به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50
  1. #41
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    مینا جان کجایی دختر؟ حالت خوبه؟

  2. 3 کاربر از پست مفید پاییزان تشکرکرده اند .

    پاییزان (یکشنبه 11 تیر 91)

  3. #42
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    ممنون دوستای خوبم.منم خوبم مرسی.خدا روشکر هم خودم یه کم آرومترم و هم شوهرم رفتارش باهام خیلی بهتر شده.
    دوست دارم هر چه زودتر چهار ماه اول تموم شه تا مگه یه کم حال جسمیم بهتر شه.(دعوام نکنید،راستشو گفتم)


  4. کاربر روبرو از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده است .

    آفتاب همدرد (یکشنبه 11 تیر 91)

  5. #43
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    سلام بچه ها جون؟خوبین؟
    منم خدا رو شکر از نظر جسمی بهتر شدم.
    اما از نظر روحی ............

    دیشب بعد از تقریبا 5 ماه که مادرشوهرم باهامون سر بچه دارشدنومون قهر کرده بود!!!!تشریف آوردن خونمون!
    (شوهرم بهشون خبر داده بود و خواسته بود که به من زنگ بزنن و تبریک بگن.واسه همین مامانشون بهشون برخورده بود.شوهر منم دیگه نمیرفت خونه مامانشینا،قهر کرده بودن!)
    اما بازم اصلا از بچه دار شدن من حرفی نزد،حتی یه تبریک هم نگفت! حتی از ویارم نپرسید
    هیچی انگار نه انگار اتفاقی افتاده.خیلی معمولی اومدن و رفتن.
    شوهرم با اینکه وقتی اومده بودن خیلی خوشحال بود داشت بال درمیورد اما با رفتنشون هردوتامون رفتیم تو فکر که چرا باید با همه مادرشوهرای دنیا فرق داشته باشه؟
    منم خیلی تحویلش گرفتم و بهش احترام گذاشتم که البته بعد از رفتنشون و اینکه یادم اومد که بازم بهم بی محلی گذاشت و بچه دارشدنومونو بهمون تبریک نگفت از محبت و احترام بیش از حدی که بهش گذاشته بودم پشیمون شدم!!!(دعوام نکنید).

    شوهرم میگه چون من ازش خواستم بهت زنگ بزنه و بهت تبریک بگه داره با من لجبازی میکنه!!!!!!!!!!به خاطر غرورش.

    سعی میکنم رفتارش واسم اهمیتی نداشته باشه و خودمو ناراحت نکنم اما اگه شوهرم ازم بخواد که ما هم بریم خونشون که صد در صد میخواد خیلی برام زجراور و ناراحت کنندس.اصلا دلم نمیخواد کسی رو ببینم که حتی از غریبه ها هم رفتارش با من بدتره.
    من تا حالا مادری ندیده بودم که با بچه خودشم لجبازی کنه!!!!اونم سر این طور مساله ای!!!!!!!جای اینکه از صمیم قلب خوشال شه و خودش بدون سفارش کسی به عروسش تبریک بگه.



  6. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    مينا مهم اينه كه شوهرت حق را به تو ميده وميدونه مادرش بي محبتي ميكنه .شوهرت دركت ميكنه حق را به تو ميده .
    در نظر بگير شوهرت رفتارهاي مادرشو نميديد و پشت اون بود اونوقت چي كار ميكردي ؟
    با توصيفهايي كه از شوهرت از ابتداي تاپيكت نوشتي معلوم ميشه پشت توست براش ارزش واهميت داري . بهت حسوديم شده چون مادر شوهر منم خيلي بهم بي اعتنايي ميكنه دو ساله يك طرفه دارم بهش محبت ميكنم ولي اون به من بي اعتناست من از كارهاش گاهي ناراحت ميشم ولي شوهرم براش مهم نيست .مثلا من هميشه بهش زنگ ميزنم اصلا به من زنگ نميزنه به موبايل شوهرم زنگ ميزنه كه حاشو بپرسه ولي به خونمون نميزنه
    وهزار كار ديگه
    ولي شوهرم هميشه طوري رفتار ميكنه كه اون ناراحت نشه حتي ازش انتقاد هم نميكنه وبهش چيزي نميگه كه ناراحت نشه ولي شوهرتو به مادرش گفته چرا به مينا زنگ نزدي .اين خيلي مهمه . قدر شوهرتو بدون . دوستت داره . مينا خودت را با زنهايي مثل من مقايسه كن كه شوهرشون ازشون حمايت نميكنن .
    راهنمايي هايي كه بهار شادي وزن اميدوار كردن خيلي براي من آموزنده بود . من كه بي خيالشون شدم .ازشون انتظاري ندارم .
    مادر شوهرت وپدر شوهرت هم آدمهاي بدي نيستن .گير ادم بد نيوفتادي .قدر زندگيت وشوهرتو بدون .
    به فكر ني ني باش چون خيلي خوشبختي عزيزيم انشاله كه زندگيت هر روز بهتر و بهتر بشه .بهت تبريك ميگم
    به عنوان يك فرد كه از بيرون به قضيت نگاه ميكنم اين ها را ميگم

  7. کاربر روبرو از پست مفید نيلوفر84 تشکرکرده است .

    نيلوفر84 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  8. #45
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    نمیدونم چطوری برم خونشون و خودمو کنترل کنم که حرص نخورم اونم با این وضعیتی که دارم؟
    یعنی واقعا نمیشه نرفت خونشون؟

  9. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    مينا متولد چه ماهي هستي ؟ ممنون ميشم اگه جواب بدي

    با توجه به توضيحاتي كه دادي شايد بين تو ومادر شوهرت سوئ تفاهم رخ داده باشه يعني اون انتظار داشته تو خودت خبر بچه دار شدنت را بهش بدي وتواين كارو نكردي .به نظر من بهتر بود شوهرت همون اول زنگ ميزد پيش تو وخبر را بهشون مي داد و گوشيو به تو ميداد تا احوال پرسي كني اونا هم بهت تبريك ميگفتن
    منظورم اينه كه مادر شوهرت هم انتظار داشته اين خبر را از زبون تو بشنوه من اين جور فكر ميكنم

    مينا چرا حرص بخوري ؟ تو هم خيلي معمولي برو خونشون وبيا
    چه قدر مادر شوهرتو بزرگ كردي .اونم يك آدمه يك زنه . امام معصوم كه نيست .احساس داره انتظار داره حتي مثله بقيه آدمها ممكنه حسادت داشته باشه .انتظارتو يك كم ازش كم كن عزيزم خوب اون يك مادر شوهره ديگه چه انتظاري داري .انتظار داري همش ستايش وسجدت كنن كي اونم مادر شوهر .
    مينا بجاي حقيقت گرا بودن يك مقدار واقعيت گرا باش .
    تو اين طوري اول واز همه بيشتر خودتو بعد هم شوهررتو ناراحت ميكني .
    تو الان بايد به اين فكر باشي كه براي كوچولوت چه كارها بايد بكني .مطالعه در زمينه بارداري وپس از بارداري به فكر اماده كردن وسايل ني ني .به فكر انتخاب اسمش خيلي چيزهاي قشنگ ديگه .
    نميدونم وقتي فكرتو براي مادرشوهرتو پدر شوهرت ميزاري وميشيني حرص ميخوري ديگه وقت وانرژي براي رسيدن به خودت وزندگيت داري يا نه
    عزيزم خوشبختي وخوشحالي را خودت بايد ايجاد كني نبايد انتظار داشته باشي ديگران (خانواده شوهر ) با رفتارشون وتوجهشون ومحبتشون اين حس را در تو به وجود بيارن

    مينا شايد فقط 5 درصد از مادر شوهرها اوني باشن كه توذهنت انتظار داري .پس اين وقعيت رابذير كه مادر ومادرشوهر دومقوله كاملا متفاوت هستن .
    من هر موقع مثل تو ازش انتظار دارم واون بيتفاوته پيش خودم ميگم خوب مادر شوهره ديگه چه انتظاري بايد ازش داشت مادر يا خواهرم كه نيست اينطوري خودم راحت ميشم وديگه بهش فكر نميكنم .و به اين ترتيب نميتونه با بيتوجهيهاش وبي احترامي هاش آرامشم رابهم بزنه .من راههاي مختلف را امتحان كردم فقط با بيخيالي تونستم باهاش كنار بيام .واقعا ما نميتونيم هيچ كسي حتي شوهرمونو تغيير بديم فقط خودمونو ميتونيم تغيير بديم
    با مديريت كردن احساساتمون نبايد به ديگران اجازه بديم كهد مانع خوشحالي مابشن

  10. 2 کاربر از پست مفید نيلوفر84 تشکرکرده اند .

    نيلوفر84 (شنبه 08 مهر 91)

  11. #47
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    سلام اقلیما جون.خوبی عزیزم؟نه هنوز که به دنیا نیومده ! تازه رفتم تو ماه هفت.
    اوضاع و احوال خودت خوبه؟
    راستش من که خیلی میترسم و این ترسم از دیشب چندین برابر شده آخه دوستم بچشون چند روز پیش دنیا اومد،دیشب بهم زنگ زده بود و گریه میکرد!!!!!!!
    گفت دخترم سه تا از انگشتای دستاش از بقیه انگشتاش، قدشون بزرگتره!!!!!!!!!!!!!!روی پاهاشم یه لکه بزرگ کبودی هست!!!!!!!!!
    حالا فکر کن هم خودش و هم شوهرش هردو پزشک متخصص هستند و نمیدونی چقدر عاشق همن.
    من همیشه دوست داشتم آرامش اونا رو ما هم تو خونمون داشتیم.
    حالا همیشه تو ذهنمه اینا که خودشون پزشک بودن و انقدر آروم بودن این شد، پس بچه من که انقدر تو جنگ اعصابه وضعیتش چی میشه؟! اقلیما جان خیلی میترسم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده است .

    آفتاب همدرد (شنبه 08 مهر 91)

  13. #48
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    سلام آفتاب همدرد عزیز

    من از اول تاپیکت نبودم ولی یک دوران بارداری رو داشتم.

    من هم خیلی میترسیدم از اینکه بچم ناقص بشه یه بار برای اینکه خیالم راحت بشه یه سونوگرافی malfunctional رفتم (دوبعدی هستش) و دکتر تمام قسمتهای بدن جنین رو بررسی کرد از اندامهای داخل شکم گرفته تا هیپوتالاموس و ... حتی همون اندازه انگشتها رو هم چک کرد و بعدش من خیالم راحت شد.اگه مایلی به دکترت بگو برا بنویسه.

    روز زایمان هم که رفته بودم یک نوزادی که قبل بچه من به دنیا اومده بود یه مشکلی براش پیش اومده بود و گذاشتنش تو دستگاه و من هم همش فکر میکردم حالا بچه من هم همونجوری میشه و خدا رو شکر نشد.

    راستی پزشک متخصص بودن تاثیری روی سالم بودن بچه نداره.شاید سنشون بالا بوده یا فامیل بودن یا مشکل ژنتیکی تو خانوادشون داشتن.

    تا جایی که من میدونم استرس و ناراحتی توی بارداری باعث میشه بچه اخلاقش کمی نا آروم باشه.مسایل ژنتیکی و تغذیه ای روی سلامتی بچه موثر هستند.

    نگران نباش و این ماههای آخر رو با آرامش سپری کن بالای 99 درصد نوزادها کاملا سالم به دنیا میان.

  14. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (شنبه 08 مهر 91)

  15. #49
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    ممنونم فکور جان.باشه حتما به دکترم میگم.بازم مرسی.
    البته دوستم و شوهرش همسن هم هستند، هردو بیست و نه سالشونه.فامیل هم نبودند!!!

  16. کاربر روبرو از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده است .

    آفتاب همدرد (شنبه 08 مهر 91)

  17. #50
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: خیلی زودرنجم؟!

    سلام مینا جان
    نبینم غمگینی دختر..........
    ببین مینا جان مگه نه اینکه همه میگن تو این دوران خانومها زود رنج می شن
    ببین تو هم زود رنج شدی و تمرکز کردی روی رفتارهای آقای همسرت وگرنه همسرت همونه ولی از نوع نگرانش
    آخه همسرتم که تا حالا تو این شرایط نبوده تا بتونه درک کن

    یادته صحرا هم چهقدر این مشکلات رو داشت و همش شکایت می کرد و اقای sci همش می گفت طبیعیه

    سعی کن خودتو تا می تونی بزنی به بیخیالی و به خودت برسی تا یه نی نیه خوب و سرحال مامانی عین مینا به دنیا بیاری
    هر چی که پیش می اد اصلا فکر کن پیش نیومده می دونم سخته ولی بیخیال باش
    من اصلا این چیزا رو تایپ نکرده بودم به خدا
    این جا چرا همه چیز بهم ریخته

  18. 2 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 09 مهر 91)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. اهای جماعت من زود زود میگ میگی وابسته میشم.کمکم کنید
    توسط gheryeh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 خرداد 92, 15:29
  3. من آدم حساس و زودرنجی شدم چی کار کنم؟
    توسط saharnaz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 شهریور 90, 17:34
  4. زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
    توسط keyvan در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 اردیبهشت 88, 15:41

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.