به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25

موضوع: قربانی بعدی

  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: قربانی بعدی

    سلام ارکیده

    ازت خواهش می کنم دقت کن و به سئوالهای من جواب مستقیم بده .

    آیا در خانواده ات فردی هست که اعتیاد داشته باشه ؟!( جوابش اینجوری باشه بله یا خیر و اگر هست چه کسی است ؟)

    در حال حاضر کانون رنج تو کیست ؟ ( پدرت ؟ مادرت ؟ زن های صیغه ای پدر ؟ مرگ برادرم یا ...............)

    در یک خانواده ی مذهبی گفتی به الکل روی آوردی . میزان مصرفت چقدره و چگونه در این فضا مشروب می خوری که کسی نفهمه ؟ یا خانواده می دانند که مشروب مصرف می کنی ؟!‌

    وقت ندارم تاپیک قبلی را بخوانم یک چنین چیزی یادم است که برادرت معتاد بود. اشتباه می کنم ؟

  2. 9 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 19 بهمن 90)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 04 فروردین 91 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1390-11-07
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    866
    سطح
    15
    Points: 866, Level: 15
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 118 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    سلام ani
    لطفا وقت بگذارید بخوانید.یا اگر نمیخوانید هم به صراحت نگویید وقت ندارم.دلسرد کننده است نه امیدوار کننده دوست من.

    سلام ارکیده
    اگر برات امکان داره مدتی از این محیط دور باش.به الکل و دود و دم هم پناه نبر.
    ...
    اگر میتوانی یک درخت بکار یا یک گل. هر جا دوست داری. چند روز ازش مراقبت کن تا جون بگیرد.
    ..

  4. 3 کاربر از پست مفید دکتر حسابی تشکرکرده اند .

    دکتر حسابی (پنجشنبه 20 بهمن 90)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: قربانی بعدی

    ارکیده جان وقتی تایپیکتوخوندم خیلی متاثرشدم.مشکلاتت بوی اشنایی میده برام،اخه منم برادرم چندوقتی میشه فوت کرده،وواقعادرکت میکنم،ارکیده من ازت یه خواهشی دارم اگه برادرت برات عزیزه ودلت نمی خوادکه توعالم دیگه ناراحت شماباشه ،گام اصلی روخودت برداروبه خانوادت کمک کن.تودختراون خونواده هستی وبهترازهرکسی مشکلاتشونومی دونی،اگه توهم کناربکشی ودرمقابل خانوادت جبهه خودتوداشته باشی اوضاع که خوب نمیشه.ارکیده جان بانیروی ایمان به همه چیزمیرسی،فقط بایدخودتوباورکنی .توبایدبه جای اینکه به قربانی بعدی فکرکنی نقش حامی ومنجی روداشته باش.اول ازخودت شروع کن همه عادتهای بدوکینه روازخودت دورکن وبایه ذهن بازبه خاطربرادرعزیزت دست خانواده روهم بگیر.اگه نقش خداروتوسراسرزندگیت پررنگ کنی ودستوبدی به دستهای اون وازتمام وجودت صداش کنی بی پاسخ نمیمونی.من به این راه رسیدم وتواوج ناامیدی وافسردگی نجات پیداکردم

  6. 12 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (سه شنبه 25 بهمن 90)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مرداد 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,073
    سطح
    17
    Points: 1,073, Level: 17
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    217

    تشکرشده 219 در 79 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    ارکیده عزیز
    دوستت دارم
    میبوسمت
    نمی بینمت ولی میشناسمت
    نمیگم درکتت میکنم نه من خیلی هم نادونم و بی احساس
    گریه میکتم نه به حال تو عزیزم
    به حال خودم که چقدر بچه ام در برابر تو گلم
    ارکیده تو تمام عظمت خدا را به من نشان دادی
    ممنونم ممنونم ممنونم ممنونم....................................
    من نتونستم به تو کمک کنم اما تو به من شایدم به خیلیای دیگه کمک کردی حتی به خودت
    ای کاش میشود همو ببینیم
    یه خواهش :عنوان تاپیکتو بزار قربانی های بعدی چون هستن ارکیده های که دارن پر پر میشن ولی خدا نمیگزارد نه ما

  8. 8 کاربر از پست مفید مریم و بابا لنگ دراز تشکرکرده اند .

    مریم و بابا لنگ دراز (پنجشنبه 20 بهمن 90)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 23:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-03
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    3,913
    سطح
    39
    Points: 3,913, Level: 39
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 47 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    همدردی عزیزم مثل همیشه منو شرمنده میکنه.با این همه آدم با معرفت: فرشته مهربان،
    ،mehrabooni، بی نهایت ،بهار66 ،ani ،دکتر حسابی، mahi91 و مریم و بابا لنگ دراز...
    خدا نکنه هیچ کس براش حال و روز بد بیاد
    همدردی یه نعمت بزرگه که من حسش میکنم،بدونید من فقط بدیها رو نمیبینم، من عطش خوبی و راستی رو دارم.

    خانوم آنی در حال حاضر خیر ،برادرم اعتیاد داشت که...
    کانون رنج من کانون خانواده ام هست. من با سیستم حاکم بر خونوادم مشکل دارم. پدر من یک بار با یک زن بود که با فاش شدن قضیه که آبروی ما هم رفت در فامیل و جالبه بدونید من از این آبروریزی خوشحال شدم.چون بالاخره همه فهمیدن دیوار خونواده ی ما اونچنان که نشون میده صاف هم نیست و کزی هایی داره که کاملا مخفیه و با یه زلزله تازه خودشو نشون میده...
    من هنوز هم منطق خونوادمو نفهمیدم . خیلی سخته ولی هنوز نمیدونم با کیا طرفم.
    منظورم تنها مسائل مذهبی نیست ، منظورم جنبه های کلی تره مثل شخصیت والدینم و اساس فکریشونه که نمیدونم اسمشو بزارم اینکه دچار تناقضات بزرگی هستن ...یا چی.... نمیدونم
    ای کاش میتونستم واضح تر بگم...
    ظاهر خونواده مون مثبت مهربان... اما از درون یک چیزی هست که تا عضو خانواده نباشی برات رو نمیشه.
    گفتم که فضای فتنه مانند: خوب و درستش معلوم نیست
    دکترم گفته که من اختلال شخصیت مرزی دارم حاد و البته یک سبد از نشانگان بیماری های دیگه که این با اونا هنوزم به نتیجه نرسده دقیقا بگه چه مرگمه...
    با این که تمایل دارم زیاد بخورم اما چون برادرم هم به خاطر یکی همین رگای قلبش گشاد شده بود،سعی میکنم تند تند نخورم و جوری کنم که خانوادم شک نکنن
    روانپزشک برام قرص تجویز میکرد دوست ندارم قرص بخورم چون باید فقط بخوابم

  10. 3 کاربر از پست مفید orkideh تشکرکرده اند .

    orkideh (شنبه 29 بهمن 90)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 91 [ 23:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-03
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    3,913
    سطح
    39
    Points: 3,913, Level: 39
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 47 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم و بابا لنگ دراز
    ارکیده عزیز
    دوستت دارم
    میبوسمت
    نمی بینمت ولی میشناسمت
    نمیگم درکتت میکنم نه من خیلی هم نادونم و بی احساس
    گریه میکتم نه به حال تو عزیزم
    به حال خودم که چقدر بچه ام در برابر تو گلم
    ارکیده تو تمام عظمت خدا را به من نشان دادی
    ممنونم ممنونم ممنونم ممنونم....................................
    من نتونستم به تو کمک کنم اما تو به من شایدم به خیلیای دیگه کمک کردی حتی به خودت
    ای کاش میشود همو ببینیم
    یه خواهش :عنوان تاپیکتو بزار قربانی های بعدی چون هستن ارکیده های که دارن پر پر میشن ولی خدا نمیگزارد نه ما
    مریم عزیزم من هم دوستت دارم ولی نگو که دردآشنای منی از خدا میخواهم اینطور نباشه ، من نفس عجزم چطور کمک کردم؟میدون که از فروتنی و بزرگی این رو میگی...
    دوست دارم صاحبان این قلبهای پاک رو یک روز ببینم
    آره فقط خدا نباید بزاره که ارکیده ای پرپربشه


  12. 3 کاربر از پست مفید orkideh تشکرکرده اند .

    orkideh (پنجشنبه 20 بهمن 90)

  13. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: قربانی بعدی

    ارکیده جان

    اول از همه تو باید پذیرش را وارد چرخه ی زیستی خودت بکنی نازنین .

    پذیرش یعنی هست هر آنچه که هست .
    ( مهم نیست آن چیزهایی که هست چیزی هست که ما دوست داریم یا نداریم بلکه مهم این است که هست حال اگر در حد و توانایی تغییر بود برایش فکری می کنیم نبود فقط می پذیریم )

    پدرت همین مردی است که می بینی خوب و بد همین ست پس در پذیرش خودش افکارش و احساسات و اعمالش باش . چرا ؟! چون نمی تونی سایرین را تغییر بدهی .

    مادرت همین زنی است که می بینی . خوب یا بد . پس در پذیرش خودش و افکارش و احساسات و اعمالش باش . چرا ؟! چون نمی تونی سایرین را تعییر بدهی

    در پذیرش زندگی پدر و مادر و مسائلی که داشته یا دارند باش . تو چه می دانی پشت در اتاق خواب آنها چه خبر است . قوانین خاصی پشت این در وجود دارد که باعث میشه تا اساسا به بچه ها ، زندگی پدر و مادر ربط پیدا نکند . اگر مشکلی در زندگی آنها می بینی یادبگیر که تو آن مشکل را در زندگی نداشته باشی .

    زن گرفتن پدر طبیعی است که خوش آیند تو نیست اما مطمئن باش پدرت کمبودهایی به لحاظ جسمی و روحی داشته که منجر به این قضیه شده و ............خوشحال کننده نیست اما قابل درک می تواند باشد . فقط با کمی دوست داشتن عمیق و نگاهی ژرف .

    و نکته ی بعد ی و اساسی تر خودت . وجودت نازنین و ارزشمند خودت . در پذیرش خودت باش .

    زیاد می خورم . تند می خورم هر چه هست مال توست .در گام اول برای اینکه خودت را دوست داشته باشی و اعتماد به نفس خوب داشته باشی باید در پذیرش ریزو درشت وجود خودت باشی و در گام بعدی برای آن مسائلی که احساس می کنی برایت دردسر ساز است و یا مشکل آفرین راهکار پیدا کنی و خودت را آماده ی شرایط تغییر بیرونی و درونی کنی .


    خودت بهتر می دونی اندازه ی مصرف مشروبت چقدره . می توانی از طریق انجمن " آن ای " اقدام به ترک کنی . ضمن اینکه در این فضا با افرادی هم آشنا می شوی که مسائل زندگی هایشان به مراتب از تو بدتر و حادتر بوده و برای فرار راه اعتیاد را در پیش گرفتند اما از یک جایی متوجه شده اند که وجود خودشان دوست داشتنی است و ..................آنها به تو می توانند کمک کنند در خیلی از مسائل می توانی کمک بگیری عزیزم .


    راه این نیست که از نظام خانواده ایراد بگیری . این خانواده همین است . تو نباید اجازه بدهی این سیستم که از نگاه تو غلط و مشکل دار است تو را درخودش ذوب کند . پس عزیزم برای امروز و فردای خودت فکری بکن و از تجربیات تلخ و شیرین خودت درس بگیر .

    قطعا مسیری که برادر نازنینت انتخاب کرد مسیر درستی نبود . اما انتخاب خودش بود و با نتیجه اش هم روبه رو شد . در نهایت اینکه باید در پذیرش برادرت و هر آنچه مربوط به اوست باشی . درعین حال باید از این انتخاب درس بگیری . تو نباید سعی کنی پای خودت را در جای پای او بگذاری .

    و عزیز م نکته ی دیگر اینکه اجازه بده دکترت بهت کمک کند .
    دوست نداری قرص بخوری درک می کنم .خوشمزه نیست و............. اما برای وجود نازنینت لازم است . تک تک سلولهای بدنت را دوست داشته باش و با خوردن قرصهایت کمک کن و همکاری کن که آنها بتوانند بهتر کار خودشان را انجام بدهند . دختر نازنینی مثل تو با این حد از توجه و مهربانی و نگاه موشکافانه قطعا اگر قدری با خودش مهربان تر برخورد کند خیلی از مسائل حل خواهد شد .

  14. 14 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 29 بهمن 90)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1390-10-16
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,025
    سطح
    17
    Points: 1,025, Level: 17
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    سلام.عضو با سابقه و باهوشه این سایت نیستم ولی میدونم تا حدی حالت چطوره.بنظرم یک اصل هست اونم اینکه اگر میخوای حالت بهتر باشه باید خودت تلاش کنی ، سرنوشت و تقدیرتو خودت رقم بزن.منم یه مدت پیشم داغون بودم ولی تلاش کردم و با خودم کلنجار رفتم تا اینکه دارم بهتر میشم.اول با خدا رازو نیاز کن نمیگم دعا بخون حرف بزن هرچی دلت میخاد بگو.بنظرم اگر به طرف معنویات بری ارامش پیدا میکنی.در مورده مسالی که میگی خنوادت داره تلاش کن تغییر بدیش وگرنه خودتو فدای مسائل نکن چون چیزی تغییر نمیکنه دراین صورت.

  16. 6 کاربر از پست مفید ali__3 تشکرکرده اند .

    ali__3 (سه شنبه 25 بهمن 90)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: قربانی بعدی

    نقل قول نوشته اصلی توسط orkideh

    آخریش هم اون یه قلمی بود که گفتم.بیچاره ها اون قدر از گفتن این که میخوام فلانی رو بزنم یا بکشم حساس بودن که اگه غیر اینو بگی انگار همه چی زندگیت گل وبلبله اما تا اینو بگی سریع عین برقزده ها میگن بر روانپزشک وای برو بستری شو حتما قرصاتو بخور.انگار تا حرف "مرگ" پیش نیاد همه چی شوخیه
    سلام ارکیده
    حالت رو درک می کنم. نمی گم به اندازه تو مشکل دارم ولی کاسه صبر من خیلی کوچکتر از مال تو هست و خیلی زود پر شد و حال و روزم خراب شد.
    نیومدم نصیحت کنم، چون خودم برای خودم هنوز نتونستم راه حلی پیدا کنم که بخوام به کسی راهکار بدم. فقط اومدم که یه چیز بگم؛
    در مورد مطلب بالا، منم در رابطه با مشکلاتم که واقعا داره از پا درم میاره پیش مشاور رفتم. هرچی در مورد رفتارهای دیگران که آزارم می داد براش تعریف می کردم، هیچی نمی گفت و گاهی فقط این جمله رو می گفت که "آره خوب حرف خیلی بدی گفته" یا "خوب بی تربیتن چی کارشون کنیم." منم دیدم اصلا حرفهام رو جدی نمی گیره، مثل تو بهش گفتم که وقتی طرف اینکارا رو می کنم دلم می خواد بزنمش یا بکشمش (درست یادم نیست) اونم سریع معرفیم کرد به روانپزشک که برو قرص بخور!!!!!!!!
    درصورتیکه من اصلا عرضه داد کشیدن سر کسی رو ندارم چه برسه به زدن یا کشتن!
    من فقط برای اینکه شدت ناراحتیم رو نشون بدم و بخوام یکم بیشتر به حرفام توجه کنه این حرف رو به مشاور گفتم و اون هم تشخیص غلط داد.

    حالا قصدم از همه این صحبتها این بود که احساس واقعیت رو بگو اگه واقعا میل به زدن یا کشتن نداری و مثل من فقط برای جلب توجه می گی، خوب نگو تا روند مشاوره ات به اشتباه کشیده نشه. ولی اگه واقعا داری که بحث دیگه هست و روند خودت رو طی کن.


  18. 3 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (پنجشنبه 20 بهمن 90)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 اسفند 90 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    857
    سطح
    15
    Points: 857, Level: 15
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    138

    تشکرشده 129 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قربانی بعدی

    سلام به همگی
    همه فرمایشات بچه ها متین و زیباست اما از دست دادن یه عزیز خیلی خیلی دردناکه من فقط برای ارکیده جان طلب صبر از خدا میکنم هرچند که خودش این صبر رو می ده وداده چون ارکیده جان اینجاست و می خواد بهتر شه
    وقتی یکی رو از دست می دی هیچی ارومت نمی کنه جز یاداوری خاطرات اون عزیز!شاید با یاداوریشون ساعتها گریه کنی و از ته دل ارزو کنی که ای کاش به جای اون تو می رفتی.... هیچ عیبی نداره عزیزم هرجور دوست داری به ارامش برس داد بزن گریه کن و تو کم کم با این درد خو می گیری وجزو از زندگیت می شه
    بعد گذروندن این مرحله سخت می فهمی که زندگی ادامه داره وحالا راهکارهای زیادی برای بهتر شدن حالمون وجود داره
    حالا شروع کن بخند تغییر کن و بدان زندگی خیلی زیباست چه در این دنیا چه درآن دنیا
    او که جاش امن امنه پس تو مراقب خودت باش
    التماس دعا

  20. 2 کاربر از پست مفید behesht تشکرکرده اند .

    behesht (سه شنبه 25 بهمن 90)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.