با سلام به همه دوستان خوبم
برای کسانی که مرا نمی شناسند زنی 28 ساله هستم متاهل 6 ساله ازدواج کردم وبدون بچه
من مهمترین مشکلی که با شوهرم دارم این است که از همون روزهای اول ازدواج تا الان که حدود 6 سال میگذره دائم (روزانه حدود 2 الی 5 ساعت )هر روز میره پیش دوستاش و هر چی بهش از همون اول میگفتم تو را خدا نرو من تنهام جز تو کسی را ندارم و...فایده نداشته حتی اولا جلوش وامیستادم ونمی گذاشتم بره ودعوا میشد حتی چند بار شدید کتکم زد ورفت چند بار هم که موفق شدم نگذارم بره این قدر با من لج بازی کرد واذیتم کرد وکنترلش را از دست دادکه پشیمون شدم ودیدم یک کار موقتی وبی فایده است..شوهرم میدونم اهل گردش وتفریح وعیاشی با دوستاش نیست.بلکه معمولا در یک مکان پرت مثل کارگاه نجاری یکی از این هم محله های سابقش یا باغی که مثلا کارگاه یکیشون هست یا تو خیابون ومحله های قدیمی زندگیش که تبعا آشناهاش هم مال اونجان میره تو بنگاه یکی از رفیقاش یا سر کوچه هستن بعضی مواقع هم خودش میگه فقط حرف میزنه که دلش وا بشه وحوصله اش سر نره اما این عادت در شوهرم خیلی قدیمیه وبه قولی از دوره بچگی ونوجوونی دائم تو کوچه وبا این جور رفیقا بوده وخانوادش هم اصلا حریفش نیستن ومیشه گفت آدمهای بی عرضه ای بودن در تربیت بچه هاشون هر چند خوب ومهربانند این دوستای شوهرم معمولا آدمهای سطح پایین جامعه هستن سواد بسیار محدود ومحله های پایین شهر(خدای نکرده قصد توهین به هیچ کس را ندارم بلکه درد دل میکنم)هستن حتی خیلیها از خودش مسن ترن.وبعضیشون هم تریاکی اند وضمنا بساط قلیون همیشه دارن.وشوهرم اکثر وقتا بوی دود قلیون یا شاید هم تریاک میده ضمنا من 2 دفعه تو وسایل شوهرم تریاک پیدا کردم ویک بار وافور هم بود
که اینها را مخفی کرده بود در جایی ومن تصادفی پیدا کردم وبعد خیلی آروم با هاش صحبت کردم که راحت باشه وراست بگه گفت خیلی وقته که تفننی استفاده می کنه ولی خیلی مواظبه ومرز استفاده را میدونه وگفت من روش زندگیم اینه نمیتونم عوض کنم گفت من از تفریحات تو یا آدمهای مثبت خوشم نمیاد وارضام نمیکنه من از مسافرت وکوه ومهمانی خوشم نمیاد من مدلم اینه نمی تونم خودم را کن فیکون کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)