به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من با مهمون های شهرستانی

    سلام دوستان عزیز
    من تازه ازدواج کردم. شوهرم اهل تهران نیست. حداقل ماهی یک هفته مادر و پدرش خونه ما مهمون هستند. من هم کارمندم. حالا به تازگی پای بقیه اطرافیان و نزدیکان به تهران باز شده و شوهرم از من توقع داره که اینها همش خونه ما باشن و حتی وقتی من نیستم هم خونه ما باشن!‌من با پدر و مادر و خواهر و برادرش مشکلی ندارم ولی اصلا دلم نمیخواد که مثلا پسرخالش وقتی من نیستم با زنش تو خونه زندگی من ولو باشن! شوهرم آدم خوبیه ولی نمی تونم با این قضیه کنار بیام. توجیهش هم اینه که من اونها رو میشناسم و بهشون اعتماد دارم خودشون هم که تو کارها کمکت می کنن. من میگم اصلا بحث مالی و هزینه مهمونداری برام مطرح نیست من نمیتونم هر روز با این همه خستگی تازه بیام بشینم پیش مهمونها! در ضمن اصل کار با خودمه اونها که نمیرن واسه خودشون از تو یخچال ما غذا درست کنن! یا اصلا شاید یه روز خونه من کثیف باشه یا یه چیزی داشته باشم که نخوام کسی ببینه!‌خیلی کلافه شدم بابت این موضوع و ماههای اول ازدواجم مهم نبود برام ولی الان دیگه اصلا تحملشونو ندارم و با شوهرم بحثم میشه سر این موضوع! من هیچ وقت آخر هفته هام مال خودم نیست. همیشه مهمون دارم اول زندگی!‌به خدا اطرافیان من بعد از 10 سال ازدواج اندازه منه تازه عروس مهمون ندارن

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی

    nazanin1366

    عزیزم این طوری که شما می گید مشکلات دوبرابر میشه!هم خانواده شوهرش ازش دلخور می شن ،هم شوهرش ازش دلخور می شه

    saharnaz
    شما چند وقت هست ازدواج کردید؟تو این مدت چند بار مهمون داشتید؟
    به نظر من شما باید با همسرت صحبت کنی و بهش بگی که موضوع شناختن یا نشناختن مهمون ها نیست،بگو من دلم می خواد ی خلوتی برای خودمون داشته باشیم .
    درسته مهمون ها خودشون کمک میکند ولی اون راحتی که آدم خودش تو خونه خودش داره ازش گرفته میشه
    حرفات رو به همسرت بگو و طوری حرف بزن که فکر نکنه شما با خانواده ایشون مشکلی داری ....
    اگر دیدی که همسرت متوجه نیست که به شما فشار می اد
    می تونی همین حرفات رو محترمانه به مادر شوهرت بگی ،البته بستگی به اخلاق ایشون هم داره!یعنی اول بسنج ببین مادر همسرت خانمی هست که بتونی راحت باهاش حرف بزنی
    من فکر می کنم با صحبت می شه همسرت رو قانع کنی و اون با خانوادش صحبت کنه خیلی بهتره.

  3. 7 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 11 بهمن 90)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی

    با سلام،

    ابتدا در رابطه با صحبت های nazanin1366:

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1366
    می تونی با رفتارت بهشون بفهمونی که از رفت و امدهاشون راضی نیستی
    ...
    جلوی چشمشون شهرشونو مسخره کنید
    وقتی از سرکار میاید بگید خسته ام تا می تونید غر بزنید تا جرات نکنن بگن ما رو ببرید بیرون روحیه مون عوض شه
    ...
    فقط اینکه موفقیت این رفتارا حتمیه ولی ازتون متنفر می شن
    این نوع رفتار تاثیر بد می گذارد و تنها رابطه شما با خانواده همسر و بدتر از همه با خود همسر خراب می شود.
    به قول خود nazanin1366 از شما متنفر می شوند.

    همانطور که نازنین1 گفت، کار صحیح تر و بهتر صحبت کردن محترمانه با خود همسرتان هست و اینکه از او مهربانانه بخواهید که این رفت و آمد رو کنترل کند.

    موفق باشید.

  5. 7 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (سه شنبه 11 بهمن 90)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی

    نه عزیزم من اهل بی احترامی نیستم. نمی خوام که مشکلاتم رو زیاد کنم میخوام حلشون کنم!‌ من واقعا یکی از ملاکهام برای انتخاب ایشون این بود که تعداد خواهر برادراش کم بودن. ولی نمی دونستم که همه پسرخاله دخترخاله هاش مثل خواهر برادراشن!

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی

    سحر ناز جون
    من واقعا یکی از ملاکهام برای انتخاب ایشون این بود که تعداد خواهر برادراش کم بودن. ولی نمی دونستم که همه پسرخاله دخترخاله هاش مثل خواهر برادراشن!

    خیلی جالب اومدی اینجا رو.

    به نظر من هم متمرکز شو روی اینکه چگونه خواسته ات را به همسرت بگی که روی ایشون تاثیر بذاره .
    وچند تاسوال اینکه
    1- همسرتون خودش از مهمون داری و چنین رفت و امد هایی خوشش می یاد یا نه؟
    2- اگر جواب سوال قبل نه هست آیا همسرتون با ا قوامشون رودر بایسی داره ؟ یعنی رفتار جرات مندانه اش کم هست؟
    3- با همسرتون تا حالا این قضیه را عنوان کردید ؟ چی گفتید به ایشون؟


  8. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    بی نهایت (چهارشنبه 19 بهمن 90)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی


    می تونی با همسرت برای تعطیلات وآخر هفته هاتون برنامه ریزی کنین و به خانواده همسرتون هم مثلاً بگین که ما آخر هفته خونه نیستیم ومی خواهیم بریم فلان جا. یا حتی می تونین این بیرون رفتن ها رو باخانواده همسرتون داشته باشین.
    ضمناً از خانوده ونزدیکان همسرتون بخواهین که چون شما هردو شاغل هستین و یا ممکنه از قبل برنامه ریزی برای تعطیلات خودتون داشته بشین قبل از اومدن به تهران حتماً با شما هماهنگ کنن.
    من خودم بعد ار ازدواج به شهر دیگری اومدم واز اقوام دوربودم ولی لحظه شماری می کردم که مهمون بیاد خونمون تا ببرم جاهای دیدنی شهر رو نشونشون بدم یا غذای تازه ای که خودم پخته بودم ولذت برده بودیم واسه مهمونام بپزم. با یک کمی حوصله و مثبت اندیشی می تونی لحظات خوبی کنارهم داشته باشین.


  10. 2 کاربر از پست مفید پارميدا تشکرکرده اند .

    پارميدا (چهارشنبه 12 بهمن 90)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی

    پارمیدای عزیز.من هم گفتم که با خانوادش مشکلی ندارم ولی نمی تونم قبول کنم وقتی نیستم مثلا زن پسرخالش بیاد تو خونه زندگیه من! در ضمن اونها بیان یه هفته میمونن دیگه طبیعتا آخر هفته هم با ما هستن عزیزم پس قضیه برنامه ریزی منتفیه!
    بی نهایت جان من این موضوعو به خودش گفتم و گفتم که مثلا من بعضی روزها که از سر کار میام حوصله خودمو هم ندارم چه برسه به اینکه از در بیای تازه ببینی یه دور تسبیح آدم نشستن دورت و توقع دارن تو بیای بشینی پیششون! ولی حس می کنم نمیخواد اونها از دستش ناراحت شن و یه جورایی کلا تعصب داره روشون در ضمن همسر من عاشق رفت و آمده


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.