RE: با رفتارمادرشوهرو خواهرشوهر و جاری ام چه کنم؟
سارا جان چرا ميخواي خيلي با خانواده شوهرت صميمي بشي؟
سعي كن با خانواده شوهرت خيلي محترمانه و در عين حال كمي رسمي برخورد كني نه خيلي صميمي بشي
و اين كه خودت ازشون نخواه كه تو را هم فلان جا ببرن سعي كن كاري كني كه خودشون دعوتت كنن حتي اگه دعوت هم نكردن خودت نگو
نذار بعدا بگن اره اومد به ما گفت منم با خودتون ببرين و خودشا به ما تحميل كرد
در مورد تنهاييت هم عرض كنم از شوهرت بخواه با يكي دوتا از دوستاش كه ازدواج كردن و خانواده خوبي دارن رفت و امد داشته باشين به خاطر تنهايي شما
و بعد اگه ديدي خانم هاشون خوبن با اونها دوست شو و گاهي شما و اون خانم با هم برين و بياين و گاهي هم با شوهرهاتون
اينجوري هم تنها نيستي و هم زياد با خانواده شوهرت صميمي نميشي
البته هميشه پيش شوهرت احترام خانوده اش را نگه دار و اگه مشكلي هم داري خيلي صميمانه و در لفافه بهش بگو
در مورد خواهر شوهرت هم شايد به خاطر اينه كه اون تو دورانيه كه از اين كه تو اين چيزا (همون مسايل زن و شوهر وكلا اين جور روابط)بازي داده بشه لذت ميبره وچون جاري تون اين كارا ميكنه باهاش صميمي شده
ولي اين كارش اصلا درست نيست و شما هم اينجور ادمي نيستي كه بخواي همون رفتار را داشته باشي
چرا شما اصرار داريد كه شما با اونا رفت و امد كنين بلكه بايد اونا بخوان كه با شما باشن چون شما خيلي خانم خوبي هستي
دنبالشون نرو بلكه كاري كن كه دنبالت بيان حتي اگه هم نيومدن شما چيزي را از دست ندادين اونا كه يه دوست خوب را از دست ميدن
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنج ها دراز. در درازای زندگی برنج باش و در پهنای آن، لباس.
واگر عمق این پند را نفهمیدی, بدان که تنها نیستی!
علاقه مندی ها (Bookmarks)