سلام به دوستان عزیز و مهربونی که اینجا فعالیت میکنند... من تازه در این تالار عضو شدم
امیدوارم در کنار هم با بررسی مشکلاتمون بتونیم راه حل های خوبی رو پیدا کنیم... امیدوارم مشکلات همه حل بشه و همه خوشبخت بشن
من 1 سال و نیم هستش که با پسری عقد کردم که از من 7 سال بزرگتر هست... من و نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داریم و ازدواجمون هم به صورت سنتی بود و قبل از ازدواج با هم رابطه ای نداشتیم... فقط در حد صحبت های خواستگاری....
اینها رو گفتم تا قبل از بیان مشکلاتم آشنایی کلی با زندگی ما پیدا کنید شاید برای کمک کردن به من نیاز به این پیش زمینه ها داشته باشید...
فروردین 1390 درست 1 سال و 3 ماه پیش وقتی 3 ماه از نامزدیم گذشته بود ، متوجه مزاحمت های تلفنی توی گوشی نامزدم شدم!
من عادت ندارم گوشی طرف مقابل رو چک کنم و از این کارها خوشم نمی اومد... 3 ماه اینطوری نامزد بودیم. گوشی ِ نامزدم به خاطر شغلش زنگ خور زیاد داشت و من اهمیتی نمی دادم.
یک روز وقتی عید دیدنی رفته بودیم ، کسی به گوشیش زنگ زد نامزدم برداشت و یک لحظه ساکت شد و بعدش قطع کرد.
وقتی دوباره زنگ زد چشمم به شماره افتاد شماره اش خیلی رند بود شماره ی جالبی داشت همین باعث شد که توی ذهنم بمونه.... نامزدم گوشی رو برداشت و بعد از گفتن ِ الو قطع کرد.
بهش گفتم : قطع شد؟ گفت : آره
خلاصه اون رو گذشت و من هم پیگیر نشدم... و هیچوقت گوشیشو چک نمیکردم... و همین باعث شده بود که نامزدم بی خیال بشه و هر پیامی که واسش میاد رو هم از گوشیش پاک نکنه.من از ماجرا خبر نداشتم
یک ماه ِ بعد ، یه شب حوصله ام سر رفته بود... نامزدم پشت کامپیوتر بود و داشت کاراشو میکرد. منم بیکار بودم... گوشی ِ نامزدمو گرفتمو داشتم باهاش ور میرفتم... بازی و آهنگ و عکس و از اینجور چیزا... خلاصه دیگه حسابی حوصله ام سر رفته بود ،
نامزدم هروقت واسش پیامی می اومد برام بلند بلند میخوند... به خاطر همین فکر کردم شاید ایرادی نداشته باشه یه سر هم به پیام هاش بزنم.
پیام هاش رو همینطور تند تند باز می کردم و پیام ِ بعدی ... یکی از پیام هاشو وقتی خوندم دلم هُرّی ریخت! همه ی پیام هاشو میخوند غیر از اینجور پیام ها!پیام از یه دختر بود که داشت ازش گلایه میکرد و و بعدش هم چندین پیام دیگه از اون دختر ... پیام های عاشقانه... و خیلی پیام های دیگه...
وقتی شماره شو دیدم ، یادِ اون شماره ای که روز ِ عید دیده بودم افتادم... بله همون شماره بود...
شماره ی دختره رو برداشتم و بعدا ً از خطی باهاش تماس گرفتم که ببینم واقعا ً دختره یا پسر؟ طرف ، دختر بود. یه مدت صبر کردم تا ببینم آیا اون دختر باز هم تماس میگیره یا پیام میده؟
اون همیشه زنگ میزد و ول کن ِ قضیه نبود! مثلا ً پیام میداد : میدونم که الان پیششی و باهاشی ، از اول هم یه مزاحم بودم توی زندگیت و از اینجور پیام ها...
خلاصه از هر طریقی نتونستم آمار دختره رو دربیارم... بعد از یه مدت ( دو ، سه ماه ) که دیدم مزاحمت های دختره ادامه داره و به هر بهونه ای زنگ میزنه و پیام میده ، مجبور شدم قضیه رو با نامزدم درمیون بذارم
بهش گفتم که متوجه تماس ها و پیام های اون دختر شدم و همه ی قضیه رو براش تعریف کردم و ازش پرسیدم که اون دختر کیه؟
نامزدم گفت که اونو نمیشناسه... هرطور که باهاش صحبت کردم ، می گفت که نمیشناستش... من هم حرفشو باور کردم اما از این متعجب بودم که اگر دختر رو نمیشناسه چرا دست از مزاحمت هاش برنمیداره...
1 روز - 2 روز - 3 روز - 1 ماه - 2 ماه - 3 ماه- 6 ماه - 1 سال مزاحمت ایجاد میکرد ... نامزدم راضی نشد که از دستش شکایت کنیم و من هم خیلی ناراحت بودم و از طرفی می ترسیدم مزاحمت های این دختر روی زندگی مون تأثیر بذاره
من نگران ِ زندگی مون بودم ... وقتی پیام میداد یا زنگ میزد ، نامزدم بهم نمیگفت و دیگه پیام هاشو هم پاک میکرد... فقط یکی دوبار که نامزدم پیش گوشیش نبود من دیدم واسش پیام های عاشقانه اومد و گوشیش زنگ خورد... یکی از پیام ها رو باز کردم دیدم عاشقانه ست پاک کردم و بقیه رو باز نکردم.
تصمیم گرفتم خودم با دختره صحبت کنم... باهاش صحبت کردم و خودم رو معرفی کردم... ازم عذرخواهی کرد و گفت که اشتباه گرفته و دیگه تکرار نمیکنه... اما بعد از یک هفته دوباره شروع کرد!!!
من دیگه حسابی عصبانی شده بودم ایندفعه با نامزدم بحث کردم و بهش گفتم که اگه منو دوست داری سیمکارتت رو بشکن... اون یکم این دست و اون دست کرد چون به خاطر شغلش نمیتونست اینکارو بکنه
بهش گفتم میدونستم دلت نمیاد این کارو بکنی ، تا تحریک بشه به این عمل.... اونم سیمکارتو شکست و گفت جوری هم میشکنم که قابل برگشت نباشه و انداخت توی سطل آشغال...
بهش میگفتم خط جدید بگیره اما قبول نمیکرد... بعد از یه مدت خط ِ یکی از دوستاش رو گرفت. از اون دختر خبری نبود تا اینکه بعد از یکی دو هفته یک شماره ی ناشناس به گوشیش زنگ زد. دیدم که گوشیو جواب نمیده
نگاه کردم و شماره رو به خاطرم سپردم... بهش گفتم چرا جواب نمیدی؟ گفت : ولش کن معلوم نیست کی هست! فرداش از یه خط دیگه با اون شماره تماس گرفتم و دیدم که همون دختره!!!
خلاصه خط جدیدش رو هم پیدا کرده بود... واقعا ً دیگه نمیدونم چیکار کنم... خیلی میترسم...من به نامزدم اعتماد دارم ولی زیاد دیدم دخترهایی رو که شوهر دیگران رو از راه به در میکنند.بالاخره بعد از یکی دو سال دل ِ هر مردی رام میشه...
سرتون رو به درد آوردم... الان مزاحمت های اون دختر کم شده... البته من دیگه گوشی نامزدم رو چک نمیکنم ولی به مناسبت های مختلف میبینم که اون خط بهش پیام میده... روز تولد ... روز مرد... اعیاد و...
خط جدید ِ نامزدم هم به نام خودش نیست و نمیشه از طریقش شکایت کرد... از هر راهی وارد شدم نتونستم آمار ِ اون دختر رو در بیارم... میترسم همین دختر زندگیمونو از هم بپاشه...
خیلی از مرد ها وقتی با خانوماشون قهر می کردن و توی همچین موقعیتی قرار می گرفتن ، با دختری که به خطشون زنگ میزد دوست میشدن... با وجودِ این دختر توی زندگیم حتی از قهر کردن و اختلافات خانوادگی هم باید بترسم...
آخه مگه ممکنه زن و شوهری هیچوقت با هم دعوا نکنند یا قهر نکنند؟ پس با وجود ِ این دختر توی زندگیم نمیتونم آرامش داشته باشم... ای کاش میتونستم آمارشو در بیارم و حداقل بفهمم کیه!
شاید اگه می فهمیدم کیه اون دختر می ترسید و به خاطر آبروش هم شده دست از سرمون برمیداشت... اما از هیچ طریقی نتونستم بفهمم... اگر یک هفته یا یک ماه مزاحمت ایجاد میکرد ، اینقدر نگران نمیشدم... الان با وجود گذشتِ 1 سال و چند ماه هنوز دست از سرمون برنداشته...
به نظرتون من باید چیکار کنم؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)