سلام دوباره
بچه ها یه مشکلی قبلا مطرح کرده بودم الانم اذیتم میکنه
ما هفته ای 2-3 بار به خانواده همسرم سر میزنیم
منم گاهی یا حوصله رفتن اونجا رو ندارم یا کاری دارم.به همسرم سخت نمیگیرم و ازش میخوام اینجور مواقع تنها بره خونشون.حتی ماهی یه بار هم بهش نمیگم تنها برو،اما اونم قبول نمیکنه.میگه الا لله باید تو هم بیای.
با محبت میگم اما آخرش عصبی میشه و کارمون به بحث و دعوا میکشه.البته اون اول عصبی میشه.قبلا بی جواب نمیذاشتمش اما الان اگه مجبورم کنه باهاش بحث میکنم.
اون اولا تقریاب هر شب(آخر وقت) میومد خونه ما با من.بعد گفت هفته ابی دو بار نریم گفتم باشه.الان تا رو رفتن به خونشون من قبول نمیکنم تهدیدم میکنه که منم نمیام ،نمیدونم میرم به یکی میگم چیکار میکنی، به بابات میگم و برو خونه بابات و طلاقت میدم... و روز بروز این حرمت شکنی هاش بدتر میشه
اینم بگم تا خونه ما با ماشین دو دقیقه راهه تا خونه اونا حداقل 20 دقیقه.
چیکار کنم؟
وقتی نمیخوام برم ناراحت میشه دلیلش هم اینه که فکر میکنه برای خانواده ش ارزش قائل نشدم اگه نرم
الکی میگه تنها حوصله ام سر میره و اینا،اما دلیل واقعیش اینه که گفتم
بهش میگم کدوم عروسی اینقدر زود به زود میره خونه مادر شوهر؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)