به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 55
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مرداد 89 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,298
    سطح
    35
    Points: 3,298, Level: 35
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    2.گفتید که اون اقا نتونسته از مرجع تقلید اجازه بگیره. مگه اجازه ازدواج دست مرجع تقلید؟ و اینکه اگه اون اقا اینهمه اعتقاد داشتن پس چرا با شما س.ک.س داشتن ؟ و اگه گفت نمیتونم ازدواج کنم چرا نمی گذاشت ازش جدا بشین ؟((آن آقا شیخی بودن و همانطور که شیخی ها رسم دارن.قبل از ازدواج حتما باید اجازه و موافقت سرکار آقایشان در الویت باشه...من جوان بودم.هوی و هوس جوانی و یکجور سوئ استفاده..الان خیلی پشیمانم که چرا من خودم را باختم ولی متاسفانه راه برگشتی نیست...شاید به خاطر احساس مالکیت نسبت به من..))


    3.چرا دوست نداشتید با نفر اول ازدواج کنید؟
    ((چون نمی خواستم یک عمر در کنارش باشم. عقایدمان با هم جور نبود و مخصوصا دوست نداشتم یک شخصی به نام سرکار آقا 24 ساعت سایش تو زندگیم باشه.و برایم خیلی سخت بود درک کردن این موضوع که چطور آدما یک عمر می توانند همدیگر را تحمل کنن.
    فکر می کنید که چطور دو نفر میتونن یک عمر همدیگرو تحمل کنند. این طرز فکر و هنوز هم دارید ؟
    اون نفر اول از روی هوا و هوس کاری انجام داد یا شما ؟
    من جریان شیخ رو نمیفهمم. مگه شما نمیدونستین که چه عقایدی داشت . چرا باهاش معاشرت کردین. چند سال با یکی بودن که میدونی آینده ای نداره کار درستی بوده؟ . اگه اون اقای اولی بگه من دست از عقایدم برداشتم باهاش ازدواج می کنید؟
    الان نظرتون راجب این دو نفر چیه. هر کدوم چه خصوصیت ها و چه بدیهایی دارند . اول این دو نفر رو باهم مقایسه کن و بگو. بعد با یه ادم فرضی که توی ذهنیاتت به عنوان شوهر ایندت در نظر گرفتی این دو رو مقایسه کن.

    lalaeh , همه تو زندگی خطا می کنن. اما باید دید چرا این خطاها تکرار میشه و اینکه همه نمیتونن یک عمر رو بخاطر گذشته از دست بدن. ایا با این نظریه موافقی که ممکن هست یه ادم عوض بشه ؟چگونه؟

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 89 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,326
    سطح
    29
    Points: 2,326, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    ممنون از نظریاتتان..اما بگذار یک چیز را بگویموهر آدمی مخصوصا یک دختر یک جا که شکست می خوره نمخواد قبول کنه که شکست خورده..من زمانی که با آن آقا آشنا شدم اقلا اینقدر شهامتش را داشتم که بگویم یک شخصی بوده .اشتباه یا درستش بماند..اما چند نفر از خانم ها حاضر به این کار میشند ؟زمانی که باهاشون آشنا شدم از طریق اینترنت بود..بهشان مستقیم یا غیر مستقیم گفتم که کسی بوده و رابطه ای هم بوده اما مسئله در حدی نبوده که بخواد ...درست ایشان مرد بودند براایشان سخت بود اما قبول کردن..واینکه قرار شد این مسئله تمام شه و یک زمتن بهم گفت این مسئله بین من و شما بمانه و دیگه حرفی ازش به میان نیاد و...و هر وقت خودمم ازت پرسیدم ظاهرا هم شده این مسئله را یکجور دیگه بیان کن....که یک بار ازم پرسید و من هم بنا به خواست خودش و اینکه بااخره ایشان از جریان باخبرن مسئله را کتمان کردم و گفتم که دست اون مرد به جان من نخورده.....بالاخره گذشت تا چند وقت پیش اصرار و لجبازی را شروع کرد و از من خواست جزییات به جزییات را برایشان تعریف کنم....شما جای من بودید چه حالی میشدین...یه زمانی یک اشتباهی کردی و گذشت..بعد از 2 سال بخوان ازت تعریف کنی و زخم گذشته را دوباره باز کنی...برای من خیلی سخت بود..اما گفتم چرا که گفته بود اگه نگی فرصت بودن را از با من از دست دادی....من آن شب 4 تا دیازپام خوردم چرا که خودم از خودم خجالت کشیدم و آنقدر از ش نفرت پیدا کردم که چرا حاضر شد من را به 2 سال قبل برگردانه...حنان جان مشکل اینجاست که من زمانی که با این آقا بودم با هیچکس رابطه نداشتم..آخه دلیلی نداشت که من با کی دیگه باشم..((مثلا اينكه شما در زماني كه با اين آقا دوست بودين ، با يك نفر ديگه به صورتي چتي دوست بودين و حتي اون رو به خونتون دعوت كردين نه چنین اتفاقی اتفاق نیافتاده و این مسئله ای هم که عرض کردین مال قبل از آشنایی لا این آقا بوده .....همه حرفاتون صحیح و جدی من اشتباه کردم..قبول دارم نه با این آقا نه با آن شخص قبلی نمیبایست رالطه داشته باشم که متاسفانه داشتم..اما این دلیل نمیشه که آدم هرزه ای باشم یا معنای تعهد را درک نکنم...من در زمانی که با ایشان بودم با کسی نه دوست شدم نه رابطه ای داشتم نه..البته اینجا این همم بگم که من در دانشگاه از یکی از همکلاسان پسر خواستم تا یک پروزه کامپیوتری را برایم حل کنند چرا که ایشان خیلی به آن درس وارد بودن و همگی هم از ایشان کمک می خواستند...ایشان هم قبول کردند و چون سر کلاس بود گفتم ه سر کلاس جلسه بعد ازتان تحویل می گیرم...این مسئله گذشت تا این آقا شماره گوشی من را از یکی از همکلاسی هایم (که بعدها معلوم شد کی بوده)گرفتند و با من تماس گرفتند..من بهشان گفتم خواهشا با من تمای نگیرین و از بابت زحمت معذرت می خواهم و چون استاد گفتن می توانین از ای آقا کمک بگیرین و دیدم بچه های دیگه مزاحم میشن من هم مزاحم شما شدم...البته این قضیه را به این آقایی که بودم نگفتم که من از یکی از همکلاسی های پسر کمک خواستم..تا اینکه گذشت و آن آقا دوباره زنگ زد و من جا خوردم و این آقایی که باهاشون بودم شروع کرد به.....اشتباه از من بود من از یک همکلاسی کمک خواستم و باعث شده بود که اوشون رویشان باز شه...اما نه قصد دوستی بود نه هیچ...حتی شماره تلفن را هم از یکجا دیگه گیر آورده بود...که از آن روز تا به امروز من متهم شدم به رابطه داشتن با آن آقا......حنان جان من در اینجا حرفام میزنم 1 چرا که آدم راحت تر می توانه عقایدش را ابراز کنه..2.و اینکه اینجا هیچ کس من را متهم به دروغ گویی نمیکنه..آره حنان جان من اشتباه کردم اشتباه اولم از رو هوی و هوس بود و اشتباه دوم هم از روی اعتماد.فکر کردم اگه همه یکچیزایی از گذشتم بدانه فردا تو زندگی مشکلی نخواهیم داشت..راستیتش فکر کردم قبولم کرده با اینکه میدانم بای کمتر مردی یا هیچ مردی این مسئله ساده نیست ک طرفش با یکی دیگه بوده باشه...

    من درست اشتباه کردم و به خدا خسته شدم که هر روز گذشتم را جلوی چشمم بیارم و..شاید همه فکر کنن که چه آدم بی رگ و بی خیالی..اما من دارم تز درون از بین میرم..ای کاش هیچ وقت این مسئله صورت نمیگرفت و...تا کی باید بگم که اشتباه کردم غلط کردم بچگی کردم..من الان به حدی سیدم که خودم خودمرا نمیتوانم ببخششم..کسی می فهمه یعنی چی؟ !!!!! نه

  3. کاربر روبرو از پست مفید khanoome samin تشکرکرده است .

    khanoome samin (سه شنبه 22 تیر 89)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مرداد 89 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,298
    سطح
    35
    Points: 3,298, Level: 35
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    خواهر من خیلی زود خسته شدی . من هم حرفهات و قبول دارم . اما سعی کن به خودت مسلط باشی. من هم سوال هایی ازت پرسیدم که جواب ندادی . همینطور بقیه. مطمون باش اینجا کسی به ناحق کسه دیگه رو محکوم نمی کنه. چون اینجا دادگاه نیست. همه ماها مشکلاتی داریم و می خواهیم با کمک و همفکری هم این مشکلات رو برطرف کنیم و هر کدوم از سرگذش ماها میتونه درسی باشه برای بقیه افراد.
    چرا در مورد هم کلاست به اون اقا چیزی نگفتی که بعدا برات مشکلی پیش نیاد؟.
    ایا اون نفر اول طی این مدت که با نفر دوم بودین بطور غیر مستقیم هم نخواسته که دوباره به رابطه قبل برگردین یا باهاش ازدواج کنید؟
    اینجا بهترین محیط دوستانه و امن ترین جاست که میتونی به راحتی درد و دلت رو بیان کنی و انشاالله به روشنایی برسی.
    از یاد خدا غافل نشو .

  5. کاربر روبرو از پست مفید eskandar تشکرکرده است .

    eskandar (سه شنبه 22 تیر 89)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 89 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,009
    سطح
    27
    Points: 2,009, Level: 27
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    عزیز من یکم منطقی باش. همیشه باید اول اشتباهات خودت و ببینی بعد دیگران رو. پله به پله به همه مباحث میرسی. سعی کن خونسردی خودت و حفظ کنی و از نظرات دیگران نتیجه بگیری. الان ما همه ماها فهمیدیم که تو پشیمون شدی . و اما باید یه راهکار برای اینده پیدا کنی. حالا با این اقا نه با نفر بعد.
    نمیتونی که یک حقیقت و واسه همیشه کتمان کنی. خیلی از زندگی ها بخاطر همین نگفتن ها از بین رفته . پس نمیتونی بگی اگه من حقیقت رو نگفته بودم بهتر بود.صداقت همیشه حرف اول رو میزنه.تاپیک های زیادی اینجا درباره صداقت هست که میتونی بخونی.
    باید بصورت اصولی با این قضیه برخورد کرد که دوباره به اینطور مشکلاتی بر نخوری. یکم خربزه خوردی حالا یکم هم پای لرزش وایسا. شاید زندگیت دگرگون شد و خدا بهت فرصت داد که حتما میده .
    صبور باش دختر خوب.

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 89 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,326
    سطح
    29
    Points: 2,326, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    آقای اسکندر در جواب شما باید بگم...بلی البته ببخشین که اگه اینقدر حرفام رک میزنم و شاید فکر کنین عجب آدم بی حیلیی...اما مهم اینجاست که من برای کمک عضو شدم..و کمک اصلی اینه که بتوانم خودم را ببخشم...بلی من آقا را به خانه میردم از اعتماد و نبود خانوادم سو استفاده کردم...بعضی مواقع برادرم خانه بود ایشان از من کوچکترند البته نه بیش از دو سال...با برادرم آشناشون کردم و زمانی اگه برادرم خانه بود ایشان باهاشون مشغول به بازی با کامپیوتر میشد و در ضمن برادر من تا به حال ندیدم شراب بخوره..شبها هم همانجا چند شب ماندند و این به خاطر این بود که همگی تا ÷اسی از شب بیدار مینشستیم و زمانی هم که وقت خواب میشد 2.3 ساعت بیشتر تا صبح نمانده بود و بلی شب را بیش رادرم میخابید ....یک برادر دارم که آن از اواخر آشنایی ما باخبر شدوایشان از خارج آمده بودن و یکجورایی توانست هضم کنه..اما از رابطه ما در حد غیر شرعی یا زمانی که منزل ما یه چند شب ماند خبر ندارن..چرا که در هر صورت مرد...بلی یکبار با من به همراه آن آقا بیرون آمدند برای اینکه ببیند که ما با هم به چه شکل هستیم.برادر من سیگار روشن کرد (برادر من سیگار میکشه اما نه در برابر هر کس و تا به حال جلوی پدرم به خودش اجازه نداده که سیگار بکشه.چه پدر چه مادر))بعد آن آقا هم برای خودشان سیگار روشن کرد.که من مخالفت کردم..اما برادرم بهم گفت بگذار راحت باشه.....فردا همان روز برادرم بهم گفت من به یه منظوری این سیگار روشن کردم.و اشان متاسفانه شعور نداشت که جلوی من که بزرگترم این کار را نکنه..با هم حرف زدیم..گفت رابطت هر چی بوده به خودت مربوطهواما اگه نظر من بخوایی صحیح نیست که این رابطه را ادامه بدی..بلی برادر بزرگ من عرق می خورند.اما من هیچگاه ندیدم یا ازش نشنیدم که با آن آقا این کار کرده و یا اگه هم این اتفاق افتاده من کاملا بیخبرم و تا زمانی که برادر بزرگترم بود ایشان هیچگاه به منزل ما برای یکی دو ساعت نیامدن چه برسه که بخوان بمانن......آقای اسکندر من کاملا با حرفاتون موافقم یک رابطه یک رابطست و اشتباه و حق دارین هر چی می خوایین راجع من فکر کنین..من برای خانم حنان توضیح دادم .اینآقا در ابتدا حقش بود که بدانه.اما بعدها به اصرار و تحدید از من خواست که ک ماجرا را بازگو کنم..
    هاتون خوندم گفتین که اون اقا از هیچ محبتی دریغ نکردن اما من فکر می کنم اون نفر اول با اون اعتقاداتش بزرگترین ضربه رو به شما زده و به قول خودتون زندگی بعدتون بخاطر اون اقا خراب شده اما شما هنوز در فکر اون اقا هم هستین. پس باید اینجا کمی تامل کرد .
    حق با شماست..اما من آن آقا را خیلی وقت که فراموش کردم..تا این اواخر که چپ و راست این آقا رابطه گذشتم و اسم آن آقا را تکرار میکردند..مگه اینجا حرف از راستی نیست؟من آمدم اینجا و چون دیدم نه کسی را میشناسم و نه کسی من را میشناسه حرفام را بزنم..اگه من گفتم محبتی از من دریغ نکرد دلیل بر این نیست که من به آن آقا احساساتی دارم یا..من فقط گذشته ای و رابطه ای را بیان کردم که اگه میشد به گذشته برگشت مطمئنا تکرار نمیکردم...


    نفر دوم با اینکه میدونست شما چه رابطه هایی داشتید امد خواستگاری و مدعی شده که از روز اول برای ازدواج امده بوده. اما کسی که برای ازدواج پا پبش می گذاره باید به دلیل عقل و منطق و مذهب تا زمانی که زیر یه سقف مشترک بصورت قانونی و شرعی نرفتند پاکی همسر اینش و نگه داره. چون اون لذتی که در شب اول ازدواج هست هیچ گاه هیچ کسی نمیتونه قبل از اون بدست بیاره . اون اقا هم مرتکب اشتباه فاحش شده. اما برای من این سوال پیش امده که چرا بعد از اینکه گذشته شمارو فهمیده و بعد از اینکه خانوادش مخالفت کردن شما رو کنار نگذاشته؟ ادامه داده. اما چی شده یدفعه باز پشیمون شده؟ . مطمئن هستید که خطایی از شما سر نزده ؟
    بالاخره ایشان هم اعتقادلت خودشان را داشتند.ایشان بنابه اعتقادشان خواستند با من رابطه جنسی برقرار کنند که هیچگاه من را از دست ندهند...البته این راا بعد فهمیدم......اما بهم گفت تو که یکبار داشتی پس زیاد مسئله حادی نیست..و اما من به مسئله دخول خیلی حساس بودم..(البته حالا فهمیدم که فرقی نمیکنه دسته مرد نامحرم به زنی که بخوره آن زن تا آخر محکوم)که ایشان گفت که این مسئله باید به وسیله ایشان صورت بگیره تا خیالشان راحت شه و اینکه میخواست شکیاتش برطرف شه...بلاخره ترسناک بود و دردی که در پی داشت.التماس کردم نکنه اما گفت نه ادا در نیار.تو قبلا این کار کردی اما برای من ادا در نیار..بلاخره گذشت..اما خون بکارت از من خارج نشد..یکی دوباد تصمیم گرفتم برم پزشک قانونی با هم حرف زدیم..اما آخرش بهم گفت نمیخوادوحالا اگه اتفاق افتاده یا نیافتاده من هضمش کردم و بلاخره قبول کرد...منم میدانم اون لذتی که در ازدواج و بعد از آن نصیب میشه خیلی بالاترو...اما آیا شما میدانین من چقدر خودم را نفرین کردم که ...گذشته گذشته..در جواب ادامه دادنش نمیانم میگذارمش بر پای احساس عشقی که نسبت به من داشته...حق داره پشیمان شه بالاخره یک مرد و من ساده بودم که فکر میکردم مردها به چیزی که میگن عمل میکنن..شاید الان بعد گذشت زمان فهمیده که من به دردشان نمیخورم..اما از من خطایی سر نزد.من بهش وفادار ماندم..اما هر چی میگم باور نمیکنهومیگه تو فلان بودی بیسار بودی ...منم بگذار به پای دیگران این همه ازت سو استفاده کردن منم یکیش....

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 فروردین 90 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-09
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,051
    سطح
    27
    Points: 2,051, Level: 27
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 41 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    لاله جان،
    نظر دومی که گذاشتی خیلی بهتر از اولی بود. عزیز دلم اسم این سایت هست همدردی! حرفایی که بار اول زدی دل من رو هم شکوند چه برسه به ثمین رو ... اینکه تو پاک بودی خیلی خوبه اما کسی که میاد اینجا دردشو میگه و بیان میکنه که پشیمونه، خودش داره خودش رو سرزنش می کنه. خوبی و پاکی تو برای او همدردی نمیشه. اینکه من ال هستم و بل دردی از ثمین رو دوا نمی کنه. دلم گرفت ازت. کاش یه کمی مهربونتر به آدمها نگاه کنی.
    ثمین عزیز،
    1- من دردی رو که در درونت داری رو کاملن درک می کنم. می دونم از روی هوس و بچگی (یا شاید طبیعت انسانی ای که در جامعه ما عرف نیست و تابو هست ) اشتباهی کردی که خودت هم میدونی پس دیگه خودت رو برای اون 2 سال سرزنش نکن. به عکس من فکر می کنم توی اون رابطه اگه اشتباه کردی و نیاز جسمیت رو برطرف کردی ولی به عوض یک کار عاقلانه کردی و اینکه خودت ازدواج با کسی رو که عقایدتون با هم جور نیست رو رد کردی آفرین این به اون در ک ;) عاقلانه بود

    2- و اما درباره رابطه دومت که از روی عشق بوده، گلم در تولدی دوباره می تونی زندگی رو زندگی کنی. هر چی که گذشته رو فراموش کن... به نظر من اون آقا دیگه حتا اگه برگرده و بگه دوباره عاشقته و میخواد باهات زندگی کنه قبول نکن... چون شک و نداشتن اعتماد به هم می تونه وفادارترین آدمها رو از هم دور کنه. می تونه زندگی رو تبدیل به کابوس کنه. عاقل باش!!!! سعی کن هر طور که می تونی او رو فراموش کنی و دیگه پیگیریش نکنی. خیلِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــ ــــــــــــــــــی سخته می دونم. می دونم که باید ساعتها گریه کنی و تنها باشی و سکوت باشه تا بتونی فراموشش کنی اما می تونی کهنه های زندگیت رو بریزی دور.
    3- در ضمن آیا پیش دکتر زنان رفتی؟ من به گمانم شما halgha.vai بودی و اون عدم خو.نریزی و عدم اعتماد آقای دوم به این دلیل بووده.... اگه رفتی حتمن بهم بگو نتیجه ش چی بوده؟ اگه نرفتی حتمن برو و باز بیا بگو نتیجه چی شد.
    4- تو سزاوار زندگی هستی ... اشتباهات تو بر خلاف عرف و جزو تابوهای جامعه ما بوده اما تو هنوز باید زندگی کنی. هنوز می تونی بعد از گذشت زمانی که نیاز طبیعی هست برای فراموش کردن این رابطه ، از گذشتت ببری و از نو شروع کنی و ادمی رو پیدا کنی که نخواد گذشتت رو زیر و رو کنه. خیلی حرفا هست که دلم میخواد بهت بگم اما جاش اینجا نیست..... فقط یک کلام گذشته رو بریز دور .. سعی کن هر طور می تونی عشقت رو فراموش کنی و سعی نکنی بهش برسی .. به عبارتی رهاش کن اونوقت می تونی از نو زاده بشی ووو.... آها به نظر من آدم حتمن نباید ازدواج کنه تا خوشبخت بشه... می تونی تنهایی هم خوشبخت باشی ولی اگه کسی پیداش شد که تونستی در آرامش و بدون ترس از گذشتت باهاش زندگی کنی اونوقت با آغوش باز اونو بپذیر.....

  9. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 89 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,009
    سطح
    27
    Points: 2,009, Level: 27
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    ممول جان , فکر نمی کنی این خانم اگه بخواد برای دفعه سوم کس دیگری رو امتحان کنه و معلوم نیست که کی باشه و چی بشه باز همه چیز برمیگرده به حالت اول؟
    به نظر من این خانم باید بشینن با اون نفر دوم منطقی صحبت کنه و نظرش رو بدونه و اینکه اعتماد اون اقا رو جلب کنه نه اینکه این و فراموش کنه بره با یکی دیگه. این خانم هم به دلایل غرور و یا هر چیز کارهایی کرده که اون اقا شکش بیشتر بشه. میتونه نوشته های اونم بخونی .
    عزیزم اول خودت و اصلاح کن. از اون تفکرات خودت و پاک کن و وقتی از خودت مطمئن شدی که در هیچ شرایطی دیگه به گذشته بر نمیگردی و ادمای گذشته رو فراموش کردی , اگه این اقا رو دوست داری و فکر می کنی مرد خوبیه بهش اطمینان خاطر بده و بهش دلگرمی بده که عوض شدی و لیاقت زندگی خوب رو داری.
    اما ببین این اقا یا حتی نفر اول لیاقت زندگی رو دارن. چه رفتارهایی رو اونا هم باید فراموش کنند تا لیاقت زندگی با تورو داشته باشند. اما فقط یکی . من فکر می کنم حتی اگه ادم یکی و دوست هم داشته باشه گناه داره که به کسه دیگه فکر کنه.
    مواظب باش که باز خطاها رو تکرار نکنی. و بهترین راه و انتخاب کن .
    من بحث پرده بکارت را هم اصلا قبول ندارم .چون خیلی ها خیلی کارها می کنند و فقط ادعا می کنند من پرده دارم. نخیر. پاکی دختر به پرده بکارت نیست.

  10. 2 کاربر از پست مفید lalaeh تشکرکرده اند .

    lalaeh (سه شنبه 22 تیر 89)

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 89 [ 20:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,326
    سطح
    29
    Points: 2,326, Level: 29
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    سلام لاله جان ممنونم.با لین نظرت موافقم که((من فکر می کنم اگه بین کسایی که پاک موندن و ازدواج می کنن و کسایی که همه کار کیردن و بعد ازدواج می کنن هیچ فزقی نباشه پس خدا عادل نیست))اما یکجا یکی سرش به سنگ میخورهویکجا میفهمه و خوب وجدانش بیدار میشه و دیگه طرف خطاش نمیره و من فکر میکنم اینجاست که خدا عدالتش حکم می کنه که به بندش فرصت بده...از این دید هم میتوانی به این قضیه نگاه کنی که:خوب این دختره رابطه جنسی داشته.آدم نشده بار دوم تا حد خیلی پیشرفتهتری پیش رففته و برای من که همان دختر باشم .خیلی راحت میتوانستم به کاره خودم ادامه بدم و آخرش بگم بیخیال یه چند سال دیگه توبه میکنم و شایدم هیچگاه این اتفاق اصلا نمی افتاد و من تو منجلابی که واسه خودم ساختم غرق می شدم.در این بین هم فقط خودم مقصر کارامم و... اما اینجوری نشد.من فکر میکنم یه جا یه کار خوبی کردم که دعای اون آدم باعث شد که من بفهمم چه اشتباهی کردم.و اولین گام فهمیدن و بعد از آن عبرت گرفتن و دیگه تکرار نکردن...من فهمیدم چه اشتباهی کردم.اوایلش نمیخواستم قبول کنم که من اشتباه کردم.اما بعدش قبول کردم.آبرو.عزتم اعتماد و .. را از دست دادم...اما آیا این حق من نیست که زندگی کنم؟وجدان آدم سختگیرترین چیزیه که آدم تنبیه میکنه..اما آیا من تا آخر عمرم باید هر کاری میکنم هر گامی که بر میدارم همه با دید بی اعتمادی بهم نگاه کنن... نوشتی که چه تضمینی هست واسه این زندگی که تو دوباره این خطاها رو تکرار نکنی . چون تو چندین مرتبه اینها رو تکرار کردی حق با شماست.اگه می خواستم تکرار کنم هیچگاه احساس ندامن نمیکردم...هیچ وقت نمیگفتم که من این کار کردم این اتفاق افتاده و الان کمک می خوام...اگه می خواستم تکرار نم یا حتی قصدش داشتم هیچگاه نمیامدم با این آقا بگم که من در گذشته...تو جامعمون کم نیستند دخترانی که خیلی کارا کردند و در آخر خودشان را آفتاب مهتاب ندیده در نظر دیگران نشان میدهند و در آخر هیچ وقت هم پشیمان نیستند بلکه ...اما در اینجا هم باید بگو خیلی ها هم هستند که خیلیکارا کردند و کسانی هم نفهمیدند و الحق که وفادار ماندند و پاکتر از هر پاکی....درست من سو سابقه دارم..و بازم حق با دیگران که اول به افرادی مثل من شکیات برای خیانتکاری یا ..ذهنشان معطوف میشه...اما این هم در نظر بگیر که آدمی که اشتباه کرده و از عواقب اشتباهاتش آگاه شده.خیلی کمتر احتمالش به تکرار آن اشتباه است تا کسی که....
    حق با شماست ممنونم که کمکم میکنین.اما من با این آقا از رو اعتماد ماندم.هیچ وقت فکر نمیکردم که گذشتم را بهانه کنه...آره دارم چوبشم میخورم..من بهش علاقهمند شدم.دوسش داشتم و خواستم زیر سایش زندگی کنم..اما نشد...

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 فروردین 90 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-09
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,051
    سطح
    27
    Points: 2,051, Level: 27
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 41 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    لاله جان راست میگی ممکنه بخواد نفر سومی رو امتحان کنه ولی این دیگه بسته به خودش هست که تا کی میخواد به این مورد سواستفاده قرار گرفتن تن بده یا نه؟ به خاطر همین بهش گفتم سعی کن از نو زاده بشی و دوباره زندگی کنی، امیدوارم اونقدر قوی باشه که بتونه اینکار رو بکنه... اما این دختری که اینجا می نویسه فهمیده که اشتباه کرده و بعید می دونم دیگه سراغ تابوهای ایرونی بره؟ ثمین جان خودت بگو چی فکر می کنی؟ نظرت چیه عزیز؟

    اما رابطه دومش: این نظر منه: ارزش نگه داشتن رو نداره چون یک طرفه عاشقانه است و او مرد هم خیلی فلان و بیسار بار این دختر کرده اول خواسته باش باشه تا مثلن از دستش نده بعد اومده خواستگاری بعد نظرش عوض شده گفته همه ازت سوئ استفاده کردند منم یکیش (خودشم قبول داره که سو استفاده کرده !!!!!؟؟؟؟؟) اگه دوباره فیلش (عشقش یا هوسش-نمی دونم من که اونو نمی شناسم) دوباره یاد هندستون کرد و برگشت و با این ازدواج کرد از کجا معلوم باز دوباره به ثمین به چشم یک خانم بد...کاره نگاه نکنه؟؟؟!!!! من حاضر نیستم تو این شرایط حتا اگه برای کسی بمیرم نگه ش دارم... اتفاقن میذارم بره تا بتونه با یکی دیگه در آرامش زندگی کنه....

  13. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 مرداد 89 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1389-3-24
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,100
    سطح
    27
    Points: 2,100, Level: 27
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من باید چکار کنم؟

    سلام ثمین عزیز
    چقدر خوب شد که تو به این تالار اومدی و ما یه سری چیزهایی رو هم از زبون تو بشنویم راستش من تاپیک قارون(دوست پسرت)رو از اول تا آخرش میخوندم وهر روز بهش سر میزدم ولی نظری نمیدادم چون نمیتونستم درست قضاوت کنم تا دیروز که گفت بهش خیانت کردی و با وجود اون با پسرهای دیگه ای هم از طریق چت رابطه داشتی و منم مثل خیلی از دوستان گفتم که فراموشت کنه،اما الان باlalaeh موافقم به نظر منم اول تاپیک اونو بخون و ببین که اون چه جاهایی دچار سوءتفاهم وشک شده این خیلی بهتره چون اون اونجا همه چیز رو راحت گفته وتو میتونی به مشکلاتتون واشتباهاتی که به نظر تو کوچک واز نظر اون بزرگ بوده رو پی ببری اینطوری خیلی راحتتر متوجه دلیل تغییر رفتارش میشی از نظر من که نمیدونم تا چه حد ممکنه درست باشه بهتره دوباره اعتماد هم رو جلب کنید،
    کنار گذاشتن این رابطه چیزیه که هروقت اراده کنی میتونی انجام بدی ولی اول تلاشتو بکن
    گاهی اوقات به مو هم میرسه ولی پاره نمیشه،
    در رابطه با مسائل جنسی تون هم کسی نمیگه کار درستی بوده ولی وقتی که از ته دلت پشیمونی واشتباهت رو قبول داری و مطمئنی که دیگه تکرار نمیکنی دلیل نمیشه تا آخرعمرت پای اشتباهت بسوزی وزندگیت رو تباه کنی
    من به شخصه صداقت وشهامتت رو تحسین میکنم که پنهون کاری نکردی و حق انتخاب رو از طرفت نگرفتی،
    ودر مورد بحث بکارت هم 100% با نظر hahaeh عزیز موافقم

  14. کاربر روبرو از پست مفید mohadeseh تشکرکرده است .

    mohadeseh (چهارشنبه 23 تیر 89)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.