به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    ستاره عزیز باید بگم که اکنون وضعیت خوبی دارید

    در خصوص چک موبایل جایگزینش را عرض می کنم روش درست چی میتوانست باشد تا تجربه ای شود .


    شما اکنون نیاز داری که روی چند بخش کار کنی :

    1 - گذشت و عدم یادآوری آنچه بود و تمام شده

    2 - بازسازی باور و اعتماد به همسرت چون نشان داده پتانسیل تعهد او بالاست
    و در عمل هم چنین بوده جز در برهه ای آفت دیدن که باید بگم اراده خود او بیشتر از پی گیری شما در برون رفت موثر بوده

    3 - کیفیت بخشی به رابطه خود و همسرت ( با آموختن هرچه بیشتر مهارتها و به کار بستنش و نقاط آسیب پذیری و پوشش دادن به آن )

    4 - اصلاح ضعفهایی که این جریان باعث شد متوجه آن شوی . چه ضعفهای خود شما در رابطه با همسرت ، چه ضعف در مدیریت زندگی ( سهم شما ).


    و اما الگوی رفتاری صحیح در چنین مواقعی که چنان آفتی پیش میآید :

    زن ناراحت و نگران و مشکوک از اس ام اس بازی های همسرش ......

    اولین گام سئوال همراه با شوخ طبعی :

    زن >>> اس ام اس بازی می کنی ، خبریه ؟ ما هم هستیم .

    همسر >>> دوستمه

    زن >>> کدومشون ؟ ...... چی پیش اومده که رو به اس ام اسهای زیاد آوردید نکنه میخواید ما خانمهاتون سورپرایزی کنید که دارید نقشه اش را می کشید .... راستشو بگو .و .....

    در ادامه واکنش همسر هرچه باشه :

    زن >>> از شوخی گذشته مدتیه رفتارت تغییر کرده ، اهل اس ام اس نبودی ..... من همیشه توی دلم حسودیم بهت میشد که وابسته گوشی و اس ام اس و ... نیستی ......

    مرد >>> ........

    زن ( هر توجیهی شنید می پذیرد ) >>> خوب بگذریم اینم مدتیه دیگه باشه ما هم صبوریم تا وقتی دیگه تموم میشه .

    این حرف پیامش این است که این رفتار عادی نیست و باید خاتمه یابد ...

    مرحله دوم :

    بعد از چند روز و یا هفته ای اگر باز هم پیامک بازی ادامه یافت،زن با زبان بدن و چهره ناراحتی خود و اینکه این کار شک بر انگیزه را نشان می دهد .

    اگر همسر از چهره و رفتار سرسنگین ظاهری سئوال کرد :

    مرد >>> چی شده ؟ گرفته ای ؟ سرسنگین شدی ؟

    زن >>> امیدوار بودم دلیلش را بدانی ..... ناراحتم ...... نگرانم .......

    مرد >>> چرا ؟ چی شده ؟

    زن >>> این اس ام اس بازی ها ، بعضی تغییر رفتارهات ( اشاره به رفتارهای جدید و تغییر یافته ) نگرانم میکنه ، شک برانگیزه ..... دوست ندارم ذره ای از اعتمادی که بهت تا حالا داشته ام کم بشه ...... نمیدونم چی پیش بیاد اگه خدای ناکرده چیزی باشه و از من مخفی کنی و اعتمادم به هم بریزه ....... مایلم اگر چیزی هست به من بگی ...... که با هم حلش کنیم ...... اگر خلائی توی زندگیمون هست که به سویی می کشاندت با هم در باره اش حرف بزنیم ......

    در هر حال من از این وضعیت ناراحتم و نگران و منتظرم خودت حرف بزنی و واقعیت را شفاف نشون بدهی ( دعوت به شفاف سازی )


    اگر مرد مقاومت کرد و حرف نزد و شفاف سازی نکرد و توجیه کرد با این محتوا که چیزی نیست و بیخودی شک کردی :


    زن >>> من که از خدامه چیزی نباشه و ..... ببینم که این رفتارها ادامه پیدا نمیکنه و هرچه هست خودت حلش می کنی . چون در غیر اینصورت مجبورم خودم بررسی کنم ببینم موضوع چیه چون حق دارم برای زندگیم نگران باشم ، حق دارم انتظار تعهد داشته باشم و به سهم خودم در استحکامش بکوشم و ....

    و بعد سکوت و ادامه ندادن و منتظر رفتارها ماندن .

    این روند برای همسری چون همسر شما کافیه تا ترک رفتار کند و برای پیشگیری از پی گیری شما خود چنین ارتباطی را قطع کند یا حد اقل با شما درمیان بگذارد و شفاف سازی کرده و یاری بطلبد .


    .

  2. 19 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 21 آذر 91), مهرااد (جمعه 12 مهر 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    فرشته مهربان عزیزم واقعا ممنون از راهنمایی هاتون من واقعا استفاده بردم

    من فقط یک سئوال داشتم؟ این کارهایی که شما گفتید بسیار منطقی به نظر میاد ویل مشکلی که این وسط وجود داره اینه که این رابطه های اینجوری خیلی سریع به جاهای باریک کشیده میشه؟ و به قول ستاره روشن ممکنه به جایی برسه که دیگه غیر قابل برگشت باشه پس نقش زمان در این رابطه مهمه!! اگه ما به صورتی که شما گفتیم پیش بریم خوب ممکنه خیلی طول بکشه و اونها هم در این مدت رابطه شون به سرعت پیشرفت میکنه!! و شاید به جایی برسه که اونقطع رابطه بسیار مشکل بشه!!

    من مورد خودم رو مثال میزنم!! از وقتی که اون دختره وارد شرکت شوهرم شد تا وقتی که تصمیم گرفتند باهم مسافرت برند فقط 20 روز طول کشید!! این در حالیکه شوهر من اصلا اینکاره نبود!! اگر یک هفته دیرتر من این جریانو فهمیده بودم اونا مسافرتشون رو رفته بودند و من از همه جا بی خبر و اون دختره نقشه اش رو عملی کرده بود!! اینجور دخترا با نقشه و علم به کاری که میکنند این قضیه رو شروع میکنند و همه سعی و تلاششون رو میکنند تا به نتیجه برسند!! پس مقابله باهاشون خیلی کار سختیه!! این قضیه خیانت مثل موردتومور در بدن یک فرد هستش باید به محض تشخیص و در اولین فرصت تومور رو خارج کرد در غیر اینصورت ممکنه دیر بشه و دیگه نشه برای اون فرد کاری کرد. بعد از آن باید علت ریشه یابی بشه و اقدامات حمایتی صورت بگیره!!
    شوهر من هم خدا رو شکر میکنه که من زود فهمیدم و کارشون به جاهای باریک کشیده نشد!!
    ممنون میشم اگه جواب سئوالمو بدید

    ستاره روشن عزیز واقعا خوشحالم که مورد شما هم برطرف شده و شوهرتون درصدده که دوباره اعتماد سازی کنه!! لطفا کارایی که فرشته همربون گفتن رو جتما انجام بدید که خیلی کمک میکنه

    شما اکنون نیاز داری که روی چند بخش کار کنی :

    1 - گذشت و عدم یادآوری آنچه بود و تمام شده

    2 - بازسازی باور و اعتماد به همسرت چون نشان داده پتانسیل تعهد او بالاست و در عمل هم چنین بوده جز در برهه ای آفت دیدن که باید بگم اراده خود او بیشتر از پی گیری شما در برون رفت موثر بوده

    3 - کیفیت بخشی به رابطه خود و همسرت ( با آموختن هرچه بیشتر مهارتها و به کار بستنش و نقاط آسیب پذیری و پوشش دادن به آن )

    4 - اصلاح ضعفهایی که این جریان باعث شد متوجه آن شوی . چه ضعفهای خود شما در رابطه با همسرت ، چه ضعف در مدیریت زندگی ( سهم شما ).
    مطمئن باش بعد از مدتی رابطه تون حتی از قبل هم بهتر میشه! منم به زبون خودم کارهایی رو که انجام دادم و نتیجه بخش بوده رو بهتون میگم:

    1- همسرت رو ببخش و بدون که همه انسانها جایزالخطا هستند و شما هم اگه چطایی میکردی انتظار بخشش اطرف همسرت داشتی!! برای فراموش کردن و جلب اعتماد گذشته باید به خودت زمان بدی و این به مرور زمان پیش میاد!

    2- دیگه این مورد رو با شوهرت یادآوری نکن و سعی کن دیگه در موردش حرف نزنید. بگذار ایشون فکر کنه اون جریان از نظر شما تمام شده است.

    3- سعی در بهبود روابط با شوهرت داشته باش چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ جنسی! با هم بیشتر در این مورد حرف بزنید و سعی کنید روابطتون رو شورانگیزتر بکنید!! در روابط زناشویی غرور جایی نداره! باید هر کاری میتونی در این موارد انجام بدی!

    4- روی نقطه ضعف هایی که داری کار کنی مخصوصا اونهایی که شوهرت رو به اون سمت سوق داد. و سعی در برطرف کردنش داشته باشی!! زیاد نگذار شوهرت بیکار باشه و تمام مسئولیت زندگی رو خودت بر دوش بکشی!! تا میتونی سعی کن شوهرت رو دخیل کنی که خودت هم خیلی خسته نباشی و بتونی سرحال و شاداب به شوهرت برسی!
    ستاره روشن عزیز ما مجبوریم بیشتر به سر و وضعمون و شوهرمد برسیم وگرنه با این اوضاع و احوال هر هرزه ای به کمین نشسته که زندگیمون رو بگیره پس باید مواظب زندگیمون باشیم! مخصوصا در مورد ما که شوهرانمون تحصیلکرده اند و موقعیت اجتماعی خوبی دارند و مردان خوبی هم هستند بیشتر در هدف اینجور افراد هستند پس باید مراقب باشیم!!

    5- اصلا این موضوع رو نگذار که کس دیگری بداند و آبروی شوهرت رو حفظ کن و بگذار فکر کنه کسی این موضوع رو نمیدونه!

    6- پیش مشاور رفتم و از ایشون راهکار گرفتم و انصافا خیلی موثر بود و به شما هم پیشنهاد میکنم! من خودم تنهایی رفتم! در این مورد هر چور صلاحتونه اگه همسرت مشکلی نداره میتونید با ایشون هم برید.

    اصلا نگران نباش همه چیز درست میشه و عشق و علاقه سابق و اعتمادت به شوهرت برمیگرده به شرطی که خودت بخوای و در این راه تلاش کنی! من تمام این مراحل رو پشت سر گذاشتم و از این امتحان الهی روسفید بیرون اومدم. موفق باشی عزیزم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط پدربزرگ
    سلام دوست عزيز

    من نميدونم چرا مردي يا زني خيانت يا رابطه برقرارميكنند اولين كاري كه انجام ميدهيم دنبال مقصرميگرديم مثال چون منشي مون عشوه مياد زيركه بايد ازنون خوردن بندازيمش چون فقط زندگي ما مهمه
    چرا دنبال علت نميگرديد ببينيد چه چيزي باعث شده كه همسرتون بعداز11سال وباداشتن زن زيبا رو ببرد سمت ديگري كه از زيباي ازهمسرش پايين تراست
    خواهرمن همه چي زيبايي نيست تحصيلات نيست من يه مرد هستم از احساس آقايون باخبرم
    ببينيد دراين مدت چه كم بودهاي داشته براورده كنيد،اينكه ميگن شيطان گول زد وسوسه شد اينها فقط توجيه كردنه
    شما اگرواقعا مديريت در زندگيتون داشتيد هم اون منشي سركارش بود هم شوهرتو در دل شما،
    انقدرهم -بود-داشتم استفاده نكنيد هنوز شوهرته كنارته.
    راستی پدربزرگ عزیز دلت برای اون منشیه هم نسوزه مطمئنم الان یک جای دیکه و برای یک بدبخت دیگه تورشو پهن کرده!! واقعا زنی که شوهر و بچه داره و با مرد دیگه ای رابطه برقرار میکنه درکالیکه هر روز با همسرش چشم در چشم میشه دلسوزی داره؟! من نمیگم تمام تقصیرات به گردن اون منشی هست ولی سهم عمدهای مربوط به ایشون میشه!! اگه اون خانم شان انسانی و زن بودنش رو حفظ میکرد هرگز چنین اتفاقی نمیافتاد!!


  4. 4 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    زیبا کردستانی (دوشنبه 20 آذر 91)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    2,107
    سطح
    27
    Points: 2,107, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 501 در 152 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    متاسفانه گير افتادن در اينجور رابطه ها شباهت زيادي به گير افتادن در يك باتلاق داره.
    هر چقدر بيشتر توش بموني و دست و پا بزني بيشتر فرو مي‌ري و امكان نجات كمتر مي‌شه.
    اگر كسي پيدا بشه كه همون اول راه دستت را بگيره و بيرون بكشه در درجه اول باعث نجات خود فرد گرفتار مي‌شه.

    متاسفانه اين يك واقعيت و تجربه بسيار تلخ و عيني براي اميد زندگي است.

  6. 4 کاربر از پست مفید omid- zendegi تشکرکرده اند .

    omid- zendegi (دوشنبه 20 آذر 91)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    1,003
    سطح
    17
    Points: 1,003, Level: 17
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    418

    تشکرشده 428 در 112 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    فرشته مهربان عزیز....راهکارهایی که اشاره کردید بسیار منطقی و حساب شده بود و فکر می کنم در درصدی از مواقع از بروز مشکل جلوگیری می کند....این درصد مربوط به مردانی هست که با تلنگری به خودشون میان و احساس خطر می کنند....متاسفانه بسیاری از مردان پس از مکالماتی که شما فرمودید این پیام به مرد منتقل میشه که کمتر جلوی همسرشون اس ام اس بازی کنند و کمی محتاطانه تر به روابطشون ادامه بدند......زن همه ناغافل از همه جا فکر میکنه با این تلنگرها شوهرش متنبه شده و دیگه کاری نمی کنه.

    با عرض پوزش از صاحب تاپیک سئوال من اینه که در اینصورت باید چکار کرد؟

  8. 3 کاربر از پست مفید sunlife تشکرکرده اند .

    sunlife (دوشنبه 20 آذر 91), مهرااد (جمعه 12 مهر 92)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1391-7-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    661
    سطح
    13
    Points: 661, Level: 13
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    آنی عزیز با سلام و تشکر از اینکه برای من وقت گذاشتید.در مورد تحقیق قبل از ازدواج باید بگم که من تحقیقات کاملی در مورد ایشون و خوانوادشون انجام داده بودم .ایشون دوست صمیمی وهم اتاقی برادرم در دوران تحصیل بودند و برادرم از بسیاری از خصوصیات اخلاقی ایشوگن مطلع بودندو ایشون رو تایید کرده بودند .در واقع اون موقع همسرم هنوز از وجود من اطلاعی نداشتند بنابراین چیزی هم برای مخفی کردن از برادرم نداشتند وما بعدا بطور خیلی اتفاقی با هم آشنا شدیم.ولی باز من و خانواده ام برای تحقیق به شهر ایشون رفتیم واز همسایه ها،بستگان،خمکلاسیهای دانشگاهوحتی اساتیدش تحقیق کردیم که نکته منفی نداشت و واقعا توی این11 سال زندگی مشترک هم ما مشکل جدی با هم نداشتیم.روابط ما تا قبل از تولد دخترم(5.5سال پیش) کاملا عاشقانه و دوستانه بود ولی بعد از اون توجه شوهرم به من مثل قبل نبود و همیشه خم در جواب اعتراض من میگفت طبیعیه ما بچه دار شدیم و شرایط یه کم فرق کرده!

    H از دو سال پیش و پس از تولد پسرم همسرم برای اینکه پسرم برای خواب به ما وابسته نشه محل خوابش رو از من جدا کرد و پیش پسرم می خوابید و فقط در مواقع مورد نیازش! پیش من میاومد من بارها ازین موضوع ابراز نارضایتی کردم وحتی این اواخر این رابطه برای من زجرآور و پر استرس وبدون لذت بود.
    به نظر من بزرگترین اشتباه ومشکل زندگی ما از همین جا شروع شد واین دوری و بی محبتی بین ما وارد یک سیکل معیوب شد.ولی من حتی طی این مدت هرگز هرگز به خیانت و رابطه با یه نفر دیگه فکر نکردم وهمیشه ازین کار متنفر بودم وبارها به همسرم گفته بودم که من هر چیزیو تو زندگی میتونم ببخشم بجز خیانتو وهمیشه به همه میگفتم در صورت وجود خیانت یکی از طرفین باید فاتحه اون زندگی رو خوند! و حالا از چیزی که همیشه برام غیر قابل تصور بود و حتی جرات فکر کردن بهشو نداشتم به سرم اومده و درموندم کرده.شب اول که فهمیدم باورم نمیشد به همین راحتی زندگیم تموم و نابود شده وتو یه چشم بهم زدن همه چیز یه جور دیگه شد.دروغهایی که شوهرم تو اون چند ماه به من گفته بود؛قربون صدقه هایی که برای رد گم کردن من به من میگفت پبامکهای عاشقانهای گه همزمان به هردومون میفرستاد همه جلوی چشم میاومد وهنوز گاهی روزی چند بار این صحنه ها جلوی چشم میاد و حس تنفر من چند برابر میشه.گاهی همسرمو میبخشم و بعد از نیم ساعت میگم اون لیاقت منو بچه ها و این زندگی رو نداره .احساساتم به شدت متناقض شده واین خیلی اذیتم میکنه.
    در مورد خودم و ایرادهام:
    1.بزرگترین عیبم اینه که زود رنجم و زود قهر میکنم.
    2.شبها که با بچه ها خونم خیلی خسته میشم چون اینجا هیچ کمکی ندارم(خانواده من و همسرم نزدیکمون نیستند)وهمسرم هم شبها دیر میاد و من خسته از کار بیرون باید تنهایی به کار بچه ها برسم .

    H از دو سال پیش و پس از تولد پسرم همسرم برای اینکه پسرم برای خواب به ما وابسته نشه محل خوابش رو از من جدا کرد و پیش پسرم می خوابید و فقط در مواقع مورد نیازش! پیش من میاومد من بارها ازین موضوع ابراز نارضایتی کردم وحتی این اواخر این رابطه برای من زجرآور و پر استرس وبدون لذت بود.
    به نظر من بزرگترین اشتباه ومشکل زندگی ما از همین جا شروع شد واین دوری و بی محبتی بین ما وارد یک سیکل معیوب شد.ولی من حتی طی این مدت هرگز هرگز به خیانت و رابطه با یه نفر دیگه فکر نکردم وهمیشه ازین کار متنفر بودم وبارها به همسرم گفته بودم که من هر چیزیو تو زندگی میتونم ببخشم بجز خیانتو وهمیشه به همه میگفتم در صورت وجود خیانت یکی از طرفین باید فاتحه اون زندگی رو خوند! و حالا از چیزی که همیشه برام غیر قابل تصور بود و حتی جرات فکر کردن بهشو نداشتم به سرم اومده و درموندم کرده.شب اول که فهمیدم باورم نمیشد به همین راحتی زندگیم تموم و نابود شده وتو یه چشم بهم زدن همه چیز یه جور دیگه شد.دروغهایی که شوهرم تو اون چند ماه به من گفته بود؛قربون صدقه هایی که برای رد گم کردن من به من میگفت پبامکهای عاشقانهای گه همزمان به هردومون میفرستاد همه جلوی چشم میاومد وهنوز گاهی روزی چند بار این صحنه ها جلوی چشم میاد و حس تنفر من چند برابر میشه.گاهی همسرمو میبخشم و بعد از نیم ساعت میگم اون لیاقت منو بچه ها و این زندگی رو نداره .احساساتم به شدت متناقض شده واین خیلی اذیتم میکنه.
    در مورد خودم و ایرادهام:
    1.بزرگترین عیبم اینه که زود رنجم و زود قهر میکنم.
    2.شبها که با بچه ها خونم خیلی خسته میشم چون اینجا هیچ کمکی ندارم(خانواده من و همسرم نزدیکمون نیستند)وهمسرم هم شبها دیر میاد و من خسته از کار بیرون باید تنهایی به کار بچه ها برسم .

    شبها هم همسرم نسبتا دیر میاد و من خسته وکلافه هستم و وقتی ایشون مشغول روزنامه خوندن ،اینترنت،یا تلویزیون دیدن میشد من بد اخلاقی میکردم چون واقعا این چند ماه اخیر اهمیتی به من نمیداد.
    3.میل جنسی من چند ماه آخر کم شده بود چون همیشه یه چیزی مثل خوره منو اذیت میکرد که شوهرم مثل قبل دوستم نداره وبارها موقع سکس ازش پرسیدم که تو ممکنه توفکرشخص دیگه ای باشی واون همیشه انکار میکرد.ولی این حس رو من بعنوان یک زن حس میکردم و واقعا میلمو به ایشون کم میکرد.در واقع رابطه ما تو یه سیکل معیوب افتاده بود البته الان روابطمون خیلی بیشتر وبهتر شده.
    4.سادگی واعتماد بیش از حدم به همسرم.
    البته من حتما ایرادهای خیلی بزرگ دیگه ای هم دارم که اونها رو باید از همسرم پرسید .
    آنی عزیز من اصلا و به هیچ عنوان قصد مظلوم نمایی ندارم و قبول دارم که در هر خبانتی حتما فرد خیانت دیده هم تا حدی مقصر است ولی این به هیچ عنوان توجیه کننده نیست و یک نفر حتی اگه بدترین و کثیفترین فرد روی زمین باشه همسرش حق نداره بهش خیانت کنه و تعهدش رو زیر پا بگذاره!میتونست اگه از من دلخوری یا ناراحتی داره واضح به من بگه تا من ایرادمو رفع کنم ولی این کار کثیف رو با من نمیکرد.
    پدربزرگ عزیز.شما غصه اون منشی رو نخورید.مدیر مسوول ما طی 3 سال گذشته 3 بار ایشونو اخراج کرده بود یک بار بدلیل دزدی از غرفه فروش ! که من و همسرم دفعه اول بخشیدیمش و وسطتش رو کردیم ودو بار هم بدلیل بد رفتاری با ارباب رجوع و کار نکردن درست که باز هم پیش همسر من گریه زاری کرد تا پیش مدیرمون وساطتشو بکنه!این زن یک شیطان بود و لیاقت کار کردن نداشت کسی که به نون شبش محتاج باشه وبا منت والتماس یه کار آبرومند با حقوق خوب گیر آورده باشه بیجا میکنه ازاین ...کاریها بکنه.

    ضمنا توجه داشته باشید که ایشون خودشون هم متاهل بودن و مادر یک فرزند و کاملا از زندگی ما واینکه من دوتا بچه کوچیک دارم و داره زندگی منو با اینکارش به آتیش میکشه اطلاع داشتند شاید خیانت بین آقایون واز نظر شما اینقدر قبیح نباشه(که البته به نظر من هست)ولی قبول کنید یه زن ویه مادر باید خیلی پست باشه که تن به این کار کثیف بده وبعد به شوهر من بگه اصلا زندگیم برام مهم نیست،هر چی میخواد بشه بشه!بنابراین من اصلا از اینکه همچین موجود کثیفی رو از نون خوردن انداختم ناراحت نیستم!
    پدر بزرگ عزیز.من وقتی علت اینکارو از همسرم میپرسم میگه من با تو هیچ مشکلی نداشتم فقط این منشی مرتب از من دلبری کرد و هر بار که اومد توی اتاقم رفتارهایی از خودش نشون داد که من فهمیدم اهل اینکارهاست وتوی این سه سال زیاد سعی میکردم باهاش قاطی نشم ولی کم کم به سمتش کشیده شدم و خودم هم نمیدونم چطور اینجوری شد.
    جالبه که این خانم پی از رو شدن این جریانات همسر منو تهدید کرده بود که میتونم با اس هایی که ازت دارم آبروتو ببرم ولی به خدا!!!واگذارت میکنم!
    ضمنا همسرم میگه خوشی زیر دلم زده بود:وضع مالی خوب؛شغل خوب ؛دوتا بچه سالم؛زن خوب(به گفته خودش)فقط هیجان وتنوع تو زندگیم نداشتم که اونم توی این رابطه مخفیانه پیدا کرده بودم!ضمنا لازمه بگم که بدلیل موقعیت شغلی من درآمد مالی من این چند ماهه اخیر و طی این جریانات خیلی بالا وسه برابر همسرم شده بودکه فکر میکنم این عوامل هم موثر باشهبه نظر من به همین دلیل شوهرم سراغ یک زن با موقعیت اجتماعی پایین رفته تا بتونه توانمندی وقدرت خودشو جلوی یک زن به رخ بکشه واز طرف اون تایید بشه.
    ببخشید که باز هم پر حرفی کردم ولی چیزهایی که به ذهنم میومدو براتون گفتم تا بیشتر بتونم ازتون کمک بگیرم.

    ضمنا توجه داشته باشید که ایشون خودشون هم متاهل بودن و مادر یک فرزند و کاملا از زندگی ما واینکه من دوتا بچه کوچیک دارم و داره زندگی منو با اینکارش به آتیش میکشه اطلاع داشتند شاید خیانت بین آقایون واز نظر شما اینقدر قبیح نباشه(که البته به نظر من هست)ولی قبول کنید یه زن ویه مادر باید خیلی پست باشه که تن به این کار کثیف بده وبعد به شوهر من بگه اصلا زندگیم برام مهم نیست،هر چی میخواد بشه بشه!بنابراین من اصلا از اینکه همچین موجود کثیفی رو از نون خوردن انداختم ناراحت نیستم!
    پدر بزرگ عزیز.من وقتی علت اینکارو از همسرم میپرسم میگه من با تو هیچ مشکلی نداشتم فقط این منشی مرتب از من دلبری کرد و هر بار که اومد توی اتاقم رفتارهایی از خودش نشون داد که من فهمیدم اهل اینکارهاست وتوی این سه سال زیاد سعی میکردم باهاش قاطی نشم ولی کم کم به سمتش کشیده شدم و خودم هم نمیدونم چطور اینجوری شد.
    جالبه که این خانم پی از رو شدن این جریانات همسر منو تهدید کرده بود که میتونم با اس هایی که ازت دارم آبروتو ببرم ولی به خدا!!!واگذارت میکنم!
    ضمنا همسرم میگه خوشی زیر دلم زده بود:وضع مالی خوب؛شغل خوب ؛دوتا بچه سالم؛زن خوب(به گفته خودش)فقط هیجان وتنوع تو زندگیم نداشتم که اونم توی این رابطه مخفیانه پیدا کرده بودم!ضمنا لازمه بگم که بدلیل موقعیت شغلی من درآمد مالی من این چند ماهه اخیر و طی این جریانات خیلی بالا وسه برابر همسرم شده بودکه فکر میکنم این عوامل هم موثر باشهبه نظر من به همین دلیل شوهرم سراغ یک زن با موقعیت اجتماعی پایین رفته تا بتونه توانمندی وقدرت خودشو جلوی یک زن به رخ بکشه واز طرف اون تایید بشه.
    ببخشید که باز هم پر حرفی کردم ولی چیزهایی که به ذهنم میومدو براتون گفتم تا بیشتر بتونم ازتون کمک بگیرم.

    فرشته مهربان عزیزم.از راهکارارزشمندتون خیلی خوشم اومد ولی یک زن باید واقعا خوددار باشه وبه خودش مسلط باشه تا بتونه تو چنین شرایطی اینقدر آرومو منطقی رفتار کنه و ضمنا من با نظر sunlifeکاملا موافقم که مرد ممکنه تو این شرایط خیلی محتاطانه تر رفتار کنه و همسرش دیرتر بفهمه واین ممکنه عواقبش خیلی بدتر باشه!خواهش میکنم نظرتونو بفرمایید.متشکرم.

  10. 6 کاربر از پست مفید ستاره روشن تشکرکرده اند .

    ستاره روشن (سه شنبه 21 آذر 91)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    سلام دوست عزیز

    تشکری که پای پستت زدم واسه این بود که دیدم ادم فهمیده و منطقی هستی که واقعا جای تحسین داره.تو قدم اول علت یابی خیلی خوب عمل کردی.

    بزرگترین عیبم اینه که زود رنجم و زود قهر میکنم.
    2.شبها که با بچه ها خونم خیلی خسته میشم چون اینجا هیچ کمکی ندارم(خانواده من و همسرم نزدیکمون نیستند)وهمسرم هم شبها دیر میاد و من خسته از کار بیرون باید تنهایی به کار بچه ها برسم .
    شبها هم همسرم نسبتا دیر میاد و من خسته وکلافه هستم و وقتی ایشون مشغول روزنامه خوندن ،اینترنت،یا تلویزیون دیدن میشد من بد اخلاقی میکردم
    بدلیل موقعیت شغلی من درآمد مالی من این چند ماهه اخیر و طی این جریانات خیلی بالا وسه برابر همسرم شده بودکه فکر میکنم این عوامل هم موثر باشهبه نظر من به همین دلیل شوهرم سراغ یک زن با موقعیت اجتماعی پایین رفته تا بتونه توانمندی وقدرت خودشو جلوی یک زن به رخ بکشه واز طرف اون تایید بشه.
    محل خوابش رو از من جدا کرد و پیش پسرم می خوابید و فقط در مواقع مورد نیازش! پیش من میاومد من بارها ازین موضوع ابراز نارضایتی کردم وحتی این اواخر این رابطه برای من زجرآور و پر استرس وبدون لذت بود.
    البته هیچ کدوم توجیه رفتار همسرت نیست ولی یه سیکل معیوب بلاخره دیر یا زود اثر منفی خودشو میذاره.گاهی هم بصورت رفتارای این چنینی.

    من نوشتم که
    1- این تاپیک رو معرفی کنم.

    شوهران از زنان چه می خواهند؟

    خصوصا نوشته های مدیر رو بخون.

    و این پست زیبا
    http://www.hamdardi.net/thread-3482-....html#pid68321

    2-یخ خونتون رو بشکن.مطمئناًیه مرد فقط به یه زن برای انجام فیزیکی رابطه نیازنداره.چه مرد و چه زن باید از نظر روانی هم تو زندگی ارضا بشن.هرچند به غلط فکر میکنیم مردا فقط به جنبه جسمانی توجه میکنن.
    درخواستها و نیازها یکیه و فقط راهها متفاوته.
    اگه تو نیازبه محبت و نوازش کلامی و عاطفی همسرت داری.اونم به هیجان و به چالش کشیده شدن نیاز داره.

    3-این تاپیکم بخون.
    کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

    4-و این تاپیک

    تجربه / توصیه های BABY به زوج های جوان

    این تاپیکها مسلما برای شما متاهلا ملموستر و عینی تر هستن.

    5-تو سهم خودت رو برای ترمیم بردار.و اجازه بده اونم اینکارو کنه.ممکنه اولش لنگ بزنه و نتونه.اما صبور باش.اونم بلاخره باید راه جبران اشتباه رو یاد بگیره.بهش فرصت شیرین ساختن و لذت بردن ازسازندگی زندگی رو بده.

    6-دیگه به اون زن فکر نکن.دقیقا به شخص اون زن فکر نکن.اون رفته.و الان فقط رابطه تازه جراحی شده تو و همسرت مونده.بذار کم کم خوب بشه.

    7-ازمعجزه کلام غافل نشو..حرف بزن..به شیوه صحیح خواسته هات رو بگو.و اجازه بده اونم خواسته هاشو بگه.بدون حرف زدن چطور از درون هم باخبر بشیم؟یادت باشه مردها روزنامه خوان هستن نه ذهن خوان.



    موفق باشی

  12. 7 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 12 مهر 92), اقای نجار (جمعه 07 فروردین 94), بهار.زندگی (دوشنبه 20 آذر 91)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    خواهرمن ستاره روشن .من برای کسی دلسوزی نکردم

    سوءتفاهم شده شما همیشه بخش خالی لیوان رو میبینید همین بزرگترین ایراده

    شما از پست بنده فقط بخشی که راجبع منشی بوده رو توجه کردید و پاسخ دادید

    در بخشی که عرض کردم علت رو جستجو کنید ببینید چه چیزی باعث شده

    که همسرتون روی ببرد سمت خانمی که بقول شما دزده هرچی که شما میگید

    چرا همسرتون این شخص رو انتخاب کردن . شاید از شرایط زندگیش باخبر بوده و

    خواسته کمکی بکند که شما نامش را خیانت میگذارید .

    هر خیانتی دلیلی داره ما اینجا فقط حرفهای شمارو میشنویم

    از همسر شما چیزی نمیدانیم . نمدانیم در دلش چی میگذره حرفی برای گفتن دارد

    حرفی برای دفاع دارد . چرا به این زودی همسرتون را محکوم میکنید به خیانت

    فکرشو کردید چرا چرا بعداز این همه 11سال . فکرشو کردی چرا به منشی تون که بقول

    خودتون از همه چیز پایینتر بوده .

    اگر همسر شما قصد خیانت داشت زنان زیباتر و خیلی بهتر از منشی تون بود .که سراغ

    هیچ کدام نرفته حتی شرایط شغلی هم بهتری دارد .

    خواهر من به عنوان پست تون توجه نکنید . کمی چشم دلتون را باز کنید

    همه رو با یک عینک تماشا نکنید .

    اگر میخواهید مشکلتون حل شود . (علت رو پیدا کنید )

    همدلی فقط کار یک مسکن را انجام میده درد را پنهان میکنه . اما درمان نمیکنه

    موفق باشی

  14. 2 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (دوشنبه 20 آذر 91)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1391-7-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    661
    سطح
    13
    Points: 661, Level: 13
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    پدر بزرگ عزیز.برادر بزرگوار.همسر من خودش واضحا داره به خیانت وکار کثیفی که کرده اعتراف میکنه.واضح بخ من میگه اون خامم برام دلبری کرد منو اغوا کرد میاومد تو اتاق وسیله بذاره روی میزم میاومد پشت میز من که به زور از کنار صندلی من رد بشه ومنو تحریک کنه.ببخشید ولی میشه بگید مشکلات اون خانم به همسر من چه ربطی داره که باید براش حل کنه؟مگه همسر من کلانتره که بهش حق میدید؟اون خانم خودش شوهر داشت چند تابرادر داشت پدرو مادر داشت شوهر من کی اون میشد ؟ شاید اینکه همسر من در طول روز 5-6 مرتبه ایشون رو بغل میکرده وازش بوسه میگرفته برای حل مشکلات روحی اون خانم بوده وهمسرم به قصد خیرخواهی این ثوابو میکرده. واقعا توجیهات شما برای من جالبه اگه تو این 11سال نرفته دنبال این کارها،دلایل مختلفی داشته :
    1.ارتباط ما قبلا بسیار صمیمیتر بود
    2.تا4 سال پیش ما درس میخوندیم و وقت سر خاروندن نداشتیم.
    3.وضع مالیمون خیلی خوب نبود چون تازه درسمون تموم شده بودو کلی مشکلات داشتیم.
    4.همسرم بعد از شروع به کار وخوب شدن اوضاعش دچار خود بزرگ بینی بودوخیلی به خودش افتخار میکرد.
    5.همسرم اینجا اولین محیط کارش بود(بعد از فارغ التحصیلی) واون خانم هم تنها زن منحرف تو محیط کارمون بود(محل کار ما حدود 40تا پرسنل داره) مثلا نحوه آرایش یا حرف زدن و چشموابرو اومدنش تابلو بود که چکارست برای مثال نگین روی دندونش زده بود!!!
    6.ارتباط همسرم وگفتگوهاش با اون خانم وچندتااز زیر دستامون بیش از حد صمیمی ودوستانه وخودمونی وخارج از رابطه منشی وکارفرما بود؛بطوریکه من بارها در این مورد بهش تذکر داده بودم.میدونید مجاورت،موانست میاره و...!
    اینها دلایلی هستند که من فکر میکنم.منتظرنظرات شما دوستان هستم.

  16. 5 کاربر از پست مفید ستاره روشن تشکرکرده اند .

    مهرااد (جمعه 12 مهر 92), ستاره روشن (سه شنبه 21 آذر 91)

  17. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 بهمن 91 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    786
    سطح
    14
    Points: 786, Level: 14
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    267

    تشکرشده 269 در 84 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    خانم ستاره روشن ،سلام...اسم زیبا انتخاب کردید
    راستش من کارشناس نیستم اما از دید اقا نظر میدم:

    چند وقت پیش مقاله تو سایتی میخوندم که درباره خیانت اقایون بود.نمیدونم چقدر پایه و اساس علمی داشت اما نکات عجیبی داخلش بود.در کل مقاله خلاصه شدش این بود که از بدو تاریخ تا به امروز مشخص شده که مرد ها تنوع طلب هستند و خانم ها انحصار طلب
    مثال هایی داخل اون مقاله؛مثل وجود حرم سرا در دربار ها،ازدواج مجدد بسیاری از بزرگان در تاریخ و... که شاید اصلا دلیل محکمی هم برای اینکه مرد ها تنوع طلب هستند ،نباشه اما خوب بوده و هست...

    این حرف ها رو زدم بگم که درصد ی از اقایون (از دید من درصد زیادی!!)متاسفانه خیلی راحت در صورتی محیط محیا بشه و عوامل مثل روزمرگی،کاهش حس عاطفی نسبت به همسر،قرار گرفتن در کنار محیط های مسعد خیانت و... ممکن (دقت کنید گفتم ممکن هست نه همیشه!)دست از پا خطا کنند و رفتار های مبتنی بر خیانت ازشون سر بزنه.من که خودم پسر هستم بار ها بارها اتفاق افتاده که این حس رو تجربه کردم،حس تنوع طلبی! و خیلی از خودم هم بدم اومده از بابت این حس اما حس کردم که واقعا یک کوچولو تو ذات اقایون هست(واقعا حکمتش رو نمیدونم؟!)

    اما از طرف دیگه بار ها و بارها دیدم که اقایون غرق در عشق همسر و خانوادشون هستند و اصلا و ابدا تو این فکر ها نیستند.به نظر من تنها دلیلشوم ارضاع کامل عاطفی و جنسی در محیط گرم خانواده هست و مطمئنم که همچین فردی که در خانه و خانواده خودش کاملا غرق شده ،همچین افکاری به سرش نخواهد زد.

    حالا اتفاقی هم که برای شما افتاده به نظر من باید به جای بررسی وضعیت اون خانم و کار هاش و هزاران حاشیه دیگه ،بهتر هست سعی کنید با مطالعه بیشتر و دقت بیشتر در مسائل روانشناسی خانواده محیط گرمتر و عاطفی تر در خانوادتون تشکیل بدید تا از هر آفت به دور باشید.چک کردن همسر ،مراقب بودن،بد بینی ،... همش راه کار های موقت هست و مطمئنا بعد از مدتی اقرشون از بین میره.بهترین کار این هست که شما سعی کنید خلا ها که در زندگیتون به وجود اومده رو پیدا کنید و سعی کنید درست و علمی تر پرشون کنید.

    من اصلا قصدم سر پوش گذاشتن رو کار همسرتون نیست،مطمئنا کار همسرتون اشتباه بوده و مضر و... .اما حالا که ابراز پشیمانی کرده و از دید من (طبق صحبت های همسرتون )این توبه و پشیمانی واقعی هست،بهتر کم کم به ایشون نزدیک بشید و سعی کنید با کمک هم مشکلات رو رفع کنید.از اونجایی که هر دو تجصیل کرده هم هستید ،به راحتی میتونید با خودن حداقل مقالات این سایت کلی بر کیفیت زندگیتون اضافه کنید.به این حرف باور داشته باشید.

    بیشتر مراقب محیط خانواده باشید و سعی بهترین محیط رو برای فرزندانتون به وجود بیارید.اگر چرخی در انجمن بزنید بسیاری از مشکلات افراد بالغ نشات گرفته از محیط نامناسب خانواده در دوران کودکی ونوجوانی بوده.

    ارزو خوشبختی میکنم.

  18. 5 کاربر از پست مفید sayrex تشکرکرده اند .

    sayrex (سه شنبه 21 آذر 91)

  19. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رابطه مخفی همسرم با منشی مشترکمون!

    سلام ستاره جان

    من درک می کنم شما چه می گویی و چه می خواهی ...

    اما عزیزم دقت کن

    ما هیچوقت هیچوقت نمی توانیم بی اشتباه باشیم . اساسا مسیر زندگی مسیر آموختن است درست مثل یک مدرسه . احساسات تو زخمی شد ه . این قابل درک است . مرد تو - همسر تو زبان به اعتراف گشوده و ندامت خودش را نشان داده . اما علت هنوز در درون او و ریشه هنوز ناپیداست . ضمن اینکه ما به او کاری نداریم . تو ترمیم بشوی . ناخودآگاه رابطه ترمیم می شود . تو علت های خودت را تک به تک پیدا کن .


    دقت و توجه داشته باش و این بخش را پررنگ نیز خواهم کرد که سایر دوستانی که مسئله ای مشابه شما دارندو الامشان آنها را وادار به ذفاع و حمایت احساسی می کند اولین خطا را مرتکب نشوند . حرف ها و نظرات من و کلا سایر دوستان هیچ قدرتی ندارد که شما را ناراحت بکند .
    این نظرات این عقیده ها این سئوال ها و جواب ها کاملا فضای دوستانه دارد اما نکات جالبی دارد که مثلا پدربزرگ زاویه ی دیدش چیست . من زاویه دیدم چیست . زیبا کردستانی زاویه ی دیدش چیست . فرشته زاویه ی دیدش چیست و چه کسی در چه مهارتی قوی تر است و ..........
    درنتیجه قرار نیست کسی محکوم شود . قرار نیست کسی در فضای من بدش برود و اساسا هیچ قراری نیست ما حرف می زنیم . گفتگو می کنیم . چشم اندازهای تازه را به هم نشان می دهیم . زمانی یک حرف قدرت پیدا می کند که ما را ناراحت کند که ما این قدرت و انرژی را با توجه به توقعات و عمق زخم هایمان به دل این حرف بریزیم . در نتیجه من فکر می کنم این دور هم نشینی و گفتگو ،چشم اندازهای تازه را نشان ما می دهد . سطح مهارت ها را به ما نشان می دهد و همه ی این اتفاقات اتفاقات خوب و مبارکی است چرا که فضای رشد به همراه دارد . ما را قالب نزده اند که همه مثل هم فکر کنیم اما می توانیم دوستانه از هم سئوال کنیم و جواب بشنویم و رشد کنیم و کمک به رشد هم بکنیم .

    در این باب زیاده گفتم . امیدوارم دوستان همه و همه دقتمان روی این قضیه باشد .



    اما ستاره چند مورد را اشاره کردی

    از جمله نحوه ی شناخت و ....

    اما من به شخصه این نوع شناخت را کامل و اساسا درست نمی دانم . چرا ؟

    چون هیچکدام از این افراد حتی برادر عزیز و نازنین تو با این مرد به عنوان یک زن و شریک زندگی نکرده اند و شناختی که از او داشته اند شناختی بوده که مثلا تحصیلی بوده یا شغلی یا .....در نتیجه تو تائید هایی که از دیگران گرفتی در درجه ی اول ناقص بوده و در درجه دوم شناخت هامحدود و در درجه ی سوم مجازی بوده .

    به چه علت ؟

    فرهنگ اغراق گویی هست که مثلا اگر بنده از این آقا پول قرض می خواستم و او هم به من این پول را می داد شما اگر سراغ من برای تحقیق می آمدی بنده شش ساعت از شان و شخصیت و گشاده دستی و .... این مرد برایت تعریف می کردم و یا نقطه ی برعکس اگر پول می خواستم و به هر دلیلی نمی داد من مجازی سازی می کردم و پشت سرش هفتاد صفحه می گذاشتم و.........

    در حالی که شناخت من از ایشان در حد همان پولی بوده که یکبار به من قرض داده یا نداده .نه بیش از آن و مثلا بنده نمی آیم به شما بگویم خانم عزیز بنده از شرایط رختخواب این آقا بی اطلاع هستم یا نیستم ومی دانم یا نمی دانم شما اگر یک شکم بزائی ایشان رختخوابش را به اطاق دیگر منتقل می کند یا نمی کند . آیا کسی این شناخت را به تو داد ؟

    بله از این سلسله آدم هایی که پیش آنها رفتی چنین شناختی نگرفتی . چرا نگرفتی ؟ چون آنها هم این شناخت را از ایشان نداشتند . و تو نیز دقت نداشتی تا بدانی که نقطه ی آسیب زندگی تو دقیقا همین بخش از شناخت است و یک حلقه ی مفقوده که همه از آن بی اطلاع هستند وجود دارد و دلیل این رفتار چیست ؟ از چه باوری تبعیت می کند ؟ میزان توان تو در این رویداد چقدر است ؟ و میزان مهارت های تو و..............

    و در نهایت اگر چنین حلقه ی مفقوده ای وجود دارد این حلقه در تمام آن روزهایی که تو برای تحقیق می رفتی وجود داشته و با تولد فرزندت ایجاد نشده بلکه ظهور کرده .
    اما تو از آن بی اطلاع بوده ای و وقتی در زمان تولد با این رویکرد روبه رو می شوی شوک می شوی . چرا ؟ چون الارم و هشدار بهت مخابره میشه ...............اما تو اعتماد صد را خیلی قبل تر کارتش را خرج کرده بودی .

    و باز میزان و سهم اعتمادی که تو بر حسب احتمالات باید برای این حلقه در نظر می گرفتی چه میزان است ؟هم در روز اول که اعتماد صد دادی و بله گفتی و هم در روزی که این رفتار را با تولد نوزادت دیدی .

    اینجا نیاز به بازبینی شناخت و اعتماد داشتی که اینکار را نکرده ای .
    تنها به روش نارضایتی متوصل شده ای .

    روده درازی نمی کنم این را داشته باش و خودت به خودت کمک کن که سهم خودت را از ابتدا از آنچه روی داده بپذیری و به آنالیز بپردازی ...........فقط می خواهیم رشد کنیم و ابدا نباید در فضای من بد و من اشتباه کردم و .....غیره برویم .

    شاید این بحث را ادامه دادیم ....

  20. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 21 آذر 91), مهرااد (جمعه 12 مهر 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.