به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 56
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1391-7-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    447
    سطح
    8
    Points: 447, Level: 8
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    یعنی چی برای یه عمر حل کنم اکه تموم کنم راحت میشم و ابروم میره ولی از یه طرف دختره خیلی دوسم داره دلم نمیاد ولی فریبم داه

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    من جای شما بودم.. یه طوری غیر مستقیم بهش میگفتم..
    میگفتم یکی از دوستام بوده که .. بعد ماجرای خودمو تقریبا میگفتم براش.. ببین واکنشش چیه ..

  3. #23
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad2012
    یه مساله ای رو در نظر داشته باش..
    برو و مشکل رو سعی کن حل کنی ولی واقعا اگر میبینی حل نمیشه تمومش کن
    با سلام و احترام
    عزیزان خیلی خیلی توجه کنند.
    اگر شما در جایگاه مراجع بوده و مشکلتون را طرح می کنید، اگر اشتباهی انجام دادید پذیرفتنی هست.
    اما اگر ذیل تاپیک مراجعی در مقام راهنما و مشاور جواب می دهید. باید بسیار سنجیده و دقیق صحبت کنید. اگر شک دارید بهتر هست سکوت کنید تا ببینید کارشناسان، مدیران و پیشکسوتان چه نظری دارند.

    ما به کسی نمی گوییم برو مشکلو حل کن اگر نشد، تمومش کن.

    مراجع مذکور نیاز دارد که معیارهایی را که هنگام ازدواج به صورت مبهم در ذهن خود داشته است، بیرون بکشد و بازنگری کند و شفاف کند.
    بسیاری از انتظارات و معیارهای ما عامل رنج ما می شود.
    گاهی هم انتظارات و معیارها صحیح هست، اما عدم دقت و تمرکز به هنگام خواستگاری (که بیشتر به خاطر شدت احساسات هست)، موجب ندیدن واقعیت ها می شود.

    اما اکنون چه باید کرد.
    باید همانطور که دوستان اشاره کردند. ارزیابی مجددی از معیارهایمان داشته باشیم و صحیح و غلط آنها را باز شناسیم.
    و بعد از آن دوباره بررسی کنیم.
    اگر هم معیارهایمان صحیح بود، و هم پس از بررسی دیدیم اکثر معیارهایمان با فرد مذکور تطابق ندارد، مرحله بعد پیش می آید که به بازسازی و تغییر همسرمان اقدام کنیم.


  4. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 14 آذر 91)

  5. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1391-2-28
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    925

    تشکرشده 957 در 224 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    اقا پیمان دوستان گفتن مشکلاتت رو یکی یکی بنویس ..
    اگه این کار رو بکنی ذهن خودت هم باز تر میشه و اولویت هات برای خودت مشخص میشه و بهتر میتونی تصمیم بگیری ..

  6. 4 کاربر از پست مفید الف-ح تشکرکرده اند .

    الف-ح (دوشنبه 06 آذر 91)

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1387-10-25
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    3,297
    سطح
    35
    Points: 3,297, Level: 35
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط peyman00
    ممنونم ولی من فریب خوردم من هر چی داشتم رو کردم ولی اون طوری حرف میزد که در سطح بالاتر قرار دارن حتی یه دست لباس خوب نداره و همینطور خانوادش نمیخام توهین کنم ولی باید از اول میگفت اگه از اول میدونستم ابدا تا این مرحله پیش نمیومدم به خدا الانم موندم الته اونها تو یه شهر دیگن

    میگین چیکار کنم؟
    سلام
    مطمنا شما مستقیم نرفتین سر سفره عقد؟؟؟!!!!!
    اگر بخواهیم فرض کنیم در بدترین شرایط و محدودیت برای ارتباط و شناخت بودین ، در این صورت هم خیلی مسایل را میشه تو جلسه خواستگاری وبله برون و نامزدی و... قابل مشاهده است ، مثل نوع لباس پوشیدن نوع پذیرایی کردن نوع صحبت کردن...بالاخره یه نشانه هایی بوده که احتمالا خودتون نخواستید ببنیندو حتما یه علتی برای ندیدن داشتین

  8. 4 کاربر از پست مفید آگرین تشکرکرده اند .

    آگرین (جمعه 10 آذر 91)

  9. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad2012
    من جای شما بودم.. یه طوری غیر مستقیم بهش میگفتم..
    میگفتم یکی از دوستام بوده که .. بعد ماجرای خودمو تقریبا میگفتم براش.. ببین واکنشش چیه ..
    بنظر من روش خوبی نیست . خود این کار باعث میشه کلی سوء تفاهم و مسائل حاشیه ای پیش بیاد و قضیه رو پیچیده میکنه .

  10. 5 کاربر از پست مفید digitalman تشکرکرده اند .

    digitalman (سه شنبه 07 آذر 91)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    1,003
    سطح
    17
    Points: 1,003, Level: 17
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    418

    تشکرشده 428 در 112 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    سلام
    آقا پیمان.....احتمالا این دختر خانم از یه خانواده مردسالاره و مردهای خانواده هم چندان آداب معاشرت بلد نیستند و تلاشی هم برای بهبود روابط اجتماعیشون نمی کنن. ولی این دختر خانم از این وضع ناراضی بوده و دوست داشته با فردی مثل شما و با خصوصیات اخلاقی شما زندگی کنه......
    برادر عزیز اگه خانمتون در رفتارشون مشکلی دارن می تونید در موردش فکر کنید و به عنوان یه مشکل بهش نگاه کنید ولی اینکه پدرش و یا بردارش اینطورین به اون دختر هیچ ارتباطی نداره.....اون دختر خانم فردی با خصوصیات شمارو انتخاب کرده چون احتمالا خودش هم دل خوشی از رفتارهای برادرش نداشته......
    شما حتی می تونید منشا تاثیرات مثبتی در خانواده اون باشید و با رفتار درست و منطقیتون به اونها هم راه و روش رفتار صحیح رو نشون بدید.
    خودتون رو سر جای همسرتون قرار بدید...آیا انصاف بود که مثلا شما بخاطر رفتار خواهرتون محاکمه می شدید؟؟
    خدارو شکر کنید که تنها مشکلتون در ابتدای زندگی سلام نکردن برادرخانمتون و دراز کشیدن پدرخانمتون هست....سخت نگیرید و همچنان عاشق بمانید.

  12. 4 کاربر از پست مفید sunlife تشکرکرده اند .

    sunlife (سه شنبه 07 آذر 91)

  13. #28
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    سلام

    احساساتت را می فهمم ، آزردگی و رنجت قابل درک هست .... و چقدر تحملش سخت هست ....
    دلم می خواد ببینم مسبب این رنج ها کیست؟
    تو ... همسرت ، خانواده ات ، خانواده اش ، من ، او ، و ....
    راستی وقتی داشتم پست های تاپیکت رو می خوندم ، دیدم یک چیزی یهو گم شد
    چند بار تاپیکت رو خوندم ، با دقت ، اما پیداش نکردم ،
    کاش خودت بتونی پیداش کنی
    یادم رفتم بگم چی گم شده بود

    نقل قول نوشته اصلی توسط peyman00

    خیلی به دلم نشست
    هر اختلافی پیش میومد به راحتی حلش میکردیم
    چون دوستش داشتم قبول کردم

    اون " دوست داشتن " که نوشتی کو؟
    یهو گم شد ...
    چند بار پست هایت را خوندم ، دیدم نه قهری ، نه دعوایی ، نه دلخوری ، هیچی بین تو و همسرت اتفاق نیفتاده ، ولی اون " دوستش داشتم " گم شده

    از نوشته هات این جوری بر می اومد که مذکر هستی ... توی زندگی مردها ، به مانند یک تکیه گاه می مونند ، و زنها بهشون تکیه می کنند ، این نقش حمایتگر که مردها بر عهده دارند برای یک زن خیلی مهم هست ، و برای مرد هم غرور و آرامش و لذت را به همراه می آورد ... منتها در کنار گم شدن " دوست داشتن" دیدم قبول کردن هم دود شد و به هوا رفت ... موندم یه زندگی که بین دو نفر با عشق شروع شده بود ، چگونه بدون حمایت می تونه پربار بشه و به ثمر بشینه

    بعد با خودم فکر کردم که قلیان احساسات و فوران عواطف باعث شده بود که اون "دوست داشتن" و اون "قبول کردن" بیاد ، حالا که اون امواج احساسات فروکش کرده ... واقعیت عیان شده هست

    به نظرت راه برون رفت از این مشکل چیست؟




    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    ( 12/2/1386)
    همسرم ، اون شخصی نیست که فکر می کردم


    یکم:
    شما هنگام ازدواج با یک شخصیت ازدواج نمی کنید، در واقع با سه نوع شخصیت ازدواج می کنید:
    - شخصیت و خصوصیاتی از فرد که در واقع وجود دارد
    - شخصیت و خصوصیاتی که شما گمان می کنید، در فرد وجود دارد.
    - شخصیت و خصوصیاتی که فرد به لحاظ ازدواج با شما در او پیدا می شود، یا رشد می کند و یا از بین می رود.

    لذا شما به خاطر اینکه فقط بنددوم را در نظر گرفتید؛ ( گمانی که از شخصیت فرد داشتید) با او ازدواج کرده اید.
    اکنون که بسئوال خود را در میان گذاشته اید در واقع به بند اول اشاره می کنید( شخصیت واقعی فرد).
    ولی فراموش نفرمائید که اکنون نیز نسبت به بند سوم کم توجه هستید( شخصیتی که در ارتباط با شما می تواند پیدا کند).
    لذا از آنجا که جدایی و طلاق به عنوان راه آخر همیشه وجود دارد، بهتر است با توجه به بند سوم کوشش هایی در جهت تغییر وی و خودتان انجام دهید.


    دوم:
    به نظر می رسد شما فرد بسیار منطقی باشید، این فی نفسه بد نیست اما در زندگی گاهی یک بعدی بودن و رشد افکار به طوری که احساس ضعیف شود مشکل ایجاد می کند. شما نیاز به اجرای مهارتهای ارتباطی از جمله هم حسی، مهارتهای گوش دادن و همدلی از یک طرف و پرهیز از نصیحت و راهنمائی، انتقاد، سرزنش، طعنه، دستور، تهدید،از طرف دیگر دارید.
    اگر چنانچه اشاره کردید ، همسرتون این همه دوستتون دارد، پس بدانید از سرمایه عظیمی جهت تغییر زندگی خود برخوردارید.


    سوم:
    همه این مسائل که گفتم معطوف به نقش شما در زندگی بود، و این به معنای بی نقص بودن افکار، احساس و رفتار همسرتون نیست،

    چهارم: در خانواده کمتر به موردی بر می خوریم که فقط و فقط یکی از طرفین با مشکل روبرو باشد و دیگری صد درصد درست عمل کند( البته میزان و درصد سهم طرفین در مشکلات ، تفاوت دارد). با پذیرفتن این پیش فرض، از شدت احساسات منفی و نامطلوبتان کاسته می شود،
    همون جوری که در ابتدای آشنایی احساسات عاشقانه دست و پای تو را بسته بودند ، الان هم احساسات منفی دست و پای تو را بسته اند
    پس عاقل و زیرک باش و فعلا در تنور احساسات منفی ندم



    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    (11/5/1386)

    خانواده همسرم به من احترام نمی گذارند
    به نظر شما رفتارشون درسته؟


    مراجع عزيز، من در اينجا نمي خواهم در مورد صحيح يا غلط بودن رفتار خانواده همسرتان صحبت كنم. چون من نمي توانم الان روي آنها تاثير بگذارم. اما شما مي توانيد تغييراتي را روي ذهن و فكر خود ايجاد كنيد كه منجر به آرامش شما مي شود.


    [IMG]http://www.hamdardi.net/imgup/19427
    /1302669636_19427_274170171b.gif[/IMG]
    یکم
    يكي از خطاهاي شناختي و فكري شما اينست كه تصور مي كنيد بايد همه آدمها عادل و منصف باشند. در واقعيت اينگونه نيست. و اگر چنين تصوري داشته باشيم دچار نگراني و ناآرامي مي شويم. اگر به جاي آن با خود بگوئيد: « اگرچه همه آدمها عاليست كه عادل و منصف باشند، اگرچه عاليست خانواده خانم من هم عادل و منصف باشند، اما در حقيقت خيلي از آدمها ضعف دارند و اينگونه نيستند و خانواده همسر من هم از اين دسته هستند. »
    در واقع شما مي پذيريد خانواده همسرتون نقاط ضعفي دارند. ما مي دانيد كه آنها 20 نيستند، لذا آْنها را با همين نقطه ضعف مي پذيريد.




    بخشي از مشكل هم به شما بر مي گردد. تا وقتي كه ما براي خودمان از درون ارزش قائل نيستيم يا ارزش خود را درست ارزيابي نمي كنيم، هميشه در چشم ديگران دنبال احترام مي گرديم. دنبال تمجيد و توجه.
    در حاليكه ارزشمندي ما در درون ما نهفته است و هيچكس ( از جمله خانواده همسر) نمي توانند اين ارزش را كم يا زياد كنند. و اين تصور ماست كه فكر مي كنيم با حرف و رفتار آنها بالا و پائين مي رويم. در واقع ما با رفتار، ويژگي ها و صفات خود رشد مي كنيم ، بالا مي رويم يا پائين مي آئيم و اين ربطي به تعريف و تمجيد و تحويل گرفتن ديگران ندارد.

    تا وقتي كه ما احترام خود را از چشمهاي ديگران گدايي كنيم، به آنها محتاجيم و اگر آنها بد رفتار كنند، ما احساس حقارت مي كنيم. پس در اين زمينه هم مي توانيد روي خودتون كار كنيد.

    با توجه به دوتا نقل قولی که برایت آوردم
    ابتدا با کمک گرفتن از نقل قول دوم ، روی آرامش خودت و تعدیل احساس منفی ات کار کن
    سپس به بازنگری معیارهایت برای ازدواج بپرداز
    فکر نکن یک ساعته میشه ، همه معیارهایت را بازنگری کنی ، یه پروسه زمان بر هست ، به همین خاطر حتما باید در آرامش باشی تا بتونی درست نتیجه بگیری
    با دیدی باز و بدون پیش فرض ذهنی ، با خودت خلوت کن و معیارهایت را دونه دونه بنویس
    زیاد مقاله ها را بخون توی همین سایت به وفور مقاله هست
    شاید بعضی معیارها را با خوندن مقاله ها بدست بیاری و یا بعضی هاشون رو هم حذف کنی
    پس با دقت این مرحله رو برو جلو
    بعد از اینکه معیارهایت کاملا واضح و مشخص شد ، آنگاه بسنج ببین تو چه اقدامی برای بهتر شدن زندگی ات می توانی انجام دهی
    سپس به نقل قول اول توجه کن و بعد سوم را زیر نظر بگیر یعنی:
    شخصیت و خصوصیاتی که فرد به لحاظ ازدواج با شما در او پیدا می شود، یا رشد می کند و یا از بین می رود
    در اینجا ببین تمرکز بر این قسمت چقدر می تواند به بهبود زندگیتان کمک کند

    از آنجا که برای ویران کردن هر لحظه امکانش هست ، برای ساختن تمام تلاشت را بکار بگیر

  14. 8 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 14 آذر 91)

  15. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1391-7-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    447
    سطح
    8
    Points: 447, Level: 8
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    ممنونم از همه دوستان تو این چند روزه خیلی سعی کردم با خودم کنار بیام ولی هر روز دارم یه نکته منفی از خودش و خانوادش میبینم موندم به خدا چیکار کنم به دختر هیچی نکردم میبینم اصلا نمیتونم با این یه عمر زندگی کنم فقط بفرمایید که چجوری باید بهش بفهمونم که به درد هم نمیخوریم و یه جوری تمومش کنیم که اثار منفیش کم باشه برای من که همه چی تمومش شده لطفا کمک کنید

  16. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 خرداد 92 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1390-3-26
    نوشته ها
    244
    امتیاز
    2,982
    سطح
    33
    Points: 2,982, Level: 33
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    452

    تشکرشده 458 در 140 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید

    سلام دوست عزیز
    خیلی متاسفم که تو این شرایط قرار دارین
    مطمئن باشین به هر نحوی هم بخواین تموم کنین بازم اون دختر لطمه خیلی بزرگی خواهد دید
    یه سوال ازتون دارم شما مطمئن هستین که بعد از جدایی از ایشون حتما مورد بهتری از ایشون، همسر شما خواهد شد؟ شما الان دارید ایراد میگیرید که سطح همسر و خانوادش از شما پایین تره مطمئن هستین که همسر بعدیتون به دلیل سابقه طلاق شما رو پایین تر از خودش احساس نخواهد کرد؟؟
    فکر میکنم بهتره یه مقدار محتاطانه تر راجب طلاق فکر کنید

  17. 2 کاربر از پست مفید parvane123 تشکرکرده اند .

    parvane123 (جمعه 10 آذر 91)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خیلی خسته ام توروخدا راهکار بهم بگید
    توسط abs در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 مرداد 96, 03:34
  2. از بی توجهی همسرم خسته شدم
    توسط taifun در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 10:51
  3. جدایی یا صبر و ادامه دادن (خواستن همیشه توانستن نیست)
    توسط sonic.quak در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 خرداد 91, 01:50
  4. خواستن توانستن است؟
    توسط abolfazl.a در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 فروردین 89, 11:24

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.