میکروفن!!!

[parnian1]

عزيز تند نرو...

بهت كه گفتم من اصلا نميدونستم كه اين خانم كه لينكش رو برات گذاشتم مشكل حاد داره با اين اوصاف درست هم حدس زدم!!

حالا شايد در مورد دوست شما حدسم درست نباشه اما لاقل در مورد قبلي درست از اب درومد پس لطفا بحث جنگ رواني و ... رو راه ننداز!!

[memul]

با همسرش هم حرف بزن... ببین چی دستگیرت میشه؟؟؟ اگه اون حرفایی که به نگهبانا گفته رو به تو هم گفت خب حتمن طرف از این سادیسمی هاست.... من هم دیدم مردایی که سعی می کنند زنها رو بی آبرو کنند و به اونا تهمت توهمی بودن بزنند.... البته نه در این حد شدید... کمترش رو دیدم و مردی رو می شناسم که اینطوریه م شک ندارم که اگه زن بگیره باش شاید همچین کاری بکنه... به هر حال حرف زدن با شوهره و شنیدن حرفای اون می تونه قدم بعدی برای کمک به دوستت باشه....

[هستی]

ببین خانم gh.sana
اگه من واژه جنگ روانی را استفاده کردم. شاید بابت مطلبی بود که همزمان داشتم مطالعه می کردم و تشابهش را در ترفندی که در مورد فرزانه بکار بردند، دیدم. مطلب زیر نظر من رو بخودش جلب کرد:

یکی از اصول اساسی جنگ روانی جهل مخاطب است , زیرا مخاطب جاهل هیچ گاه به دنبال یافتن حقیقت نمی‌رود و یا اگر به حقیقت هم بر حسب اتفاق برخورد بکند , آنچه را که از قبل در ذهنش فرو کرده‌اند را قبول می‌کند تا حقیقتی بیرونی و ملموس تر.

روش های جنگ روانی
1- شایعه؛ ادعای مشخصی است که جهت برانگیختن باور مخاطبین به کار می رود و دهان به دهان از فردی به فرد دیگر منتقل می گردد و فاقد هر گونه سند و مدرک مطمئن می باشد.

2-. تحریف واقعیات؛ در این روش سعی می شود تا مسائل، طور دیگری جلوه گر شوند و به عبارتی، آنها باعث می شوند تا مردم از پیام ها و جریانات به گونه ای برداشت نمایند که آنها می خواهند.

3.اغراق و مبالغه؛ این روش ساده و در عین حال کارآ، در جنگ روانی به دو طریق مورد استفاده قرار می گیرد؛ نقاط ضعف یا کمبودها و مشکلات موجود در طرف مقابل را بیش از اندازه بزرگ جلوه داده، بر آن تأکید می کند؛ و دیگر این که موارد مثبتی را که خود دارد، به جامعه ارزانی داشته، آنها را در اذهان عمومی بزرگ جلوه داده تا از این طریق، افراد را به خود جذب کند. این دو حرکت، در کنار هم نتیجه بهتری را برای دشمن در برخواهد داشت.

4. تفرقه؛

نمی دونم شاید من با خوندن این مطلب جو گیر شده باشم. اما به خدا به فرزانه هم انگ و تهمت زدند و همه جا پیچوندند. من خودم چندباری که کنارش بودم با چشم دیدم. اما بخدا نمی دونم چی کار کنم براش!

***********************************************

memul جان من اصلا روم نمی شه با همسرش حرف بزنم و فکر می کنم درست هم نباشه چون شاید سوء تفاهمات بیشتر بشه.
اما من و فرزانه هنوز شک داریم که همسرش شروع کننده بوده یا اون همکارایی که باهاشون دعواشون شده حرفی به همسرش زدن که اون اینجوری گفته.
یکی داره با فرزانه دشمنی رو به نهایت می رسونه. حالا یا شوهرشه یا اون همکارایی که باهاش دعواش شده بود و یه جورایی رقیبش بودند.

بخدا من خودم موندم چی کار کنم براش. فقط فرزانه کارش رو از دست داد و دیر یا زود شوهرش رو هم....
باید یه کاری براش کرد

[memul]

1- خیلی خودت رو درگیر مشکل دیگران نکن...
2- ازش بخواه یه روز که شوهرش خونه است تو رو دعوت کنه و راجع به این موضوع صحبت پیش بکشه... مثلن از تو بپرسه که ایا میشه تو خونه کسی میکروفن کار گذاشت؟ بعد سعی کنید از شوهرش حرف بکشید ببینید چی می گه؟
3- بازم می گم خیلی خودت رو درگیر مشکلات دیگران نکن...چون ممکنه خودت هم آسیب ببینی عزیز.. کار رو دوباره میشه پیدا کرد حالا یه چند ماهی هم بیکار باشه عیبی نداره با این مشکلات که تو می گی بمونه خونه و استراحت کنه اصلن بهتره براش. در مورد شوهرش نمی دونم چی بگم... شوهر الان سوم شخص غایب و نمیشه نظری راجع بش داشت ولی حتمن او هم حرفایی برای گفتن داره که ماجرا رو روشن تر می کنه

[parnian1]

نمی دونم شاید من با خوندن این مطلب جو گیر شده باشم. اما به خدا به فرزانه هم انگ و تهمت زدند و همه جا پیچوندند. من خودم چندباری که کنارش بودم با چشم دیدم. اما بخدا نمی دونم چی کار کنم براش!

من دركت ميكنم و ميدونم كه طاقت ديدن رنج و عذاب دوستت رو نداري ...اما من قصدي جز كمك ندارم...

ميشه بگي دقيقا چه چيزهايي ديدي و شنيدي؟چه بخوردهايي با فرزانه ميشه كه تو شاهدش بودي؟؟

[مدیرهمدردی]

ماندم چرا آقای مدیر، آی دی ایشان را حذف نکردند.اون بنده خدا که صادقانه خواسته بود.

بچه ها ما می تونیم از کنار یه همچین قضایا که برای دوستانمون پیش میاد راحت بگذریم و یگیم توهم زدید. می تونیم بشینیم یه راه حل براشون بدیم. شاید یه وقتی خودمون هم دچار بشیم...

با سلام
حفظ حريم هاي كاربران براي مديران تالار بسيار مهم هست.
من متوجه مطلبي كه قرمز رنگ تاپيك كرده ايد نشدم، لطفا از طريق ايميل يا پيام خصوصي پيگيري كنيد، تا ببينم مسئله چيه.

در مورد مسائل ديگران فقط دخالت كردن مهم نيست،‌درست و با علم كمك كردن مهم هست.

مسئله اي كه براي اين دوستتون پيش آمده بايد كمكشون كنيد، خودشون به طور مستقيم پيگير مسئله اشان بشود.

خب مسئله ايشان: يا يك مسئله قطعي و واقعي هست يا توهم.
اگر شما فرض را بر واقعيت مي گذاريد، بايد حتما از طريق مراجع انتظامي و قضايي و تنظيم شكايت نسبت به كشف ميكروفن اقدام فرماييد. يا با يك وكيل حقوقي در رابطه با اينگونه مشكلات و ... كمك كنيد.
اما آنچه به تالار همدردي مطرح مي شود،‌مواردي هست كه با توهم و بدبيني هاي افراد مرتبط هست.

كلا كار مشاوره گمانه زني، و افتادن در احتمالات ذهني مراجعان نيست و همچنين در حيطه هاي قانوني و انتظامي نيز دخالتي نداريم.

[هستی]

ببینید من با تمامی حرفهای شما موافقم. اما بگذارید قضیه را با یک مثال روشن کنم:
فرض کنید فرد x در بین گروهی از افراد که به هر دلیلی با آنها مراوده خواهد داشت، قرار بگیرد. شخص y از روی غرض ورزی جلوی آن جمع یک سیلی در گوش او بزند. شخص x بدلیل متانت اجتماعی یا مظلومیت یا ... در مقابل این عمل هیچ واکنشی نشان ندهد. حالا شخص y بیکار ننشسته و پیش آن جمع می گوید که x اینگونه آدمی است؛ باید در گوش او بزنید تا فرضا کارتان را انجام دهد. حالا فرض کنید این قضیه یک کلاغ و چهل کلاغ شود و تمامی کسانی که x با آنها ارتباط دارند، شخصیت او را اینچنین بشناسند. و تا او بخواهد حرفی بزند افراد دستشان را بحالتی بگیرند که یعنی؛ حرف بزنی سیلی به گوشت می زنیم. حالا x در این دام افتاده و این برخوردها روز بروز بیشتر می شود. x حساس شده و نحوه مقابله با این برخوردها را بلد نیست و ناگزیر فقط خودخوری می کند.

حالا این قضیه چند بعد دارد:
1- شکایت به پلیس بابت سیلی اول؛ حالا محل شکایت دارد یا نه و بقیه داستان که به قول آقای مدیر مربوط به این تالار نمی شود.

2- این برخوردها مانند ویروس در حال ازدیاد است. چگونه مهارت و توانایی این فرد را بالا برد که بتواند از این دام بیرون بیاید و بیشتر از این در معرض اتهام و یا سرگرمی دیگران قرار نگیرد؟

3- روحیه این فرد به سبب این آسیب ها بشدت شکننده شده و در معرض همه گونه آسیب روحی قرار دارد. چطور می شود به او کمک کرد؟

فکر می کنم در دو مورد آخر در این تالار بشود به شخص x کمک کرد؟

================================================== =============

در مورد سوال gh.sana خیلی سربسته بگویم که شما مثال فوق را درنظر بگیر، با فرزانه جوری رفتار می کنند که گویا او زن بد است.

[parnian1]

عزيزم با اين مثال كه تو گفتي ديگه مطمئن شدم كه دوستت به حالت اورژانسي به يه مشاور يا روانشناس نياز داره!!

اخه به نظرت يه ادم نرمال وقتي بي خود و بي جهت و قتي هيچ اشتباهي مرتكب نشده و يه سيلي نوش جان ميكنه وايمسته نگاه ميكنه؟؟چي عكس العملي نشون نميده؟هيچ دفاعي نميكنه؟؟

خيلي ببخشيدا اما به نظر من وقتي شخص در وقابل توهين ها و مجازات ها دفاعي از خودش نميكنه كه خودشو از درون لايق اين توهين و تحقير و ... بدونه!!

شما به اين ميگي متانت؟؟
نه گام متانت اين نيست كه اجازه بدي ملت له ات كنن و از روت رد بشن!!

[هستی]

خانم gh.sana یک سوال دارم؛ شما شاغل هستید یا نه؟

گذشته از این مساله خیلی تند رفتید، قرار نیست صورت مساله را پاک کنیم! گیریم که یک فرد قوی هیکل سیلی بزند در گوش شما که اگر بخواهید با او درگیر شوید، قدرت بدنی لازم را ندارید.
یا اصلا فرض کنیم که اشتباه کرده است که جواب نداده. سوال من اینست الان چه کند؟

ما می توانیم در دو مورد آخر که اشاره کردم به این بنده خدا کمک کنیم یا نمی توانیم. اگر نمی توانیم پس بهتر است زخم زبان هم نزنیم!

جالب است در همین تالار خانم و آقایی بودند که بارها رابطه نامشروع داشتند و همگی آنها را دلداری می دانند که گذشته، گذشته است. و همه با آنها همدردی کرده و راه حل ارائه می دادند!
حالا برای این بنده خدا کسی راه حلی ندارد؟!

=========================

مسئله اي كه براي اين دوستتون پيش آمده بايد كمكشون كنيد، خودشون به طور مستقيم پيگير مسئله اشان بشود.

چطور می توانم کمکش کنم؟

[هستی]

سلام به همه دوستان

تازگیها به دیدن فرزانه رفته بودم. کلی لاغر شده و افسرده. می گفت داروی آرامبخش مصرف می کنه.
بچه ها تو رو خدا یکی کمکش کنه.
آخرین بار که دیدمش فقط گریه می کرد و می گفت آخه ما تو چه جامعه ای داریم زندگی می کنیم که ادعای نوع دوستیمون عالم رو فراگرفته، اما بخاطر پول و مقام حاضریم که همنوعمون رو لگدمال کنیم.
یکی می خواد از یکی دیگه انتقام بگیره، حرمت شکنی می کنه و زن و دختر دیگری رو دستاویز قرار می ده. اون وقت نمی دونه چه آتیشی ممکنه تو زندگی یه نفر بندازه!!!!
می گفت همه چیز رو می شه جبران کرد، ولی محبت از دست رفته بین یه زوج، دیگه با هیچ ترفندی برنمی گرده...
می گفت من و امثال من بازیچه شدیم و من بلد نیستم خودم و زندگیمو از این بازی بیرون بکشم.
بخدا با سوز می گفت، که من تو عمرم هیچ مردی تو زندگیم نبوده و حتی تو فکرم هم نبوده، (شوهرم اولین مرد زندگیم بوده) حالا چرا باهام جوری رفتار می کنن که انگار زن بد هستم؟؟؟

آقای مدیر همدردی چجوری به دوستم کمک کنم که خودش بطور مستقیم پیگیر مساله اش بشود؟

بچه ها حرفای دوست من خیلی شبیه پرنازه. هیچ کس به اون نگفت توهم زدی اما این بنده خدا...