفهمم حرفهاش راسته ؟ )
    توسط دختر ايرونى در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 بهمن 92, 23:13
  3. پدرم مریضه.... دلم برای مامانم میسوزه...
    توسط ترانه ی عشق در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 مهر 92, 23:24
  4. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 15 اردیبهشت 91, 00:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.