من نمی دونم چی بگم من همسرم رو دوست دارم اما هیچ وقت حس نکرد اون هم من رو دوست داره
خوشبحالتون
آرزو به دلم مونده تولدم یادش بمونه
واسه من هم دعا کنید
تشکرشده 527 در 189 پست
من نمی دونم چی بگم من همسرم رو دوست دارم اما هیچ وقت حس نکرد اون هم من رو دوست داره
خوشبحالتون
آرزو به دلم مونده تولدم یادش بمونه
واسه من هم دعا کنید
sare jo0on (سه شنبه 07 آذر 91)
تشکرشده 409 در 124 پست
دوستان بشتابید واسه زنده کردن این تاپیک
Hamdardi2 (سه شنبه 07 آذر 91)
تشکرشده 409 در 124 پست
زندگیمون عاشقانه ست چون بلدیم از چیزهای کوچیک لذت ببریم
( مثلا عاشق اینه که عطر پرتقال تو خونه بپیچه ، یا هندونه قاچ کنه ، یا ژله درست کنم ، یا مثلا یه سس جدید ببینه و خوشش بیاد و بره پیدا کنه بیاره خونه ، یا یه دفعه تصمیم بگیره چوب دارچین بگیره بدون اینکه کسی بهش بگه....)
زندگیمون عاشقانه ست چون وقتی یکیمون عصبانی یا ناراحته اون یکی سعی میکنه آروم باشه
--------------------------------------------------------------------------------------------------
خسیس نباشید بیاین بگین ما هم استفاده کنیم
چطور میشه زندگی رو عاشقانه کرد ؟
راستی sare joon اینطور فکر نکن که همسرت دوست نداره !
مردها با هم فرق دارن
عزیز من هم به تولد و سالگرد و این چیزا اعتقادی نداره ( خودم چند روز قبل از تولد بهش آلارم میدم)
مهم اینه که دلتون خوش باشه گلم
به خدا باید لحظه به لحظه ی زندگ رو ساخت
Hamdardi2 (سه شنبه 07 آذر 91)
تشکرشده 25 در 3 پست
چون
مث خدا میپرستمش و دوستش دارم
تنها فرشته ی زندگیمه و هیچ دختری بجز اون پا تو قلبم نذاشته(من هیچوقت به دوستیهای خیابونی اعتماد و اعتقاد نداشتم و ندارم آخه من دوست داشتم فقط به اون دختری بگم دوست دارم و بهش عشق بورزم که زنم باشه)
هیچوقت عشق و علاقه ام رو ازش پنهون نمیکنم و هر لحظه هر حسی که بش داشته باشم رو به زبون میارم که خودشم از این موشوع خیلی راضی و خوشحاله
هیچ کدوم از زحمتایی که برام میکشه رو بی تشکر نمیذارم با کادو یا حتی یه شاخه گل ازش تشکر میکنم
دوستت دارم همسر گلم
تشکرشده 566 در 110 پست
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم چون:
من سعی میکنم در این روزگار سخت زن متوقعی نباشم
او سعی میکند مرا در این غربت غم انگیز تنها نگذارد
khanoomi (سه شنبه 07 آذر 91)
تشکرشده 957 در 224 پست
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا ..
همیشه یاد خدا رو تو دلهامون زنده نگه میداریم و میدونیم که کنارمونه و تنهامون نمیذاره ..
همیشه میدونیم که وقتی یه چیزی رو بهش نمیرسیم حکمت خداست و اعصاب خودمون رو خورد نمیکنیم ..
تشکرشده 287 در 48 پست
منو همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا
اول از همه مایه آرامش همدیگه ایم
دوم عاشقانه همدیگه رو میپرستیم
سوم واسه اینکه از سر کار به خونمون و کنار همدیگه برگردیم لحظه شماری میکنیم
چهارم وقتی بقیه هستن حتی با چشمامون به هم میگیم که دوستت دارم
پنجم تا حالا حتی یه شب همدیگه رو تنها نذاشتیم (ما 4 ساله که ازدواج کردیم)
ششم مثله پروانه دور هم میگریم
هفتم همه چیزمون مشترکه حتی حساب بانکیمون
هشتم نفس همدیگه ایم
.
.
.
.
.
.
ستاره تنها (پنجشنبه 09 آذر 91)
تشکرشده 257 در 108 پست
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...
استوپ استوپ کدوم همسرم؟من که هنوز ازدواج نکردم
ولی تاپیک مفیدیه
تشکرشده 287 در 48 پست
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا
نهم همه وقت آزادمون رو باهم میگذرونیم
دهم بیشتر وقتا باهم آشپزی میکنیم
یازدهم مناسبتهای مهم هرگز از یاد هیچکدممون نمیره
دوازدهم همیشه من لباسامو به سلیقه همسرم میخرم و همسرم به سلیقه من لباس میخره
سیزدهم مال من و مال تو نداریم ؛ فقط مال ما
چهاردهم روزی چند بار به هم جمله دوست دارم رو میگیم
پانزدهم حتی توی ماشین هم خیلی وقتا دست همدیگه رو میگیریم
شانزدهم بی دلیل و غیر منتطره همدیگه رو در آغوش میگیریم
هفدهم همه دلخوشی همدیگه ایم
.
.
.
.
.
.
ستاره تنها (یکشنبه 12 آذر 91)
تشکرشده 793 در 374 پست
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا:
همدیگر رو از ته ته دل دوست داریم
برای همدیگه می میریم
هیچوقت بهم دروغ نمیگیم حتی چیزای کوچیک
حتی یه لحظه حاضر نیستیم ناراحتی همو ببینیم
برای راحتی طرفمون از راحتی خودمون میگذریم (مخصوصا شوهرم به من)
تو محبت کردن به خانواده ها از هم نظر میگیریم
چون هر دو سرکاریم هر چقدر هم سرمون شلوغ باشه حتی با یه تک زدن میگیم که به یادشیم
تاریخ های مناسبتها رو یادمونه (مخصوصا همسرم که عاشق اینکاره که لحظه های شادمون رو یادش بمونه)
4 سال برای رسیدن به هم با هر سختی جنگیدیم (خیلی بده 2 نفر همدیگرو بخوان و بزرگا سنگ جلوشون بندازن)
شوهرم آدمیه که نه دوست داره منت کسی رو بکشه نه واسه چیزی یا کسی خودشو کوچیک کنه ولی اون به خاطر من این کارو کرد. جلوی مامان و بابام.
همسرم خیلی دوستم داره و عاشق منه و من نمیدونم چجوری باید این همه خوبی رو جبران کنم
شب قبل اومدنش لباسهامو عوض کردم و براش آرایش کردم (چون خیلی دوست داره البته برای خونه)و سفره رو به سلیقه اون چیدم. وقتی دیدم با دیدن من چقدر خوشحاله منم خوشحال بودم.
هر روز به خاطر با هم بودن خوشحالیم
هر روز به هم یادآور میشیم که چقدر به خاطر با هم بودن حسرت خوردیم
هر روز خدا رو چندین بار شکر میکنم که رحیمم رو بهم داد. خدایا شکرت
خیلی دوستش دارم .........خیلی
به همه قولهایی که داده بود عمل کرد. ازت ممنونم رحیم
دوستت دارم رحیمم و همیشه از خدا سلامتیت رو میخوام
kamr (سه شنبه 14 آذر 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)