به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    سلام داملا ی عزیز

    وقتی اولین تشکرت رو بعد از برگشتنت، پای پست یکی از بچه ها دیدم خیلی خوشحال شدم
    واقعا خوشحالم برگشتی

    تو این چند وقت اخیر اتفاق خاصی واست نیفتاده؟روحی،جسمی،سر کار،تو روابطت با دیگران و ...؟

    تو که این قدر با هیجان و شور و شوق بودی الان همسرت متوجه تغییراتت نشده؟شده بهت بگه داملا نسبت به چند وقت پیش فرق کردی؟

    چند وقته متوجه تغییراتت شدی؟

  2. 4 کاربر از پست مفید شوکا تشکرکرده اند .

    شوکا (دوشنبه 28 فروردین 91)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شوکا
    سلام داملا ی عزیز

    وقتی اولین تشکرت رو بعد از برگشتنت، پای پست یکی از بچه ها دیدم خیلی خوشحال شدم
    واقعا خوشحالم برگشتی

    تو این چند وقت اخیر اتفاق خاصی واست نیفتاده؟روحی،جسمی،سر کار،تو روابطت با دیگران و ...؟

    تو که این قدر با هیجان و شور و شوق بودی الان همسرت متوجه تغییراتت نشده؟شده بهت بگه داملا نسبت به چند وقت پیش فرق کردی؟

    چند وقته متوجه تغییراتت شدی؟

    ممنونم دوست عزیز

    اتفاق؟ چرا افتاده،روحی بوده،اما فکر نمی کنم ربطی به این حالم داشته باشه.

    تقریبا 4 ماه میشه وجدیدا داره شدید تر میشه.اونم متوجه شده وگاهی هم اعتراض کرده اما

    من هر دفعه انکار کردم که چیزی نیست .

    اینم بگم که 5 سال اول زندگیمون رو شدیدا وابسته اش بودم ومثل یه بچه باهاش برخورد می کردم و بیشتر از هرکسی خودم اذیت می شدم که خدارو شکر با مشاوره های متعدد تونستم از این وابستگی خلاص بشم.درحال حاضر هم هیچی به اندازه وابستگی درنظرم نکته ی ضعف و ناشایست نمیاد.





  4. 3 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (دوشنبه 28 فروردین 91)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    به نظر من هم اين نشونه ي بدي نيست و مي تونه علامت يه جور رشد معنوي/فكري باشه. (هر چند ما ازش بيخبر باشيم)
    در واقع اين كمرنگ شدن نيست، تغيير رنگه. مثل علاقه اي كه بچه ها به خاكبازي دارند ولي بعد از يه مدتي بدون اينكه تنفري از اين كار داشته باشن، اونو ميذارن كنار؛ چون علايقشون عوض ميشه.

    داشتن زندگي مشترك خوب و شاد، داشتن همسر قدرتمند و وفادار، داشتن فرزند باهوش و ... هيچكدام هدف اصلي زندگي ما نيست. شايد اهداف موقتي و مياني باشند، اما هدف اصلي نيستند و مي تونن وسيله هاي خوبي باشن. هدف اصلي را جهانبيني ما تعيين مي كنه.

  6. 10 کاربر از پست مفید mostafun تشکرکرده اند .

    mostafun (دوشنبه 28 فروردین 91)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 91 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1390-8-19
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    1,442
    سطح
    21
    Points: 1,442, Level: 21
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    102

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    من هیچ وقت از این کارهای رمانتیک خسته نمیشم....الان چندساله خسته نشدم فکر میکنم از منفعل بودن شوهرت وبی تفاوتی ذاتی او که (خودت اشاره کردی مثل همه مردها)این تو را دلزده کرده وخب از تلاش یک طرفه خسته شدی....سعی کن به نکات خوب وجود ش توجه کنی واینکه اساسا مردهای رمانتیک در درازمدت خسته کننده اند....واین یک ویژگی زنانه است تا مردانه....مرد ارزشش به چیزهای دیگه است وخلاصه به نکات مثبتش فکر کن ورمانتیک بودن تو هم جای خودشه وهمیشه هم هست حالا گاهی باشوهر وگاهی تنهایی مشکل من هم همین بوده ولی واقعا خیلی مرسومه....وناراحت نشو وبچه دارشو مادر....هههههههههههههه(شوخی کردم تیکه آخر را)

  8. 2 کاربر از پست مفید مادلین تشکرکرده اند .

    مادلین (یکشنبه 28 خرداد 91)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    من فکر میکنم شاید به خاطر اون مسءله روحی این طوری شده باشی,شاید زمان بگذره خودت دوباره دلت واسه اون شور و هیجان تنگ شه...

  10. کاربر روبرو از پست مفید شوکا تشکرکرده است .

    شوکا (چهارشنبه 06 اردیبهشت 91)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 فروردین 91 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1391-1-12
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    671
    سطح
    13
    Points: 671, Level: 13
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    این حرفم ممکنه خیلی از دوستان و از جمله خود شما رو عصبانی کنه ولی یه سوال خیلی اساسی دارم:
    از رابطه جنسی خسته شدی نه؟دیگه اون کشش رو که قبلا به همسرت داشتی تو خودت حس نمیکنی
    یا روزایی که یه کم میل جنسیت زیاده، بیشتر به طرفش کشیده میشی؟
    و دیگه اینکه آیا همسرت خیلی گرمه؟
    و اگه گرمه،اوایل بیشتر بود این گرما و الان کم شده؟

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: عشق زندگی مشترکم رنگ باخته!

    سلام داملای خوبم

    تغیییییییییر! تو در حال تغییر هستی و رفتی توی پیله اما حواست باشه پروانه شدن سخته! سخته پیله رو شکافتن و پر

    گرفتن عزیز دلم ... وفتی تغییر تو زندگی ما آدمها ایجاد میشه و همه چیز بهم میریزه یعنی یک علامت و یک هشدار که

    تو میتونی به فرصت یا تهدید تبدیلش کنی! وقتی تغییر اتفاق می افته همه چی یکباره بهم میریزه! از درونمون بگیر تا

    اتفاقات دور وبر ما! عشق زندگی مشترک تو رنگ نباخته! همون طور که سرافراز و mostafun گفتن ماهیتش تغییر کرده!

    حالا چه چیز باعث نگرانیت شده؟ الان بهت می گم...تو دنبال پیله ابریشمیت هستی ولی پیله دیگه سر جاش نیست

    و تو احساس خطر کردی اما عزیزم تو باید دنبال پروانه بگردی نه پیله! پیله ابریشم زندگی تو پروانه شده و تو متوجه

    نشدی و داری دنبال پیله می گردی در حالیکه پروانه همینجاست!

    داستان زندگی مشترک هم همینه! همیشه شکل ابراز عشق رمانتیک بودن های سالهای اول نیست! گاهی یک

    نگاه از سر محبت ، گاهی یک احترام ساده ، گاهی تلاش بیشتر برای توسعه زندگی ، گاهی بحث پیرامون یک کتاب

    و گاهی یک لبخند بی ریا به همسر میتونه ابراز عشق باشه چون نقش ها و ماهیت ها عوض میشه!

    مثلا پدر و مادر من که خیلی هم رو دوست دارن ، عصرهای روزهای تابستونی دوست دارن بدون ما با هم برن قدم

    بزنن یا چای بخورن توی پارک یا با هم روزنامه بخونن! شاید سالهای اول زندگیشون خیلی عاشقانه بودن اما الان این

    ماهیت عوض شده و شکل اولیه عشق سالهای اول زندگی جای خودش رو به این حس احترام و محبت عمیق داده

    که گویی اینکه " دوست داشتن از عشق برتر هست" چرا که دوست داشتن از شناخت عمیق روحی نشات

    می گیره و عشق از یک حس خوب اولیه! پس اگر تو وهمسرت امروز بسیار بیشتر از دیروز همدیگر رو دوست دارین و

    بیشتر روحتون بهم نزدیکه این بسیار با ارزش تر از روزهای اوله!


    همسرت مثل پروانه دور و برته اما تو در فکر پیله ، متوجه نگرانی همسرت نسبت به حالت نمیشی!

    گاهی اعتراض می کنه تا بگه داملا من اینجا هستم! اما تو شاید دوست داری جور دیگه ای بشنوی!

    به بزرگ تر شدن عشقت احترام بگذار و بپذیرش و این عشق زمینی رو به همراه همسرت به عشق الهی گره بزن تا

    روح نامحدود طلب راضی بشه...چون میدونم کمی پذیرش تغییرات برات سخته این ها رو گفتم اما این یک واقعیته که

    روح ما بزرگ میشه و رشد می کنه و تغییر و دیگه اون لباس کوتاه و تنگ گذشته برازندش نیست و باید لباسی فاخر

    به اون پوشاند!

    برای اینکه روحت رو راضی کنی باید کاری بکنی برای روحی که داره بزرگ میشه! تو تا حالا نه نقش بازی کردی و نه چیز دیگه! تو فقط ماهیت

    نقشت عوض شده! خوب نقش جدیدت رو ایفا کن و به دنبال کمال روحت باش! حالا یا با مطالعه یا با انجام کارهایی که تو رو به چالش

    وادار می کنه! خودت بهتر میدونی که چه چیز مناسب توست! این پست سارا بانو رو هم بخونی بد نیست و نظر من رو در تاپیکش!


    برات آرزوی می کنم که در سایه تغییرات متعالی بشی.










  13. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 06 اردیبهشت 91)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.