آقا مجتبی عزیز سلام
من همه پستهاتون رو خوندم و تقریباً میتونم حدس بزنم تو چه شرایطی هستید
منم الان دقیقاً تو شرایط شما به سر میبرم منتها من خودم تموم کردم چون اون آقا قدرت تصممی گیری نداشت
همه چیز که تو پول خلاصه نمیشه
با اینکه دوسش دارم ولی ترجیح دادم تمومش کنیم چون الان اوج احساس و فردا که زیر یک سقف بریم مشکلات شروع میشه
البته شاید این حرفامم اصلاً ربطی به مشکل شما نداشته باشه
به عنوان یک خواهرکه حسهای من کاملاً دخترانه ست توصیه میکنم رهاش کن
اینو جدی میگم به حال خودش بذار به قول معروف :
هرآنچه را دوست میداری رهایش کن اگر از آن تو باشد باز خواهد گشت و اگر بازنگشت بدان از ابتدا مال تو نبودست .
خوتو و غرور و عزت نفست رو بیش از این زیر سوال نبر
ما دخترها از پسرایی که مدام اشک بریزن و التماس کنن و خیلی دنبالمون باشن خوشمون نمیاد اینو جدی میگم .
اینجوری اون دختر بیشتر به خودش غره میشه و فکر میکنه که شما چه کمبود و مشکلی دارید و اون چه امتیازاتی داره که هیچ جوره حاضر نیستید رهاش کنید .
به حال خودش بذارید قول میدم هیچ وقت پشیمون نمیشید ، چون اگه به شناخت باشه تو این 3 ساله حاصل شده و 3 سال فرصت خوبی بوده تا همدیگرو بشناسید .
اینم همیشه تو زندگیتون یادتون باشه
هر چیزی رو به هر قیمتی نخواهید چون اون چیز یک بهایی داره و بیشتر از اون بهاش برای اون هزینه کردن فقط به ضرر شماست و نه کسه دیگه ای .
با هم میگ به حال خودش بذار به اندازه کافی یا حتی بیشتر دنبالش رفتی .
همه چیز رو به زمان بسپار .
و با یاد خدا و توکل به اون آروم باش .
به خدا اعتماد کن و مطمئن باش بهترین ها رو برای شما میخواد و هیچ وقت بد بنده هاش رو نمیخواد .
وقتی به این باور و اعتقاد برسی اگه بدترین اتفاقات هم توی زندگیت بیفته بازم سجده شکر به جا میاری و میگی خدایا شکرت که منو هنوز فراموش نکردی و داری بازم امتحانم میکنی .
به خدا اینا شعار نیست من به این باور رسیدم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)