سلام..23 سالمه و 2ساله که عروسی کردم وقتی 20 سالم بود عقد کردم اون موقع دانشجو بودم با همسرم مشکلی نداشتم فقط سر اخلاق مامانش بهش غر میزدم و بهونه می گرفتم .3ماه پیش سر یه موضوع بچه گانه با یه بحث کوچیک زنگ زدم پدر و مادرم اومدن دنبالم و من رو اوردن خونه خودشون بعد پشیمون شدم ولی از اون به بعد همسرم حاضر نیست دیگه ببیندم و فقط طلاق می خواد من دوستش دارم حالا میبینم که خیلی اشتباه کردم ولی دست خودم نبوده .حتی مشاورم نتونسته راضی بکندش تا برگرده واقعا نمی دونم چی کار کنم .خانوادشم کاری نمی کنن. هم من هم خانوادم عذر خواهی کردیم من حاضرم برگردم خودم ولی اون از روزی که من از خونه اومدم بیرون وسایلشو جمع کرده و رفته خونه پدرش حاضر نیست منو ببینه حتی حاضر نشده با هم مشاوره بریم تکی رفته پیش مشاور و دیگه هم حاضر نیست بره فقط میگه طلاق حتی دلیلشم نمیگه
حتی دوست همسرم هم نتونسته راضیش کنه که مشاوره بیاد و تصمیمش رو عوض بکنه و گفت همسرم هم تو اخرین مشاوره به مشاور گفته که خوانوادشم دوست ندارن این زندگی ادامه پیدا کنه .مشاور گفت باورش نمیشه مادری خودش زندگی پسرش رو بهم بزنه .باور کنید به خدا من کوپکترین بی احترامی به مادرش نکردم.مشاور گفت باید خودم رو از نظر روحی برای طلاق اماده کنم.گفت همسرم دلیلی برای طلاق نداره فقط فکر میکنه زود ازدواج کرده و حالا که کار پیدا کرده هدف زندگیش تغییر کرده.دارم دیوونه میشم. .تو خانواده همسرم که کسی نیست کمکم کنه.خودمم پدر بزرگ ندارم بقیه فامیلم هم نمیدونن چه اتفاقی افتاده[align=right[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)