سلام ،
دیشب مراسم هیئت مکتب الزهرا (س) به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) بود وقتی وسط مراسم یه دفعه هادی رو با حال بیمارش آوردند هیئت منفجر شد ! همه می گفتند دیدن مجدد هادی اولین عیدی امشب ما از حضرت زینب (س) بود به هادی میگفتم دیدی بچه ها چه شور و حالی دارند حالا دیگه وظیفه داری هر طور که شده ما رو ترک نکنی و با سرنوشت بجنگی . هادی هم مثل همیشه با خنده می گفت عیدی اصلی می مونه واسه شب 15 رمضان البته اگه تا اونموقع زنده بمونم قطعا شفا می گیرم ! آخه هیئت ما به هیئت حسنی ها معروفه و شب 15 رمضان(شب میلاد امام حسن مجتبی )، ما از همه جای تهران مهمون داریم و مراسم فوق العاده ای برپا می شه که کل محل رو تحت الشعاع خودش قرار میده .
عيد آمد و عيد آمد وان بخت سعيد آمد
برگير و دهل می زن کان ماه پديد آمد
عيد آمد ای مجنون٬غلغل شنو از گردون
کان معتمد سدره از عرش مجيد آمد
عيد آمد٬ره جويان٬رقصان و غزل گويان
کان قيصر مه رويان زان قصر مشيد آمد
صد معدن دانايی٬مجنون شد و سودايی
کان خوبی و زيبايی بی مثل و نديد آمد
زان قدرت پيوستش٬داوود نبی مستش
تا موم کند دستش٬گر سنگ و حديد آمد
زو زهر شکر گردد٬زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد٬هر جا که قديد آمد
برخيز به ميدان رو٬در حلقه رندان رو
رو٬جانب مهمان رو٬کز راه بعيد امد
غمهاش همه شادی٬بندش همه آزادی
يک دانه بدو دادی٬صد باغ مزيد آمد
من بنده آن شرقم٬در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او٬منحوس و پليد آمد
بر بند لب و تن زن٬چون غنچه و چون سوسن
رو صبر کن از گفتن٬چون صبر کليد آمد
تا باد چنین بادا
یا علی مدد است .
علاقه مندی ها (Bookmarks)