شب به خیر ثمین، اینا رو قارون گفته: " یا پیغمبر اگه خودت به دادم برسی. اگه خودت کمکم کنی.
من دوباره یه اشتباه کردم.
من ای دی اون دختر رو یه جورایی باز کردم. چند روزی انلاین گذاشتمش . چون هیچ آی دی اونجا ذخیره نشده بود.
بعد 2 نفر اقا پی ام دادن. یکیش بنام علیرضا و یکی مسعود. من گذاشتم که اونا فکر کنن که من همون دختر هانم هستم. اول جریان مسعود رو می نویسم .
مسعود همون موقع وبکم داد. لخت نشسته بود و فقط یه شرت پاش بود.گفت که چند وقتی نبودی و از گذشته پرسیدم یه جورایی که شک نکنه. بعد فهمیدم بیرون همدیگرو می دیدن و سوار ماشینش می شده و بعد پسره پیشنهاد داد که دوباره دوست بشیم ...
نفر دوم علیرضا بود . که فهمیدم خونه این دختر خانم هم رفته و بعد گفت من از اندامت خوشم اومده و گفت که یه دوست دختر می خوام باهاش راحت باشم .بیرون برم , س.کس کنم و ....
من کلم داره سوت میکشه !...
چرا من به این سادگی باور کرذم یه آدم و ... و من فقط از یه دوست پسر میترسیدم که حالا فکر می کنم که اینقدر مسائل بزرگتر بوده که اون فکر کرده فقط همون یکی بگه و دیگه من به کسه دیگه شک نکنم.
چرا با وجود دوست پسر قبلی هم باز این دنبال دیگران بوده !
چرا همه خیلی راحت باهاش در مورد س.کس صحبت می کنن !.. یعنی با تمام دخترا میشه در این موارد راحت صحبت کرد! "
جواب تو چیه عزیزم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)