سلام خوبین.من و شوهرم هنوز قهریم نمیدونم چرا زنگ نمیزنه احساس میکنم براش مهم نیستم چون اگه بودم میشد که این جوری نشه.شوهرم کاملا لجباز و یک دنده است وایییییییییییییییییییی اصلا باورم نمیشه تولدم هم حتی منو نبخشید (اگه اشتباه هم کرده بودم البته به نظر اون ولی خودم هم هنوز نمدونم چی شد که این جوری شد به نظرم من مستحق این همه عذاب نبودم)چه گناهی کردم نمیدون.دوست دارم تموم بشه همه چی اما نمیدونم چه کار کنم اگه پا پیش بزارم مطمئنم شوهرم محاله کوتاه بیاد و دیگه عادت میکنه از این روش به خواسته اش برسه علاوه بر اون اگه حتی پا پیش هم بزارم زنگ بزنم چی بگم عذر خواهی بابت گناه نکرده؟!؟!من کاری نکردم بهم توهین شد هیچی نگفتم فقط و فقط همه ماجرا رو تعریف کردم هیچی نگفت باورم نمیشد این جوری برخورد کنه نمیگم به خاطر من به خواهرش چیزی میگفت اما حق هم نداشت به من چیزی بگه چرا من من که خودم صادقانه همه چی رو گفتم اگه مشکلی بود همون اول میگفت نه این که به خواهرش زنگ بزنه بعد به من بتوپه...حتی یه قدم هم برنداشته چی کار کنم نمیخوام فکر کنه از کارم پشیمونم چون واقعا نیستم چون کاری نکردم فقط به جرم اینکه بزرگترم هم اومده تازه اومدنش هم که دست من نبوده اصلا این وسط من چه کاره ام اگه کوتاه بیام اگه دوباره تکرار بشه چی اگه بدتر بشه چی اگه فکر کنه میخوام خودم و تحمیل کنم و اون فرشته بی عیب چی اگه اگه اگه ... لطفا راهنمایی کنین چی بگم چی کار کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)