سلام
این سلامم خیلی خسته هست خسته
تاپیکت رو نگاه کن به صفحه 7 رسیده تمام دوستان به هر زبانی و با هر تجربه ای سعی کرده اند شما رو راهنمایی کنند. اما شما هدفتون از باز کردن این تاپیک شاید این بوده که راهی پیدا کنید که فکرتون منسجم بشه و بتونید راهی پیداکنید برای انجام این کار
اممممممممممممممممممممما
همدردی جایی نیست که شما رو به این هدف سوق بده بلکه راههای درست و منطقی بدون احساس رو که جنبه واقعی داره نه رمانتیک و رویایی رو پیش روی شما می دهد. من خودم یه بچه 3 ساله دارم و خدا می دونه از خوندن این دو پست آخرتون پشتم لرزید فقط و فقط به خاطر اون بچه که دارید از سر لجبازی و خودخواهی (دیگه اسمش عشق نیست هوس هم نیست) این زندگی رو ویرون می کنید 2 راه داره :
1. می تونید خیلی منطقی به دور از احساس به مشاوره حضوری خوب بروید و هدفتون این باشه که از این زندگی بیائید بیرون تا مشاور بتونه کمکتون کنه
2. به کارتون ادامه بدهید و متاسفانه این زندگی رو متلاشی کنید و آه دو نفر مادر و فرزند رو برای همیشه بدرقه راه زندگیتون کنید و با این آه و نفرین و با این التماس های این زن بینوا و این بچه ای که شما حق ندارید حق ندارید براش اینطور تصمیم بگیرید به خونه بخت بروید.
خوشبخت باشید من واقعا داره تنم داره می لرزه عرش خداوند نفرین می فرستند بر کسی که دو حلال رو از هم جدا کنند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)