به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 71
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    سلام
    اولین باره که دارم تاپیکی ایجاد میکنم.
    وحشت بی اندازه ای دارم و دوران خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم و پیش رو دارم. ناراحتی هایی که منو از پا در آورده و تبدیل به یه بیمار روانی کرده. روزی 100 بار آرزوی مردن دارم.
    25 سالمه . 4 سال قبل با مردی آشنا شدم.
    خیلی دلم میخواد بگم چه دوران عاشقانه ای بوده و ما چقدر خوش و خرم بودیم. اما حقیقت اینطور نبود.
    حقیقت تلخ اینه که : واقعا عاشقش شدم. نمیتونم حتی از عشقم براتون گوشه ای رو بگم. 4 سال هر لحظه و ثانیه و .. به خاطرش زندگی کردم. همه چیزم رو برای اثبات عشقم داده ام.
    دختر مومنی بودم اما از خیلی از خط قرمزهای زندگیم به خاطرش، گذشتم. نجابت و پاکی و باکرگی من به راه عشقی رفت که حالا دیگه نیست.
    آزارم داد. نمیدونم چی شد؟ یه دفه ماه رمضان بود که بهم گفت بعد از ماه رمضان، میخواد ازدواج کنه.
    هیچ وقت بهم قول ازدواج نداده بود . هیچ وقت حتی یه دوستت دارم ساده هم بهم نگفت. من بودم و یه عشق یه طرفه. بعدش من موندم و یه عالمه درد و ناراحتی.
    خیلی فکر کردم. خودم ازش جدا شدم . دو هفته ای میشه. خدا میدونه چقدر برام سخت بود که تو چشماش نگاه کنم و بهش بگم " میخوام ترکت کنم" کسی رو ترک کردم که بدون بودن ، نفس کشیدن برام سخت شده.
    بخشیدمش و رهاش کردم. الان دیگه نمیدونم کجاس. چطوره. چند روزی گوشیمو خاموش کردم.
    چیزهایی که الان داره نابودم میکنه اینه که هنوز دوسش دارم.
    بکارتمو از دست دادم. دائم کابووس و وحشتشو دارم. داغونم کرده.
    نمیدونم باید چکار کنم و از کجا شروع کم. من واقعا سردرگمم.

  2. 7 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    anisa (جمعه 14 شهریور 93), mehrabooni (چهارشنبه 23 شهریور 90), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-12-24
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    2,526
    سطح
    30
    Points: 2,526, Level: 30
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    282

    تشکرشده 291 در 66 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    چرابه اين سادگي ميذاري كه بره؟؟؟؟؟اگه باكرگيتوازدست نميدادي اتفاقا تشويقت هم ميكردم كه كار خوبي كردي كه ازش جدا شدي.ولي شرايطي كه توش هستي فكرنميكنم شرايطي باشه كه بازم بخواي راحت ازش بگذري وبذاري ايشون به راحتي وباخيال راحت خوشبخت بشه .توروخدا انقدر احساساتي نباش يه خورده به خودت وآيندت فكر كن بين ميتوني به افرادي كه ميان خواستگاريت به راحتي بگي كه قبلا رابطه داشتي ويا آيا اونا اينو خوهند تونست قبول كنن؟نميخوام تودلتو خالي كنما ولي ازت خوهش ميكنم انقدر ايثار نكن.

  4. 5 کاربر از پست مفید مريم صوفي تشکرکرده اند .

    یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92), مريم صوفي (دوشنبه 11 مهر 90)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    عزیزم ای کاش زودتر از اینها در این مورد حرف می زدی ...
    قبل از هر چیز باید بگم شما اولین کسی نیستی که مجبوره رنج دل کندن رو تحمل کنه و آخرین کسی هم نیستی که می بایست با پیامد های یک رابطه کنار بیاد. می تونم به جرات بگم روزی به این تالار نمی گذره که یکی نیاد و یه تاپیک جدید در مورد به شکست خوردن رابطه های دوستی باز نکنه ... پس شما تنها نیستی و خیلی ها تو شرایطی مثل شما گرفتارن. به خودت مسلط باش و دلت رو آروم کن... بعدا به راهکار های دیگه(از جمله راهکار قانونی) فکر خواهیم کرد ...

    لطفا اول کمی توی تالار بچرخ... مخصوصا تو این زیر مجموعه:
    http://www.hamdardi.net/forum-21.html

    کلی مثال می تونی شبیه خودت پیدا کنی و راهنمایی ها رو بخونی. حوصله کن و یواش یواش پیش برو ...

    شاید شروع از این دو تاپیک و پاسخ آقای مدیر به یک مراجع شروع خوبی باشه:

    http://www.hamdardi.net/thread-13554.html
    http://www.hamdardi.net/thread-11470.html

    فعلا ...

  6. 7 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92), آویژه (دوشنبه 11 مهر 90)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 91 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1390-6-03
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    1,295
    سطح
    19
    Points: 1,295, Level: 19
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    164

    تشکرشده 166 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    پروردگارم

    یگانه قادر مطلق که همه کاری از دستش ساختس از اون کمک بخواه برای آرامشت باهاش حرف بزن و ببین چقدر به آرامش میرسی، بهش بگو خدایا دستاتو رها کردم و گم شدم ولی دوبار پیدات میکنم و دیگه دستای مهربونتو رها نمیکنم مراقبم باش ...

    مهربونی اون مرد زندگی نیست اون یه نامرده که ازادش به غیر از تو هم میرسه تو خودتو در اختیارش گذاشتی و بهت دست درازی کرده الان که رهاش کردی ازذهنت هم این موجود کثیف رو بیرون کن، اما وجدانش رو به درد بیار البته اگر وجدانی داشته باشه که بعید میدونم.

    خدایا
    دستم به آسمانت نمی رسد
    اما تو که دستت به زمین می رسد
    \"بلندم کن \"

  8. 4 کاربر از پست مفید **عسل** تشکرکرده اند .

    **عسل** (سه شنبه 22 شهریور 90), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.




    شاید نشه به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت آ اما میشه الان آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت

  10. 21 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    anisa (جمعه 14 شهریور 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 12 شهریور 93), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92), بالهای صداقت (دوشنبه 11 مهر 90)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 آبان 90 [ 16:51]
    تاریخ عضویت
    1390-5-15
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,453
    سطح
    21
    Points: 1,453, Level: 21
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 108 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    مهربونی جان من برادری دارم که با دختری مثل تو دوست شد و واقعا اون دختر محشره مهربونه خوشگله و متاسفانه عاشق برادر بد اخلاق من. حالا بعد از دو سال داداشم میگه من نمیخواهم. من از روز اول هم قول ازدواج ندادم البته من فکر می کنم به دختره قول ازدواج هم داده بوده. ما مخصوصا مامانم دختره را خیلی دوست داره ولی داداشم میگه نه.البته اونم باکرگیشو از دست داده اما نه از طرف داداش من. به هر حال داداش من هم باهاش خیلی کارا کرده. حالا می خوام اینو بهت بگم که من همیشه رفتارای داداشم و دختره را زیر نظر داشتم. داداشم تند خو دختره آرام و مهربان. اینه که داداشم پر رو شد و فکر کرد خبریه و این دختره همیشه هست. بیش از حد عزیزم از خودت مایه گذاشتی. الان که اینها از هم جدا شدند باز هم دختره با مامانم در ارتباطه و این باعث میشه داداشم باز هم پر روتر بشه. تو کار خوبی کردی که کات کردی چون اگر این کارو نمی کردی خودت رو به دست و پاش می انداختی و این بدتره. نمی دانم در خانواده کسی حمایتت میکنه و خبر داره یا نه ولی مسافرت برو و احساس آزادی کن. سعی کن با دقت بیشتری به اطرافت نگاه کنی. ببین بکارت تو این مملکت ارزش داره و خیلی مسخره است. اما چیز مهمی نیست و خیلی از پسرها هم در حال حاضر باهاش کنار میان. ولی اصلا پسرها مهم نیستند تو مهمی. به این مسائل فکر نکن. الان فقط سعی کن دوباره خودت رو بسازی. در ضمن این مشکلت رو به هیچ دوستی نگو چون شاید بعدا برات دردسر ساز بشن. حرفاتو همین جا بگو و اون آدم رو هم به خدا بسپار و امیدوارم با کسی ازدواج کنه که روزی صد بار آرزوی مرگ کنه. میدونی که بعضی از همجنسان عزیزمان مردان را تا پای خودکشی می برند.

  12. 10 کاربر از پست مفید natalie تشکرکرده اند .

    natalie (سه شنبه 22 شهریور 90), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    من هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی اینطوری بشم.
    گاهی وقتا دوسم داشت. مخصوصا این سال آخر. مهربون بود. اول مشاورم بود که باهاش آشنا شدم.
    دو سالی از رابطه مون گذشت که بعدش به روابط جنسی کشیده شد.
    یه دنیا خاطره دارم که نمیتونم فراموش کنم
    هنوز دلم تنگ میشه. هرچند دیگه برنمیگردم . هرگز.

    آویژه جان گفتی کاش زودتر اومده بودم. یه بار اومدم . یه بار فقط تو تاپیک یه دوستی چند خط از وضعیت خودم نوشتم که تجربه امو گفته باشم. اما بعدش خیلی بد شد.
    یکی از خانومای تالار برام نوشت که دارم کارمو توجیه میکنم. نوشت حرفای من اسمش تبلیغه. نوشت که مذکرها نمیتونن به چنین دخترانی اعتماد کنن و ما باعث میشیم اونا به هیچ دختر دیگه ای اعتماد نکنن. اوروز خیلی دلم شکست.
    با اینکه تصمیم داشتم تاپیکی برای خودم بزنم، اما منصرف شدم.
    حالام که نوشتم آب از سرم گذشته.
    برام دیگه مهم نیست که فکر کنن روابط من با یه مرد ، مردی که دوسش داشتم ، تبلیغ و توجیه یا نه. برام مهم نیست کسی گریه هامو ببینه.
    برام مهم نیست همه عالم بدونن تو آغوش کسی بودم که عاشقش بودم.
    اما من ترسیدم.
    شبی نیست که بدون گریه بخوابم . بدون کابوس. من پر از درد شدم . و به چشم دیگران ناپاکم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط آویژه
    عزیزم ای کاش زودتر از اینها در این مورد حرف می زدی ...
    قبل از هر چیز باید بگم شما اولین کسی نیستی که مجبوره رنج دل کندن رو تحمل کنه و آخرین کسی هم نیستی که می بایست با پیامد های یک رابطه کنار بیاد. می تونم به جرات بگم روزی به این تالار نمی گذره که یکی نیاد و یه تاپیک جدید در مورد به شکست خوردن رابطه های دوستی باز نکنه ... پس شما تنها نیستی و خیلی ها تو شرایطی مثل شما گرفتارن. به خودت مسلط باش و دلت رو آروم کن... بعدا به راهکار های دیگه(از جمله راهکار قانونی) فکر خواهیم کرد ...

    لطفا اول کمی توی تالار بچرخ... مخصوصا تو این زیر مجموعه:
    http://www.hamdardi.net/forum-21.html

    کلی مثال می تونی شبیه خودت پیدا کنی و راهنمایی ها رو بخونی. حوصله کن و یواش یواش پیش برو ...

    شاید شروع از این دو تاپیک و پاسخ آقای مدیر به یک مراجع شروع خوبی باشه:

    http://www.hamdardi.net/thread-13554.html
    http://www.hamdardi.net/thread-11470.html

    فعلا ...
    عزیزم آویژه جون
    چشم. حتما میخونم. هرچند " حرفهای صمیمانه مدیر با دخترانش " رو قبلا خونده بودم.
    اما ممنونم.
    خودمم دلم میخواد تموم بشه.
    به خدا من زیر بار این مشکلات فقط میخوام نفس بکشم.
    من توبه کردم آویژه . شب قدر توبه کردم که دیگه هیچ وقت برنمیگردم.
    اما سخته برام . تحمل میکنم اما چطوری ؟ چقدر ؟ تاوان چقدر کافیه؟
    من اشتباه کردم.
    اوایل فکر میکردم اشکالی نداره عشق یه طرفه. اما حالا نابودم .
    .
    .
    . به دکتر مراجعه کردم که ترمیم کنم. نمیدونم کار درستیه یا نه. اما میدونم که دروغ بزرگیه.
    خانوادم منو تحت فشار میذارن که ازدواج کنم. اون طفلیا که هیچی از ماجرا نمیدونن. طفلک مادرم.

  14. 3 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    mehrabooni (سه شنبه 29 شهریور 90), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1390-1-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    268

    تشکرشده 271 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    مهربوني عزيز
    ميدوني بدترين چيز در سرنوشت يك انسان چيه؟ اينه كه نتونه خودشو دوست داشته باشه و به خودش احترام بذاره. اون موقع است كه تمام زمين زير پاي اين انسان مردابش مي شه.
    دوست من... هيچ چيز ارزش اينو نداره كه تو از خودت متنفر بشي يا آرزوي مرگ بكني. ناراحتي ...غصه داري...فكر ميكني اشتباه كردي..فكر مي كني از نيت خوب و عشقت سو استفاده شده...قبوله..همه اش درسته...ولي يه تجربه ايي بدست آوردي كه ديگه تا زماني كه از نيت كسي مطمئن نشدي بهش اعتماد نكني. تجربه ايي كه بهاي گزافي پرداخت كردي ولي هيچ كدوم از اينها دليل نمي شه كه فكر كني ناپاكي عزيز دلم.
    پاكي تو درون دل و روح و نفس تو ست عزيزم.... بيا از منظر دين خيال تو رو راحت كنم. مشكل ما اينه كه همه چيز رو بدون فكر و منطق بررسي مي كنيم. فكر مي كني براي چي رابطه نامشروع درست نيست؟ مثلا خدا به بكارت دخترا نياز داره؟ قربون خدا برم كه تمام هدفش راحتي بنده اش بوده. و اگه مي گه رابطه نا مشروع نداشته باشيد براي همين زجري كه دختر گل الان داري مي كشي نه به اين خاطر كه تو ديگه پاك نيستي. خدا ميدونه كه زنا دلشون مثل گل لطيفه و زود عاشق مي شن و ....وقتي رابطه جنسي پيش مياد يه احساس وابستگي شديد هم پشت اين رابطه ايجاد مي شه و وقتي يه رابطه پايدار با كسي نداشته باشي مثل ازدواج و اينا... دچارسرخوردگي مي شي و آزار مي بيني. پس همه اش اينه. تو داري آزار مي بيني و اين تقاص اشتباه خودته. ولي دليلي بر اين نيست كه تو معصوم نباشي.
    اول از همه....
    بهترين كار رو انجام ميدي كه با ايشون ديگه رابطه نداري.. به هيچ عنوان با كسي كه مسئوليت پذير نيست و چشمش رو به آينده زندگي تو بسته ادامه رابطه نده.
    اشتباه خودت رو قبول كن و سعي ديگه تكرارش نكني.
    با خودت از در دوستي در بيا. از جسمت خجالت نكش. با خودت با مهربوني صحبت كن و غمخوار وجودت باش.
    برنامه هاي جديدي براي خودت بريز. ورزش كن...مسافرت برو..مهارت جديدي ياد بگير..اگه كار مي كني بيشتر كار كن كه اين روزها برات بگذره.
    كتاب بخون...كتاب هايي مثل چهار اثر از فلورانس اسكاول شين...كتاب هاي كاترين پاندر و هر چيزي كه اميد رو به زندگي ات برگردونه.
    دوستان راست مي گن به كسي حرفي نزن ..درد دلت رو همين جا بكن...
    هيچ كس از آينده خبرنداره ولي من اينو مي دونم كه آينده براي تو پر از خوبي و خوشي خواهد بود. يه سبد پر از اتفاقات خوب....
    و از همه مهمتر فعلا با هيچ جنس مخالفي رابطه دوستي و نزديك برقرار نكن. چون دراين حالت مستعد اشتباه و وابستگي بزرگتري هستي.
    فعلا از خودت انتظارات كوچيك داشته باش...همه چيز درست مي شه.

  16. 13 کاربر از پست مفید الميرا1358 تشکرکرده اند .

    meinoush (دوشنبه 28 بهمن 92), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92), الميرا1358 (سه شنبه 17 مرداد 91)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrabooni
    یه بار فقط تو تاپیک یه دوستی چند خط از وضعیت خودم نوشتم که تجربه امو گفته باشم. اما بعدش خیلی بد شد.
    یکی از خانومای تالار برام نوشت که دارم کارمو توجیه میکنم. نوشت حرفای من اسمش تبلیغه. نوشت که مذکرها نمیتونن به چنین دخترانی اعتماد کنن و ما باعث میشیم اونا به هیچ دختر دیگه ای اعتماد نکنن. اوروز خیلی دلم شکست.
    مهربونی عزیز،دوست خوبم من همون خانوم هستم که این جملات روبرات نوشتم.همون موقع هم ازت معذرت خواهی کردم.گفتم که سوءتفاهم شده بود ومنظورم اصلا اونی نبوده که تو برداشت کردی.یه نفر تویکی ازتایپیکهای درجریان امروز نوشت که خداگفته گناه خودتون رو داد نزنید،منم دقیقا منظورم همین جمله بود.اصلا دلم نمیخواست دلی روبشکنم.:(
    بگذریم...
    عزیزم میگی توبه کردی،این خیلی با ارزشه،مطمئن باش خدا انقدرمهربون هست که توبه ات رو بپذیره.ازاین هم مطمئن باش گذرزمان احساساتت رو کمتر می کنه ومیرسه روزی که دیگه نسبت بهش حسی نداری.به شرطی که نشینی وهرروزخاطراتت رو مرور کنی.لازمه اینکار تنها اراده است وایمان.چیزی که خودم به عینه تجره کردم.
    اول اراده کن بعدسعی کن ذهنت رو انقدر مشغول کنی که فرصت مرور خاطرات رو نداشته
    باشی.آروم میشی.


  18. 7 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92), داملا (دوشنبه 11 مهر 90)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 آبان 90 [ 16:51]
    تاریخ عضویت
    1390-5-15
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,453
    سطح
    21
    Points: 1,453, Level: 21
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 108 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم.

    ببین اگه میتونی دکتر بری حتما برو حداقل برای بهبود روحیه خودت. در آینده میتونی در مورد اینکه به مرد مورد علاقه ات حقیقت رو بگی یا نه فکر کنی. اگر مادرت میتونه این قضیه را درک بکنه و برات مشکل بزرگتری نمیشه بهش بگو ولی فقط مادرت. لطفا اعتیاد به یک عشق یکطرفه را فراموش کن. برای خودت نبش قبر نکن تا خاطرات زیبا را با یاد آوری. مطمئن باش بدترین روابط هم خاطرات زیبا داشته اند. اینقدر از لغات ناراحت کننده استفاده نکن. خودت را سرگرم کن. زندگی با بدترین خاطرات حتی در جریان است و می گذرد پس تو هم آن را راحت تر بگذران. فراموش نکن اگر تماسی با اون شخص بگیری یعنی دوباره تمام پلهای پشت سرت را خراب کرده ای. اصلا و ابدا به برگشت فکر نکن چون جز تحقیر تو چیزی ندارد.

  20. 3 کاربر از پست مفید natalie تشکرکرده اند .

    natalie (پنجشنبه 31 شهریور 90), یه دوست (چهارشنبه 30 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.