به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 49
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
    واقعا چرا یکی از مشاوران جوابم رو نداد. حتما باید بنویسم که میخوام خودکشی کنم که جوابم رو بدید؟

    امرو وحشتناک ترین روز زندگیمه! امروز باز فهمیدم صبح شوهرم با این دختره بیرون رفته!! قیامت کردم. البته هنوز دخترم نفهمیده! ولی فکر کنم مجبور بشم امروز فردا بهش بگم! فکر میکنم زندگی مشترکمون تموم شده و فردا میرم شرکتش تا دختره رو با خفت و خواری بیرون کنم! دوباره بهم قول داد که تا چند روز دیگه بیرونش کنه ولی فکر نمیکنم بتونه!! یک جورایی انگار مسخ شده!! تو رو خدا کمکم کنید. چکار کنم! واقعا دیگه نمیدونم!!! به نظرم دیگه خودمو زجر وعذاب ندم و تمومش کنم!!!
    من تصور میکنم به جای بخشش همسرتون فقط خواستین از روبرو شدن با این مشکل بزرگ فرار کنین، خیانت چیزی نیست که دو طرف بدون کمک مشاور بتونن حلش کنند یا از پسش بر بیان. به نظر من زندگی شما شکل بحرانی گرفته که فقط ممکنه با کمک مشاور یا روانپزشک درست بشه. با ادامه این روند دچار افسردگی و مشکلات حاد روحی خواهید شد.

  2. کاربر روبرو از پست مفید samanis تشکرکرده است .

    samanis (یکشنبه 08 مرداد 91)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    سلام زیبای عزیز

    میدونم چه شرایط وحشتناکی داری
    عزیزم، من نظر خودم را میگم،
    یه کوچولو اشتباه کردی، خیانت خیلی وحشتناکه اما قرار بود زندگیتو نجات بدی، خیلی واضحه وقتی مرد یا زنی به سمت کسه دیگه تمایل پیدا میکنه، حس آرامش کنارش میگیره و لذت میبره از با اون فرد بودن، حس اعتماد به نفس میگیره، عزیزم، تماس اون خانم با همسرتون یا کار در شرکت همسر اصلا توجیهی نداره، اما فکر نمیکنی در شرایطی که شما حس عدم اطمینان داری در فضای زندگی ساطع میکنی، برای بقای زندگیت دعوا راه میندازی یا ...... یه نفر دیگه داره از فرصت استفاده میکنه و با مهربانی تو این شرایط مامن و پناهگاه شوهرت شده؟ شوهرتون هم این وسط حس قهرمانیش گل کرده و علاوه بر تامین نیازهای روحی و جنسی خودش، میخواد دنیا و مخصوصا اون خانم را از شرایط بد نجات بده! غافل از اینه که اون اول در قبال شما مسئوله، اما نکته اینجاست، حس آرامش و لذت را از شما نمیگیره! به نظر من حتما با یک مشاور مشورت کن،
    شرایط اینقدر حساسه که با یه اشتباه کار به جدایی کشیده میشه،
    همیشه هزار راه نرفته وجود داره، تا حالا حتما پیش دندانپزشک رفتی، هیچ وقت کشیدن دندان اولین راهش برای درمان نیست، دندان کرم میخوره، به عصب میرسه دردش، عفونی میشه، اما باز هم دندانپزشک نگهش میداره، چون میدونه فقدان اون دندون به مراتب بیشتر از کشیدنشه، یه وقتهایی اونقدر این دندونهای خراب خوب درست میشن، که تا پایانه عمر همراهمونن، یادمون میره یه زمانی کرم خورده بودن یا به عصب رسیده بودن و کلی خواب و خوراک و از ما گرفته بودن،
    عزیزم همین که همسرتون رابطشون و به شکل غیر متعارف انکار میکنه، یعنی زندگیشو دوست داره، شما رو دوست داره، نمیخاد از دستتون بده ، اینجا خیلی مسایل پیش میاد و نکات مبهم، مشکل بسیار حاد هست اما هنوز مزمن نشده، غده سرطانی هست، اما خوش خیمه و قابل جراحی
    اینجا کسی شما رو به تجاهل دعوت نمیکنه، همه میخوان بهت کمک کنن، تا اونجا که امکان داره سعیت را برای حفظ زندگیت بکنی، تا خدای نکرده، بعدها دچار افسوس نشی،
    یه مشاور و راهنمای خوب و حقیقی،کلی راهکار بهت میده، فعلا صبر داشته باش و بدون اتلاف وقت، پیش یه مشاور برو،

  4. کاربر روبرو از پست مفید elahe.a تشکرکرده است .

    elahe.a (یکشنبه 08 مرداد 91)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم


    از دوستان عزیز "سابینای عزیز" "پیدای عزیز " و "z o h r e h مهربان" خواهش می کنم در تاپیک مراجع به تبادل نظر

    نپردازان. این عزیز به اندازه کافی مسئله داره. سعی کنیم برای این بحث ها به انجمن آزاد بریم تا تاپیک منحرف

    نشه.


    =========================

    سلام زیبا جان

    عزیزم گاهی ما فکر می کنیم همه چیز در زندگیمون مرتبه و هیچ مسئله ای نیست اگر کسی چیزی به زبون نمیاره!

    تو نباید حاصل 16 سال زندگیت رو دو دستی تقدیم دختری کنی که تازه از راه رسیده!

    پس میدون رو واسه این دختر خالی نکن! این زندگی مال تو و فرزندت و پدرشه! نه یک غریبه!

    پس غریبه رو از سیتم خارج کن و ثابت کن حریف قدری هستی!

    باید خلا همسرت رو پیدا کنی! همون خلا عاطفی که اون دختر تونسته براش پر کنه!

    در نوشته هات جایی نوشته بودی اغلب شب ها خسته بودی از کار روزانه! شاید همین خستگی هات تو رو از

    دیدن خیلی نیازها و خواسته های همسرت غافل کرد. شاید باعث شد نجواها رو نشنوی که امروز فریاد شدن!

    شاید همه چیز از نظر تو مرتب بوده اما از نظر همسرت نه! تا حالا بهشون فکر کردی؟

    از نوشته هات پیداست همسرت مرد نجیب و خوبی بوده پس آدم هرزه و خطاکاری نبوده! گاهی وجود یک کمبود و

    یک غفلت انسان رو دچار لغزش می کنه. من بهش میگم مسخ شیطان!

    همسر تو 16 سال صادقانه زندگی کرده! پس روا نیست در طوفان زندگی رهاش کنی و زندگیت رو تقدیم یک دختر

    نه چندان محترم کنی!


    موضوع تجاهل یا حماقت نیست عزیزم! ما نمی گیم نبین و کور و کر شو! ما نمی گیم احمق باش!

    من میگم توی شکل گیری یک خیانت هر 2 طرف مقصرن!حالا یک طرف بیشتر یک طرف کمتر!


    اما شما نیومدین توی این زندگی که فقط در ملایماتش کنار هم باشین! شما همسفر نا ملایمات هم هستین!

    تو باید همسرت رو نجات بدی از این مسخ شیطان و این راه خطا!

    یک مقاله ای خوندم که با مردی که به همسرش خیانت کرده بود یک آقای دکتری مصاحبه کرده بود! مقالش تو همین

    سایت هست! مرده نوشته بود :
    "من همسرم رو دوست دارم اما همسرم یکنواختی و خستگی های من از این

    زندگی رو نمیدید و زیاد بهم توجه نمی کرد. گفت من خیلی تلاش کردم نشونش بدم و بهش بگم اما اون نشنید!

    اون زنگ خطرها رو ندید و من این محبت رو بیرون خونه پیدا کردم! و تالبته می دونست کارش اشتباهه و پشیمون

    بود...خانم این آقا هم متوجه اشتباهاتش شده بود و بعد زیر نظر اون دکتر دوباره اعتماد از دست رفته زندگیشون رو

    داشتن می ساختن!"


    اینا رو گفتم که بگم طلاق و داد و بیداد چاره کار نیست! باید برید با هم پیش یک مشاور و ببینی کاستی هاش چی

    بوده و برطرف کنین با هم. باید انقدر براش دلبری کنی که حریف رو از میدون به در کنی!

    این زندگی برای تو هست. جوونیت رو پاش دادی! پس راحت واگذارش نکن!


    موفق باشی.







  6. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (یکشنبه 08 مرداد 91)

  7. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 شهریور 95 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-19
    نوشته ها
    466
    امتیاز
    9,840
    سطح
    66
    Points: 9,840, Level: 66
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 210
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    880

    تشکرشده 885 در 224 پست

    Rep Power
    62
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    [size=medium]امروز باز فهمیدم صبح شوهرم با این دختره بیرون رفته!! قیامت کردم. البته هنوز دخترم نفهمیده! ولی فکر کنم مجبور بشم امروز فردا بهش بگم! [/size]
    به دخترتون بگید؟؟؟؟؟!!!!! ببخشید ولی این داستان چه ارتباطی به دختر شما داره ؟؟؟ اصلا فکر کردید چه تنشی به اون بچه وارد می کنید؟؟؟ لطفا در مورد این تصمیم های عجولانه کمی فکر کنید .بچه ها اهرم فشار پدر و مادرها نیستند ..من و همسرم از هم جدا شدیم و سالها با هم مشکل داشتیم و تیر خلاص زندگی ما هم چیز کوچکی نبود اما پسرم حتی یکبار هم نفهمید ما مشکل داریم و وارد مشکلات ما نشد ..اصلا چیزی را به بچه منتقل نکردیم و شاید به همین دلیل هست که پسر من هیچ صدمه ای از جدایی ما و تنش ها های ما ندید ..لطفا این مساله را بی اهمیت ندانید ..
    امیدوارم به آرامش برسید.

  8. 2 کاربر از پست مفید f_z تشکرکرده اند .

    f_z (دوشنبه 09 مرداد 91)

  9. #35
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    صادقانه بگم تاپیکو نخوندم فقط از پست آخر فهمیدم میخواید خیانت همسرتونو به دخترتون بگین.

    تو رو خدا این کارو نکنید میدونید چه بلایی سر دخترتون میاد؟
    میخواید با دست خودتون مشکلاتتونو زیادتر کنید؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (دوشنبه 09 مرداد 91)

  11. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    دوست عزیز شما باید به این فکر باشی که چطور بچه را از این آسیب دور نگه داری و چیکار کنی که کمترین ضربه را بخوره. بعد می گی برم بهش بگم؟

    لزومی نداره شما بگید. بچه داره توی همون خونه زندگی می کنه و همه چیز را می فهمه. اگر بالای 4 سال باشه خودش می دونه.
    بچه ها خیلی باهوش و عاقل هستند. فقط ممکنه مثل ما بلد نباشند که اون چیزی را که توی مغزشون می گذره راحت بیان کنند. حواسشون هم به همه چیز هست. شما که یک مادری باید این را بهتر بدونی.
    مطمئن باش دخترت می دونه که یک تنش و مشکل بزرگ توی خونه هست. می دونه روابط پدر و مادرش دچار مشکل شده و بعد از مدتی هم کل ماجرا را خواهد فهمید.

    بچه ها باهوش، زیرک، کنجکاو، دقیق و هوشیار هستند. دست کم نگیریدشون. اون هم بچه های امروزی.

    به جای این که منکر فهمیدنش بشی یا فکر کنی نمی فهمه یا نمی دونه، بهتره اگر مساله جدی تر شد، دنبال راه حل برای کمک به بچه باشی. چون اون هم آسیب خواهد دید. حتی اگر این مشکل حل بشه، باید اون هم بسته به میزان اطلاعاتش و درکش و سنش توجیه بشه و مطمئن بشه که مشکل مامان و بابا حل شده.

  12. کاربر روبرو از پست مفید پیدا تشکرکرده است .

    پیدا (دوشنبه 09 مرداد 91)

  13. #37
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    با تشکر از همه دوستان که به من اظهار لطف کردند.

    از روز جمعه اتفاقات بسیار وحشتناکی برای من افتاده:

    1- روز جمعه دور از چشم دخترم باهاش صحبت کردم. حتی توی ماشین بودم و داد وبیداد هم کردم. باور میکنید برای اولین بار وقتی بهش گفتم که به مادرت میگم بهم فحش داد. بدبختی من اینه که همه چیز روانکار میکنه میگه روابط ما فقط کاریه! دو بار باهم رفتند ماموریت شهرستان و روز جمعه هم با هم رفتند کلاس انرژی درمانی!! خودش میگفت که با چند تا ازهمکارا با هم بودیم. ولی ادرس اونجا رو دختره براش فرستاده بود! مشکل من اینه به صورت تمام انکار میکنه و میگه تو فقط باید به من اعتماد داشته باشی. به من میگه ما که ماموردت میریم چند نفریم و من که نمیتونم با اون کاری بکنم. راستش برام مهم هم نیست .همینکه میدونم چند ساعت با همدیگه توی ماشین گل میگن و میشنون دیونه ام میکنه. شما میگین اینکار درسته؟میگه من از لج تو اینکارو نمیکنم که فکر نکنی حرف فقط حرف تویه.
    صبح شنبه یکهو دیوونه شدم رفتم و قرص خواب برداشتم و خوردم. دیگه هیچ چیز نفهمیدم. داشتم به شوهرم اس ام اس میزدم و خداحافظی میکردم که از حال رفتم. نمیدونم شوهرم چظور دلش شور افتاده بود که اومده بود خونه و دیده بود بیهوشم و الی آخر بیمارستان برده بود منو و خلاصه دیشب از از بیمارستان مرخص شدم. از اون روز شوهرم مهربونتر شده و گفته تا آخر این هفته هم این دختره رو بیرون میندازه! به نظر شما برم با دختره صحبت کنم؟ یا اینکه ولش کنم.جمعه از روی عصبانیت بهش یک ایمیل بسیار بد زدم و اون هم به بدترین وجه جوابم رو داد!

    اگر واقعا ابطه ای نبود باید راستشو بهم میگفت حتی پیشنهاد میکرد که من هم باهاشون برم. نه اینکه مثل دزدا بعد از اینکه رفتم بره لباساشو برداره و یواشکی بره و من بعدا بفهمم که رفته ماموریت. به من میگه که بهت نگفتم که تو ناراحت نشی.

    تو رو خدا بهم بگین برم با دختره صحبت کنم یا نه؟ خدا رو شکر دخترم هنوز هم چیزی نفهمیده!

  14. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    زیبای عزیز

    تو را به خدا یکم منطقی تر باش، خیلی داری شرایط را بدتر از اینی که هست میکنی و به صورت رادیکالی دست به کارهایی میزنی که ناشی از احساساتت هست، عزیزم، شما اصلا حرف گوش نمیدی و کار خودت را میکنی، خیانت جزئ بدترین و نابخشوده ترین کاراست، شما کسی را که هنوز انکار میکنه مرتب داری متهم میکنی،تهدید میکنی، به اون خانم ایمیل میدی، آخه عزیزم حتی جلوی یه کوهم بایستی و داد بزنی،پژواک داره چه رسه به این همه عمل شما، درسته ناراحتی درسته عصبی هستی اما این راهش نیست، معلومه همسر شما به روی شما بعد از 16 سال بر میگرده حتی فحش میده،
    به منم الان اگه کسی ایمیل ناسزا بزنه یا جوابشو نمیدم یا من هم ناسزا جوابشو میدم، شما از در سازش و حرف نرفتی جلو که انتظار داری اون خانم هم شما رو به آرامش دعوت کنه و از خودش دفاع کنه و یا حرفهایی که شما انتظار داشتی. بزنه....
    در قانونه قضا و حتی در شرع شما برای ادعاتون باید ادله کافی داشته باشی، این که سفر کاری میرن یا کلاس ورزش میرن یا انرژی درمانی میرن لازم هست اما کافی نیست،
    عزیزم، چرا کلاسهای انرؤی درمانی جمعه ها همراه شوهرت نمیری، چرا برنامه های با هم بودن و تفریحیتون با هم را بیشتر نمیکنی، سفرهای کاریه همسرت باهاشون برو
    مشاور هم که نمیری، هر کار دوست داری میکنی و میگی، دستی دستی خودت، زندگیت را داری از بین میبری
    نتیجه این عملکردت چیزی جز فاصله اندازیه بیشتر و در نتیجه خدای ناکرده طلاقه
    عزیرم اگه یه درصد هم همسرت راست بگه ، با این رفتارت دو دستی داری اون را به رابطه با اون خانم تشویق میکنی.
    تو را به خدا کمی منطقی تر باش
    اگه خسته ای یا عصبی هستی، با همسرت در میان بزار اما با محبت
    از ترسهات بگو
    از علاقت به اون و زندگی
    از ترست برای خراب شدن زندگیه خوبتون بگو
    اما نه تهدید کن نه اسم اون دختر را بیار
    شوهر شما مرد ابرو داریه، به خاطر ابروشم که شده به زودی اون دختر کامل از زندگیش میره بیرون البته اگه شما اجازه بدی.....


  15. کاربر روبرو از پست مفید elahe.a تشکرکرده است .

    elahe.a (دوشنبه 09 مرداد 91)

  16. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    زیبا جان

    شما که اصلا به راهکارهای ما گوش نمیدی! هر کاری میخوای می کنی بعد میای میگی چه کار کنم! دوست عزیزم

    مهمتر از یک مشاور خوب ، مراجع خوبه و همکاری کردنش! اما شما علیرغم این همه راهکار خوب همکاری نمی کنی

    و یک سره جزع و فزع می کنی از چیزی که مطمئن نیستی! خیلی بی سیاست عمل کردی و از همه مهمتر دست به

    کاری زدی که فقط آدمهای ضعیف می کنن. عوض حل مشکل ، صورت مسئله رو پاک کردی و خواستی که با این عملت

    فقط جلب ترحم کنی اما ریشه مشکل در زندگی مشترک شما هنوز سر جاشه.

    باز جای شکرش باقیه به دخترت چیزی نگفتی!

    میدونی به عنوان یک مادر و یک الگو با این کارت دخترت چه فکری می کنه؟

    شما هر چی خواستی گفتی خوب معلومه بی احترامی می کنه. وسط دعوا کع حلوا خیر نمی کنن.

    لازم نیست شما با دختر صحبت کنی!

    شما باید در یک جو آرام با همسرت به مذاکره بنشینی و دائم از اون مسئله حرف نزنی. ببین کمبودش چیه؟ چی

    توی زندگیش کم بوده که جذب محبت دیگری شده؟ بگذار حرف بزنه و از درد و دلهاش بگه. مسلما خیلی مواقع که

    تو فکر می کردی اوضاع خوب بودی اصلا اینطور نبوده. پس خواهشا وسط دعوا تهدید به ازای آبرو نکن چون ممکنه

    اثر عکس بده! اون یک فرد آبرو داره.

    شما الان باید در روابطت با همسرت کنکاش کنی و کاستی ها رو شناسایی و جبران کنی!

    مچ گیری و غیره چیزی رو حل نمی کنه. پس به خودت مسلط باش و اوضاع رو بدتر نکن گلم.












  17. کاربر روبرو از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده است .

    bahar.shadi (دوشنبه 09 مرداد 91)

  18. #40
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 11:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,973
    سطح
    26
    Points: 1,973, Level: 26
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    743

    تشکرشده 765 در 189 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: تصمیم گرفته ام که خیانت شوهرم را فراموش کنم

    عزیزم شما در جریان این کارایی که من 3ماهه کردم هستی؟
    1- دفعه اول که فهمیدم حدود 1 هفته باهاش قهر کردم. بعد باهاش اشتی کردم و حتی ازش عذرخواهی هم کردم که حنما من زن خوبی نبودم و برات کم گذاشتم که به کس دیگه ای پناه بردی! هر کاری بگی کردم. هر کاری که فکر کردم دوست داره. مرتب قربون صدقه اش میرفتم. وقتی رفت مسافرت خارج از کشور براش ایمیل های عاشقانه فرستادم و اون هم همونطور جوام رو داد. من خوش خیال فکر کردم همه چیز تموم شده. حدود 15 روز مثل دو تا عاشق و معشوق زندگی کردیم. به جز روز اول که به دختره زنگ زده بودم و محترمانه بهش گفتم که پاتو از زندگیم بکش بیرون. دیگه به دختره اصلا تماس نداشتم.
    2- میدوند نتیجه اش چی شد؟ هفته بعد ایمسل های عاشقانه شوهرمو بهش پیداکردم! درست همون موقعی که فکر میکردم همه چیز تموم شده! فهمیدم قرار بوده دو روز اخر سفرش دختره هم بره پیشش! که نمیدونم چطور شده بود که در آخرین لحظه کنسل شده بود!! در عرض یک هفته 6 کیلوکم کردم. میدونید با دختره خیلی محترمانه صحبت کردم و اون گفت از این کار خیلی پشیمون شده و این کار رو در مورد من و در مورد هیچکس دیگه تکرار نمیکنه! باز هم چشمم روی همه چیز بستم و تا بخواهید محبت کردم. با هم مسافرت رفتیم و...
    3- شعر عاشقانه ای که اون خانوم گفته بود توی کیف شوهرم ییدا کردم. شوهرم گفت که دلم میخواد نگهش دارم. فقط میگه به من باید اعتماد کنی! هی میگه اش نخورده و دهن سوخته! من نمیدونم باید چه آشی باید میخورده که نخورده!
    4- صبح بدون اینکه به من بگه داره میره ماموریت، مثل دزدا بعد از اینکه من رفتم سرکار لباساشو برداشته و رفته! بعدازظهر من زنگ زدم که سر راه یک چیزی بخره! میبینم که شهرستانه .بهم میگه برای اینکه تو ناراحت نشی بهت نگفتم. باز هم من چیزی نگفتم براش ارزوی سفری خوب کردم و تا وقتی نصفه شب اومد بیدار موندم و بدرقه اش کردم
    5- جمعه صبح براش یک اس ام اس اومد و گفت یکی از دوستام کلاس انرزی درمانی میره میخوام برم ببینم چه جوریه من هم زیاد ازش سوال نکردم تا فکر نکنه بهش شک دارم! همینکه رفت روی میزش برگه ماموریت دختره رو پیدا کردم که با اون رفته بود!!

    این چه حرفیه که شما میزنید!؟ مگه میشه همه جا من دنبالش برم. اون خودش باید آدم باشه و با این خانوم ماموریت نره! لا اقل با یک ملاشین جداگانه میرفت که چندین ساعت تو ماشین پیش این خانوم نشینه! اگر یک ذره برای من و زندگی 16 سالمون ارزش قایل بود نباید تی یک ماشین باهاش مینشست. خودش میگه من اینکارو نکردم چون به خودم اطمینان دارم!!!
    حالا بهم خق میدید بعد از این همه تلاش و تکاپو کنترل خودم رو از دست بدم یا نه؟

  19. 2 کاربر از پست مفید زیبا کردستانی تشکرکرده اند .

    آبی آسمونی (شنبه 03 مهر 95), زیبا کردستانی (دوشنبه 09 مرداد 91)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.