نوشته اصلی توسط
سرخ پوست تنها
ظاهرا تمام مشکلات از من هست ... شاید هم همینطوره ...
منظور من این نبود. اما اشتباهات شما هم کم نیستند. ما به خانوم شما دسترسی نداریم که بتونیم با ایشون هم صحبت بکنیم (کاری که در مشاوره حضوری قابل انجام است).
البته میرونم که برای همه یه نسخه نمیشه پیچید اما در حالت کلی چه کار باید کرد ؟
شما اگه آگاهیهاتون و مهارتهاتون در قبال زندگی مشترک رو افزایش بدید خیلی از مشکلاتتون حل میشه. بعضی از این مهارتها حتی لزوما منحصر به زندگی مشترک نیستند. و لازمه که برخی جنبه های شخصیتتون رو ارتقا بدید که در زندگی فردیتون هم خیلی موثر خواهد بود. هر چند که ممکنه تا حالا خیلی تبعات منفی اون ایرادهای فکری یا رفتاریتون براتون مشخص نبوده باشه و حالا با زندگی مشترک که رابطه تنگاتنگ با یک شخص دیگرو به شکلی متفاوت از خانواده و دوستان میطلبه، اینها بروز کرده باشه. مثل: کم صبری که خودتون هم بهش اذعان دارید. همینطور تبعات اون که شامل عصبانیت و پرخاشی است که (که حتی در این سایت و این تاپیک هم در نتیجه پستهای خلاف میلتون) از شما ناشی میشه. احساس مداری که یک جاهایی اونقدر قلمبه میشه که برای روز تولدش سنگ تموم میگذاری و کل حقوقت رو میدی هدیه، و و بعد همین احساس رو اونقدر در جهت منفی رهاش میکنی که با کوچکترین تکانه ای میکشونی به طلاق. اینها دو سر (یا دو انتهای) احساس هستش. در این سایت بارها گفته شده که احساسات باعث خطای دید هم میشه. شما وقتی که درگیر احساسات منفی در قبال خانمتون هستید کارهای مثبت ایشون رو هم منفی می بینید. درگیر ذهن خوانی میشید و دنبال ردپای توطئه میگردید. مثل همون ربع سکه، که با اینکه میشه کلی تصورات مثبت برای شما بوجود بیاره، اما ذهن شما میره به این سمت که خانوم از گرفتن این هدیه منظورش این بوده که بعنوان یک پس انداز بعدا ازش استفاده کنه. وبعد پیش خودتون توجیه میکنید که به همین دلیل از اون هدیه خوشتون نمیاد و خانمتون رو هم بخاطر این تصوری که ازش پیدا کردید ازش شاکی میشید:
در ضمن من به جوراب راضی ترم چون برای خودم گرفته شده نه سکه که برای اهداف بعدی خودشون بوده)
علاقه مندی ها (Bookmarks)