سلام
زندگي پر از فراز ونشيب هست و گاهي اوقات آنچنان عرصه بر آدم تنگ مي شود كه فكر مي كند هيچ اميدي وجود ندارد . درگذشته من هم در شرايط بسيار بد قرار گرفتم كه فكر مي كردم زندگي ديگر لطفي ندارد و دلم مي خواست همه چيز تمام مي شد ولي حالا كه به ياد گذشته ها مي افتم خوشحالم كه زندگيم آن موقع تمام نشد در طي اين سالها وقايع خوب و بد زياد داشتم ولي با همه اينها راضي هستم و زندگي را دوست دارم زماني من تابع شرايط بيروني بودم ولي بتدريج ياد گرفتم كه مسير زندگي را تا جايي كه امكان دارد خودم بدست بگيرم و الان بعد از 35 سال خوشحالم كه فرصت تجربه زندگي را پيدا كردم .
شايد خيلي از آدمهاي بزرگ بودند كه خودكشي كردند ولي تعداد بزرگاني كه خودكشي نكردند خيلي خيلي بيشتر هست . بعلاوه هيچكس نمي داند كه آيا آنها پشيمان شدند يا خير .
من خودم سالها پيش در دوران دبيرستان دو همكلاسي داشتم كه مشكلات خانوادگي زيادي داشتند و يك روز هر دو با هم تصميم مي گيرند كه خودكشي كنند و هر دو در خانه يكي از آنها سم خوردند و كمي بعد هر دو فرياد زنان در كوچه مي دويدند و مي گفتند " ما نمي خواهيم بميريم تو را خدا كمك كنيد " ولي متاسفانه هيچكدامشان زنده نماندو بعد از چند روز گريه و زاري همه فراموششان كردند و پيامشان هم به زير خاك رفت .
مورد ديگر هم يكي از دوستانم هست كه بارها خودكشي كرد و آخرين بار موادي كه خورده بود آنچنان بلايي سرش آورد كه از هزار بار مردن بدتر است و هيچ راه بهبودي هم ندارد و حتي توان خودكشي دوباره هم ندارد .
خواهش مي كنم بجاي پاك كردن صورت مسئله ، سعي بيشتري كنيد تا آن را حل كنيد .
به قول رضا مارمولك كه مي گفت راههاي رسيدن به خدا زياد است باور كنيد راههاي رسيدن به خوشبختي هم زياد است . با شكست خودتان رانبازيد باز هم بلند شويد و از اول شروع كنيد و راههاي ديگري را براي رسيدن به آرامش انتخاب كنيد .
علاقه مندی ها (Bookmarks)