به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 44
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 90 [ 23:30]
    تاریخ عضویت
    1390-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,248
    سطح
    19
    Points: 1,248, Level: 19
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    بله من تقریبا خیلی از این احساس ها رو دارم و فکر کنم بعد از زایمانم تا الان بعضی هاش بیشتر شده و خودم هم فکر می کنم بعد از زایمان دچار افسردگی شدم. چون خیلی از کارهام عقب افتاد .فکر نمی کردم انقدر بچه داری سخت باشه به خصوص بچه من که خیلی بد غذا و خیلی خیلی شیطونه. از این 2 لحاظ اعصاب منو بیشتر بهم ریخته.

    دیشب با شوهرم رفتیم بیرون وانصافا خیلی خوش گذشت. اما آخر شب باز بهش گیرای بیخود دادم که چرا تنها نرفتیم(یکی همراهمون بود) با اینکه خودم اوکی داده بودم بیاد بهش گفتم تو نمی خواهی با من تنها بری بیرون . بهش گفتم چرا منو سورپریز نمی کنی گفت تو هم نمی کنی . این درحالیکه من اگه بخوام به هر مناسبتی حتی براش کادو مورد علاقه اش رو بگیرم همیشه ناراحت میشه که چرا برام چیزی گرفتی خوب چند بار باهام این برخورد رو کرد منم از کارم پشیمون شدم. بهش گفتم من فلان لباس رو می پوشم وقتی میای خوشت میاد یا کارای اینجوریه دیگه که جدید باشه پس اینا چیه . جوابم رو نداد . میگه وقتی ناراحتی نباید اینا رو بگی وقتی آرومی بگو. من بهش گفتم میام این تالار و بهش گفتم مقالاتش رو بخونه حالا بهم میگه تو اینا رو از این سایته یاد گرفتی!!! بهش گفتم برم مشاور هم حتما میگی اون یادم داده.
    نمی دونم دیگه خسته شدم .گاهی واقعا دلم می خواد بمیرم ولی دلم برای بچه ام می سوزه. دلم می خواد با بچه م با هم بمیریم تا از این زندگی راحت شم.

    و اینکه هنوز قضیه اون زنه همیشه تو ذهنمه و منو حساس کرده که به همه چی گیر میدم و رو رفتارم تاثیر منفی زیادی گذاشته. دیگه کلافه شدم . گاهی دیگه نمی خوام با شوهرم زندگی کنم . فکر میکنم آرامش رو ازم گرفته و بی تفاوت به این موضوعه. با اینکه خیلی خیلی دوسش دارم و همیشه چند ساعت بعد از عصبانیتم دلم براش می سوزه و طرفش میرم مثل امروز که بهش گفتم دیشب خیلی تند رفتم و ببخشید. و باز دوباره بعد از چند ساعت پشیمون میشم مثل الان که چرا خودم رو کوچیک کردم و معذرت خواهی کردم باید باهاش قهر می کردم تا اون بیاد طرفم.

  2. #32
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    بالهای صداقت یک مقاله ای رو به روز رسانی کردند که فکر می کنم به درد شما هم بخورد.
    نمی دانم که این رو خواندید یا نه: کلیک کنید

  3. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 90 [ 23:30]
    تاریخ عضویت
    1390-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,248
    سطح
    19
    Points: 1,248, Level: 19
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    ممنون
    مقاله رو خوندم
    وصیه ما این است که هوشیارتر باشید و چشمانتان را بیشتر باز کنید. به شواهد و مدارکی که می دانید حقیقت دارند و اطلاعاتی که طرفتان در اختیارتان می گذارد تکیه کنید. به احساستان گوش دهید نه ترس ها و تردیدهایتان. فقط از این راه است که می توانید اعتماد بیشتری ایجاد کنید.

    خوب برای هوشیار بودن و داشتن شواهد در جاییکه حضور ندارم باید چیکار کنم؟ می ترسم از شوهرم هم راجع به کارش سوال کنم :
    چون می ترسم بهش بربخوره و فکر کنه از روی بدبینیه
    و اینکه حرف کارش که پیش میاد ناخوداگاه استرس می گیرم و زود حرف اون زن رو می خوام بزنم و خلاصه گیر بدم و دوباره مشکوک میشم. به خصوص که شوهرم با آرامش حرف میزنه طوری که انگار هیچی نشده و منم ناراحت نیستم

    کاش کارشناسای بیشتری میومدند کمکم می کردن

  4. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 90 [ 23:30]
    تاریخ عضویت
    1390-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,248
    سطح
    19
    Points: 1,248, Level: 19
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    امروز شوهرم این صفحه رو پیدا کرد و فهمید من چیا نوشتم.
    نمی دونم این بده یا خوبه؟؟؟
    ولی انگار همه رو خوانده بود من بینش رسیدم که گفتم چیکار می کنی با ناراحتی و بغض گفت من اینطوری نیستم.
    الان دوباره هر چی از اول نوشته بودم خوندم نمی دونم از کدومش ناراحت شده ظبق معمول باهام حرف هم که نمی زنه. فقط گفت فردا میره یه مشاور خوب پیدا کنه تا بریم و ازم پرسید الان اعصابت خورده؟ منم گفتم امروز بهتر بودم. بهم گفت یه کم کارایی که دوست داری انجام بدی رو اانجام بده و بچه رو بذار پیش من. بهش گفتم هر وقت یه ساعتم بچه رو پیشت گذاشتم بعدش گلایه کردی و گفتی اذیتت می کنه.

    کلا سعی میکنه باهام خوبتر باشه منم همین طور ولی احساس می کنم یه کم ناراحته از دستم و کمی رفتارش تصنعیه و کوتاه مدته و زود مثل قبل عادی میشه . راجع به خودم هم حس خوبی ندارم و فکر می کنم شاید به خاطر موضوع پیش اومده باهاش بهتر شدم و این برام حس بدی ایجاد میکنه اینکه یه زن رو زندگیم اثر گذاشته باشه حتی اثر خوب.
    این افکار دیگه خسته ام کرده.
    ولی امروز باهم خیلی خوب بودیم بیرون رفتیم والیبال بازی کردیم و غیره. از صبح حالم بهتر بود .
    خدا کنه خوب شم.
    خدا کنه اوضاع خراب نشه.
    اینو بگم لحظه شماری می کنم یه ماه دیگه بشه و اون زن بره که فکر نکنم بره. نمی دونم اگه نره می تونم به این روند ادامه بدم. بعیده.

    هیچ کس هم که اینجا نیست.چه بد

  5. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    خانم عزيز شوهر به اين خوبي داري .اينقدر دوستت داره دركتت ميكنه به فكرته .اونوقت اينطوري ناشكري ميكني .بجاي اينكه قدر زندگيو شوهرتو بدوني وشكر خدا را بجا بياري به يك خانم تنهاي بدبخت كه داره براي زندگيش زحمت ميكشه گير دادي وبرو تاپيكهاي خانمهاي ديگه را بخونببين با چه مشكلاتي دست وپنجه نرم ميكنن اونوقت شما خوشي زده زير دلت به يك خام بيچاره كه دور از شوهرشه گير دادي
    كم مشكلات داره شما هم به خاطر افكار وتوهمتون از اين اداره به اون اداره آوارش ميكني خدا جاي حق نشسته مواظب باش كاري نكني خدا به خاطر ناشكريت چير هايي را كه بهت داده ازت بگيره .

  6. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 90 [ 23:30]
    تاریخ عضویت
    1390-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,248
    سطح
    19
    Points: 1,248, Level: 19
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    امروز شوهرم از سرکار دو بار بهم زنگ زد تا حالم رو بپرسه و ببینه چی کارا میکنم.
    خیلی خ.شحال شدم چ.ن می دونم سرش شلوغه می خواستم وقتی اومد خونه ازش تشکر کنم ولی وقتی اومد وگفت برای کاری بعد از ظهر باید بره سرکار عصبانی شدم و پرسیدم چقدر وقت گفت معلوم نیست شاید 1.5 ساعت منم عصبانی تر شدم و یهو قاط زدم و بهش گفتم برو گمشو
    بعدم گفتم امروز واسه این زنگ زدی که خرم کنی و بعد عصر بری بیرون!
    اونم ناراحت شد و گفت اصلا بیرون نمی ره. بعد پشیمون شدم ومعذرت خواهی کردم و گفتم رفتارم اشتباه بود می خوای برو. ولی ته دلم همون جوریه. اونم قبول نکرد.
    خدایا چرا یهو اینجوری میشم؟؟ [color=#FF0000]فکر میکردم بهتر شدم ای دو روز حال روحیم بهتر بود و نگرانیم کمتر ولی وقتی گفت میرم سرکار انگار همون روز اوله مثل اول شدم فوق العاده عصبانی.[/color]
    خدایا یکی بگه چرا و چیکار کنم؟؟؟؟

    چرا یهو برافروخته شدم درحالیکه قبلش خیلی آروم بودم.

  7. #37
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    خانم angle،

    به نظر من تنها راه شما مراجعه به مشاور است.

    حتماً هم نیاز نیست که با شوهرتون بروید.

    نگران هم نباشید. مشاور و روانشناس رازدار است. شغلش این است.
    اگر خیلی نگران هستید، همانطور که دوستان هم گفتند، به یک مشاور در یک شهر دیگر که نزدیک شما هست مراجعه کنید. فکر می کنم خوب باشه که چند جلسه بروید.

    از اونجا که گفتید قبلاً این مشکل رو نداشتید، فکر نمی کنم این بدبینی در شما ریشه داشته باشه.
    احتمالاً در چند وقت اخیر به هر دلیلی (که روانشانس باید پیدا کنه) این افکار منفی در شما ایجاد شده.
    ان شا الله که برطرف می شود.

    ولی حتماً این کار رو بکنید.

    همانطور که خودتون می دانید، برخوردتون با شوهرتون صحیح نیست.
    او هم ظاهراً خیلی با شما راه می آید و با وجود اینکه گاهی از شما بدرفتاری می بیند، ولی خیلی خوب برخورد می کند.
    ولی از این نگرانم که یک روز کاسه صبر او هم پر شود. اون وقت وارد مرحله ی جدیدی از اختلافات می شوید که کار رو سخت خواهد کرد.

    و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کاری که انجام نداده‌اند آزار می‌دهند؛ بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده‌اند. (سوره احزاب، آیه ۵۸)

    پس فکر می کنم بهترین راه مراجعه به مشاور حضوری هست.

    ان شا الله که این افکار منفی برای همیشه از شما دور می شوند.

  8. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (یکشنبه 27 شهریور 90)

  9. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    1,794
    سطح
    24
    Points: 1,794, Level: 24
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    762

    تشکرشده 768 در 239 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    داروی خاصی مصرف می کردید که قطعش کردید یا کمش کردید؟

    سابقه بیماری روحی روانی ندارید؟

    بی دلیل که نمی شه این رفتارها.
    یهویی فقط چون شما زنگ زدید و اون خانم گوشی را برداشتند؟!؟!

    البته شما گفتید که از اول ازدواج هم با شوهرتون شرط کردید که همکار خانم نداشته باشند. یعنی رگه هایی از بدبینی از اول داشتید. باید با یک نظامی ازدواج می کردید که بره پادگان و با یک گردان مرد خشن کار کنه

  10. #39
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 90 [ 23:30]
    تاریخ عضویت
    1390-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,248
    سطح
    19
    Points: 1,248, Level: 19
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    نه هیچکدام از این موارد نبوده.
    آره گفتم که حساس بودم ولی مشکلی نداشتیم و استرس نداشتم با اینکه همکارای زن دیگه ای هم بودن.
    نمی دونم چرا انقدر حساسیتم وحشتناک شده و اعصابم رو بهم ریخته.

  11. کاربر روبرو از پست مفید angle تشکرکرده است .

    angle (یکشنبه 27 شهریور 90)

  12. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    1,794
    سطح
    24
    Points: 1,794, Level: 24
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    762

    تشکرشده 768 در 239 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم

    زودتر برو مشاوره. شوهرتون خیلی داره صبوری به خرج می ده ولی صبرش تموم می شه و به قول حامد کار سخت می شه.
    البته وظیفه هر همسری هست که در مواقع بحرانی کنار همسرش باشه. شما هم الان به هر دلیلی در یک وضعیت بحرانی هستید. اما خب صبر و درک همسرتون هم حدی داره. تا خسته نشده برید مشاوره.



 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.